واکنش تند میری ریگف به اظهارات کاتس، تنها یک اختلاف نظر ساده نیست؛ بلکه نشان از عمق بحران در درون هرم تصمیمگیری رژیم صهیونی دارد. اینکه یک مقام عالیرتبه از نتیجه عملیات نظامی به اندازهای بیاطلاع باشد که با شنیدن آمار واقعی «شوکه» شود، حاکی از شکافی عمیق میان تبلیغات و واقعیتهای میدانی است. این اختلاف، خود سند دیگری بر شکست پروژه جنگ محسوب میشود.
در شرایطی که رژیم صهیونی امیدوار بود صحنه پیروزی نهایی باشد، امروز با اذعان مقامات ارشد خود، در گردابی از شکستهای راهبردی و اتهامات بدعهدی گرفتار شده است. جنگ دو ساله غزه، که با اهداف بلندپروازانهای همچون نابودی حماس و خلع سلاح مقاومت آغاز شد، اکنون به سنگری برای افشای ناتوانیهای این رژیم تبدیل شده است.
اظهارات یسرائیل کاتس، وزیر جنگ رژیم صهیونی، مبنی بر اینکه «حدود ۶۰ درصد از تونلهای حماس دستنخورده و عملیاتی هستند»، بمبی بود که پایههای روایت رسمی از یک جنگ پیروزمند را لرزاند. این اعتراف، که با واکنش شوکهگونه میری ریگف، دیگر عضو کابینه جنگ، مواجه شد، پرده از واقعیتی تلخ برای تلآویو برمیدارد: مهمترین هدف راهبردی این رژیم در غزه، یعنی نابودی «شهر زیرزمینی» مقاومت، با شکستی فاحش روبهرو شده است. این ناکامی تنها تاکتیکی نیست؛ بلکه نشان میدهد مقاومت با وجود تمامی ویرانیها، رگهای حیاتی خود را برای تنفس، جابجایی و ادامه مبارزه حفظ کرده است.
در سوی دیگر، خلیل الحیه، رئیس جنبش حماس در غزه، با اشاره به پایبندی این جنبش به تمامی تعهدات آتشبس، به بدعهدی مستمر دشمن اشاره میکند و هشدار میدهد که اجازه نخواهد داد رژیم صهیونی با بهانهجویی به صحنه جنگ بازگردد. به گفته الحیه، محاصره ظالمانه غزه و ممانعت از ورود روزانه شش هزار کامیون کمکرسانی، ادامه همان شرایط جنگی با ابزاری دیگر است. این اقدام، نقض آشکار توافقات و نمونهای بارز از بدعهدی است؛ سیاستی که رنج مردم غیرنظامی را به ابزاری برای تحت فشار قرار دادن مقاومت تبدیل میکند.
واکنش تند میری ریگف به اظهارات کاتس، تنها یک اختلاف نظر ساده نیست؛ بلکه نشان از عمق بحران در درون هرم تصمیمگیری رژیم صهیونی دارد. اینکه یک مقام عالیرتبه از نتیجه عملیات نظامی به اندازهای بیاطلاع باشد که با شنیدن آمار واقعی «شوکه» شود، حاکی از شکافی عمیق میان تبلیغات و واقعیتهای میدانی است. این اختلاف، خود سند دیگری بر شکست پروژه جنگ محسوب میشود.
به نظر میرسد اعترافات کاتس دو هدف داشته باشد: اول، تلاش برای توجیه شکستهای گذشته و دوم، زمینهچینی برای جنگی جدید. اشاره مستقیم او به گفتوگو با مقامات آمریکایی نشان میدهد تلآویو در حال تدارک سناریوی تهاجم مجدد است و برای این کار نیاز به جلب حمایت بینالمللی و توجیه افکار عمومی دارد.
در نهایت، تصویری که امروز از غزه ترسیم میشود، تصویر یک رژیم اشغالگر است که نه تنها به اهداف از پیش تعیینشده خود نرسیده، بلکه با ادامه محاصره و ایجاد شرایط قحطی، به تعهدات خود در قالب آتشبس نیز پشت پا زده است. این وضعیت، روایتگر یک شکست راهبردی و بدعهدی سیستماتیک است که مقاومت فلسطین را در موضعی قویتر و مشروعتر از همیشه قرار داده است.