1. بر اساس دادههای میدانی، حماس و سایر گروههای مقاومت پس از ۲۴ ماه نبرد سنگین، هنوز از توان رزمی قابلتوجهی برخوردارند. برآورد منابع امنیتی غربی نشان میدهد که بخش قابل توجهی از زیرساخت نظامی مقاومت در شمال غزه آسیب دیده، اما شبکههای زیرزمینی و خطوط فرماندهی در مرکز و جنوب غزه فعال ماندهاند.
2. در ماههای گذشته، مقاومت با استفاده از برخی تاکیتک ها و توانمندیهای ایذایی و بومی، توانست ارتش اسرائیل را در محورهای خانیونس و دیرالبلح متوقف کند.
3. رژیم صهیونیستی و برخی قدرتهای غربی طرحهایی برای خلع سلاح تدریجی حماس مطرح کردهاند. بر اساس این طرحها، سلاحهای سنگین مانند موشکها و پهپادها باید تحت نظارت بینالمللی جمعآوری شود و نیرویی وابسته به تشکیلات خودگردان فلسطین با مشارکت کشورهای عربی (مانند مصر و اردن) کنترل امنیت داخلی غزه را برعهده بگیرد. اما این طرحها از دو ضعف اساسی رنج میبرند:
3.1. نخست، هیچ تضمین واقعی برای جلوگیری از تجاوز مجدد اسرائیل ارائه نمیکنند؛
3.2. دوم، از نظر مردم و رهبران مقاومت، واگذاری امنیت غزه به نهادی خارج از ارادهی فلسطینی، تکرار تجربهی تلخ سالهای پس از اسلو است.
4. در سطح سیاسی، پس از شهادت رهبران برجستهای چون اسماعیل هنیه و یحیی سنوار، شورای رهبری حماس با محوریت خلیل الحیه و جمعی از فرماندهان میدانی، راهبردی مبتنی بر آتشبس مشروط را دنبال میکند. موضع رسمی این شورا این است که «خلع سلاح در شرایطی که دشمن همچنان به اشغال و محاصره ادامه میدهد، بیمعناست». از دید آنها، تا زمانی که رژیم صهیونیستی از نوار غزه و گذرگاههای مرزی بهطور کامل خارج نشده و ضمانت بینالمللی الزامآور برای توقف تجاوز وجود نداشته باشد، هیچ بحثی درباره خلع سلاح موضوعیت ندارد.
5. موافقان طرح خلع سلاح که بیشتر در محافل بینالمللی، رژیمهای عربی و جناحهای وابسته به تشکیلات خودگردان حضور دارند، ادعا میکنند که بدون خلع سلاح، هیچ روند بازسازی و ثبات اقتصادی در غزه ممکن نخواهد بود. آنان به الگوی بوسنی پس از توافق دیتون استناد میکنند که در آن گروههای نظامی منحل شدند و بازسازی زیر نظر نیروهای بینالمللی آغاز شد.
6. اما این مقایسه از اساس نادرست است چرا که:
6.1.1. دشمن خارجی هنوز در غزه حضور دارد و هیچ نهاد بینالمللی حاضر به تضمین امنیت در برابر اسرائیل نیست،
6.1.2. حتی اگر نیروهای ناظر عربی یا سازمان ملل وارد غزه شوند، تجربهی جنوب لبنان نشان داده که این نیروها قادر به مهار تجاوزات رژیم صهیونیستی نخواهند بود.
7. مخالفان خلع سلاح بر این باورند که طرحهای خلع سلاح عملاً بهمعنای بازگرداندن سیطرهی اسرائیل بر غزه است. از نگاه آنان، سلاح مقاومت تنها ابزار موازنه در برابر ارتشی است که از حمایت مطلق آمریکا برخوردار است. در صورت خلع سلاح، غزه به منطقهای بیدفاع تبدیل میشود و سرنوشت آن مشابه اردوگاه جنین یا نابلس خواهد بود، جایی که نیروهای اسرائیلی هر شب بهراحتی عملیات میکنند.
8. در سطح اجتماعی نیز خلع سلاح برای مردم غزه غیرقابلپذیرش است. طبق آخرین نظرسنجی مرکز پژوهشهای سیاسی فلسطین در سپتامبر ۲۰۲۵، بیش از ۶۸ درصد مردم غزه معتقدند سلاح مقاومت تا زمانی که اشغال ادامه دارد باید حفظ شود. این آمار در میان جوانان زیر ۳۰ سال به ۷۵ درصد میرسد.
9. رژیم صهیونیستی خلع سلاح را بهعنوان شرط اول هر توافق مطرح کرده است، اما تجربه نشان میدهد که هدف واقعی تلآویو نه صلح بلکه نابودی کامل توان بازدارندگی فلسطینیهاست.
10. در این چارچوب، طرحهایی که از سوی برخی کشورهای عربی مانند مصر و اردن مطرح شده – مبنی بر تشکیل نیروی مشترک عربی برای نظارت بر خلع سلاح – نیز از نگاه مقاومت غیرواقعی است چرا که :
10.1. نه مصر مایل است سربازانش را در غزه در معرض خطر مستقیم اسرائیل قرار دهد،
10.2. و نه اردن حاضر است وارد منازعهای شود که ممکن است موجی از مخالفت داخلی را در پی داشته باشد،
10.3. از سوی دیگر، کشورهای خلیج فارس نیز حاضر نیستند هزینهی سیاسی و امنیتی این طرح را بپردازند.
11. در سطح درونی مقاومت، جریانهایی مانند جهاد اسلامی فلسطین، کمیتههای مقاومت مردمی و گردانهای شهدای الاقصی آشکارا اعلام کردهاند که حتی اگر حماس آتشبس را بپذیرد، آنان سلاح خود را زمین نخواهند گذاشت. این گروهها حدود ۱۵ تا ۲۰ هزار نیروی آموزشدیده دارند و بخشی از شبکهی نظامی غزه را تشکیل میدهند. بنابراین، حتی در صورت توافق رسمی، خلع سلاح کامل از نظر عملی ناممکن است.
منبع: پرسمان سیاسی هفته شماره 26