در هفتهها و ماههای اخیر، فضای رسانهای اصلاحطلبان بار دیگر پر از نقدهایی تند نسبت به عملکرد مجلس شورای اسلامی شده است. از چهرههای سیاسی باتجربه گرفته تا روزنامهنگاران نزدیک به این جریان، هریک به شکلی از ضعف مجلس، نحوه مدیریت آن و بیتوجهی به مطالبات مردم سخن گفتهاند. مجموعهای از این مواضع که در رسانههای رسمی بازتاب یافته، اکنون به موجی قابلتوجه در گفتمان اصلاحطلبان بدل شده است؛ موجی که برخی آن را «بازگشت انتقادی» برای آمادهسازی انتخابات پیشرو میدانند.
لیاخوف ایرانی
«آذر منصوری» دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، از نخستین چهرههایی بود که لحن انتقادی نسبت به مجلس یازدهم و ترکیب کنونی آن در پیش گرفت. او در گفتوگوهایی که با رسانههای اصلاحطلب داشت، تأکید کرد مجلس در سالهای اخیر از وظایف اصلی خود فاصله گرفته و نقش نظارتی آن بهشدت تضعیف شده است.
به گفته منصوری، «نماینده مردم نباید درگیر بازیهای جناحی شود و مجلس باید بازتاب خواست جامعه باشد، نه ابزار فشار سیاسی». این موضع، بازتاب گستردهای در رسانههایی، مانند «جهاننیوز» داشت و از آن بهعنوان نشانهای از «احیای انتقاد اصلاحطلبان از ساختار قدرت» یاد شد.
این اظهارات و با فاصلهای کوتاه توئیت عجیب «لیاخوف فقط یک نام در تاریخ ایران نیست!» واکنشهای زیادی داشت. در واکنش به سخنان منصوری، برخی چهرههای اصولگرا او را به «تحلیل انتخاباتی زودهنگام» متهم کردند، اما منصوری تأکید داشت هدفش هشدار درباره روندی است که مجلس را از جایگاه واقعیاش دور میکند. او معتقد است، ساختار فعلی مجلس به جای پیگیری سیاستگذاری مؤثر، گرفتار شعارهای سیاسی شده است.
این دیدگاه منصوری، یکی از محورهای اصلی نقدهای اصلاحطلبان در هفتههای اخیر را شکل داد؛ یعنی «تأکید بر کاهش کارآمدی مجلس و فاصله گرفتن آن از نقش نمایندگی واقعی مردم.»
سایه سیاست
«محمد قوچانی»، روزنامهنگار و تحلیلگر باسابقه جریان اصلاحطلب، همزمان با اوجگیری بحثهای مربوط به عملکرد رئیس مجلس، با یادداشتها و مصاحبههایی تند وارد میدان شد. او در نوشتهای با عنوان «مجلس در سایه سیاست» در خبر آنلاین، رفتار رئیس مجلس و جهتگیری برخی نمایندگان را نشانهای از «غلبه منافع جناحی بر منافع ملی» دانست.
قوچانی معتقد است، مجلس در برخی تصمیمها، بهویژه در تعامل با دولت، از چارچوب عقلانیت سیاسی فاصله گرفته است و در مسیر رقابتهای جناحی گام برمیدارد. او نوشت: «وقتی مجلس به جای حل مسئله، درگیر تثبیت موقعیت جناحی میشود، مردم اولین قربانی این سیاستزدگیاند.»
این موضع قوچانی، با استقبال بخشی از بدنه اصلاحطلب مواجه شد که او را از معدود صداهای صریح در نقد ساختار مجلس میدانند. با این حال، منتقدان اصولگرا ادعا کردند که قوچانی از تریبون رسانهای خود برای تضعیف مجلس استفاده میکند.
در هر صورت، اظهارات او یکی از مؤثرترین واکنشهای رسانهای در میان اصلاحطلبان بود و مسیر سایر تحلیلگران را در پرداختن به موضوع عملکرد مجلس باز کرد.
وفاق یعنی فرار!
«سیدحسین مرعشی» دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی به تازگی با حضور در برنامه «سپهر سیاست» در پاسخ به سؤال مجری برنامه درباره «وفاق» بیان داشت: «وفاق یعنی فرار از شر مجلس».
به نظر میرسد، این طیف سیاسی برخلاف شعارهای فریبنده خود که بر دموکراسی و مردمسالاری تأکید میکند، خواهان قدرت بیحد و حصر، بدون نظارت و در صورت خطا بدون بازخواست هستند؛ از اینرو وجود و فعالیت مجلس شورای اسلامی به منزله یک نهاد تقنینی ـ نظارتی را برنتابیده و این قوه را مزاحم تلقی میکنند.
از سوی دیگر، واژه «وفاق» که به شعار دولت چهاردهم مبدل شد، در اصطلاح به معنای «همگرایی»، «همدلی» و «همکاری» است؛ اما دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی این واژه را «حذف» معنا میکند.
سخنگوی مردم؟
«حسن روحانی» رئیس دولت یازدهم و دوازدهم نیز نسبت به قوانین مجلس شورای اسلامی و اعلام مواضع منتخبان مردم که بخشی از وظیفه نمایندگی است، واکنش نشان داد و اظهار داشت: «این روزها بحث میکنند که مجلس چه گفته یا چه تصمیمی گرفته، اما سؤال اینجاست که مجلس چه میزان از مردم را نمایندگی میکند و چه درصدی از آرای واقعی مردم را در اختیار دارد؟ حتی اگر فرض کنیم همهچیز از نظر قانونی درست است، یک نکته روشن است: ۸۰ درصد مردم با این تصمیمها مخالفند. قانونگذاری برخلاف نظر اکثریت قاطع مردم، قانون نیست.»
روحانی در ادامه افزود: «وقتی ۹۰ درصد مردم با موضوعی مخالفند و گفته میشود مجلس رأی داده و شورای نگهبان تأیید کرده، این دیگر چه ارزشی دارد؟ اگر اختلاف ۵۰ به ۵۰ یا حتی ۴۰ به ۶۰ باشد، قابل قبول است، اما وقتی ۹۰ درصد مردم در یکسو هستند، نمیتوان آن را قانون دانست.»
وی همچنین بیان داشت: «از نظر شکلی شاید نتوان ایراد حقوقی گرفت؛ مجلس تصویب کرده و شورای نگهبان تأیید نموده، اما روح چنین قانونی درست نیست؛ قانونی است که روح آن فاسد است.»
موج رسانهای و شکلگیری گفتمان انتقادی
همزمان با این مواضع، رسانههای اصلاحطلب مانند شرق، اعتماد و سازندگی در یادداشتها و تحلیلهای خود این انتقادها را بازنشر کردند. موجی که از اواخر تابستان آغاز شد، حالا در پاییز با انسجام بیشتری دنبال میشود.
در این میان، برخی تحلیلگران اصولگرا، این موج را تلاشی هماهنگ برای بازسازی جایگاه سیاسی اصلاحطلبان میدانند. به باور آنها، پس از چند سال غیبت در مجلس و دولت، این جریان با حمله به نهادهای انتخابی، سعی دارد خود را در نقش «منتقد مردمی» بازتعریف کند. در مقابل، تحلیلگران اصلاحطلب این ادعا را رد کرده و میگویند هدف اصلیشان هشدار نسبت به انحراف مجلس از وظایف اصلی است.
این رویارویی رسانهای، به نوعی تقابل دو روایت از مجلس فعلی تبدیل شده است؛ یکی روایت ناکارآمدی و دیگری روایت تخریب سیاسی.
در مجموع، موج اخیر انتقاد اصلاحطلبان از مجلس، طیفی از مواضع متنوع را دربر میگیرد؛ از هشدارهای ساختاری درباره صلاحیتها تا نقدهای رفتاری درباره مدیریت مجلس. آذر منصوری، محمد قوچانی، سعید حجاریان و موسویلاری هر یک از زاویهای خاص به این موضوع نگاه کردند، اما در نهایت همه بر یک نکته مشترک تأکید داشتند و آن، اینکه مجلس از کارکرد واقعی خود فاصله گرفته است. این اشتراک در لحن و مضمون نشان میدهد، جریان اصلاحطلب در حال بازسازی زبان سیاسی خود است؛ زبانی که میخواهد هم منتقد بماند و هم دوباره به صحنه رقابت بازگردد. حالا باید دید این موج انتقادی، به تغییر واقعی در گفتوگوی سیاسی کشور منجر میشود یا صرفاً بهعنوان مقدمهای برای بازگشت انتخاباتی در حافظه سیاسی باقی خواهد ماند.