وقتی واعظی از هنر مدیریت در دهه نود سخن میگوید، شاید بهتر باشد نگاهی به گذشته و دستاوردهای واقعی تیم روحانی داشته باشد. دهه نود به جرئت میتوان گفت که تقریباً هیچ دستاورد مثبتی از دولت مطبوع به یادگار نگذاشته است؛ تنها باعث شده است که چندین و چند بحران دیگر به بحرانهای گذشته افزوده شود. مدیریتی که نه تنها به مردم رفاه نداد بلکه بر مشکلات موجود اضافه کرد.
چند روز پیش، محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهور اسبق، حسن روحانی، در گفتگویی پیرامون هنر مدیریت و ویژگیهای لازم برای مدیران سخن گفت. به گفته وی، «مدیران باید صاحب تخصص باشند و تصمیماتشان باید بهگونهای باشد که سطح رفاه عمومی ارتقاء یابد و آثار مثبت آن در زندگی مردم ملموس باشد.» واعظی همچنین تأکید کرده است که یکی از هنرهای مدیریت این است که مدیر بتواند در زمان مناسب، تصمیم درست اتخاذ کند.
اما این سخنان در شرایطی از زبان محمود واعظی بیان میشود که بسیاری از مشکلات و ناترازیهای اقتصادی و اجتماعی امروز کشور حاصل عملکرد مدیریت خود او و تیمش در دولت یازدهم و دوازدهم است. دولت روحانی و بهویژه تیم مدیریتی او بهویژه در دهه نود، دوران سختی را برای مردم رقم زدند. دههای که به دهه تجربات تلخ ملت ایران معروف شد.
تجربه تلخ برجام و آثار آن
یکی از برجستهترین اقدامات دولت روحانی، برجام بود. با اینکه روحانی و تیم دیپلماتیک او مدعی بودند که میتوانند توافق هستهای را به یک دستاورد بزرگ برای کشور تبدیل کنند، اما در عمل شاهد بودیم که این توافق با وعدههای فراوان، نه تنها نتایج مطلوبی به همراه نداشت، بلکه تحریمها همچنان ادامه یافت. در دوران روحانی، امضای جان کری به عنوان «تضمین» برای ایران مطرح شد، اما امروز بسیاری از سیاستمداران داخلی و خارجی، از این موضوع به عنوان ساده لوحی مفرط ایران یا فریبکاری هوشمندانه غربیها یاد میکنند. فعال شدن اسنپ بک، خروج آمر یکای ترامپ از برجام و نهایتاً بازگشت همه چیز به همان نقطه شروع در سال نود و چهار، نشان دهنده از بین رفتن وقت و انرژی و تحمیل هزینههای الکی و امیدوار سازی کاذب مردم و نهایتاً سرخوردگی عمومی ملت ایران نشان میدهد که دهه نود، با کارآمدی و کارکرد صفر صرفاً باعث هزینه تراشی برای ایران شده است.
این شرایط را امروز باید در کنار مکانیسم ماشه قرار داد؛ اقدامی که پس از فعال شدن آن، سه کشور اروپایی به رغم مخالفت چین و روسیه، اقدام به فعالسازی تحریمها علیه ایران کردند. این اتفاق به وضوح نشان داد که در سیاستگذاریهای اقتصادی و دیپلماسی دولت روحانی، نه تنها ایران به دستاوردی نرسید، بلکه بحرانها و مشکلات اقتصادی مضاعف شدند و عملاً ضمن داشتن امکانات و اختیارات لازم، توافق نامه نه چندان مطلوبی را امضا کرده بودند و باید امروز پاسخ گو باشند.
کرامت مردم در دوران روحانی زیر سئوال رفت
اما خسارتهای مدیریتی دولت روحانی تنها محدود به حوزه سیاست خارجی و اقتصاد نبود. در داخل کشور، دولت روحانی در دوران بحرانهای مختلف بهویژه بحران سیل و شیوع ویروس کرونا، عملاً هیچگونه واکنش مؤثر و کارآمدی از خود نشان نداد. در بحران سیل، مسئولان نه تنها در ساعات بحرانی حضور نداشتند بلکه در مواردی که لازم بود، مدیران عالیرتبه حتی در خارج از کشور بودند. این نوع رفتارها به وضوح از عدم آمادگی و ضعف مدیریت در آن دوره حکایت دارد.
در بحران کرونا، تأخیر در واکسیناسیون و سیاستهای نادرست و تجویز ایمنی گلهای، جان هزاران نفر از هموطنان را به خطر انداخت. در همین دوران، دولت نه تنها کمکی به مردم نکرد بلکه در توزیع بستههای معیشتی نیز کرامت مردم زیر سوال رفت و بعضاً حتی با آنان با بیاحترامی برخورد شد.
دولت روحانی؛ گورستان صنایع و کارخانجات
در بخش اقتصادی، دولت روحانی با تصمیمات نادرست خود باعث تعطیلی بسیاری از کارخانجات و صنایع داخلی شد. یکی از نمونههای بارز، تعطیلی کارخانه ارج بود که سابقهای طولانی در تولید داشت. در همین دوران، وزیر صنعت روحانی اظهار کرد که برای توسعه بازارهای صادراتی باید مدیران خارجی به کشور وارد شوند. این تصمیم نه تنها به تولید داخلی آسیب زد بلکه نشان داد که دولت روحانی در مدیریت اقتصادی خود هیچ اولویت خاصی برای توانمندی و توسعه داخلی قائل نبود.
افتخار کردن وزیر وقت مسکن و شهرسازی به اینکه در دوران صدارت ایشان در دولت اول و دوم حسن روحانی، هیچ مسکنی برای ایرانیان ساخته نشد به مثابه آب سردی بر روی سر همه ایرانیانی بود که تصور میکردند دولت هم برای رفاه حال عموم مردم و هم به عنوان اینکه صنعت و اقتصاد ساهت وساز مسکن به تنهایی توانایی به حرکت درآوردن بیش از نود صنعت خرد و کلان را دارد و در نتیجه میتواند تا در دوران رکود اقتصادی زمان دولت روحانی، اشتغال زایی کرده و چرخ اقتصاد را به حرکت درآورد، باید به سمت و سوی ساخت وساز مسکن برود نه اینکه به عمل کردن به ماموریت و رسالت خود افتخار هم بکند. تورم سنگین در حوزه املاک و بالا رفتن اجاره خانهها در این دوره همچنان علیرغم گذشت چند ساله برای بسیاری از ایرانیان کمرشکن و غیر قابل تحمل شده است.
گفتار محمود واعظی در تناقض با عملکرد دولت روحانی
محمود واعظی که امروز از مدیریت موفق سخن میگوید، باید به عملکرد خود و تیم دولت روحانی پاسخ دهد. دهه نود که به اعتقاد بسیاری، دههای سوخته بود، نتیجهی سیاستها و مدیریتهای رئیس جمهور مطلوب اوست. از تصمیمات غلط اقتصادی تا خطاهای دیپلماتیک در برجام، همه اینها موجب بحرانهای گستردهای در کشور شده است.
در این شرایط، وقتی وی از هنر مدیریت در دهه نود سخن میگوید، شاید بهتر باشد نگاهی به گذشته و دستاوردهای واقعی تیم روحانی داشته باشد. دهه نود به جرئت میتوان گفت که تقریباً هیچ دستاورد مثبتی از دولت مطبوع به یادگار نگذاشته است؛ تنها باعث شده است که چندین و چند بحران دیگر به بحرانهای گذشته افزوده شود. مدیریتی که نه تنها به مردم رفاه نداد بلکه بر مشکلات موجود اضافه کرد.
سخن پایانی
محمود واعظی و سایر اعضای تیم دولت روحانی باید در نظر داشته باشند که هنر مدیریت به معنای پیشبرد کشور و بهبود وضعیت مردم است. برجام، سیل، کرونا، تعطیلی صنایع و بحرانهای متعدد اقتصادی تنها نتیجهای که داشتند این بود که امروز کشور در کنار بحرانهای گذشته با بحرانهای جدید هم رو به رو شده است. برای آینده باید آموخت که تصمیمات به معنای آیندهنگری و دلسوزی برای مردم اتخاذ شود. نه بر اساس وعدههای توخالی و مقاصد سیاسی. زمان آن فرا رسیده است که از گذشته عبرت گرفته شود تا سیاستگذاران جدید با نگاهی مسئولانه و خردمندانه، مشکلات امروز را حل کنند و کشور را از بحرانهایی که در دهه گذشته با آن روبرو بودیم، بیرون بیاورند. گفتار درمانی و پاسخ گو نبودن نسبت به عملکرد خود و تیم همراه خود در این مقطع زمانی دردی را برای مردم ایران درمان نمیکند.