محمد مقصودعلی
مطالبات حقوقی، اجتماعى و معنوى زنان ایران، فراز و نشیبهاى بسیارى طى کرده است. وقتى رئیس مرکز امور زنان و خانواده با قاطعیت اعلام مىکند: “تا زمانى که من در اینجا هستم هرگز به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان نخواهیم پیوست”، برخى این سخن را ایستادگى در برابر مطالبات زنان ایران قلمداد مىکنند (1) و عدهاى دیگر، آن را موافق مصلحت زنان دانسته، معتقدند اصولا مطالبات زنان، از سنخ امورى نظیر پیوستن به کنوانسیون مزبور نیست. وضعیت ناهنجار فرهنگى در مورد برخى زنان که محصول مشترک نابسامانىها در حوزههاى اقتصاد و فرهنگ بهعلاوه نابسامانىهاى نهاد خانواده و آموزش و پرورش است، باعث دورشدن بخشى از جامعه زنان از مسیر فطرى و الهى خویش شده است. عاطل و باطل بودن برخى دختران و بسیارى از ناهنجارىهاى اخلاقى و تمایل نداشتن به ازدواج را باید ثمره ضعف سیاستهایى دانست که در سالهاى گذشته نتوانستند با هویتسازى براى جوانان این مرز و بوم آنان را از تهدیدات مدرنیته و شبیخون فرهنگى حفظ کنند، بلکه در برخى موارد به بىهویتى کمک رساندند. هنوز صداى برخى نمایندگان مجلس ششم در گوشمان طنینانداز است که هرگاه فراغتى برایشان حاصل مىشد یا اقتضائات سیاسى و انتخاباتى ایجاب مىکرد، گوشه چشمى هم به زنان ایران زمین مىانداختند، اما معالاسف با تفکرى سکولار، وارد دفاع از حقوق زنان شده، به جاى آنکه مطالبات واقعى زنان را درک کنند بحثهایى روشنفکرانه را دنبال مىکردند. البته سابقه ذهنى جامعه ما فراوان از این مطالب به حافظه سپرده است و هنوز برنامههایى همچون خروج دختر بىاذن ولى از کشور، تلاش بىوقفه براى پیوستن به کنوانسیون به اصطلاح “رفع تبعیض علیه زنان”، تلاش در جهت ناکامى مبارزه با برخى مفاسد اجتماعی، جنجالآفرینى در برابر ساماندهى زنان خیابانى و... به یاد دارد.
در چنین وضعیتى است که براى زنان جامعه ایرانی- اسلامى این پندار به وجود مىآید که چرا “زن” در معرض این همه تعرضهاى به ناحق در مورد حقوق اساسى خویش قرار مىگیرد. در رفتارهاى اجتماعى جامعهاى که هنوز متاسفانه برخى از مسئولین یا اندیشمندان آن، اوج جایگاه زن را در حد یک وزیر کابینه یا مشاور و مسئول فلان سازمان جستجو مىکنند، جاى این پرسش است که واقعا مشکلات و انبوهى از آسیبهایى که گریبانگیر زنان جامعه ما است را چنین افراد و مسئولانى با این طرز تفکر مىتوانند کاهش دهند و ذرهاى از آلام زنان ایرانى را بکاهند؟! گام اول البته، اصلاح چنین دیدى در اندیشمندان و مسئولان است. آنان باید مطالبات واقعى زنان ایرانى و مصائب حقیقى آنان را دریابند، نه آنکه با آدرس غلط دادن برخى جراید و با مراجعه به ذهنیت مدرن، مطالباتى جعلى و انتظاراتى ساختگى را که از سوى تعداد اندکى از زنان غربزده یا به اصطلاح روشنفکرمآب، مطرح مىشود، تنها خواستههاى همه زنان ایرانى قلمداد کنند.
تاکید بر حضور لجام گسیخته و بىحدود و ثغور زن در جامعه و برگزیدن مسئولیتهاى اجتماعى در حالى از سوى برخى “روشنفکرمآبان” صورت مىگیرد که نقش مادر در تحکیم بنیانهاى خانواده بىبدیل است و نقش مادرى و تلاش در جهت رشد و بالندگى معنوى و مادى خانواده اعظم مسئولیتهاى اجتماعى است. در جوامعى که برحسب ظاهر به توسعه رسیدهاند، آن هم با تعریفى خاص از توسعه که بر مفهوم اسلامی- انسانى آن اصلا منطبق نیست، مرد یا زن بودن تعریفى در اقتصاد مدرن ندارد، بلکه بهرهورى هر فرد، ملاک قرار مىگیرد. به عبارت بهتر در اقتصاد مدرن، انسان و اقتضائات روحی- روانى و جنسیتى او در زیر چرخهاى توسعه مادى از بین مىرود و انسان، چونان ماشین صنعتى است که تا زمان بهرهدهى مفید از او بهرهکشى مىشود.
با نگاهى اجمالى به ترکیب جمعیت فعال کشور، نامتعادل بودن آن دیده مىشود. درصدى از زنان در مشاغلى حضور دارند که حقیقتا شایسته آن نیست. از سیماى جمهورى اسلامى ایران شاهد تبلیغ و ارزشگذارى براى زنى هستیم که در کسوت رانندگى جرثقیل در حمل ماشینهاى تصادفى است... اینها و همه تعارضات دیگر، چیزى جز وجود دیدگاههاى غیرصحیح و نامانوس با فرهنگ دینى و ملى زنان کشور نیست. اقتصاد کشور در صورتى مىتواند حضور مفید و بدون بهرهکشى را براى زنان مهیا کند که کارها و مشاغلى مناسب زنان تعریف و راهاندازى نماید. توسعه چنین بخشى از مشاغل، هم به حال چرخه اقتصاد کشور مفید است، هم مانع از پرشدن مشاغل مردانه توسط زنان (و در نتیجه، بىکارى مردان) مىشود و هم حضور انسانی- اسلامى زنان به گونهاى که با توان فیزیکى و روانى آنان و رسیدگى به کانون خانواده منافات نداشته باشد را تضمین نموده است.
یکى از شاخصهاى توسعه، توانمندسازى علمى زنان در ابعاد تربیت فرزندان، مدیریت مالى خانه، ارتقاى سطح فرهنگى خانواده و مقابله با استرسها است. قطعا نهادینه شدن دانش و فرهنگ متعالى در میان زنان، به بینش، آگاهى و بازیافتن جایگاه اصیل آنان کمک شایان مىکند. حمایت قانونى و اقتصادى از زنان سرپرست خانواده و زنان و دخترانى که مورد ظلم فاحش از سوى شوهران و پدران خود هستند، گام دیگرى است که به طور جدى و هرچه سریعتر باید برداشته شود. نمایندگان محترم مجلس باید کمى به تحلیل آمارها در مورد تظلمخواهى زنان جامعه بپردازند و علل وجودى آنها را شناسایى و براى رفع آن اقدام کنند. در کشور ما به دلیل تعصبات قومى و قبیلهای، آموزشهاى غلط فرهنگى و... زمینههاى بىعدالتى براى زنان و کودکان گسترده است و آمار بالاى بسیارى از این موارد، خود گویاى این واقعیت است.
ایجاد فضایى مملو از امنیت، از دیگر مطالبات زنان ایران است. هر زنى باید بتواند بر اساس لیاقت و شایستگىها و اقتضائات فطرى خود بر اساس مبانى دینی- بومى به جایگاه اجتماعى مناسب دست یابد و امنیت شغلی، شانى و اجتماعى او حفظ شود. در این رابطه، افزایش نظارتهاى اجتماعى نیروى انتظامی، تقویت پلیس زن، کار گسترده فرهنگی، ایجاد محیطهاى سترون فرهنگى و غیرمختلط با مردان، اتخاذ تدبیرى قاطع در مورد مسئله زنان خیابانى (که عملا تعرض به زنان را به جامعه تعلیم مىدهند) و البته بالاتر از همه، برداشتن موانع مختلف بر سر ازدواج زودرس باید پیگیرى شوند. فرهنگ کار در ایران، متاسفانه بسیار ضعیف است. اگر جامعه مردان، خصوصا جوانان، به معناى واقعی، درگیر کار آن هم در ضمن ساعاتى طولانى همراه با رضایت شغلى شوند تعرضهاى اجتماعى به زنان قطعا کم خواهد شد. فرصتهاى عاطل و باطل بودن براى جوانان متاسفانه زیاد است: چند سال به بهانه گرفتن مدرک دیپلم (براى جوانانى که اصلا ذهنشان کشش درس را ندارد اما به خاطر فشار اجتماعى مجبور به گرفتن دیپلم هستند) که سنوات ردى هم بر آن افزوده مىشود، چند سال به بهانه پشت کنکور ماندن، چند سال به بهانه کاریابى و... .
زنان باید به حقوقشان برسند. به علاوه باید جایگاه واقعى آنان آنگونه که دین اسلام نشان مىدهد بازگو و درک شود. حضرت زهرا (س) به عنوان یک زن، آنچنان در مدارج کمال ترقى نمودند که رسول گرامى اسلام (ص) ایشان را به “ام ابیها” لقب دادند. حضرت زینب (س) که در مکتب حضرت على علیهالسلام و زهراى مرضیه (س) پرورش یافت، به اوج دانایى و تفکر در آن روزگار عرب رسید به گونهاى که مسئولیت به پایان رسانیدن رسالت امام حسین علیهالسلام را به عهدهاش نهادند.
توجه و عنایت لازم به سیره عملى پیشوایان دین همواره راهگشاى زنان است.