
بسماللهالرحمنالرحیم
روز وحدت حوزه و دانشگاه از یادگارهای ارزشمند امام بزرگوار ماست. این مساله هم مثل همه تدابیر و تصمیمهای مهمی که در راه جریان صحیح و اسلامی جامعه ما آن حکیم عالی مقام و آن انسان والا و بصیر مطرح کردند یکی از برکات وجودی ایشان بوده و هست و انشاءالله خواهد بود.
مساله وحدت حوزه و دانشگاه و روحانی و دانشجو، با اینکه بیش از ده سال از اعلام این امر میگذرد به نظر میرسد که هنوز درباره این بنیان مبارکی که امام بزرگوارمان بنا گذاشتند جا برای سخن گفتن و تحلیل کردن و مطالعه کردن هست. وحدت حوزه و دانشگاه یعنی چه؟ آیا مقصود این است که برنامههای حوزه را در دانشگاه با برنامههای دانشگاه را در حوزه اجرا کنیم؟ یقیناً مقصود اینها نیست.
وحدت حوزه دانشگاه که امام به عنوان یک شعار مطرح کردند، اغلب از واقعیت تلخی در جامعه ما و یا همه جوامع اسلامی منشا میگرفت که آن واقعیت تلخ، ساخته و پرداخته مستقیم و حساب شده دست استعمار بود.
آن واقعیت این بود که وقتی استعمارگران، نقشههای فتوحات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خود را طراحی میکردند، به یک مانع عمده برخورد کردند و آن، اعتقادات دینی ملتها بود.
امام(ره) این واقعیت را بهتر از همه کس مشاهده میکردند، از ریشههای قضیه آگاه بودند، مظاهر آن را در دوران سلطه حکومت پهلوی مشاهده کرده بودند، علاج مشکلات ایران و بقای استقلال و شعار«نه شرقی و نه غربی» در کشور را در این میدانستند که روشنفکران و تحصیلکردگان جدید حقیقتاً با دین و ایمان مذهبی آمیخته باشند و روحانیون ما که از آن طرف بر اثر عواملی از پیشرفتهای علمی و حوادث جهان و رویدادهای مهم کشور به دور مانده بودند و بعضا دچار جمود شده بودند مسائل جدید و پیشرفتهای علمی و حوادثی را که در دنیا میگذرد ببینند و با آنها آشنا بشوند و روشهای تازه را تجربه کنند.
این همان وحدت حوزه و دانشگاه است. وحدت حوزه و دانشگاه یعنی وحدت در هدف. هدف این است که همه به سمت ایجاد یک جامعه اسلامی پیشرفته مستقل، جامعه امام، جامعه پیشاهنگ، جامعه الگو، ملت شاهد- ملتی که مردم دنیا با نگاه به او جرات پیدا کنند تا فکر تحول را در ذهن خودشان بگذرانند و در عملشان پیاده کنند- حرکت نمایند. در راه ایجاد چنین کشور و جامعه و ملتی علاجی جز این نیست که دانشجو و طلبه حوزه و دانشگاه، روحانی و روشنفکر تحصیلکرده در کنار هم، دوش به دوش هم و با هم به سمت یک هدف حرکت کنند؛ بدون این نمیشود. از متدین است و این آگاه به مسایل جهان و مسایل روز. امام (ره) تا حدود زیادی در این راه موفق شدند. امروز دانشجویان ما در جهت اسلامی حرکت میکنند، مجموعههای اسلامی در دانشگاهها دارای ارزشمند و غالب دانشجویان ما جوانان انقلاب و فرزندان انقلابند. البته نکته مهم در دانشگاهها روش حاکم بر دانشگاه است. در دانشگاهها روشها و روابط باید صددرصد اسلامی بشود- که البته تا حدود زیادی شده است- و مدیریتها باید برای اسلام در دانشگاهها اصالت قابل بشوند. مادامی که دانشگاه پرورشگاه متخصصان مسلمان و متعهد نباشد دانشگاه مطلوب انقلاب نخواهد بود. و این نمیشود مگر اینکه اساس و روش و سیستم در دانشگاهها اسلامی باشد. درسها هر چه که میخواهد باشد، استاد هر کس که میخواهد باشد، اما روابط باید روابط اسلامی باشد یعنی مدیر و دانشجویان و استادان اصالت را به اسلام بدهند و رعایت احکام اسلام را بکنند. ارزشهای اسلامی در دانشگاه باید مورد مسابقه قرار بگیرد، اسلام در دانشگاه غریب نباشد، عمل و تعهد اسلامی یک چیز انگشتنما نباشد نماز، امانت، صدق گفتار، صفا، برادری، عمل جهادی، درس خواندن از روی علاقه و صمیمیت، کمک به یکدیگر در فراگیری، تلاش برای تعمق در معلومات و دانشهای مختلف رایج باشد.