دیدار «ولادیمیر پوتین» و «مسعود پزشکیان» در حاشیه اجلاسی با محوریت صلح، یکی از برجستهترین صحنههای سفر سه روزه رئیسجمهور ایران به آسیای مرکزی بود؛ سفری که از قزاقستان آغاز شد، با امضای اسناد همکاری دوجانبه همراه بود و سپس با عزیمت به ترکمنستان ادامه یافت. در این میان، گفتوگوی تهران و مسکو که در جمعه هفته گذشته رقم خورد نهتنها بهدلیل جایگاه دو طرف، بلکه بهواسطه شرایط خاص بینالمللی، واجد معنا و پیامهای چندلایه بود. پزشکیان در دیدار با رئیسجمهور روسیه، بر عزم تهران برای عملیاتیشدن توافقات پیشین تأکید کرد و از مسکو خواست که روند اجرای این توافقها را تسریع و نهایی کند. اشاره مستقیم به پروژههایی، چون کریدور شمالـ جنوب و مسیرهای شرق به غرب، نشان میدهد نگاه دولت ایران در این مقطع، معطوف به فعالسازی ظرفیتهای معطلمانده در همکاریهای راهبردی با روسیه است. در مقابل، پوتین با توصیف روابط دو کشور بهعنوان روابطی رو به گسترش، از افزایش ۱۳ درصدی مبادلات تجاری در سال گذشته و رشد ۸ درصدی در ۹ ماهه نخست سال جاری سخن گفت و از بررسی همکاریها در حوزه انتقال گاز و برق خبر داد؛ حوزههایی که بهطور سنتی در زمره پیشرانهای اصلی همکاریهای تهرانـ مسکو به شمار میآیند.
عدو شود سبب خیر!
بخش مهمی از فوریت روابط ایران و روسیه را باید در بستر تحریمها جستوجو کرد. هر دو کشور در معرض محدودیتهایی هستند که آمریکا و غرب اعمال کرده و همین اشتراک وضعیت، به فرصتی برای توسعه روابط تبدیل شده است. وقتی دو طرف تقریباً در وضعیت تحریمی مشابه قرار دارند، همکاری اقتصادی و تجاری میان آنها با مانع تازهای روبهرو نمیشود؛ چراکه تحریم جدیدی برای مجازات چنین همکاریهایی متصور نیست یا دستکم چیزی فراتر از محدودیتهای موجود به آن اضافه نمیکند. از این منظر، تحریمها که قرار بود ابزار فشار باشند، در روابط تهران و مسکو کارکردی معکوس پیدا کرده و به اهرمی برای نزدیکی بیشتر تبدیل شدهاند. در لایه سیاسی و بینالمللی نیز این همپوشانی منافع قابل مشاهده است. موضع روسیه در قبال پرونده هستهای ایران و مخالفت آن با فعالسازی اسنپبک، نمونهای از این همسویی است. مسکو بهعنوان عضو دائم شورای امنیت، نهتنها با این روند مخالفت کرده، بلکه نقش آن در جلوگیری از اجرای جدی قطعنامههایی که بر مبنای اسنپبک علیه ایران بازفعال شدهاند، میتواند روابط بین دو کشور را عمیقتر کند.
مسیر هموار!
با این حال، حوزه اقتصادی همچنان حلقهای است که بهطور کامل به هم متصل نشده است. با وجود ظرفیتهای بالا و پروژههای بزرگ، مناسبات اقتصادی دو کشور متناسب با سطح روابط سیاسی رشد نکردهاند. بخشی از این وضعیت به رویکرد برخی از جریانهای غربگرا در داخل دو کشور بازمیگردد؛ رویکردهایی که در تضاد با نگاه رئیسجمهور، توسعه روابط با روسیه و چین را کمفایده تلقی میکنند و چشم به غرب دارند. نتیجه چنین نگاهی، باقیماندن توافقها روی کاغذ و کندی در اجرای پروژههای مشترک است. این در حالی است که پروژههایی مانند راهگذر شمالـ جنوب، جذب سرمایه روسیه در بخش انرژی، همکاریهای هستهای و ایجاد نیروگاههای برقآبی در سواحل جنوبی ایران، همگی نیازمند همت مدیریتی و اراده اجرایی هستند.
ترس رژیم صهیونی
بازتاب گسترده سفر پزشکیان در رسانههای رژیم صهیونی، بهویژه ابراز نگرانی «جروزالمپست»، لایه دیگری از اهمیت این تحرک دیپلماتیک را آشکار میکند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، سرزمینهای آسیای مرکزی و قفقاز در دکترین اتحاد پیرامونی رژیم صهیونی جای گرفتند و تلاش شد با گسترش روابط با کشورهای مسلمان این مناطق، نفوذ پایداری ایجاد شود؛ از جمهوری آذربایجان گرفته تا قزاقستان، ترکمنستان و ازبکستان. در این چارچوب، عادیسازی روابط برخی از این کشورها با رژیم صهیونی و همکاریهای گسترده انرژی، معنا پیدا میکند. در مقابل، ایران همواره پیوندهای تاریخی، فرهنگی و تمدنی عمیقی با کشورهای منطقه داشته است. تجربه نشان داده است هر زمان توجه ایران به این حوزه کاهش یافته، میدان برای نفوذ رژیم صهیونی بازتر شده و هرگاه تهران حضور فعالتری داشته، این نفوذ محدودتر شده است. از این زاویه، توسعه روابط ایران با آسیای مرکزی، علاوه بر ابعاد اقتصادی و سیاسی، واجد یک کارکرد پدافندی نیز هست؛ کارکردی که در سفرهای دیپلماتیک و دیدارهایی از جنس گفتوگوی پزشکیان و پوتین، بهصورت عینی خود را نشان میدهد.
سفر سه روزه
در پایان هم باید به این موضوع اشاره کرد که ترکمنستان برای ایران یک همسایه معمولی نیست. کشوری است که در میانه قلب ژئوپلیتیک آسیای مرکزی نشسته است؛ نقطهای که هر قدرت منطقهای یا جهانی، برای دسترسی پایدار به انرژی، ترانزیت و بازارهای اوراسیایی به آن نیاز دارد. مرز ۹۹۲ کیلومتری با ایران و دسترسی مشترک به دریای خزر، این کشور را به طبیعیترین دروازه ایران برای ورود به آسیای مرکزی تبدیل میکند. همین موقعیت موجب شده که هرگونه تعامل میان تهران و عشقآباد، بهطور مستقیم بر مسیرهای حملونقل منطقه، کریدورهای شمالـ جنوب، و تجارت ایران با اوراسیا تأثیر بگذارد.
سفر پزشکیان از آن رو مهم است که در زمانهای انجام میشود که اهمیت کریدورها و مسیرهای ترانزیتی به اوج خود رسیده است. قزاقستان، ترکمنستان و ایران سهضلعی یک مسیر زمینیـ دریایی هستند که آسیا را به اروپا متصل میکند. تجربه موفق خط آهن قزاقستانـ ترکمنستانـ ایران نشان میدهد این سه کشور میتوانند جریان تجارت را در منطقه تغییر دهند.