فرزان شهیدی
تشدید جو ضد سوری در لبنان که وزیر خارجه آمریکا کاندولیزا رایس از آن به «انقلاب سروی» تعبیر کرده، به طور قطع خوشایند آمریکا و اسرائیل است، چرا که مقدمات خروج حدود 14 هزار نیروی سوری را از لبنان فراهم ساخته و اطراف همسو با دمشق از جمله حزبالله و به تبع آن جمهوری اسلامیایران در تنگنا قرار خواهند گرفت.
اعمال فشار و تهدیدات آمریکا و اسرائیل علیه سوریه به دنبال اشغال عراق روند شتابندهای گرفت و هدف این اقدامات کاملا آشکار بود: دمشق حامی تروریسم است زیرا گروههای فلسطینی را پناه داده و از حزبالله لبنان پشتیبانی میکند، ضمن آن که با ایران مناسبات استراتژیک دارد و نیز حاضر نیست در روند سازش تحمیلی با رژیم صهیونیستی گام بردارد.
فضای ضد تروریستی که پس از حوادث یازدهم سپتامبر بر افکار عمومی جهان سایه افکنده بود، حتی مجال طرح قضایای عادلانهای چون قطعنامه 238 و بازگرداندن بلندیهای جولان به سوریه را نمیداد و صرف این که سوریه حامی انتفاضه و رهبران آن است و یا در لبنان حضور نظامی دارد آماج حمله و تهدیدات قرار گرفت.
روند اعمال فشار بر دمشق قالب بینالمللی یافت و قطعنامه 1559 که با اصرار آمریکا و فرانسه از سوی شورای امنیت صادر شد مساله خروج نیروهای سوری از لبنان را قانونمند نمود.
البته سوریه با تکیه بر اهرمهایی که در دست داشت از جمله نفوذ سنتی در لبنان، ارتباط با گروههای معارض فلسطینی و حزبالله و نیز اوضاع آشفته عراق و مرزهای خود با این کشور توانست در اجرای قطعنامه مزبور تعلل ورزد تا این که با آخرین حربه آمریکا و اسرائیل یعنی انفجار در لبنان مواجه شد.
انفجار کاروان رفیق حریری ـ آنگونه که طراحان آن پیشبینی کرده بودند ـ به زودی به انفجار اوضاع داخلی لبنان انجامید، کشوری که هنوز خاطره جنگهای داخلی دهه هفتاد را از یاد نبرده و ساختاری موزاییکی و شکننده دارد.
تظاهرات و اعتراضات علیه دولت ـ که به استعفای عمر کرامی منجر شد ـ نشان از محبوبیت حریری در میان مردم لبنان (به ویژه اهل سنت) دارد، همان گونه که درخواست خروج نیروهای سوری از لبنان حاکی از احساسات ضد سوری لبنانیهاست که به دنبال قتل حریری و نشانه رفتن انگشت اتهام به سوی دمشق، نمود یافته است.
با این حال نکته مهمی که هوشیاری مردم لبنان و به ویژه نخبگان این کشور را میطلبد آن است که موج ضد سوری مردم لبنان که خواهان پایان دادن به دمکراسی «قیمومتی» در این کشور هستند، میتواند به سمت طرحهای آمریکا و اسرائیل سوق یابد و لبنان در طرح خاورمیانه بزرگ به عنوان کشوری که با اسراییل پیمان صلح امضا میکند و در دامان سیاستهای غرب میافتد (و به طور طبیعی فرهنگ مقاومت را به فراموشی میسپارد) تعریف شود.
تشدید جو ضد سوری در لبنان که وزیر خارجه آمریکا کاندولیزا رایس از آن به «انقلاب سروی» تعبیر کرده، به طور قطع خوشایند آمریکا و اسرائیل است، چرا که مقدمات خروج حدود 14 هزار نیروی سوری را از لبنان فراهم ساخته و اطراف همسو با دمشق از جمله حزبالله و به تبع آن جمهوری اسلامی ایران در تنگنا قرار خواهند گرفت. جالب آن که وزیر خارجه اسراییل سیلوان شالوم در واکنش به تحولات لبنان اعلام کرد: «ما انتظار تظاهرات لبنان را داشتیم، اگر لبنان از اشغال سوریه آزاد شود با ما پیمان صلح امضا خواهد کرد...»
برآیند این اعمال فشار به طور طبیعی گروههای معارض فلسطینی را نیز دچار مشکل میکند و به این ترتیب اسراییل از کابوس انتفاضه رهایی مییابد و حلقه امنیت منطقه موسوم به «هلال خصیب» را در کنار آرام سازی داخل به ویژه با ظهور شخصیتی چون محمود عباس ـ با رویکرد ضد انتفاضه ـ تکمیل میکند.
با همه این تفاصیل هنوز نمیتوان گفت صفحه اوضاع به طور کامل به نفع آمریکا و اسرائیل ورق خورده است. عملیات استشهادی در قلب بیروت نشان داد هنوز بارقههایی از انتفاضه در اراضی اشغالی وجود دارد، هرچند اسراییل با نوعی فرافکنی سوریه و حزبالله را متهم ساخت. نفوذ دیرپای دمشق بر بیروت نیز امری نیست که با خروج نیروهای سوری از خاک لبنان به این زودی پایان یابد. اوضاع داخلی لبنان نیز با بلوغ سیاسی مردم لبنان ونزدیکی به موعد برگزاری انتخابات پارلمانی بهبود خواهد یافت، خصوصا آن که شخصیتهایی چون سیدحسن نصرالله بر ضرورت وفاق و یکپارچگی لبنان در شرایط حساس کنونی تاکید کرده و نسبت به توطئههای اسرائیل هشدار دادهاند.
برگه جولان نیز با پشتوانه قطعنامههای بینالمللی هنوز در دست سوریه است، ضمن آن که از نفوذ بر برخی گروههای داخل عراق نیز میتواند علیه آمریکا بهره گیرد و در آن سوی عراق متحدی همچون جمهوری اسلامی ایران دارد که حتی دشمنان در اقتدار و جایگاه منطقهای آن تردید ندارند.
بنابراین میتوان گفت سوریه علیرغم تشدید فشارها و تحریمها وتهدیدات همچنان میتواند در مقابل آمریکا و اسرائیل به بازی سیاسی خود ادامه دهد و لبنان را نیز از این آتش دور دارد. فرجام این بازی به تحولات آتی و نیز میزان موفقیت پروژه «خاورمیانه بزرگ» بستگی دارد که هدف از آن در نوردیدن نظامهایی چون سوریه و ایران است که در قاموس واشنگتن متمرد قلمداد میشوند.