به نظر میرسد فشار برای تغییر سریع وزیر، در واقع تلاشی برای باز کردن مسیر بازتوزیع قدرت در کابینه و تحمیل چهرههای نزدیک به جریان خاص است.
اظهارات اخیر حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران، درباره انفعال دولت پزشکیان در تغییر وزیر جهاد کشاورزی را نمیتوان صرفاً یک نقد دلسوزانه یا هشدار کارشناسی تلقی کرد. ادبیات تند، برجستهسازی گزارههایی مانند گرسنگی، کشاندن مردم به خیابان و القای وضعیت اضطراری در مدیریت اقتصادی، بیش از آنکه ناظر به اصلاح امور باشد، نشانه تلاشی هدفمند برای تحت فشار قرار دادن دولت و مصادره سیاسی آن است. پرسش اصلی اینجاست که چرا مرعشی و جریان متبوعش چنین شتابزده و صریح وارد فاز فشار رسانهای و بعضاً سیاسی شدهاند؟
نخست باید به یک واقعیت توجه کرد. اصلاحطلبان، بهویژه حزب کارگزاران، دولت پزشکیان را یک دولت مستقل قلمداد نمیکنند، بلکه اساساً این دولت را محصول حمایت و سرمایه اجتماعی خود میدانند. این نگاه، از همان روزهای ابتدایی پس از انتخابات نیز قابل ردیابی و شناسایی بود؛ جایی که برخی چهرههای این جریان تلاش کردند دولت را بهعنوان دولت سوم اصلاحات یا اصلاحاتیهای بازگشته به نظام و قدرت معرفی کنند. حالا که دولت، دستکم در برخی حوزهها، حاضر نشده بهسرعت وارد چینش مورد انتظار این جریان شود یا وزرا و مدیران را با فشار سیاسی جابهجا کند، فاز مطالبهگری تند و حتی تهدیدآمیز آغاز شده است. در این فضا ظاهراً انتصاب حتی یک نفر که در دایره اصلاحاتچی جماعت نباشد به سان خیانت به اصلاحات است و وفاق هم انگار صرفاً اسمی داشته و قرار بر آن نبوده که اصلاً عملیاتی شود.
پرسش اصلی اینجاست که چرا مرعشی و جریان متبوعش چنین شتابزده و صریح وارد فاز فشار رسانهای و بعضاً سیاسی شدهاند؟
دومین نکته، استفاده آگاهانه از کلیدواژههای امنیتی و اجتماعی است. وقتی مرعشی از مردم گرسنه و خیابان سخن میگوید، در واقع در حال استفاده از همان الگوی قدیمی فشار از پایین و حساس کردن افکار عمومی برای تغییر در بالا است؛ الگویی که اصلاحطلبان در مقاطع مختلف، آن را بهعنوان اهرم فشار بر حاکمیت یا دولتهای غیر همسو به کار گرفتهاند. طرح چنین گزارههایی، آن هم در شرایطی که کشور با چالشهای اقتصادی مختلف مواجه است، بیش از آنکه تحلیل باشد، نوعی عملیات روانی برای القای ناتوانی دولت و ضرورت مداخله سیاسی جریان اصلاحات قلمداد می شود.
سوم اینکه تمرکز مرعشی بر تغییر وزیر جهاد کشاورزی را نمیتوان یک مطالبه مدیریتی ساده تصور کرد. همچنان که این اولین و آخرین مورد هم احتمالاً نیست و بعداً مجدداً شاهد این رویه مطالبه گری و فشار سیاسی و رسانهای خواهیم بود. بهرحال وزارتخانههای اقتصادی، بهویژه حوزههایی چون کشاورزی و امنیت غذایی، همواره از کانونهای اصلی نفوذ و قدرت اجرایی بودهاند. فشار برای تغییر سریع وزیر، در واقع تلاشی برای باز کردن مسیر بازتوزیع قدرت در کابینه و تحمیل چهرههای نزدیک به جریان خاص است. به بیان دیگر، مسئله این نیست که تغییر نوری چقدر سخت است، بلکه این است که چه کسی قرار است جای او بنشیند و این تغییر، منافع کدام جریان را تأمین کند.
در نهایت، باید گفت رفتار مرعشی را نمیتوان جدا از منطق سهمخواهی سیاسی فهم کرد. اصلاحطلبان، بهویژه کارگزاران، نگراناند که دولت پزشکیان بهتدریج از مدار وابستگی سیاسی خارج شود و به یک دولت عملگرا و مستقل تبدیل گردد. فشار رسانهای، هشدارهای اغراقآمیز و دوگانهسازی میان تصمیمگیری یا ناتوانی رئیسجمهور، تلاشی است برای مهار این استقلال و بازگرداندن دولت به زمین بازی اصلاحات.
فلذا آنچه امروز در قالب نقد دلسوزانه مطرح میشود، اگر مهار نشود، میتواند به تضعیف انسجام دولت و تشدید بیثباتی روانی در جامعه بینجامد. دولت، اگر قرار است موفق باشد، نه باید اسیر انفعال شود و نه تن به مصادره سیاسی بدهد؛ چرا که تجربه نشان داده دولتی که با فشار جناحی اداره شود، پیش از آنکه بحرانها را حل کند، خود به بخشی از بحران تبدیل خواهد شد.