محور اصلی طرح ترامپ، حذف کامل نقش حماس، خروج تدریجی ارتش رژیم صهیونی و سپردن امنیت به نیرویی مشترک از کشورهای منطقه بود. او همچنین از دولتهای عربی و اسلامی خواست تا بار مالی بازسازی غزه را بر دوش بکشند. این طرح، بدون هیچ اشارهای به حقوق مسلم مردم فلسطین، حق بازگشت آوارگان یا نقش تاریخی رژیم اشغالگر در ایجاد این فاجعه انسانی، تنها به دنبال عادیسازی روابط اعراب با رژیم صهیونی است.
در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل، دونالد ترامپ با جمعی از رهبران عربی و اسلامی، از جمله عربستان، امارات، قطر، مصر، اردن، ترکیه، اندونزی و پاکستان، دیدار کرد تا درباره آینده غزه پس از جنگ گفتگو کند. این طرح بیش از آنکه بر پایه واقعیتهای میدانی و خواست مردم فلسطین استوار باشد، بر آرزوهای انتخاباتی یک سیاستمدار و معادلات امنیتی رژیم صهیونی بنا شده است.
محور اصلی طرح ترامپ، حذف کامل نقش حماس، خروج تدریجی ارتش رژیم صهیونی و سپردن امنیت به نیرویی مشترک از کشورهای منطقه بود. او همچنین از دولتهای عربی و اسلامی خواست تا بار مالی بازسازی غزه را بر دوش بکشند. این طرح، بدون هیچ اشارهای به حقوق مسلم مردم فلسطین، حق بازگشت آوارگان یا نقش تاریخی رژیم اشغالگر در ایجاد این فاجعه انسانی، تنها به دنبال عادیسازی روابط اعراب با رژیم صهیونی است.
ترامپ در سخنرانی خود در مجمع عمومی، به رسمیت شناختن دولت فلسطین توسط برخی کشورهای غربی را «پاداش دادن به حماس» خواند. این ادعا در حالی مطرح میشود که جامعه بینالملل سالهاست تشکیل دولت فلسطین را تنها راهکار عادلانه برای پایان درگیری میداند. توصیف او از وضعیت انسانی غزه به عنوان غیرقابل قبول اگرچه درست به نظر میرسد، اما وقتی از زبان سیاستمداری بیان میشود که خود از مهمترین حامیان نظامی و سیاسی رژیم صهیونی در طول سالهای گذشته بوده، فاقد اعتبار اخلاقی است.
مصر، قطر، عربستان، ترکیه و اردن بلافاصله با پیشنهاد اصلاحات اساسی، ماهیت غیرعملی و یکجانبه طرح ترامپ را آشکار کردند. خواست آنان برای خروج کامل رژیم صهیونی از غزه، استقرار نیروهای بینالمللی عمدتاً عربی در مرزها و نه در داخل، ایجاد اداره تکنوکرات فلسطینی نزدیک به تشکیلات خودگردان و تغییر مفهوم «خلع سلاح حماس» به «زمین گذاشتن سلاح» نشان میدهد که این کشورها حاضر نیستند نقش پلیس امنیتی رژیم صهیونی و آمریکا را در غزه بازی کنند. آنها به وضوح میدانند که هر طرحی که مورد توافق همه جناحهای فلسطینی، به ویژه حماس نباشد، محکوم به شکست است.
حماس اعلام کرد که هیچ پیشنهاد جدیدی از طرفهای میانجی دریافت نکرده و مذاکرات متوقف شده است. این امر به وضوح نشان میدهد که هدف اصلی، نه برقراری صلح، بلکه ایجاد شکاف در صفوف فلسطینیان و تحت فشار قرار دادن کشورهای عربی برای عادیسازی بیشتر با رژیم صهیونی است.
نمایش صلح ترامپ در نیویورک، فاقد کوچکترین پشتوانه واقعی برای تحقق است. این طرح بر سه پایه سست بنا شده است: نادیده گرفتن اراده مردم فلسطین و نماینده واقعی آنان، تکیه بر فشار به کشورهای عربی برای پذیرش بار امنیتی و مالی، و خدمت به برنامههای انتخاباتی داخلی ترامپ و اهداف توسعهطلبانه رژیم صهیونی. تا زمانی که حقوق اساسی فلسطینیان، از جمله حق تعیین سرنوشت و تشکیل دولت مستقل با قدس به عنوان پایتخت، در کانون هر طرح صلحی قرار نگیرد، چنین نمایشهایی تنها بر طولانیتر شدن آتش این جنگ و رنج مردم مظلوم غزه خواهد افزود.
این صلح نیست؛ بلکه نمایشی جعلی برای مشروعیتبخشی به اشغال است.