اعلام ناگهانی دیدار ترامپ و پوتین در آلاسکا، برگزاری آن و متعاقباً اعلام رضایت طرفین از پیشرفت در مذاکرات اساساً با واقعیات و مقدماتی که کشورهای اروپایی شاهد وقوع آن در طول ماهها و هفتههای گذشته بودهاند همخوانی نداشته است!
این روند نشان داد که ترامپ نه تنها کشورهای اروپایی را در جریان برخی تصمیمات پشت پرده خود و روند نگاری آنها نمیگذارد، بلکه حتی در مواردی با وارد ساختن شوک ناگهانی به شرکای خود در آن سوی آتلانتیک، آنها را در معرض پذیرش انتخاب بد (در مقابل انتخاب بدتر) قرار میدهد. حتی سفر اخیر زلنسکی رئیس جمهور بهت زده اوکراین و سران کشورهای اروپایی به واشنگتن و دیدار آنها با ترامپ و ویتکاف نتوانست منتج به جا به جایی یا حداقل کمرنگتر شدن توافقات اصلی و مبنایی مسکو-واشنگتن شود. اکنون زلنسکی و اروپاییان به وضوح آگاه شدهاند که خبری از عضویت اوکراین در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) نبوده و فراتر از آن، واگذاری برخی مناطق اوکراین به روسیه در راستای انعقاد پیمان آتش بس اجتناب ناپذیر به نظر میرسد!
نکته انحرافی بازی ترامپ در قبال اروپاییان
اما نکته انحرافی بازی ترامپ در قبال اروپاییان، وجود فردی به نام مارک روبیو است! بسیاری از تحلیلگران حوزه روابط بین الملل این دغدغه مهم را مطرح میسازند که به راستی جایگاه و نقش وزیر امور خارجه ایالات متحده در روند انعقاد پیمان آتش بس در جنگ اوکراین چیست؟ آیا او در کسوت یک تئوریسن یا استراتژیست (مانند کسینجر و برژینسکی و آلبرایت و رایس در دهههای گذشته) در این معادله ایفای نقش میکند یا باید او را بخشی از پازل اجرایی واشنگتن در معادله چندلایه کنونی قلمداد کرد؟ به نظر میرسد گزینه اخیر صحیح است! در حالی که مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، رهبری کمیسیونی متشکل از مقامات اوکراینی و اروپایی را برای تدوین تضمینهای امنیتی بر عهده دارد، ترامپ عملاً میگوید قرار نیست تضمینی در خصوص آتش بس اوکراین به کی یف و اعضای اروپایی ناتو داده شود. به عبارت بهتر، در صورتی که جنگ تازهای میان روسیه و اوکراین درگیرد، حمایت آمریکا از اوکراین بر اساس یک "تعهد"صورت میگیرد نه یک "تضمین"! به عبارت بهتر، تا زمانی که اوکراین به عضویت رسمی و دائمی پیمان آتلانتیک شمالی در نیاید، ماده ۵ ناتو مبنی بر دفاع جمعی در برابر تهاجم به خاک کشورهای عضو پیمان مشمول این کشور بحران زده نخواهد شد. نکته قابل توجه اینکه با توجه به موافقت پوتین و ترامپ مبنی بر عدم عضویت اوکراین در ناتو، اساساً این "تضمین" جای خود را به "تعهد"می دهد! تعهد مرحلهای پایینتر از تضمین بوده و عدم اجرای آن هزینه چندانی برای یک بازیگر ندارد.
تصمیماتی که ضمانت اجرایی ندارند
رمزگشایی از این معادله چندان دشوار نیست: مارک روبیو در حالی کمیته مشترک با اروپاییان را در پرونده آتش بس اوکراین تشکیل داده که اساساً هیچ یک از تصمیمات اتخاذ شده از سوی آن ضمانت اجرایی و عملیاتی نخواهد داشت. فراتر از آن، ترامپ در جریان برگزاری نشست اخیر در آلاسکا نشان داد که اساساً به توافقات قبلی خود با اعضای اروپایی پیمان آتلانتیک شمالی مبنی بر رعایت ملاحظات امنیتی -سرزمینی آنها در انعقاد هرگونه پیمان آتش بس با مسکو وقعی ننهاده است! این ماجرا در آینده نیز تکرار خواهد شد. با توجه به نهایی شدن احتمالی سند آتش بس در دوران ریاست جمهوری ترامپ، حتی خروج وی از کاخ سفید و جایگزینی یک رئیس جمهور دموکرات در رأس معادلات سیاسی و اجرایی واشنگتن نمیتواند منجر به "اصلاح سند"شود. تجربیات گذشته و جاری در حوزه روابط بین الملل نشان داده که گارد روسها در برابر اعمال هرگونه اصلاحیه یا الحاقیهای در قبال یک سند راهبردی شدیداً بسته است. در چنین شرایطی حتی اگر دولتی دموکرات و ضد روسی بر سرکار آید که به صورت مطلق با توافق آتش بس اخیر زاویه داشته باشد، صرفاً میتواند "خروج رسمی از توافق"را در دستور کار قرار دهد که آن نیز با توجه به احتمال وقوع جنگ دوباره میان روسیه و اوکراین بعید به نظر میرسد. یکی از اصلیترین دلایل خشم دموکراتها نسبت به رویکرد ترامپ در انعقاد توافق آتش بس اوکراین بدون لحاظ کردن دغدغههای زلنسکی و اعضای اروپایی ناتو همین مسئله است. در این میان، مارک روبیو بدون هیچ دغدغهای مشغول مسئولیتی است که ترامپ بر عهده وی نهاده و آن حفظ ظواهر دیپلماتیک با هدف ایجاد حاشیه امن سیاسی برای کاخ سفید میباشد!
رمزگشایی از بیانیه استارمر
نخست وزیر انگلیس اخیرأ در بیانیهای اعلام کرد که تیمهای برنامهریزی آمریکا و اروپا برای تقویت بیشتر برنامهها جهت ارائه تضمینهای امنیتی قوی و آمادهسازی برای استقرار نیروهای اطمینانبخش در صورت پایان جنگ، در روزهای آینده با یکدیگر خواهند کرد.
استارمر در این بیانیه کلی و مبهم، اساساً اشارهای به مصادیق این تضامین امنیتی و قوی نکرده، زیرا اساساً بر خلاف آنچه سیاستمداران اروپایی القاء میکنند، تضمینی بر سر حفظ آتش بس دائمی میان روسیه و اوکراین وجود ندارد! منابع اروپایی صراحتاً میگویند روشنترین راهحل، یعنی همان چیزی که کییف واقعاً میخواهد، اجازه دادن به اوکراین برای پیوستن به ناتو است تا به این ترتیب تحت پوشش پیمان دفاع مشترک ماده ۵ قرار بگیرد. اما آمریکا با حمایت پنهانی برخی کشورهای اروپایی این گزینه را رد کرده است. عدم پیوستن اوکراین به ناتو نیز معنایی جز آسیب پذیری آن در آیندهای نزدیک یا دور (در صورت شکست آتش بس) نخواهد بود.
تضمین گریزی به سبک آمریکا و روبیو
مارک روبیو وظیفه دارد این "تضمین گریزی"را برای بازیگران اروپایی تئوریزه نماید. در این میان، تضمینهای جایگزین نیز دارای دهها ابهام ماهوی و عملیاتی هستند. یکی از این تضمینهای ادعایی، تشکیل یک گروه نظامی متشکل از اعضای ناتو برای نظارت بر آتش بس در مرزهای اوکراین است. اما در این خصوص سوالات و ابهاماتی وجود دارد که نه مارک روبیو و نه کشورهای اروپایی تمایلی نسبت به پاسخدهی به آنها ندارند: اینکه کدام کشور نیرو بفرستد؟ شرایط استقرار آنها چگونه خواهد بود؟ اگر این نیروها به هر نحوی مورد حمله قرار گیرند چگونه اعضای ناتو باید واکنش نشان بدهند؟ چه کسی هزینههای ماموریت و استقرار این نیروها را میپردازد؟!