سپهدار اعظم
ولی خان نصرالسلطنه در سال 1268هـ.ق در تنکابن، جایی که خاندانش سال ها در آن حکومت می کردند به دنیا آمد. با نبوغ نظامی اش وارد خدمت قشون دولتی شد و در زمره درباریان درآمد. در دوره ناصرالدین شاه قاجار روابط مالی و تجاری گسترده یی با روسیه داشت و گمرک گیلان سال ها در اجاره او بود. در آستانه پیروزی انقلاب مشروطه، بزرگ ترین ملاک و تاجر ایران شناخته شد و از این رو به خاطر منافعش هیچ گاه از ته دل خود را متعلق به انقلاب و مردم نمی دانست. مشروطه خواهی او را عده یی به دلیل اختلافاتش با درباریان قاجار به ویژه عین الدوله می دانند و عده یی هم به خاطر تشخیص موقعیت و شم سیاسی او که غروب استبداد قاجاری را پیش بینی کرده و به موقع جبهه عوض کرد و به جنبش آزادیخواهی و استقلال طلبانه مشروطیت که رو به گسترش و فراگیری ملی بود، پیوست. چندین ماه قبل از ورود به صف مشروطه خواهان، به همراهی عین الدوله در محاصره تبریز به دستور محمدعلی شاه شرکت داشت، اما اختلافات او با دربار قاجار سبب جدایی شد. در سال 1327هـ.ق بعد از کشته شدن سردار افخم در رشت به دست یفرم خان و همرزمانش، نیروهای انقلابی طی نامه یی او را دعوت به فرماندهی نظامی کردند. سپهدار اعظم به دلیل ارتباطات گسترده اش با روسیه تزاری و پشتیبانی محمد علی شاه می توانست نیروهای گیلان را دچار دردسر کند. دودلی و بی میلی او در قبول فرماندهی تنها با عزم راسخ و قاطعیت انقلابیون گیلان تغییر کرد و به همراهی انجامید. پیش از آن همه او را مدافع شاه و از رسواترین اشراف مرتجع می شناختند. زمین های بی حد و حساب و صدها روستا در سه ایالت ایران او را تبدیل به ثروتمند ترین مرد کشور کرده بود. حالت عصبی و چهره مرموزش بیشتر به توطئه گران شبیه بود تا فرمانده نظامی قشونی که قرار بود به فتح تهران دست بزند. اما هم قدمی او با مشروطه خواهان و رهبری نیروهای شمال برای فتح تهران آن چنان خبر بدی برای محمد علی شاه بود که طی تلگرافی او را «نمک به حرام» خطاب کرد و املاکش را خالصه اعلام کرد.
نهضت ملی با حضور سپهدار اعظم قدرت گرفت و لشگر مجاهدین رشت در 1327هـ. ق به سوی قزوین حرکت کرد تا به نیروهای بختیاری بپیوندد. در23تیر، روزی که تهران فتح شد، کلنل لیاخوف نامه یی به فرمانده نیروهای ملی نوشت و شرایطی برای تسلیم بریگاد روس پیشنهاد کرد. پس از خلع سلطنت محمدعلی شاه مجلس دوم گشایش یافت و سپهدار اعظم در کابینه اول وزیر جنگ و رئیس الوزرا شد. با پیروزی بر استبداد صغیر اختلاف میان جناح نیروهای درونی مشروطه عمیق تر و منجر به تشکیل دو حزب اعتدالیون و دموکرات گشت. سپهدار با زمین داران و درباریان به حزب اعتدال پیوست و دولت ائتلافی را به تجزیه کشانید و آشکارا با همکاران دموکرات خود دشمنی ورزید. زمانی که محمدعلی شاه برای احیای سلطنت خود وارد ایران شد به او تلگراف زد که «دولت را به دست بگیرید و نظم امور را برقرار کنید تا من برسم.» بعد از این خبر اعضای دولت از جمله سپهدار و محتشم السلطنه با جان و دل تدارک مقاومت را نمی دیدند و مردم از او سلب اعتماد کردند. سرانجام مجلس با اکثریتی قوی به دفع شر او رای دادند و بی درنگ خواستار استعفایش شدند. با محاسبه مالیات های سپهدار اعظم او اعلام کرد نه تنها بدهی ندارد بلکه باید در ازای خدماتش به وطن و هزینه تجهیز قشون فتح تهران یک میلیون تومان بگیرد. سپهدار تنکابنی در دوره رضاخان فشارهای مالی زیادی را تحمل می کرد و به دلیل بدهی به بانک استقراضی روس ها تمام اموالش را از دست داد و چون قادر به پرداخت آنها نبود با شلیک تپانچه خودکشی کرد.
یفرمخان ارمنی
یکی از رهبران نظامی و انقلابیون مشروطه یفرم خان ارمنی ترک تباری بود که در سال 1247هـ. ش در شهر گنجه زاده شد. او که سال ها در اسارت دولت تزاری در سیبری به سر می برد با فرار به سمت ایران در شهرهای تبریز، رشت و قزوین زندگی و کوره پزی را پیشه کرده بود. چون در رشت رایحه انقلاب را استشمام کرد به فدراسیون انقلابیون پیوست. در 1327 هـ. ق به همراه دو تن از مبارزان مشروطه خواه «سردار افخم» حاکم رشت را کشت. پس از عهدشکنی مجدد محمد علی شاه برای برقراری مشروطه در استبداد صغیر تصمیم به فتح تهران درمیان مجاهدین مشروطه خواه در پایان دوره قطعی شد. انقلاب مشروطیت ایران که با گلوله باران مجلس به دستور محمد علی شاه به سراشیبی نابودی افتاده بود، این بار به همت مردانی که برای حفظ آن سینه سپر کرده بودند بار دیگر نجات یافت. پیشاپیش این مردان یفرم خان حضور داشت که فرماندهی بخشی از لشگر مجاهدین رشت را به عهده داشت.
او با سپهدار اعظم تنکابنی و همراهی نیروهای بختیاری به فرماندهی سردار اسعد به سوی فتح پایتخت روانه شد. نقشه ماهرانه و تاکتیک های جنگی یفرم خان برای ورود به تهران سبب شد نیروهای ملی با عبور از میان خطوط دشمن بی سر و صدا وارد شهر شوند و بریگاد قزاق و قشون دولتی را غافلگیر کنند. پس از فتح تهران در1288هـ. ش و بازگشت حکومت مشروطه در پی تشکیل «مجلس عالی فوق العاده»، احمدشاه به جای پدرش به سلطنت رسید. یفرم خان هم در این مجلس به مقام ریاست نظمیه تهران منصوب شد. در دوره مشروطه دوم همه بر این باور بودند که سر کرده حقیقی مجاهدین رشت او بوده و سپهدار اعظم رهبری اسمی آن را به عهده داشته است. به این ترتیب یفرم خان تنها نیروی متشکل و نسبتاً مجهز دولت مشروطه را تاسیس و حفظ کرد و به وسیله آن توانست نظم کاملی در شهر برقرار کند. او تدبیر و هوش نظامی و جاذبه یی داشت که مردان وفاداری را به سویش جذب می کرد و در کنارش نگه می داشت.
در بحرانی که مردم ایران بر اثر بازگشت محمدعلی شاه برای بازپس گیری سلطنت با آن روبه رو شده بودند، یفرم خان دوباره در کانون توجه قرارگرفت. مسیحی بودن او عیب بزرگی از نظر مسلمانان محسوب می شد و افزایش قدرت و نفوذش در حکومت، حسادت دولتمردان را برمی انگیخت اما به رغم این اوصاف کسی تردید نداشت که امنیت شهر و چه بسا نجات حکومت مشروطه از تطاول نیروهای شاه سابق در گرو اوست. نیروهای ملی تحت فرمانش به قشون محمد علی شاه که حدود دو هزار نفر ترکمن و فارس به فرماندهی ارشدالدوله تشکیل می شد، حمله کرد و پس از آن توانست نیروهای سالارالدوله را شکست دهد و شاه مخلوع و برادرانش فرار کردند. این دو پیروزی بزرگ تقریباً با تمام مهارت و شجاعت یفرم خان به دست آمد. پس از بازگشت به تهران،مجلس از او تقدیر کرد و به سمت رئیس قشون شمال منصوب شد. مهم ترین ایرادی که به یفرم خان به عنوان یک مشروطه خواه گرفتند خلع سلاح مجاهدین از پارک اتابک و انحلال مجلس است. دولت در ادامه ترور روحانیون و تسویه حساب احزاب خلع سلاح عمومی را تصویب و صادر کرد. اما قوای ستارخان از حکومت تمرد جسته و یفرم خان با حمله به پارک اتابک موجب مرگ ستارخان سردار ملی شد. با اولتیماتوم روسیه برای خروج مورگان شوستر مستشار امریکایی و حمله به ایران، نایب السلطنه که از حضور روسیه می ترسید مجلس را که موافق جنگ بود، منحل کرد و سربازان یفرم خان نمایندگان را بیرون کردند و حکومت نظامی برقرار شد. سرانجام در نبردی با سپاه سالارالدوله شکست خورد و کشته شد.
میرزا علی اصغرخان اتابک
او طی 26سال حضور در دربار قاجار، صدراعظم ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه بود. در سال 1257 هـ. ق به دنیا آمد و از جوانی وارد حرفه تجاری پدرش شد. با مرگ پدر که از درباریان و ثروتمندان دوره ناصری بود، عهده دار بیوتات سلطنتی، انبار غله مرکزی، ضرابخانه، وزارت گمرک و... شد و با هوش و فراست بسیار در 24سالگی وزارت دربار و لقب «امین السلطان» را از آن خود گردانید. امین السلطان مانند پدرش نقطه ضعف ناصرالدین شاه را به خوبی درک کرده و مرتباً پول هایی به عنوان پیشکش می داد. او در اوایل هواخواه انگلیس بود و این هواخواهی در ترقیات و استحکام مبانی کارش دخالت اساسی داشت. اما در 1308هـ. ق یعنی پس از واقعه رژی و تحریم تنباکو از نظر فکری و عملی از انگلیس برید و به روس ها پیوست. با وجود این، نفوذ انگلیس همچنان در سراسر زندگی امین السلطان باقی ماند و در 1314هـ .ق به واسطه فشارهای وزارت خارجه انگلیس از صدارت معزول و محترمانه به قم تبعید شد. وقتی در دوره مظفری بار دیگر به صدارت اعظمی رسید با گرفتن وام سنگین از روسیه برای آبادی کشور در ظاهر و سفرهای شاه قاجار به اروپا در باطن امر باعث نارضایتی مردم شد و استعفا داد. از این زمان به مدت ¸ سال در حالی که کیفر مخالفت با انگلیس را پس می داد، در خارج ایران به سر می برد و به مسافرت می رفت. با وقوع انقلاب مشروطه و به سلطنت رسیدن محمدعلی شاه، هرج و مرج به اوج رسید. با اشاره روسیه، امین السلطان این مرد مقتدر سیاست به ایران احضار شد. او در سال 1325 هـ. ق هیات دولت تشکیل داد و تمام تلاشش را به همراه ساختن دسته میانه رو مجلس معطوف کرد. سه خواسته امین السلطان برای جلب اکثریت مجلس به طرف خودش، گرفتن وام از روسیه و پایان دادن به اغتشاشات داخلی درست نقطه مقابل خواسته های انگلیس بود. چهره وطن فروشانه او بعد از سه دوره صدارت در بحبوحه مشروطیت کاملاً آشکار شد. اعتمادالسلطنه در اولین سال های حضور علی اصغر خان اتابک در دربار در یادداشت های روزانه خود نوشت: «امین السلطان، نمی دانم طاعون مضرش خوانم یا وبای هند. بلایی بود که به جان ملت و دولت افتاد و ایران را به باد فنا داد.» او بعد از یک جلسه طولانی در مجلس شورای ملی که به شب کشید، توسط عباس آقا تبریزی ترور شد.
عین الدوله
سلطان عبدالمجید میرزا عین الدوله، نوه فتحعلی شاه قاجار از درباریان تندخو و سخت گیر بود. از ابتدا در دربار ولیعهدی مظفرالدین میرزا در تبریز خدمت می کرد و با او به تهران آمد. تمام دوره صدارت عین الدوله با جنجال و آشوب و دسیسه همراه بود. همیشه می خواست کارها را با زور پیش ببرد و این حرکت در میان مردم از او چهره یی هولناک ساخت. با برکناری امین السلطان از صدارت در 1321هـ. ق به پیشنهاد انگلستان روی کار آمد و به عنوان وزیر داخله و سپس صدراعظم منصوب شد. با تاسیس عدالتخانه کار به جایی کشید که مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را صادر کرد. او که از مخالفین این فرمان محسوب می شد، هنگام تحصن علما در مرقد مطهر عبدالعظیم راه آذوقه را بست و اوباش تهران را روانه صحن کرد، پس موجب کشته شدن مردم و از جمله میرزامصطفی آشتیانی شد. با شدت گرفتن نارضایتی ها پس از سه سال صدارت عزل شد. پس از انقلاب مشروطه به دستور محمدعلی شاه به فرماندهی کل قوای اعزامی برای سرکوبی ملیون و مشروطه خواهان آذربایجان تعیین شد اما در جریان محاصره کاری از پیش نبرد. با فتح تهران به جای پناهندگی به سفارت ها همراه بستگانش به تالار مجلس ملی رفت و خود را تسلیم کرد. سران مشروطه به همین دلیل او را عفو کردند. سال ها بعد از انقلاب مشروطه و کودتای 1299 رضاخان زنده بود تا اینکه بر اثر کهولت درگذشت.
سیدعبدالله بهبهانی
او از پیشوایان بزرگ مشروطه بود که در نجف متولد شد و به شاگردی میرزاحسن شیرازی مجتهد معروف واقعه رژی درآمد. پیش از انقلاب مشروطه از روحانیون معروف پایتخت بود و در حل و عقد امورات تسلطی کامل داشت. هر چند در جریان تحریم تنباکو مخالف استادش عمل کرد، اما نیروی مردم با گرایش به میرزای شیرازی بر اوضاع کشور غلبه کرد و دولت مجبور شد امتیاز تجارت تنباکو را لغو کند. در دوره مظفرالدین شاه شروع به تنقید درباریان به ویژه عین الدوله کرد و مساله مسیو نوز بلژیکی رئیس گمرکات ایران واکنش شدید او را برانگیخت. زمانی که علاءالدوله حاکم تهران به خاطر گرانی قند به بازاریان اهانت کرد و کار به تعطیلی بازار کشید، بهبهانی همراه آیت الله طباطبایی و مردم در مسجد شاه تحصن کردند. صحبت های آیت الله بهبهانی در بیان ظلم دولت، شور و غوغایی در مردم به پا کرد و همراه سایر علما به مرقد حضرت عبدالعظیم (مهاجرت صغری) رفتند. بعد از انقلاب مشروطه او در همراهی کامل با مشروطه طلبان بود و پس از به توپ بستن مجلس دستگیر و به کرمانشاه تبعید شد. پس از فتح تهران به دست آزادیخواهان مراجعت کرد و در جریان تصفیه دو حزب اعتدالیون و دموکرات در سال1328 هـ. ق ترور شد.
سیدحسن تقی زاده
او سال 1295هـ. ق در شهر تبریز در یک خانواده روحانی و اهل علم به دنیا آمد. همزمان با کسب علم و دانش به همراه محمدعلی معرفت (شوهر خواهر خود) کتابفروشی کوچکی در تبریز تاسیس کرد. در این کتابفروشی کم کم با روشنفکران و آزادیخواهان آشنا شد و با مطالعه بعضی از جراید غربی و فارسی چاپ قاهره و استانبول از تحولات سیاسی و اجتماعی کشورهای اروپایی مطلع شد و شیفته فرهنگ غرب شده، به تجددخواهی روی آورد. کتابفروشی مزبور به صورت یک قرائت خانه و محل ترویج افکار نو درآمد. سپس با همکاری تربیت، اعتصام الملک و شریف زاده گنجینه فنون را در تبریز منتشر کرد. تقی زاده در سال 1321هـ. ق به قفقاز، قاهره، بیروت و دمشق مسافرت کرد. پس از بازگشت به ایران کتابی تحت عنوان « تحقیق احوال کنونی ایران» به چاپ رساند و به ایراد خطابه های آتشین پرداخت. به همین دلیل از طرف صنف بازرگان تبریز به نمایندگی دوره اول مجلس برگزیده شد و به عضویت هیات 9 نفره تهیه متمم قانون اساسی انتخاب شد. او در نخستین روزهای مجلس اول در چندین سخنرانی نسبت به اخذ وام از خارج و ورود اتابک اعظم به ایران و زمامداری او به شدت مخالفت ورزید. به این ترتیب با ترور اتابک در جلو مجلس، متهم ردیف اول شناخته شد. تقی زاده به عنوان یکی از چهره های شاخص و فعال جریان روشنفکری طرفدار جدایی دین از سیاست بود. او شدید ترین خطابه ها را علیه نمایندگان روحانی مجلس به ویژه هنگام طرح لزوم بازنگری پیش نویس قانون اساسی و انطباق آن با قوانین شرع اعلام کرد. تندروی های تقی زاده و همفکرانش باعث شد محمدعلی شاه تصمیم به انحلال مجلس بگیرد و آن را به توپ بست و عده یی از آزادیخواهان را در باغ شاه کشت. در این هنگام تقی زاده به سفارت انگلستان پناه برد و تحت حمایت آن کشور قرار گرفت و به لندن تبعید شد. پس از چندی مشروطه خواهی در ایران قوت گرفت و به صورت ناشناس به تبریز آمد و با فتح تهران به عضویت هیات مدیره اداره کشور منصوب شد. در مجلس دوم عملکرد گذشته و مواضع دین ستیزانه اش به عنوان رهبر حزب دموکرات موجب شد تا علمای مشروطه خواه نجف او را فاسد بخوانند. پس از ترور آیت الله بهبهانی اجباراً به امریکا و اروپا رفت که 14سال به طول انجامید. او در جریان انتقال قدرت به خاندان پهلوی به عنوان چهره پیشگام مشروطه و حامی قانون با خلع سلطنت از قاجاریه مخالفت کرد.
میرزاصادق خان مستشارالدوله
خانواده مستشارالدوله از درباریان بانفوذ دوره قاجاریه بودند. هنگامی که دایی او مشیرالدوله سفیر کبیر ایران در اسلامبول بود، تحت نظر وی در مکتب سلطانی تحصیل کرد و در وزارت خارجه مشغول به خدمت شد. با ورود به تبریز، کار کردن نزد پدر به عنوان کارگزار را ترجیح داد و به «صدیق حضرت» ملقب شد. با آغاز به کار مجلس اول شورای ملی وکالت آذربایجان را به عهده گرفت و در تدوین قانون اساسی نقش تاثیرگذاری داشت. در پی به توپ بستن مجلس و استبداد صغیر، محمدعلی شاه او را در باغ شاه زندانی کرد. جالب ترین واکنش او در مقام یک سیاستمدار نسبت به قرارداد 1907میان انگلستان و روسیه بود که آن را قرارداد تجاری نامید و با سکوت سایرین مواجه شد. این جریان نشان داد بیشتر نمایندگان به دور از روند بازی های سیاسی بین المللی در بی خبری به سر می برند. او حتی پس از آزادی از باغ شاه به اجبار یا اختیار منشی مخصوص محمدعلی شاه بود. فتح تهران بار دیگر جهت گیری او را تغییر داد و در کابینه هایی که تا سال 1333هـ .ق به قدرت می رسید، چندین بار به عنوان وزارت دست یافت. آخرین تلاش های او برای حفظ کشور از دستبرد بیگانگان با مخالفت به تحت الحمایگی ایران در دوره وثوق الدوله نتیجه یی دربر نداشت.
میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل
او مدیر یکی از معروف ترین روزنامه های صدر مشروطیت است که در سال 1285هـ. ش منتشر می شد. میرزاجهانگیرخان روستازاده یی بود که در دارالفنون تحصیل کرد و در ایامی که زمزمه آزادی و مشروطیت در میان مردم پیچید، به انجمن های سری راه یافت. با تشکیل دوره اول مجلس شورای ملی به همراهی چند تن از همفکرانش روزنامه صوراسرافیل را تاسیس کرد و علناً بر ضد تحرکات محمدعلی شاه مطالبی تند و آتشین می نوشت. این امر هم او را میان آزادیخواهان در مرکز توجه قرار داد و هم سبب شد شاه از او کینه به دل بگیرد. با به توپ بستن مجلس در حالی که فقط 34سال داشت در خانه یی جنب مجلس توسط نیروهای دولت دستگیر شد و در باغ شاه به قتل رسید. میرزاجهانگیرخان در سی و دومین و آخرین شماره روزنامه وزینش، فتح تهران به دست آزادیخواهان را پیش بینی کرده بود.
مخبرالسلطنه
دوره فعالیت و شهرت مهدی قلی خان مخبرالسلطنه مصادف با انقلاب مشروطیت است. او از تحصیل کردگان ایرانی در آلمان بود و پدرش مخبرالدوله از درباریان صاحب قدرت دوره قاجار. پس از مراجعت به ایران در تلگراف خانه و گمرکات آذربایجان مشغول به کار شد و همراه میرزاعلی اصغرخان اتابک یک سفر طولانی به اروپا و خاور دور داشت. مدتی به تالیف کتب تعلیم زبان فرانسه و جغرافی پرداخت و در اواخر دوره مظفری رئیس مدرسه نظامی در تهران شد. او با تسلط بر سه زبان مختلف و سفرهای متعدد به خارج آگاهی های زیادی از تحولات و پیشرفت ملل اروپایی کسب کرده و همیشه در پی فرصت برای بیدار کردن مردم بود. با وقوع انقلاب مشروطه چون مورد اعتماد درباریان و وکلای مجلس قرار گرفت، واسطه میان شان شد. او از اعضای برجسته هیات تنظیم و تدوین قانون اساسی و انتخابات مجلس شورای ملی به شمار می رفت و زحمات بسیاری در پیشرفت آن کشید. در کابینه وزیر افخم در سال1325 هـ. ق به وزارت علوم منصوب شد و در کابینه های بعدی در وزارت عدلیه به تاسیس دادگستری کمک کرد. با فتح تهران از برلین به وطن بازگشت و دوباره نماینده شد. کتاب «خاطرات و خطرات » او یکی از آثار ماندگار دوران مشروطیت است.
ملک المتکلمین
حاج میرزا نصرالله ملک المتکلمین در اصفهان زاده شد و از کار روضه خوانی ترقی کرده و از وعاظ معروف اصفهان شد. او در همین شهر به بابی گری متهم شد و کاری کردند که از اصفهان اخراج شود. در سال1322هـ. ق به تهران آمد و با قدرت گرفتن سالارالدوله در کردستان وارد دستگاه او و امور سیاسی شد. بار دیگر زمانی به تهران عزیمت کرد که اوضاع تهران تغییر کرده و مشروطه آغاز شده بود. سخنرانی های تاثیرگذار ملک المتکلمین در صدر انقلاب مشروطه شور و هیجان بسیاری در مردم برای مبارزه با استبداد بر پا کرد. او در سال 1326هـ.ق در باغ شاه دستگیر و به دستور محمدعلی شاه خفه شد.