دشمنان مشترکِ ایران و عراق، بارها کینه خود را نسبت به دو رهبر بزرگ تشییع آشکار کردهاند.
جریان تحریف و شبکههای رسانهای وابسته به محور آمریکا، انگلیس و اسرائیل، این روزها بار دیگر تلاش کردهاند با بهرهبرداری مغرضانه از پاسخ فقهی آیتالله سیستانی، میان جمهوری اسلامی ایران و این مرجع عالیقدر فاصلهافکنی کنند. انتشار یک سؤال و جواب در بخش عربی پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله سیستانی، که اساساً مربوط به شرایط برخی کشورهای اسلامی با اقلیت شیعی است، بهانهای شده تا این شبکهها آن را به امامان جماعت در ایران تعمیم داده و از آن علیه نظام بهرهبرداری سیاسی کنند. حال آنکه این پاسخ، نه تنها هیچ ارتباطی با ایران ندارد، بلکه برخلاف فضاسازیهای رسانهای، در بخش فارسی سایت ایشان نیز منتشر نشده و اساساً در بستر و شرایطی متفاوت طرح شده است.
اصل پرسش مربوط به کشورهایی است که در آنها روحانیون شیعه به عنوان اقلیت، از طرف دولتهای غیر دینی و غیر مشروع حقوق دریافت میکنند و بیم آن میرود که این وابستگی مالی، در آینده به ابزار فشار یا نفوذ سیاسی تبدیل شود. روشن است که چنین شرایطی هیچ شباهتی به ساختار حکومت اسلامی در ایران ندارد؛ چرا که در نظام جمهوری اسلامی، امام جماعت صرفاً یک نمازگزار نیست، بلکه محور ارتباط مردم با حاکمیت، مجاهد عرصه فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی، و ستون اصلی شبکه مقاومت اجتماعی است. مسئولیت گسترده تبلیغ دین، رسیدگی به مشکلات مردم، فعالیتهای جهادی، مقابله با شبهات و پیوند دادن مردم با نظام، ماهیتی کاملاً متفاوت از کشورهای غیر اسلامی دارد و طبعاً اقتضا میکند که امام جماعت در ایران از پشتیبانی مشخص و ساختارمند برخوردار باشد.
بیانیه تند و صریح آیتالله سیستانی در خرداد امسال، در واکنش به تهدیدات رژیم صهیونیستی علیه ایران، سندی روشن از همراهی و حمایت راهبردی ایشان از امنیت و ثبات جمهوری اسلامی محسوب میشود.
از سوی دیگر، نسبت آیتالله سیستانی با جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب، نسبتِ یک رهبر معنویِ حکیم با یک نظام الهامگرفته از آموزههای دینی است. تاریخ دو دهه اخیر عراق و منطقه نشان میدهد که بزرگترین ضربهها به محور استکبار، نتیجه نقشآفرینی مشترک این دو ستون جهان اسلام بوده است. فتوای تاریخی جهاد کفایی آیتالله سیستانی، نقش تعیینکنندهای در تشکیل حشدالشعبی و نابودی فتنه نیابتی داعش داشت؛ تا جایی که سردار شهید قاسم سلیمانی در گزارش پیروزی بر داعش به رهبر انقلاب، نقش این مرجع عالیقدر را «منحصر به فرد» توصیف کرد. پیام تسلیت آیتالله سیستانی در پی شهادت حاج قاسم نیز بیانگر پیوند عاطفی، اعتقادی و سیاسی عمیق میان ایشان و محور مقاومت است.
در مقابل، دشمنان مشترکِ ایران و عراق، بارها کینه خود را نسبت به این دو رهبر بزرگ آشکار کردهاند. از تهدید تلویحی تلآویو علیه آیتالله سیستانی و آیتالله خامنهای گرفته تا هجمههای رسانهای هدفمند، همه نشاندهنده این واقعیت است که مرجعیت نجف و نظام جمهوری اسلامی، هر دو سدّ اصلی طرحهای منطقهای محور آمریکا–اسرائیل هستند. بیانیه تند و صریح آیتالله سیستانی در خرداد امسال، در واکنش به تهدیدات رژیم صهیونیستی علیه ایران، سندی روشن از همراهی و حمایت راهبردی ایشان از امنیت و ثبات جمهوری اسلامی محسوب میشود.
در چنین شرایطی، تلاش اخیر جریان تحریف برای استفاده ابزاری از یک پرسش فقهی، چیزی جز عقدهگشایی نیابتی و انتقامجویی سیاسی نیست. شکستهای متعدد این جریان در عراق، ناکامی در فروپاشی حشدالشعبی و ناکامی در مدیریت افکار عمومی منطقه، آنها را به سمت عملیات روانی جدیدی سوق داده است؛ عملیاتی که هدف آن نه تبیین حقیقت، بلکه تخریب رابطهای استراتژیک میان مرجعیت نجف و جمهوری اسلامی است. با این حال، واقعیتهای میدانی، تاریخ مشترک مقاومت، و مواضع صریح آیتالله سیستانی نشان میدهد که هیچ عملیات رسانهای قادر نیست بنیان این پیوند عمیق را خدشهدار کند و در نهایت ماندنیترین روایتها هم در میان اذهان عمومی و افکار عمومی، روایت حقیقت است و حقیقت چیزی جز شیطنت رسانهای جریان تحریف و در مقابل هم پیوندی و هماهنگی و هم جنسی فکری، اعتقادی و اندیشهای شیعیان عراق و ایران نیست.