جمهوری اسلامی ایران نشان داد که «توان اقتصادی» صرفاً به منابع نفتی و ذخایر ارزی وابسته نیست، بلکه در انسجام ساختاری و اعتماد عمومی ریشه دارد. چنین توانمندیای، پایهای است که در برابر جنگ ترکیبی فرو نمیریزد و حتی دشمن را به عقبنشینی وادار میکند. پایهای اقتصادی که حتی با وجود چند دهه جنگ تحریمی، تابآوری و استحکام آن بهوضوح در ایران دیده شد. برای درک این استحکام، کافی است آن را با جنگ تعرفهای میان اروپا و آمریکا مقایسه کنیم؛ جنگی که در نهایت به قراردادی انجامید که نوعی تسلیم اقتصادی اروپا را تداعی میکرد و نخستوزیر فرانسه از آن توافق بهعنوان «روزی تاریک و غمانگیز برای اروپا» یاد کرد.
رهبر معظم انقلاب در مراسم بزرگداشت شهدای جنگ تحمیلی اخیر فرمودند: «جمهوری اسلامی، استحکام بینظیر پایههای نظام و کشور را به دنیا نشان داد.» این فرمایش را نمیتوان صرفاً ناظر بر مشروعیت، مقبولیت یا اقتدار نظامی کشور دانست؛ بلکه بیانگر ایستادگی ساختاری ایران در برابر جنگی چندلایه و فراتر از میدان موشک و پهپاد است. در این میان، جنگ اقتصادی یکی از عمیقترین و ناپیداترین ابعاد نبرد اخیر به شمار میآید.
البته جنگ اقتصادی آمریکا با ایران سابقهای حدود نیمقرن دارد، اما در ده سال اخیر شدت گرفته و در جریان جنگ تحمیلی ۱۲روزه به اوج خود رسید. در این نبرد، جبههای مشترک متشکل از ایالات متحده، رژیم صهیونی و برخی کشورهای اروپایی، سناریویی تازه طراحی کردند: حمله مستقیم به بنیانهای حیاتی اقتصادی کشور با بهرهگیری از ابزارهای سایبری، روانی، دیپلماتیک و لجستیکی. در همان روزهای نخست درگیری، شبکه پرداخت کشور (شاپرک، شتاب و درگاههای بانکی) هدف حملات شدید قرار گرفت. سامانههای رمزارزی داخلی نظیر نوبیتکس و رمزینکس نیز از دسترس خارج شدند و دچار زیان شدند. طبق گزارش برخی مراکز رصد سایبری، اختلالاتی در سوئیچهای بینبانکی نیز ثبت شد، هرچند بانک مرکزی بهسرعت کنترل را بازیابی کرد. حوزه بانکی بهشدت مورد حمله سایبری قرار گرفت و ارائه خدمات در دو بانک کشور برای چند روز متوقف شد.
همزمان، فضای مجازی به میدان جنگ روانی بدل شد: شایعه سقوط شدید ارزش ریال، مسدود شدن حسابها و ناتوانی دولت در پرداخت حقوق، ترند فضای رسانهای شد. در سطح بینالمللی نیز تحرکات دیپلماتیک برای مسدودسازی مسیرهای صادرات نفت ایران به چین و هند شدت گرفت؛ هرچند گزارش منابع نفتی آسیایی نشان داد این تلاشها بهطور کامل موفقیتآمیز نبود.
اما پاسخ ایران محدود به دفاع نماند. به گزارش مؤسسه امنیتی Check Point، در بازهای کوتاه، سامانه پالایش نفت حیفا از کار افتاد و بازسازی آن حدود ۸ ماه زمان میبرد. خطوط انتقال گاز به منطقه صنعتی کرمل متوقف شد و شاخص بورس تلآویو، پس از حمله به سامانه بانک لئومی و خدمات مالیاتی، تا ۴.۳ درصد افت کرد. این رخداد همزمان با بسته شدن بندر اشدود برای چند روز بود که بر صادرات سوخت رژیم صهیونی اثر گذاشت.
در داخل کشور، با تکیه بر فناوریهای بومی، زیرساختهای مالی ظرف کمتر از سه روز ترمیم شد. مسیرهای تهاتر کالایی با کشورهایی چون روسیه، چین و ونزوئلا فعالتر شد و زنجیره تأمین کالاهای اساسی دچار گسست نشد، بلکه با رایزنیهای دیپلماتیک، تشریفات ترخیص کالاهای ایرانی در بنادر عربی نیز تسهیل شد. مردم نیز در این مسیر همراه دولت بودند و تقاضای کاذب در بازار شکل نگرفت. مدیریت انرژی، سوخت و کالاهای اساسی توسط دولت و مردم بهخوبی انجام شد؛ آن هم در شرایطی که کشور آمادگی کامل برای ورود به جنگ نداشت. در مقابل، در رژیم صهیونیستی، مردم به فروشگاهها هجوم بردند و در برخی موارد، دعوا و اعتراضهای خیابانی بر سر سوخت و کالاهای ضروری شکل گرفت.
جمهوری اسلامی ایران نشان داد که «توان اقتصادی» صرفاً به منابع نفتی و ذخایر ارزی وابسته نیست، بلکه در انسجام ساختاری و اعتماد عمومی ریشه دارد. چنین توانمندیای، پایهای است که در برابر جنگ ترکیبی فرو نمیریزد و حتی دشمن را به عقبنشینی وادار میکند. پایهای اقتصادی که حتی با وجود چند دهه جنگ تحریمی، تابآوری و استحکام آن بهوضوح در ایران دیده شد. برای درک این استحکام، کافی است آن را با جنگ تعرفهای میان اروپا و آمریکا مقایسه کنیم؛ جنگی که در نهایت به قراردادی انجامید که نوعی تسلیم اقتصادی اروپا را تداعی میکرد و نخستوزیر فرانسه از آن توافق بهعنوان «روزی تاریک و غمانگیز برای اروپا» یاد کرد.