اگر دولت بخواهد در مدیریت منابع انسانی موفق باشد، باید ابتدا خود بهعنوان مجری طرحها و ایدههای خود عمل کند. در غیر این صورت، چگونه میتوان از نهادهای دیگر و بخشهای خصوصی خواست که از روشهای نوین و بهرهورتر استفاده کنند در حالیکه خود دولت بهشدت درگیر بوروکراسی و کارمندان مازاد است؟
در یک سال اخیر، شاهد بودهایم که یکی از مشکلات اساسی در حکمرانی، مسأله ناکارآمدی و افزایش حجم نیروی انسانی در برخی از نهادها و ارگانها بود. در این میان، نهاد ریاستجمهوری بهعنوان یکی از نهادهای اصلی دولتی، خود بهویژه در دوره اخیر و از زبان رئیس جمهور منتقد این موضوع بوده و بارها اذعان کرده بود که به اصطلاح دولت فربه و چاق شده است و باید در روند بکار گیری نرو ها و استخدامیها بیش از پیش دقت و توجه صورت بپذیرد. اما انجام نشدن این مهم و بالعکس افزایش روند استخدامیها در نهاد ریاست جمهوری در طی همین یک سال و اندی گذشته باعث شد تا حتی داد روزنامه اصلاح طلب و به طور طبیعی حامی دولت هم در بیاید و شروع به انتقاد کند. انتقادات اخیر روزنامه اصلاحطلب شرق که در آن از گسترش بیرویه تعداد کارکنان نهاد ریاستجمهوری طی سالهای اخیر انتقاد شده، و پیشنهاداتی مبنی بر کاهش نیروی انسانی این نهاد، نشاندهنده عمق مسأله عدم اجرا شدن ایدهها و نظرات دولت در برنامههای اجرایی دولت است. در واقع، این نکته حائز اهمیت است که دولت باید ابتدا خود بهعنوان مجری طرحها و ایدههای خود، وارد عرصه میدانی شده و سپس از دیگر ساختارها و نهادها هم انتظار عمل به ایدهها و افکار و آراء خود را داشته باشد.
انتقاد از افزایش تعداد کارکنان ریاستجمهوری
گفتنی است روزنامه شرق در گزارشی به مسأله افزایش بیرویه نیروی انسانی در نهاد ریاستجمهوری پرداخته و اذعان کرده است که طی یک سال و نیم گذشته، تعداد زیادی نیروی جدید به این نهاد اضافه شدهاند، بهویژه از برخی استانها که در واقع، این افزایش نیرو نه تنها به افزایش بهرهوری نینجامیده، بلکه خود به نوعی نماد از ناکارآمدی در برنامهریزیهای دولت است. پیشنهاد این روزنامه اصلاحطلب این است که دولت باید در راستای کاهش این نهاد به کمترین و ضروریترین تعداد کارکنان اقدام کند و برای این منظور، حتی پیشنهاد کرده است که برخی از کارکنان بدون حضور در محل کار، حقوق خود را دریافت کنند تا از حجم نیروی انسانی این نهاد کاسته شود.
در حقیقت، این پیشنهاد بیانگر ضرورت بازنگری در نحوه کارکرد دولت و چگونگی مدیریت منابع انسانی است. متأسفانه گاهی مشاهده میکنیم که دولتها بهجای پیادهسازی ایدههای خود بهطور عملی و نشان دادن اراده و توان اجراییشان، تنها به اظهارنظرها و وعدهها بسنده میکنند، اما در عمل، شاهد افزایش حجم بوروکراسی و ایجاد ساختارهای پیچیدهتری هستیم که خود موجب کاهش بهرهوری و ناکارآمدی میشود.
لزوم اجرای طرحها توسط دولت
در حقیقت، یکی از چالشهای اساسی در دولتداری این است که برنامهها و ایدههای دولتی باید در ابتدا در داخل خود دولت پیادهسازی و بهطور عملی اجرا شوند. دولت نباید فقط در کلام و شعار به دنبال کاهش بوروکراسی و کاهش تعداد کارمندان باشد، بلکه باید این مهم را بهطور عملی و در سطح خود نهادهای دولتی آغاز کند. به عنوان مثال، همانطور که رئیسجمهور در سخنان اخیر خود اشاره کرده بود، نهاد ریاستجمهوری ۴ هزار نیرو دارد؛ باور کنید ۴۰۰ نفر باشد بهتر از اینها کار میکنند. این بیان نشاندهنده عدم نیاز به این تعداد نیروی انسانی در نهاد ریاستجمهوری است و بهنوعی بیانگر تأکید بر کاهش بیرویه کارکنان در دستگاههای دولتی است.
اگر دولت واقعاً قصد دارد مشکلات بوروکراتیک و ناکارآمدی در سیستم اداری کشور را حل کند، باید اول از خود شروع کرده و در عمل نشان دهد که کاهش نیروی انسانی غیرضروری و کاهش هزینهها اولویتهای اصلی دولت است. این اقدام نه تنها از منظر اقتصادی حائز اهمیت است، بلکه نشاندهنده صداقت و تعهد دولت به طرحهایی است که خود از آنها سخن میگوید.
سخن پایانی
اگر دولت بخواهد در مدیریت منابع انسانی موفق باشد، باید ابتدا خود بهعنوان مجری طرحها و ایدههای خود عمل کند. در غیر این صورت، چگونه میتوان از نهادهای دیگر و بخشهای خصوصی خواست که از روشهای نوین و بهرهورتر استفاده کنند در حالیکه خود دولت بهشدت درگیر بوروکراسی و کارمندان مازاد است؟ اگر دولتمردان نتوانند در خود این اصلاحات را بهوجود آورند، اجرای طرحهای اصلاحی در سایر بخشها نیز بهسختی ممکن خواهد بود.
در نهایت، برای مقابله با ناکارآمدی و افزایش بهرهوری، دولت باید بهطور عملی طرحهای خود را در داخل بدنه خود پیادهسازی کرده و خود بهعنوان الگوی اجرایی برای کشور عمل کند. این کار تنها از طریق کاهش تعداد نیروهای اضافی، بهینهسازی فرآیندهای اداری و ایجاد یک سیستم کاری انعطافپذیر و کارآمد قابل تحقق است.