- بعد از ۱۲ روز جنگ، آمریکاییها و صهیونیستها به این نتیجه رسیدند که ادامه این جنگ نهتنها سودی برای آنها ندارد بلکه دارای هزینه های هنگفت است.
- معادلات این جنگ را حمله ایران به پایگاه العدید قطر تعیین کرد. این حمله منجر به آن شد که آمریکاییها نیز ریسک جنگ با ایران را نپذیرند. این حمله دقیقا مثل حملات یمن به آمریکاییها بود که بعد از حدود دو ماه آمریکاییها یک طرفه به حملات خود پایان دادند.
- ایران در طول این مدت با ضربات سنگین و آفندی مختلف به سرزمین های اشغالی بار روانی گسترده ای بر رژیم صهیونیستی تحمیل کرد. مهاجرت های گسترده از سرزمین های اشغالی، تعداد تلفات در جنگ و افزایش اعتراضها به نتانیاهو منجر به آن شد که رژیم صهیونیستی حاضر به آتش بس شود.
- ایران توانست گزاره صلح برای همه یا برای هیچ کس را در سطح منطقه اجرا کند. نمی تواند جنگ باشد و فقط ایران هزینه بدهد. بلکه هزینه جنگ برای کل منطقه و حتی دنیا باید باشد.
- ایران بدون استفاده از ابزارهای خاصی همچون بستن تنگه هرمز به این آتش بس و پیروزی رسیده است. این یعنی اینکه ایران از بسیاری از ابزارهای خود در این جنگ استفاده نکرد. این به معنای قدرت ایران در این جنگ بود که فقط از برخی ابزارهای ابتدایی در جنگ استفاده کرد.
- چنانچه واقع بینانه به موضوع نگاه شود ایران نیز در این جنگ دچار خسارت شد و صدماتی متحمل شد، اما براساس اهداف اعلامی، آمریکا و رژیم صهیونیستی به هیچ کدام از اهداف خود که همان نابودی توان هستهای و موشکی ایران بود، نائل نشدند. این درحالی است که ایران، رژیم صهیونیستی را به مرز بیچارگی رساند.
- با اعلام این آتش بس، توان هستهای ایران حفظ، غنی سازی ادامه دار و توان موشکی ایران هم حفظ شد.
- این جنگ نشان داد که گزاره ایران ضعیف شده توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی یک گزاره اشتباه و انحرافی بود و جنگ اخیر که ایران از ابتدایی ترین تسلیحات خود استفاده کرد، توان و قدرت ایران را به رخ آمریکا و رژیم صهیونیستی نشان داد.
- این جنگ نظام محاسباتی آمریکا و رژیم صهیونیستی را تغییر داد و این امر می تواند محاسبات جنگ را در آینده نیز تغییر دهد. تغییر محاسبات منجر به توازن قدرت در سطح منطقه نیز خواهد شد و این امر منجر به ایجاد قطب های جدید منطقه ای و قدرت های جدید منطقه ای خواهد شد.
منبع: پرسمان سیاسی شماره 19