صفحه نخست >>  عمومی >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۵  ، 
کد خبر : ۳۸۳۴۲۳

کوشنر؛ بازیگری غیر رسمی در دیپلماسی جدید غرب

نشست شرم‌الشیخ را می‌توان از جنبه‌های مختلف مورد بررسی قرار داد. این نشست از آن لحظات تاریخی است که هم می‌تواند به نقطه عطفی تبدیل شود و هم ممکن است به سرعت به دست فراموشی سپرده شود و تنها یکی از هزاران نشست و همایش سیاسی باشد که روزانه در سطح جهان برگزار می‌شوند.
پایگاه بصیرت / رضا صارمی راد

برای ارزیابی دقیق این مسئله، نیاز به صبوری است، اما بررسی افراد و گروه‌های پشت پرده این توافق می‌تواند هم در پیش‌بینی آینده غزه مؤثر باشد و هم ما را با شیوه‌های نوین روابط قدرت در خاورمیانه آشنا کند.

هرچند ترامپ سعی کرد اعتبار این نشست را به خود اختصاص دهد، واقعیت آن است که این توافق بدون دخالت یک چهره خاص ممکن نبود؛ شخصی که چندان از ترامپ دور نیست، یعنی جرد کوشنر، داماد یهودی ترامپ. به نظر می‌رسد ترامپ به طور ویژه کوشنر را مأمور کرده بود تا با استیو ویتکاف همکاری کند و پرونده غزه را خاتمه دهد. اما چرا کوشنر؟ او در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ وارد کاخ سفید شد و ترامپ او را مأمور ویژه امور خاورمیانه کرد. با وجود نداشتن تجربه قبلی، کوشنر معمار اصلی طرح «معامله قرن» بود که موفقیت چندانی نداشت، اما تجربه همکاری با کشور‌های عربی برای او بسیار سودمند بود.

پس از خروج ترامپ از کاخ سفید، کوشنر صندوق سرمایه‌گذاری افینیتی پارتنرز را راه‌اندازی کرد؛ صندوقی که ترکیبی از علاقه او به املاک لوکس، ماجراجویی و ژئوپلیتیک بود. یکی از پروژه‌های اصلی آن، ساخت یک اقامتگاه تفریحی ۱.۴ میلیارد دلاری در جزیره سازان آلبانی، تنها جزیره این کشور در مدیترانه و پیش‌تر پایگاه نظامی، است. منابع مالی این صندوق از کشور‌های نفت‌خیز خلیج فارس تأمین می‌شود، به طوری که عربستان سعودی اصلی‌ترین پشتیبان آن بوده و صندوق ثروت ملی این کشور دو میلیارد دلار به آن اختصاص داده است. تا دسامبر سال گذشته، امارات و قطر نیز مجموعاً ۱.۵ میلیارد دلار به این صندوق تزریق کرده‌اند. کارشناسان معتقدند کوشنر به خوبی از روابطی که در دوران مشاورت خود با کشور‌های خلیج فارس ساخته بود، برای تأمین سرمایه استفاده کرده است.

کوشنر رابطه نزدیکی با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، دارد؛ به گونه‌ای که طبق گفته یکی از مقامات آمریکایی، هنگام سفر به عربستان با او بازی‌های ویدئویی انجام می‌داد و از طریق واتساپ مستقیماً با او گفت‌و‌گو می‌کرد. او همچنین رابطه نزدیکی با یوسف العتیبه، سفیر قدرتمند امارات در واشنگتن، برقرار کرد. العتیبه، شاگرد فرانک ویسنر مأمور پیشین سیا و سفیر سابق آمریکا در مصر، پس از ورود کوشنر به واشنگتن، او را تحت حمایت خود گرفت و دیدگاهش درباره خاورمیانه را به او آموخت. از طرفی، کوشنر به عنوان یک یهودی، ارتباط بسیار نزدیکی با نتانیاهو و خانواده او دارد؛ به طوری که گفته می‌شود نتانیاهو در سفر‌های خود به نیویورک شب‌ها را در اتاق شخصی کوشنر سپری می‌کند. همه این عوامل باعث شده است که کوشنر برای ترامپ به کلید حل مسئله فلسطین تبدیل شود.

اضافه شدن کوشنر به ویتکاف حدوداً چندی پس از حمله به دوحه رخ داد، زمانی که ترامپ گمان می‌کرد توافق آتش‌بس دور از دسترس است. تیم کوشنر و ویتکاف با حمایت کامل ترامپ و آزادی عمل وارد موضوع شدند. آنها معتقد بودند که علی‌رغم خشم منطقه نسبت به اسرائیل، حماس دیگر توان ادامه دادن ندارد. کوشنر و ویتکاف ابتدا عملیات‌های تبادل اسرای قبلی را بررسی کردند و برای نوشتن طرح جدید با «ال ثانی» همکاری نزدیکی داشتند. سند نهایی را در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل، توسط ترامپ، به مقامات کشور‌های عربی ارائه کردند و پس از جلب موافقت آنها، نسخه اولیه در اختیار نتانیاهو قرار گرفت و اصلاحاتی انجام شد.

مرحله بعد به مصر، قطر و ترکیه رسید تا نقش خود را ایفا کنند. کارشناسان امنیتی و دیپلماتیک این کشور‌ها در مصر گرد هم آمدند و با نمایندگان اسرائیل دیدار‌های مخفیانه‌ای داشتند تا از نظر فنی توافق را ممکن سازند. ترکیه با وجود مخالفت اسرائیل، نقش اصلی در ارتباط با طرف‌های فلسطینی داشت و به عنوان یکی از کشور‌هایی که باید روند بازسازی غزه را نظارت کند، در توافق حضور یافت. مقامات اسرائیل از ورود نیرو‌های امنیتی و نظامی ترکیه به غزه نگران بودند و این باعث مخالفت آنها با حضور ترکیه در روند آتش‌بس شد.

تقریباً هم‌زمان با رایزنی‌های فنی، کوشنر و ویتکاف به طور غیرمنتظره در جلسه هیئت دولت رژیم اسرائیل حاضر شدند تا نظر آنها را برای آتش‌بس جلب کنند و موفق شدند علی‌رغم جناح راست افراطی کابینه، موافقت را کسب کنند.

حضور فعال شخصی مانند کوشنر درواقع همان گشایشی است که اعراب به دنبال آن هستند؛ آنها نه قادر به حمایت رسمی از فلسطین و نه مخالف رسمی اسرائیل هستند. از این رو، دیدار‌های غیررسمی با افراد غیررسمی و شرکای تجاری، بهترین راه برای مدیریت تنش در خاورمیانه است. این نوع روابط تنها به کوشنر محدود نمی‌شود. به عنوان مثال، پسر نتانیاهو نیز با همین الگو عمل می‌کند. گزارش‌ها حاکی از آن است که او در یک کنفرانس محرمانه در زِیفلد اتریش شرکت کرده است؛ کنفرانسی که توسط سباستیان کورتس، صدراعظم پیشین اتریش، برگزار شد و وزرای دارایی، شاهزادگان و مدیران جهانی در آن حضور داشتند. موضوعات مورد بحث شامل هوش مصنوعی، اقتصاد اروپا و درگیری خاورمیانه، به ویژه بحران اسرائیل و حماس، بوده است.

با تمام این تفاسیر، در روز نشست شرم‌الشیخ، برخلاف انتظار، نتانیاهو از طرف اسرائیل حضور نیافت. گمانه‌زنی‌ها متفاوت است؛ برخی می‌گویند این خواسته اردوغان بوده، برخی دیگر معتقدند نتانیاهو نمی‌خواست تعطیلات خود را مختل کند. گفته می‌شود سیسی علاقه‌ای به دعوت از نتانیاهو نداشت و ترامپ در روز آخر او را مجبور به دعوت کرد، اما غیبت نتانیاهو به دلیل اجتناب از دیدار با افرادی مانند محمود عباس و اردوغان و جلوگیری از مواجهه با وزرای راست افراطی کابینه بود.

محمد بن سلمان و محمد بن زاید نیز از غایبان جلسه بودند. آنها از طرح حمایت کردند، اما دو مشکل عمده داشتند: اول، هزینه بازسازی غزه بیشتر به دوش آنها خواهد بود و دوم، توافقی که حیات سیاسی حماس را تضمین کند، برایشان قابل قبول نبود، زیرا حماس را الگویی برای مقاومت اسلامی می‌دانند که ممکن است دیر یا زود گریبان خودشان را بگیرد.

در مجموع، نشست شرم‌الشیخ نمونه‌ای از پیچیدگی‌های دیپلماسی منطقه‌ای و نقش بازیگران غیررسمی و شبکه‌های پشت‌پرده در مدیریت بحران‌هاست. این جلسه نشان داد که حل مسائل خاورمیانه تنها به تصمیمات رسمی دولت‌ها محدود نمی‌شود و تعاملات فردی، اقتصادی و شخصی میان بازیگران کلیدی، می‌تواند مسیر تحولات سیاسی و امنیتی را تعیین کند. حضور یا غیبت چهره‌هایی مانند کوشنر، ویتکاف و سایر عوامل غیررسمی، اهمیت شبکه‌های پنهان روابط قدرت و نفوذ اقتصادی در روند‌های ژئوپلیتیک منطقه را آشکار ساخت و روشن کرد که آینده غزه و فلسطین تا حد زیادی وابسته به این نوع تعاملات غیررسمی و ظریف دیپلماتیک خواهد بود.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات