* رسا ـ آیا نوآوری و شکوفایی تنها در مسائل اجرایی امکانپذیر است یا در علوم به ویژه علوم حوزوی(انسانی) که سنتی بودن از ویژگیهای آنها است، نیز عملی است؟
** از اهمیت شما به دغدغههای حوزه علمیه متشکرم و امیدوارم به جای اینکه در برابر مسائل، موضع تدافعی بگیریم و پس از پیدایش مشکلات به دنبال راه حل باشیم به استقبال مسائل برویم و رویکردمان به مسائل، رویکرد استقبالی باشد.
تدبیر خوبی است که افکار صاحبنظران شناسایی و با اندیشههای مختلف آشنایی به وجود آید تا با جمعبندی مطالب به استقبال مطالب آینده برویم.
مقام معظم رهبری با توجه به عمق شناختی که نسبت به وقایع جهان دارند، هر سالی را متناسب با جریانهای موجود در دنیا نام و هدفی را در مسیر زندگی ما قرار میدهند. ایشان امسال را نوآوری و شکوفایی نامیدند؛ اما متأسفانه در بسیاری از موارد این نامگذاریها به گرفتن همایشها و تشکیل نشستها و کنفرانسها اکتفا میشود. چه بهتر است که زمینه عملی شدن نظریاتی که در نشستها داده میشود بهوجود آید و در پایان سال نیز همان طرحها و اندیشهها برای آیندهها پیگیری شود و استمرار یابد.
نوآوری و شکوفایی تنها در جنبه اجرایی و مدیریتی مدّ نظر رهبری نیست؛ بلکه در نوآوری باید زوایای فردی و اجتماعی در نظر بگیریم و استعدادهایی که زمینه بروز و شکوفایی آن هنوز فراهم نشده را شناسایی کنیم.
حوزه علمیه همانند موجود زنده هم جسم دارد و هم روح، هم پیکر اجرایی دارد و هم مسائل علمی و اعتقادی در آن مشهود است.
اکنون شورای عالی حوزه علمیه قم وارد مرحله جدیدی شد، هم مدیریت تغییر کرد و هم رویکردها که قطعاً با توجه به تغییرهای مدیریتی متفاوتتر برنامهریزی میشود؛ اما امیدواریم با توجه به شناختی که از مسؤولان جدید داریم با سازماندهی منظمتر و با افکاری جدیدتر، کاروان حوزه را برای رسیدن به منزل مقصود راهنمایی کنند.
با توجه به تغییراتی که در شورای عالی ایجاد شد، مدیریت حوزه نیز تغییر کرد. آیتالله مقتدایی نشان دادهاند که در برهههای مختلف هر جا که انقلاب و نظام به وجود ایشان نیاز داشت با عنوان یک سرباز آماده خدمت، در سنگر مناسب حضور مییافت. اخیراً خدمتشان رسیده بودیم که معلوم است برای این کار هم توان لازم را دارند و تصمیمهای جدی بر تحول در حوزه را گرفتند.
مدیریت جزو کوچکی از حوزه است؛ اما میتواند کارایی بزرگ داشته باشد؛ ولی کافی نیست، باید با نگاهی وسیع نظرها به بدنه حوزه دوخته شود.
*رسا ـ تحول و نوآوری در حوزههای علمیه چه راهکارهایی دارد و چه بخشهایی بیشتر از سایر بخشها نیازمند تحول است؟
**حوزه علمیه از استعدادهای زیاد و عمیقی تشکیل شده است و بستر برای تحولها آماده است، امروزه شاید با یک ساماندهی و مدیریت پویا، نیرو و استعداد حوزویان بروز پیدا کند و آن زمان است که باید انتظار تحولات شگرف را داشت؛ اما با فردمحوری نمیتوان چنین انتظاری داشت.
اگر بتوان اندیشههای مختلف را در کنار هم قرار داد و طبقات حوزه هم پا به پای بزرگان در کنار هم قرار گیرند و بزرگان نماد تحول باشند، میتوان نسبت به تحول در حوزه امیدوار بود.
با بسته فکر کردن و تحجر و خودمحوری هیچ نظامی به نتیجه نمیرسد؛ اما با بسترسازی برای ظهور اندیشههای مختلف میتوان نسبت به حال و آینده امیدوار شد.
*رسا ـ با دقت در تاریخچه حوزه درمییابیم که تحول ویژگی حوزه علمیه سنتی است، در صورت امکان به نمونههایی از تحول در سیره بزرگان اشاره کنید.
**متأسفانه نبود توجه دقیق به معنای سنتی بودن در حوزه، منشأ اشکالاتی شده است. همانگونه که خودتان تعریف کردید، سنتی بودن به معنای ایستایی و درجازدن نیست، سنتی بودن یعنی داشتن اصول مسلمی که بر اساس آن، مسائل بعدی را پایهریزی کرد. اینکه ما میبینیم بزرگان ما اصرار بر فقه جواهری و حفظ نظام آموزشی حوزه دارند، به معنای درجا زدن نیست همانطور که همه بزرگانی که اصرار به حفظ حالت سنتی دارند که در رأس آنها حضرت امام خمینی(ره) بودند که اصرار داشتند فقه جواهری باید حفظ شود و الان هم همه مراجع تلاش بر حفظ میراث گذشتگان میکنند؛ مرادشان ایستایی و درجا زدن نیست و اگر در مسألهای وارد میشوند، نظر استاد خود را به همراه نقاط قوت و ضعف آن بیان میکنند و گاهی هم آن را رد میکنند، ریز مسائل در فقه و اصول از«ذریعه» که سید مرتضی نوشته یا«عده الاصول» که از شیخ طوسی با کتابهای اصولیای که جدیداً به رشته تحریر درمیآید توجه و مقایسه کنید، اگر دقت نشود انسان فکر میکند که دو علم مختلف شده است. حسن فقه و اعتقادات و باورهای شیعه به پویایی آن است.
اگر نوآوری و تحولپذیری تشیع نبود، این همه حاکمان ظلم و جور برضد این مذهب جبهه نمیگرفتند و الان هم استکبار جهانی در برابر مذهب شیعه مقاومت میکند. فقه شیعه بعد از چندین سده این تحول شگرف را در جامعه ایجاد کرد. حضرت امام خمینی(ره) فقه سیاسی جدیدی را ارائه کرد و در عرصه دنیا تحولی به وجود آورد که از تحولاتی است که هر چند قرن یک بار میتوان انتظار مشاهده آن را داشت؛ چون از قبل ابزار را تهیه کرده و شاگردان امام راحل(ره) مهیای حل مسائل فقهی جدید بودند.
بعد از گذشت سی سال نه تنها احساس کمبود نمیکنیم؛ بلکه هر سال گامهایی بزرگی برمیداریم. اگر قرار بود ما درجا بزنیم و فقه و اصول و مبانی اعتقادی خود را در مسیر پیشرفت قرار ندهیم و در استخدام جامعه امروزی نتوانیم، قرار دهیم؛ نمیتوانستیم پاسخگوی بسیاری از مسائل باشیم در حالیکه به راحتی جامعه وسیع ایرانی را همین فقه شیعه اداره میکند و در برخورد با باقی فرهنگها حرفی برای گفتن دارد و بسیاری در صدد الگوبرداری از افکار حاکم بر فقهای شیعه هستند، پس اینکه بزرگان حوزه علمیه اصرار بر حفظ سنتها دارند به این معنا نیست که نباید هیچ تغییری ایجاد کرد. همه این بزرگان معالم و کفایه و رسائل را خواندهاند؛ ولی چه بسا نظر فقهی یا اصولی دارند که در هیچ یک از این کتابها نیست و نهایتاً با دیدن دورههای درس خارج به اجتهاد رسیدهاند، نظری برخلاف مرحوم شیخ و یا استاد خود میدهند و این یعنی پویایی و تحول و شکوفایی استعدادی که در وجود این مجتهد بوده است.
*رسا ـ چرا در دوره کنونی شخصیتهای تأثیرگذاری همانند شیخ انصاری و یا امام راحل وجود ندارند؟ علت آن در شیوه پذیرش طلاب است یا در نظام آموزشی حوزه علمیه؟
** در واقع نمیتوان منکر تحول در حوزه علمیه شد. سالی بر حوزه نمیگذرد که در آن تغییرات و دگرگونیها و نوآوریهایی نشود؛ اما مسائل علمی آنقدر گسترده و پیچیده شد و با توجه به اطلاعرسانیهای دقیق انتظارات آنقدر بالا رفته که تحولات را شاید کم به حساب میآوریم و اقناع نمیشویم.
گاهی معاصرت، حجاب مشاهده تحولات میشود، مثلاً هنوز بسیاری از زوایای زندگی حضرت امام خمینی(ره) برای ما مخفی است، الان هم چون در وسط گود هستیم و همزمان با این تحولات پیش میرویم، این تحولات برای ما ملموس و محسوس نیست. گاهی انتظار ما بیش از اندازه است و با داشتههایی از زمینه تحول داریم سازگار نیست.
از طرفی تحولات نیازمند گذر زمان هستند، حوزه علمیه پس از گذشت سی سال از پیروزی انقلاب اسلامی در مدیریت و اجرا و سیاستگذاری و نظام آموزشی بسیار متحول شد. با وجود این مجموعه بسیار بزرگ که بدون وابستگی به جایی خود را اداره میکند و با عنایت مراجع و کمکهای مردمی، تحولات شایانی شده است. در هیچ نظامی به جز نظام حوزه نمیشد با این داشتههای کم به اندوختههای فراوانی دست یافت.
الان که دوره تحول و پیشرفت سریع علوم و فنآوری است این تحول قانع کننده نیست. نباید هم قانع باشیم و درجا بزنیم، باید از بزرگان حوزه این مطالبات را داشته باشیم تا قدمهای بیشتری در مسائل علمی و اخلاقی حوزویان برداشته شود.
*رسا ـ عوامل و بسترهای ایجاد تحول در حوزه چه چیزهایی هستند و چه موانعی بر سر راه تحول در حوزه علمیه وجود دارد؟
** حوزه تشیع با توجه به حریتی که دارد، برای افکار وارداتی بستر مناسبی نیست. برای ایجاد این تحولات نیاز به بسترسازی داریم. ارگانهایی که متولی تحول هستند، قطعاً باید پیشزمینههایی را برای ایجاد تحول در نظر بگیرند. تحولِ یک شَبه در حوزه ممکن نیست. برای از بین بردن موانع یا تضعیف و ترقیق آن باید پایهریزی کنیم. در ابتدا به مراجع تقلید، اساتید و عموم سطوح حوزه اطلاعرسانی مناسب صورت گیرد تا تحول، خواسته درونی حوزه شود. بهرهگیری از افکار خود حوزویان هم مهم است.
اگر بزرگان که نماد حوزهاند، خود را سهیم و دخیل در این کار بدانند؛ نه تنها مخالفی باقی نمیماند؛ بلکه خود پیش قدم میشوند و رهبر فرزانه انقلاب هم هرگز در مسائل جزیی حوزه دخالت نمیکنند. خواست ایشان این نیست که منویاتشان حتماً بدون چون و چرا اجرا شود، چه بسا از نظر امکان اجرایی چنین چیزی ممکن است؛ اما ایشان خواستهشان این نیست که هر چه در ذهن مبارکشان است عملیاتی شود. چه بسا در بسیاری از موارد نظریاتی که با عنوان یک فرهیخته حوزوی دارند، منتظر میمانند تا این خواسته از حنجره کس دیگری بیرون بیاید و پیشگام در آن مسألهای در نظرشان است، نباشند؛ در مسائل اجرایی و معیشتی حوزه این را میبینیم. ایشان با وجود این که اشراف کامل بر مسائل حوزه دارند؛ اما اهتمامشان بر این است که مسائل حوزوی به صورت درون گروهی از حوزویان مطرح شود تا راهکارها و راهبردها ارائه و عملیاتی شود.
به هر حال باید در این زمینهها از بزرگان حوزه بهره برد. البته ساختار حوزه به گونهای نیست که آن را با روش دانشگاهی به پیش ببریم. ادبیات حوزویان مانند آموزش و پرورش نیست تا آن را با قوانین آموزش و پرورش اداره کنیم. برای هر مجموعه و تشکلی باید ضوابط و قوانین مطابق با ساختارهای آن مجموعه در نظر بگیریم و این قطعاً از عهده کسانی برمیآید که به تمام زوایای آن مجموعه آشنا باشند.
با کمال تأسف گاهی میبینیم همایشهایی گرفته میشود که ممکن است یکی دو چهره حوزوی در آن حضور داشته باشند؛ ولی بقیه، افرادی هستند که گرچه موفقند؛ ولی حوزوی نیستند. این امر، از بین بردن انرژی و نیروی خودمان است و چه بسا در آن همایش اگر نخبگان حوزه حضور داشته باشند، بهتر به نتیجه برسیم ما نباید از افکار دیگران غافل شویم؛ ولی افکار دیگران نباید برای ما اصل باشد. اصل باید افکار بزرگان خود حوزه باشد و دیگران هم افکار آنها را قبول دارند.
*رسا ـ با توجه این که حوزه علمیه پشتوانه تئوریک نظام جمهوری اسلامی، نوآوری و شکوفایی در آن چه تأثیری بر سایر بخشهای جامعه دارد، در واقع میزان تأثیرگذاری حوزه علمیه در مسائل کلان اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ... نظام در چه سطح است؟
** اداره یک جامعه آن هم با ساختارهای فکری مختلفی که بر جامعه ما حاکم است، کار آسانی نیست و این که ما بخواهیم هرجا به مشکلی برخوردیم آن را به حوزه برگردانیم از انصاف به دور است؛ اما منکر کاستیها نیستیم. فقه و اصول که عناوین رشتههای اصلی حوزه در سالیان متمادی شکل گرفت، لازم است به همین کیفیت باشد و نباید مورد بیمهری قرار گیرد؛ اما میتوان مقداری به مسائل، جزییتر و تخصصیتر نگاه کرد. وظیفه اصلی حوزه حفظ کیان اعتقادی و اخلاقی جامعه است که این مسأله در عرصههای مختلف نمود، مییابد؛ پس برای این که مشکلات مادی مردم را حل کنیم، باید در اقتصاد هم وارد عرصه علمی شویم، در قضاوت هم دخالت کنیم، در مباحث روانشناسی و تاریخ و علوم انسانی دستی بر آتش داشته باشیم؛ اما نباید با این نگاه از فقه و اصول دست بکشیم و به سمت اقتصاد یا فلان مسأله روانشناسی یا مباحث دیگر برویم.
فقه ما فقط عبادات نیست؛ فقه سیاسی و حکومتی نیز داریم، فقه اقتصادی هم داریم. زکات و مکاسب و بیع و مضاربه از مباحث اقتصاد است. با این برنامهریزیها است که سمت و سویی به حوزه میدهیم که کاربردی در جامعه نداشته باشد یا به نوعی هدایت کنیم که پاسخگوی مسائل جاری مملکت باشد؛ پس نمیتوان گفت که فقه نمیتواند پاسخگو باشد؛ این ما هستیم که نمیتوانیم خوب مدیریت کنیم و مسائل مختلف را بررسی کنیم و به دستگاههای اجرایی تحویل دهیم.
باید حوزه را همین گونه که هست با عمق بیشتر و مدیریت بازتر به سمتی سوق دهیم که مسائل روز با دقت پیگیری شود.
مسأله این است که کَرَمداران عالم را دِرم نیست، درم داران عالم را کَرم نیست، گاهی افرادی در جاهایی مورد استفاده قرار میگیرند که توان عملکرد در آن محل را ندارند و ما حوزه را در قامت آنها میبینیم و اگر ناتوان باشد، میگوییم حوزه ناتوان است. از سوی دیگر بزرگانی در حوزه هستند که خودشان اعلام آمادگی نمیکنند و دیگران هم سراغ آنها نمیروند. این یک معضل است.
گاهی افرادی برای تصدی فلان پست اجرایی یا برای فلان کرسی تدریس در فلان دانشگاه میدوند، وقتی بررسی میشود، میبینیم که توانایی حوزوی قوی ندارد؛ ولی با روابطی که ایجاد کرده است، مشغول میشود؛ در حالی که اساتیدی به مراتب قوی و سزاوارتری وجود دارند که از آنان استفاده نمیشود.
برای اداره کشور فکر نمیکنم، دچار مشکل شویم و با ارائه مشکلات به بزرگان میتوان پاسخ مناسبی دریافت کرد. ارگانها دنبال افراد قوی نمیروند؛ بلکه به سبب ضوابط مخصوص خودشان دنبال افرادی میروند که از آنان حرف شنوی داشته باشند، برای این منظور افرادی اعلام آمادگی میکنند که پس از چند صباحی بیکفایتی آنان ثابت میشود. اگر به سراغ افراد قوی بروند، چون آن افراد در مسائل صاحب نظر شدهاند، قطعاً نمیتوانند خود را به ایدههای فلان مدیر یا ارگان محدود کنند.در حالی که این حوزه وسیع با عنایات حضرتولی عصر(عج)، نخبگان و صاحبان اندیشهای دارد که در هر حوزهای که بخواهند وارد بشوند به بهترین شکل وارد و موفق میشوند.
*رسا ـ شما هر روز با تعداد زیادی از طلاب برخورد علمی و تدریس دارید. در تدریس و برخوردهای خود تا چه میزان به امر تحول و نوآوری علمی توجه میکنید؟
** تدریس سلیقه شخصی است. یک استاد در سالیان متمادی، اساتید مختلف را دیده و با سلیقههای مختلف مواجه بوده است و از نقطه قوتهای برخی از اساتید استفاده میکند. از آنجا که سلیقهها مختلف است ممکن است دو نفر هم بحث دارای دو شیوه متفاوت تدریس باشند. ما نیز با توجه به این که در دوران دبستان، دبیرستان، دانشگاه و حوزه علمیه با اساتید مختلفی روبرو بودیم و سعی کردیم نقاط قوت را از همه بگیریم و روشی ابداعی داشته باشیم.
بیست سالی است که مشغول به تدریس بودم، فکر میکنم مثمر ثمر بوده است. برخی از اساتید میگویند؛ طلاب برخی از مباحث شما را با حضور ذهن بیشتری فرامیگیرند، من به آنها میگویم، شاید نقطه قوت بحث ما سمعی بصری بودن طرح درس است. در کلاس از تخته استفاده و مثالهای ملموستری ارائه میشود و هرگز به مثالهای کتاب بسنده نمیشود. شاید یکی از نقاط ضعف متون درسی کنونی حوزه که نیازمند بازنگری است، کاربردی نبودن برخی از اصطلاحات است، وقتی با مثالهای ملموس و روزآمد تدریس شود، بازدهی بیشتری خواهد داشت. یکی از عواملی که مباحث ما را برای طلاب جذاب میکند، همین سادگی مطالب است و بعد خود بیشتر روی مطالب کار میکند و این تحولی است که به جای این که متکلم وحده باشم، نظرات شاگردان در مسأله را میپرسم.
*رسا ـ از این که وقت ارزشمندتان را در اختیار خبرگزاری رسا گذاشتهاید، بسیار متشکریم.