انتظار میرود مذاکرات سفر بنسلمان به واشنگتن روی سرمایهگذاریهای مشترک اقتصادی و فناورانه تمرکز داشته باشد، به ویژه در حوزه هوش مصنوعی و انرژی که ستونهای «چشمانداز ۲۰۳۰» عربستان هستند. محمد بن سلمان، روز سهشنبه ۱۸ نوامبر سفر رسمی خود را به واشنگتن آغاز میکند؛ نخستین دیدار رسمی او از آمریکا پس از مارس ۲۰۱۸. آخرین دیدار او با ترامپ در شرایطی انجام شد که تازه به ولیعهدی رسیده و پس از کنار زدن عمویش، محمد بن نایف، درگیر پاکسازی گستردهای میان مقامات و تاجران سعودی بود که قدرت او را تثبیت کرد. تنها هفت ماه پس از آن، بن سلمان با اتهام دست داشتن در قتل جمال خاشقجی مواجه شد؛ پروندهای که موجی از محکومیتهای جهانی را علیه عربستان به راه انداخت. همزمان بحران انسانی یمن شدت گرفت و نگرانیهای جدی در میان نهادهای بینالمللی و افکار عمومی آمریکا ایجاد کرد. با وجود تلاشهای دولت ترامپ برای کماهمیت جلوه دادن این مسائل، کنگره و بخش بزرگی از جامعه آمریکا نسبت به ریاض محتاط باقی ماندند. در همان دوران، «توافقهای ابراهیم» میان رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی اعلام شد؛ توافقی که عربستان خارج از آن باقی ماند و موقعیت ویژهای به ریاض داد.
با ورود بایدن به کاخ سفید، رابطه عربستان و آمریکا آسیبدیده بود و پرونده خاشقجی همچنان مطرح بود. دیدار بنسلمان با بایدن در ژوئیه ۲۰۲۲ با انتقاد داخلی روبهرو شد. تلاشهای واشنگتن برای عادیسازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی با طوفان ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس مختل شد و طولانی شدن جنگ غزه هرگونه پیشرفت در این زمینه را به بنبست رساند. بازگشت ترامپ به قدرت در ژانویه ۲۰۲۵ فرصتی برای بازتنظیم روابط فراهم کرد؛ سفر او به خلیج فارس و توافقات دفاعی و فناورانهای که شامل مراکز داده، هوش مصنوعی و سرمایهگذاری مشترک بود، نشان از بهبود روابط داشت. امروز بن سلمان در موقعیتی متفاوت به واشنگتن میرود: روابط نزدیکتر با آمریکا، بهبود مناسبات با ایران، پیشبرد مذاکرات پایان جنگ یمن و نقش مؤثر در تحولات منطقهای از سوریه و اوکراین تا سودان و غزه، بن سلمان را در موقعیت بهتری نسبت به سفر قبل قرار داده است
انتظار میرود مذاکرات سفر بنسلمان به واشنگتن روی سرمایهگذاریهای مشترک اقتصادی و فناورانه تمرکز داشته باشد، به ویژه در حوزه هوش مصنوعی و انرژی که ستونهای «چشمانداز ۲۰۳۰» عربستان هستند. ریاض بیش از ۲۱ میلیارد دلار برای توسعه مراکز داده هزینه کرده و سرمایهگذاریهای گستردهای در خودروهای برقی، تولید پیشرفته، هوش مصنوعی و فناوریهای فضایی انجام میدهد. اگرچه نفت و گاز هنوز ستون اقتصاد هستند، عربستان در انرژیهای تجدیدپذیر از جمله خورشیدی نیز سرمایهگذاری کرده است. نیاز بالای مراکز داده به انرژی، عربستان را به برنامه هستهای سوق داده؛ برنامهای که با تفاهمنامه همکاری انرژی با آمریکا شامل توسعه رآکتورهای نسل III+ و کوچک مدولار و برنامههای عدم اشاعه جلو میرود. عربستان به دنبال ظرفیت غنیسازی اورانیوم داخلی است، اما حساسیتهای منطقهای، به ویژه پرونده هستهای ایران، محدودیتهایی ایجاد کرده است. همکاری نزدیک با واشنگتن میتواند امکان دستیابی به ظرفیت غنیسازی را فراهم کند.
مخالفت احتمالی رژیم صهیونیستی یکی از موانع اصلی برنامه هستهای عربستان است و هنوز مشخص نیست دولت ترامپ این برنامه را به چارچوب عادیسازی روابط با رژیم اشغالگر گره خواهد زد یا خیر. در حوزه امنیت نظامی، عربستان خواهان تضمینهای روشن است؛ تجربه حمله پهپادی و موشکی سپتامبر ۲۰۱۹ به تأسیسات نفتی بقیق و خریص که تولید نفت کشور را نصف کرد، نشان میدهد واکنش محدود آمریکا کافی نبوده است. توافقات دفاعی و فروش تجهیزات نظامی به ارزش ۱۴۲ میلیارد دلار، از جمله خرید جنگندههای F-۳۵، محور مهم مذاکرات خواهد بود. هرچند در دولت بایدن تحویل این جنگندهها به روند عادیسازی با رژیم اشغالگر گره خورده بود، اما اکنون وضعیت مشخص نیست.
سوریه و غزه دو محور کلیدی مذاکرات سیاسی و دیپلماتیک هستند. نقش عربستان در رفع تحریمهای آمریکا علیه سوریه و رقابت با ترکیه برای نفوذ منطقهای نشاندهنده جایگاه استراتژیک ریاض است. عربستان خواهان بازسازی غزه است، اما مشروط به خلع سلاح کامل حماس و اصلاح ساختارهای سیاسی فلسطینیها. عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی نیز در دستور کار است، اما سعودیها در شرایط فعلی آمادگی حرکت به سوی توافق رسمی ندارند و خواستار دو تحول بنیادین هستند: خلع سلاح حماس و اصلاح ساختار غزه. ترامپ و بنسلمان باید هم منافع دو کشور و هم معادلات منطقهای و الزامات داخلی عربستان را مدیریت کنند تا هر توافقی قابل دوام باشد.