باید یقین کرد که هر مدال طلای علمی و ورزشی که بر گردن یک ایرانی جا خوش میکند و هر سجده کوتاه پس از پیروزی و هر سرود ملی که با اهتزاز پرچم مقدس ایران اوج میگیرد، تصویری از ایران را به نمایش میگذارد که دشمنان تاب دیدنش را ندارند! این حقیقتی است که ورزش در دنیای امروز جدای از سیاست نیست؛ وقتی روسیه محروم میشود، اما رژیم صهیونی نه! وقتی همه دنیا یکصدا میشود که باید رژیم صهیونی از میادین ورزشی طرد شود، اما مدیران مجیر صهیون گوش به این صحبتها نمیسپارند، باید قبول کرد که ورزش هم یک موضوع سیاسی است!
از اینرو است که رهبر معظم انقلاب در دوشنبه هفته گذشته و در دیدار صدها قهرمان ورزش و مدالآوران المپیادهای علمی فرمودند: «مدالآوران، چه در میدان ورزش، چه در عرصههای علمی، مردم را شاد کردند. شما ملت ایران را با همّت خودتان، با تلاش خودتان شاد کردید، جوانها را سر شوق آوردید. این مدالی که شما امسال، توی این چند ماه اخیر، بر اثر تلاش خودتان دریافت کردید، این مدال، به نظر من یک امتیازی بر معمول مدالهای دیگر دارد؛ چرا؟ چون ما در گیرودار جنگ نرمیم. در جنگ نرم، دشمن سعیاش به این است که ملت را افسرده کند، ناامید کند، از تواناییهای خودش او را مأیوس کند. شما با این مدالآوریتان توانستید نقطه مقابل حرکت دشمن حرکت کنید. در عمل، توانایی جوان ایرانی و قدرت ملت ایران را، که در جوانهایش متجلی است، آن را نشان دادید و ظاهر کردید؛ لذا این مدال شاید بتوان گفت ارزش مضاعفی دارد. این محکمترین پاسخی است که میشد به دشمن داد و شما دادید.»
در انقلاب اسلامی مدالآوران تنها یک فرد نیستند؛ بلکه آنها نماینده ملت هستند که پیروز میشوند، میایستند و چشمها را به ایران روشنتر جلب میکنند. از این منظر، پیروزی ورزشکاران و مدالآوری دانشآموزان المپیادی نه صرفاً اتفاقی داخلی، که بخشی از دیپلماسی فرهنگی و نبرد روایتهاست؛ وقتی یک پرچم در میادین جهانی به اهتزاز درمیآید، پیام عزت و اقتدار از دل آن مدال رُخ مینماید. اینکه رهبر معظم انقلاب به این جوانان میفرمایند: «شما مظهر رشد و تجلی قدرت ملی هستید» و میگویند که این جوانان «نماد ملت» هستند؛ تعبیر سادهای نیست! چرا که بر نقش جوانان در آینده ایران تأکید دارد، آن هم نه بهعنوان نسلی که باید هدایت شود، بلکه به منزله نسلی که خود باید سکاندار باشد.
در این دیدار، مدالآوران المپیادهای علمی، رتبههای برتر کنکور و قهرمانان ورزشی گردهم آمده بودند؛ اما هدف، تنها قدردانی از موفقیتهای فردی نبود. فضای سخنان رهبر فرزانه انقلاب، بوی راهبرد میداد، نه تشویق ساده. در حالی که رسانههای بیگانه تصویری از ایران خسته و بیرمق ارائه میکنند، این گردهمایی در واقع بیانیهای زنده از توان، امید و تداوم حرکت ملت ایران بود.
رهبر معظم انقلاب در سخنان خود، محور تحول را جوانان دانستند؛ نسلی که باید از جایگاه «آمادهسازی برای مدیریت» به مرحله «خودمدیریتی» برسد. این تغییر نگاه، در واقع نقطه عطفی در سیاستگذاری کشور است. تأکیدی که میخواهد به جوان ایرانی بفهماند، مسیر رشد و اثرگذاریاش در داخل کشور باز است و هیچ سقفی جز اراده و توان او وجود ندارد. این نگاه پاسخی صریح به موج مهاجرت نخبگان است؛ چرا که اگر جوان بداند فرصت دیده شدن و اثرگذاری در داخل وجود دارد، دیگر چشم به بیرون نخواهد دوخت.
با این حال، رهبر معظم انقلاب بهطور تلویحی از روندی انتقاد کردند که در سالهای اخیر، به جای میدان دادن به نسل تازهنفس، دوباره مدیریت کشور را در اختیار چهرههای تکراری گذاشته است. واقعیت آن است که بسیاری از مشکلات امروز، از جمله چالشهای اقتصادی و اجتماعی، در فرسودگی ساختارهای مدیریتی ریشه دارد. جوانان، با انرژی و دانشی بهروز، میتوانند نیروی محرکهای برای اصلاح این وضعیت باشند.
تصاویر جوانانی که پس از قهرمانی پرچم ایران را میبوسند یا در سجده شکر فرو میروند، خود بهترین پاسخ به تبلیغات رسانههایی است که میکوشند میان موفقیت و ایمان فاصله بیندازند. جوان امروز ایران، ثابت کرده است که میتوان هم دانشمند بود و هم مؤمن، هم ورزشکار بود و هم وطنپرست. الگویی که رهبر فرزانه انقلاب سالها پیش از آن سخن گفته بودند، امروز در رفتار همین نسل جلوهگر شده است.
رهبر معظم انقلاب در ادامه، با اشاره به دوران دفاع مقدس، جوانان امروز را به یاد نسل دیروز انداختند؛ نسلی که با دستان خالی، اما با ایمانی سرشار، بر دشمن مجهز غلبه کرد. ایشان خطاب به المپیادیها گفتند: «شما امروز ستارهاید، اما اگر تلاش را ادامه دهید، ده سال دیگر خورشید خواهید شد.» این جمله هم تحسین بود و هم مأموریت. پیامی روشن که نخبگان نباید در انتظار اقدام دولت بمانند؛ بلکه خود باید موتور حل مسائل کشور باشند، از اقتصاد گرفته تا فرهنگ و جامعه.
نمونههایی از این مسیر نیز در سخنان ایشان دیده شد که از پیشرفتهای نانو و هستهای گرفته تا شرکتهای دانشبنیان سخن گفتند. رهبر معظم انقلاب عملاً جوانان را دعوت کردند که در خط مقدم تولید دانش، فناوری و حتی گفتمان فرهنگی حاضر شوند و کشور را از بنبستهای موجود عبور دهند.
از زاویهای دیگر، این دیدار تنها یک رویداد داخلی نبود؛ بلکه اقدامی چندلایه در حوزه ارتباطات استراتژیک بهشمار میآید. در سالهایی که رسانههای خارجی با تمرکز بر روایت «ناامیدی و مهاجرت نخبگان»، چهرهای غمزده از جوان ایرانی میسازند، حضور پرشور این نسل در حسینیه امام خمینی (ره) تصویری متفاوت خلق کرد که نشان میداد جوانان ایرانی پرانرژی، مؤمن، مصمم و امیدوار هستند. تصویری که عملاً نقش یک پادگفتمان رسانهای را ایفا کرد و نشان داد روایت واقعی از ایران، هنوز سرشار از حرکت و زندگی است.
در این چارچوب، پیام غیرمستقیم رهبر معظم انقلاب به مدیران نیز قابل توجه بود که فرمودند اگر به آیندهای روشن میاندیشید، باید قدرت را به نسل جوان بسپارید. نمیتوان از جوانان انتظار داشت بار توسعه را بر دوش بکشند، در حالی که جایگاه تصمیمگیری از آنان دریغ میشود.
در سخنان امام خامنهای، بُعد دیگری نیز برجسته بود و آن تأکید بر امید در روزگار دشواریهای معیشتی است. معظمله با یادآوری پیشرفتهای علمی و تلاشهای جوانان، در واقع کوشیدند تا میان واقعیتهای سخت اقتصادی و تصویر آیندهای روشن، تعادل برقرار کنند. این پیام نه انکار مشکلات، بلکه دعوتی به مقاومت فعال بود؛ اینکه مسیر پیشرفت متوقف نشده و ستارگان امروز میتوانند خورشید فردا باشند.