1. روابط شوروی و سوریه به دهه۱۹۵۰ بازمیگردد، زمانی که شوروی از حزب بعث و دولت سوریه به عنوان متحدی در برابر نفوذ غرب در خاورمیانه حمایت میکرد. این روابط در دوران جنگ سرد تقویت شد و سوریه به مهمترین شریک شوروی در منطقه تبدیل گردید. پایگاه دریایی طرطوس در سال ۱۹۷۱ در اختیار شوروی قرار گرفت که تنها پایگاه نظامی شوروی خارج از بلوک شرق بود.
2. پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱، روسیه این روابط را حفظ کرد و به ارائه تسلیحات نظامی و آموزش نیروهای سوری ادامه داد. این همکاریها در دوران ریاستجمهوری ولادیمیر پوتین تشدید شد و سوریه به عنوان یکی از متحدان اصلی مسکو در غرب آسیا باقی ماند.
3. روسیه حضور خود در سوریه را به عنوان بخشی از استراتژی کلان خود برای حفظ نفوذ در غرب آسیا و مقابله با گسترش ناتو و غرب میدید. پایگاه نظامی طرطوس تنها پایگاه دریایی روسیه در خارج از قلمرو این کشور بود که دسترسی به دریای مدیترانه را فراهم میکرد و از نظر استراتژیک برای مسکو حیاتی بود.
4. مسکو، به ویژه پس از ظهور داعش، حضور خود در سوریه را برای مقابله با تروریسم و جلوگیری از سقوط یک دولت متحد ضروری میدانست. روسیه نگران بودکه سقوط دولت اسد منجر به ایجاد خلأ قدرت و گسترش تروریسم در منطقه شود و امنیت قفقاز و خود روسیه را تهدید نماید.
5. هنگامی که داعش بخشهای وسیعی از سوریه و عراق را تحت کنترل گرفته بود، ایران و روسیه همکاری نزدیکی را برای حفظ دولت اسد آغاز کردند. شهید قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، نقش کلیدی در هماهنگی بین مسکو و دمشق ایفا کرد. سلیمانی با سفر به مسکو و مذاکره با مقامات روسی، پوتین را قانع کرد که مداخله نظامی مستقیم روسیه برای مقابله با داعش و حفظ دولت اسد ضروری است.
6. در سپتامبر ۲۰۱۵، روسیه عملیات نظامی خود را در سوریه آغاز کرد و با همکاری ایران و حزب الله لبنان، حملات هوایی و زمینی گستردهای را علیه داعش و گروههای تکفیری انجام داد. این مداخله نقطه عطفی در جنگ سوریه بود و باعث تقویت قابل توجه مواضع دولت اسد شد.
7. جبهه النصره که بعدا به جبهه فتح شام و سپس هیئت تحریرالشام تغییر نام داد، به عنوان شاخه القاعده در سوریه، یکی از اهداف اصلی حملات هوایی روسیه در آغاز تحولات سوریه بود. با تشدید جنگ داخلی و افزایش فشارهای بینالمللی، بشار اسد به تدریج متوجه شد که امکان ماندن در قدرت برای همیشه وجود ندارد. در این شرایط، روسیه به دنبال یافتن یک راهحل سیاسی برای بحران سوریه بود که شامل انتقال تدریجی قدرت میشد.
8. بر اساس گزارشها، روسیه در روزهای پایانی حکومت اسد، با برخی از گروههای معارض سوری مذاکره کرد تا شرایط انتقال اسد به روسیه و تشکیل یک دولت انتقالی را فراهم کند. این مذاکرات با هدف جلوگیری از هرج و مرج بیشتر و حفظ حداقلی از نفوذ روسیه در سوریه انجام شد.
9. البته باید مد نظر داشت که اگرچه ایران و روسیه هر دو از دولت اسد حمایت میکردند، اما منافع و اولویتهای آنها در سوریه کاملاً یکسان نبود. ایران به دنبال حفظ یک دولت متحد در دمشق بود، در حالی که روسیه بیشتر بر حفظ پایگاههای نظامی و نفوذ استراتژیک خود در منطقه تمرکز داشت. با این حال، هر دو کشور در جلوگیری از سقوط دولت اسد و مقابله با نفوذ غرب منافع مشترک داشتند.
10. تفاوت در کنش نسبت به رژیم صهیونیستی: یکی از نقاط اختلاف ایران و روسیه، برخورد با حملات اسرائیل در سوریه بود. ایران به دنبال مقابله مستقیم با رژیم صهیونیستی بود، در حالی که روسیه سعی میکرد از تشدید درگیری با اسرائیل جلوگیری کند. با این وجود، این اختلافات به معنای خیانت روسیه به ایران نبود، بلکه ناشی از تفاوت در استراتژیهای دو کشور بود.
11. در روزهای پایانی حکومت اسد، هنگامی که سقوط دولت سوریه قطعی به نظر میرسید، روسها به منظور حفظ نفوذشان در دولت بعدی، با برخی از گروههای شورشی ارتباط برقرار کردند؛ زیرا میدانستند که باید با واقعیتهای جدید در سوریه کنار بیایند. اگرچه این ارتباطات در آغاز امیدوارکننده به نظر میرسید، اما در نهایت به دلیل اختلافات داخلی و منطقهای، نتایج مطلوبی برای ایران و روسیه به همراه نداشت. به ویژه، رقابت بین ترکیه، عربستان سعودی و دیگر بازیگران منطقهای باعث شد که فرآیند انتقال قدرت در سوریه به شکل مطلوبی انجام نشود.
12. ایران، روسیه و ترکیه چندین دور مذاکرات در آستانه برگزار کردند تا راهحلی برای بحران سوریه پیدا کنند. اگرچه این مذاکرات به ایجاد مناطق کاهش تنش منجر شد، اما به دلیل اختلافات اساسی بین طرفین، به نتیجه نهایی نرسید.
13. در یک نتیجه گیری کلی میتوان گفت اگرچه اختلافات تاکتیکی بین ایران و روسیه وجود داشت، اما هر دو کشور در حفظ دولت اسد و مقابله با نفوذ غرب منافع مشترکی داشتند. سقوط دولت اسد نتیجه عوامل داخلی و خارجی پیچیدهای بود که خارج از کنترل هر یک از بازیگران منطقهای بود. بنابراین، تحلیل تکبعدی تحولات سوریه و منطقه و تقلیل آن به خیانت روسیه نه تنها نادرست است، بلکه باعث میشود که درسهای لازم از تحولات سوریه گرفته نشود .
منبع: پرسمان سیاسی هفته شماره 24