
مقدمه :
بصیرت :مطالعات روز:::درآغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی نگاهی از درون و بیرون متوجه این امربود که جهت گیری انقلاب یا به تعبیر دیگراولویت درجهت گیری انقلاب به کدامین سمت خواهد بود؟
این درخواست مبتنی برفضای فکری دوران انقلاب بود که تکیه گاه ذهنی و فکری نخبگان آن زمان عمدتا از رسوبات دو نحله فکری جریانات چپ و راست، برگرفته ازمکاتب لیبرالیستی وسوسیالیستی نشات می گرفت. اما آن چیزی که درمعادله تفکرات مکاتب بشری و مادیگری نمی گنجد، جهت گیری انقلابهای ایدئولوژیک آن هم ازجنس الهی آن است. به بیان دیگر انقلاب اسلامی با تکوین و ایجاد خود تغییر اساسی در نظامهای سیاسی موجود و مورد قبول دنیا ایجاد کرد و الگویی جدید بنا نهاد که در چارچوب تقسیم بندیهای موجود قرار نمی گیرد.
در تفکر منتج ازانقلاب اسلامی فرهنگ به عنوان مقوله ای صرفا ذهنی و جدا از دیگر شقوق زندگی بشرتلقی نمی شود. بلکه فرهنگ ظرفی است که مظروف آن تمام زوایای زندگی انسان را اعم از اقتصاد، سیاست و .... در برمی گیرد و ازآنجا که گذشتهی ملتهای تحت ستم یا عقب نگه داشته شده حکایت ازآن دارد که سیطرهی قدرتهای استکباری برتمامی اموال این قبیل کشورها و از جمله بر فرهنگ آنها صورت گرفته است و ایران نیز مستثنی ازاین موضوع نبوده، رهبر کبیرانقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره)، فرآیند اصلاح یک مملکت را اصلاح فرهنگ آن دانسته و با تاکیدات فراوان همواره تلاش وافری درجهتگیری، سیاستگذاری و اجرایی این امور داشتند و براین اعتقاد بودند که «تا فرهنگ یک مملکت اصلاح نشود و ملتها از نظر فرهنگی به باور قلبی برای رشد و توسعه نرسند، گام بیهوده برمی دارند». بنابراین دستور امام (ره) جهت تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی و پس از آن شورای عالی انقلاب فرهنگی دقیقا درهمین راستا صورت گرفت. اما با گذشت 27 سال ازعمرانقلاب اسلامی با واکاوی درعملکرد نهادهای سیاستگذاری و یا اجرایی درحوزه فرهنگ، شاهد فراز و نشیب و گاه انحراف در حیطه اجرا و عمل هستیم که حکایت از حلقهی گمشدهای به نام اعتدال فرهنگی دارد. لذا دراین نوشتار براساس این مساله که قانون اساسی یکی از وظایف مهم رهبری را در نظام جمهوری اسلامی اعلام سیاستهای کلی نظام می داند، بنابراین سیاست فرهنگی و خاستگاه فرهنگی سیاستها از نظر ایشان مورد بررسی قرار میگیرد. لذا قبل از پیش داوری در این مورد، ابتدا به واژه شناسی فرهنگ، سیاست فرهنگی، اعتدال فرهنگی و مهندسی فرهنگی میپردازیم.
تعریف واژهها :
1-
برخی فرهنگ را مجموعه ای پیچیده ازبینش ها، احساسات، ارزشها، اندیشه ها، عقاید و رفتارهای نسبتا پایدار و با دوام در یک جامعه می دانند که این مجموعهی پیچیده معمولا درقالب آداب و رسوم، هنر، آموزش، زبان، میراث فرهنگی و دین متجلی می شود.
همچنین عده ای فرهنگ را مجموعه مرکبی از ارزش ها، عقاید، هنجارها و نهادها در نظر گرفته که در یک جامعه پذیرفته شده و پایداری آن به صورت غیررسمی و جمعی تخمین شده است. بنابراین فرهنگ چهار مولفه یا جزء اصلی دارد که این اجزا عبارتند از : 1- آگاهی وعقاید 2- ارزشها 3- هنجارها 4- نهادها2
این نکته را نباید از نظر دور داشت که فرهنگ در هر نظام اجتماعی در ارتباط متقابل با سایر حوزه های نظام اجتماعی نظیر اقتصاد، اجتماع، سیاست و نظایر آن و همچنین فرهنگ سایر جوامع بوده و بر آنها تاثیر گذاشته و تاثیر می پذیرد. فرهنگ اصولا با واژه های زیر همراه می شود: فرهنگی ملی، فرهنگ جهانی، فرهنگ دینی، فرهنگ اقتصادی، فرهنگ سیاسی، فرهنگ اجتماعی، فرهنگ عمومی و ... .
2- سیاست فرهنگی : « سیاست فرهنگی در حقیقت همان توافق رسمی و اتفاقنظر مسئولان و متصدیان امور در تشخیص، تدوین و تعیین مهمترین اصول و اولویتهای لازم الرعایه درحرکت فرهنگی است». درتعریفی دیگر « سیاست فرهنگی را می توان اصول راهنمای کارگزاران فرهنگی و مجموعه علائم و نشانه هایی دانست که مسیر حرکت را نشان می دهد». به عبارت دیگر« سیاست فرهنگی را نوعی دستورالعمل فرهنگی که روشنگر حرکت است و یا معاهده ای که سلسله ای از اولویتها و اصول و فروع یک حرکت فرهنگی را رسمیت میدهد و همفکری و هم جهتی را با همکاری وهماهنگی توام می کند» تعریف می کنند.
اما ازهمه مهمتر این که سیاست فرهنگی را سیاست انقلاب اسلامی دانسته و چنین تدوین کرده اند که انقلاب اسلامی بدین معناست که فرهنگ اسلامی در کلیه شئون فردی و اجتماعی کشوراصل، پایه و مبنا قرار گرفته است و بنابراین نباید فراموش کرد که انقلاب اسلامی حقیقتا انقلاب فرهنگی است. 3
3- رصد فرهنگی : عبارتست ازتحلیل وبررسی ارزش ها ، نگرش ها ، هنجارها و رفتارهای موجود در جامعه ، که در سطح فرهنگ عمومی و ملی و خرده فرهنگها می باشد که برای مساله شناسی فرهنگی و پالایش جریانهای فرهنگی تولید شده در حوزه های مختلف جامعه اعم از فرهنگ دینی، فرهنگ سیاسی، فرهنگ اقتصادی، فرهنگ مدنی و فرهنگ علمی انجام می گیرد و هدف آن آیندهنگری فرهنگی و شناسایی به موقع جریانها و مسایل فرهنگی و ارائه راهبردهایی جهت مواجهه صحیح با آنها می باشد .
4- اعتدال فرهنگی : روش یا جهت گیری فرهنگی مبتنی بر مبانی جهان بینی توحیدی، سیره ائمه معصوم ، اندیشه های حضرت امام خمینی (ره)، مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) و قانون اساسی است که بدور از هرگونه افراط یا تفریط در تمام حوزه ها صورت می گیرد. دراین روش توجه به تمام زوایای فرهنگ ازهدفگذاری تا برنامه ریزی و اجرا با تاکید بر کار کارشناسی شده و توجه لازم صورت می گیرد.
5- مهندسی فرهنگی : مقام معظم رهبری درمورد مهندسی فرهنگی می فرمایند: «یعنی مشخص کنیم که فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی و حرکت عظیم درون زا و صیرورت بخش و کیفیت بخشی که اسمش فرهنگ است و در درون انسانها و جامعه بوجود می آید، چگونه باید باشد. اشکالات و نواقصش چیست و چگونه باید رفع شود.»4
برخی مهندسی فرهنگی را اینگونه تعریف می کنند « مهندسی فرهنگی عبارت است از طراحی و محاسبات فنی تا مرحله به اجرا رساندن و حداکثر الگو سازی درنتیجه باید، بایدها و نبایدها مشخص شود تا به عنوان الگویی دراختیار مجریان قرارگیرد ».5
2- مبانی و خاستگاه، اعتدال فرهنگی :
درجمع بندی سمت گیری یا جهت گیری متولیان امورفرهنگی به طورعمده ویا درسطح کلان به دو خاستگاه برمی خوریم. خاستگاه گروهی که با نگاه تساهل و تسامح به حوزه فرهنگ می نگرند و قایل به جبری بودن فرآیند تحول فرهنگی هستند واین حوزه را مدیریت ناپذیر و رها می دانند. این گروه براین اعتقادند که نباید در جهت هدایت فرهنگ گام برداشت و اصولا معتقدند نمی شود کاری کرد. این طیف درمسائل جدید از قبیل « جهانی سازی » درموضعی کاملا منفعلانه به بهانه جهانی شدن فرهنگ، خود را درمسیر حرکت توفنده آن قرارداده اند. لذا حرکت آنها نه مبتنی برآرمان است ونه چشم اندازی برای آن متصور هستند. بنابراین در نهایت هدفگذاری لازم نیز از سوی این گروه صورت نمی گیرد و در مرحله اجراء نیز با تساهل و تسامح بدون توجه به مبانی فرهنگی، بیشتر تابع عرفی کردن امورمی باشند.
خاستگاه گروه دوم در سر دیگر طیف فرهنگی قرار دارد که قایل به سخت گیری زیاد و تفکر کنترل آمیز و نظارت بسیار دقیق در همه زمینه های فرهنگ عمومی و حتی اخلاق شخصی هستند. برخلاف گروه نخست این گروه از ترس هضم شدن در جریان جهانی فرهنگ، تلاش می کند داشته های گذشته خویش را محصور در قالبهای خاص نمایند تا از حرکت توفنده جهانی سازی فرهنگی بتوانند در امان باشند. این گروه نیز هرگز توانایی قابلیت تبدیل آرمانها را به اهداف و سپس به برنامه ندارد و در نهایت در حیطه اجرا عقب میمانند. خوش بینانه ترین حالت برای مجریان معتقد به این تفکر، در پیش گرفتن سیاست حفظ وضع موجود است.
بررسی این دو نگاه از بعد تئوریک و عملکرد اجرایی متولیان امورفرهنگی با تکیه برهمین دو دیدگاه، حرکت به سمت سیاست فرهنگی که عاری ازهرگونه افراط و تفریط باشد و با جهت گیری اعتدال فرهنگی آغاز شود را ضروری میسازد. به عبارت دیگر اعتدال فرهنگی نقطه گرانیگاه سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی است. نتیجه غایی دو نگاه افراطی درعرصه سیاست فرهنگی « نخواستن یا نتوانستن » در ساماندهی امور فرهنگی است. گروه اول که با دیدگاه جهانی شدن فرهنگ هرگز نخواستند از تهاجم فرهنگی بیگانه جلوگیری کنند و در مقابل آن نه تنها سیاست تهاجمی را اتخاذ نکردند بلکه حتی سیاست پیشگیری را تحت عنوان تبادل فکری و فرهنگی محور عمل قرارندادند.
و گروه دوم نیز در حرکتی آشکار به خود باختگی محض رسیدند هرچند در نهان با سیاست پیشگیری به دنبال مواظبت از داشته های خود بودند.
در حالی که در تمام عرصه های فرهنگی برنامههای مناسبی با استخراج از ایدئولوژی انقلاب و رهنمودهای حضرت امام خمینی ( ره ) و مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) در زمینه حرکت فرهنگی صحیح مبتنی براعتدال وجود دارد.
در واقع خاستگاه اعتدال فرهنگی مبتنی بر نظر و سلیقه شخص نیست بلکه برگرفته از متن اسلام است زیرا اسلام دین اعتدال است و فرهنگی که تمام زوایای آن لزوما می بایست براساس ایدئولوژی اسلامی هدفگذاری و اجرا شود جوهره آن امری غیر از اعتدال نخواهد بود. و از سویی مدل حکومتی نظام سیاسی جمهوری اسلامی، مدلی تک ساختی نیست که به مقوله فرهنگ نگاهی تک سویه داشته باشد براین اساس هیچ مقوله ای در این نظام سیاسی جدا از فرهنگ و لوازم آن نباید هدفگذاری و برنامه ریزی شود. در واقع فرهنگ اکسیر بخشهای دیگرمی باشد. به شرط آن که برپایه اعتدال عمل شود.
3- اعتدال فرهنگی درنگاه رهبرمعظم انقلاب .
وقتی صحبت از اعتدال فرهنگی می شود صرفا نگاهی جزئی به یک حوزه یا چند حوزه فرهنگی نیست بلکه نگاهی کلان به تمام حوزه های مختلف است. از این زاویه توسعه فرهنگی صرفا از یک نگاه سیستمی قابل مشاهده است. یعنی تمام اجزاء فرهنگ اعم از هنر، سینما، کتاب، رسانه های نوشتاری و گفتاری، دانشگاهها و حوزهها، مدارس و تمام مراکز تعلیم و تربیت می بایست به گونه ای حرکت کنند که جهت گیری آن انسان سازی براساس مکارم اخلاق و رسیدن به انسانیت باشد. در حقیقت تمام منفذ ها و یا راههای فرهنگی با یک هم پوشانی کامل می توانند مسیری را طی نمایند که کسب کمال اوج هدفگذاری آن باشد. بنابراین در این نوشتار تلاش می شود با ذکر اختصار برخی از بخشها و تعمیم آن به سایربخشها، اعتدال فرهنگی را بسط و گسترش داد.
نگاه معقول اسلامی به فرهنگ
رهبر معظم انقلاب ضمن ضرورت وجود دست محافظ برای حریم فرهنگ می فرماید: «ما نمی خواهیم با نگاه افراطی به مقوله ی فرهنگ نگاه کنیم ، بایستی نگاه معقول اسلامی را ملاک قرارداد و نوع برخورد با آن را برطبق ضوابطی که معارف و الگوهای اسلامی به ما نشان می دهد، تنظیم کرد. برخورد افراطی از دو سو امکان پذیراست و تصور می شود : یکی از این طرف که ما مقوله ی فرهنگ را مقوله یی غیرقابل اداره و غیرقابل مدیریت بدانیم، مقوله یی رها و خودرو که نباید سربه سرش گذاشت و وارد آن شد و با این منطق که با فرهنگ نمی شود کاری کرد ، نمی شود الگوهای فرهنگی را به مردم داد، نمیشود مردم را در زمینه ی مسایل فرهنگی پیش برد، مقوله ی فرهنگ عمومی مردم و رشد فرهنگی آنها را رها کرد، که متاسفانه این تفکر در جاهایی هست وعده ای طرفدار رها کردن و بی اعتنایی وبی نظارتی درامر فرهنگ هستند. این تفکر، تفکر درستی نیست وافراطی است. درمقابل آن تفکر افراطی دیگری وجود دارد که آن سختگیری خشن و نظارت کنترل آمیز بسیار دقیق، چه در زمینه فرهنگ عمومی – چه حتی در زمینه ی مسایل و اخلاق شخصی، قالب گیری کردن و قالبها را تحمیل کردن است. این تفکر هم به همان اندازه غلط است. نه می شود فرهنگ را درجامعه رها کرد که هرچه پیش آمد، پیش بیاید، نه می شود آن طور سختگیریهای غلطی را که نه ممکن است و نه مفید ، الگو قرارداد.»6
شاید برخی تصور نمایند که این نوع نگاه اعتدالی به فرهنگ از سوی مقام معظم رهبری مربوط به دوران زعامت و رهبری ایشان می باشد درحالی که دیدگاه نافذ و عمیق فرهنگی ایشان سابقه ای بس طولانی دارد . که سعی می شود از فرمایشات دورانی که ایشان مسئولیت اجرایی نیز برعهده داشته اند استفاده شود .
الف – اعتدال در حوزه هنر
معظم له با تفکیک هنر انقلابی از هنرغیرانقلابی می فرمایند « توقع انقلاب ازهنر و هنرمند مبتنی بر نگاه زیبا شناختی درزمینه هنراست که توقع زیادی هم نیست »7
ایشان در فرازی دیگر می فرماید : « توقع انقلاب از هنر و هنرمند یک توقع زورگویانه و زیاده خواهانه نیست بلکه مبتنی برهمان مبانی زیبا شناختی هنراست. هنر آن است که زیبائیها را درک کند. این زیبائیها لزوما گل و بلبل نیست گاهی اوقات انداختن یک نفر در آتش و تحمل آن، زیباتر ازهرگل و بلبلی است. هنرمند باید این را ببیند، درک کند و آن را با زبان هنر تبیین نماید »8
در دوران اصلاحات آثار زیادی در زمینه های مختلف هنری به دلیل فضای تساهل و تسامح بروز و ظهور پیدا کرد و آثار تخریبی فراوانی را نیز بر جای گذاشت. در این فضا نشان دادن عیار هر کار فرهنگی و میزان تطابق آن با ارزشهای انقلاب اسلامی کار آسانی نبود زیرا انجام این اقدام موثر نه ازعهده عوام و توده مردم برمی آمد ونه نخبگان حوزه هنر پیشینه ای از یک تفکر صحیح و ارزشی در ذهن خود داشتند و تنها اندکی ازهنرمندان در میدان عمل به دنبال اقدامی مؤثر بودند.
لذا ارائه الگو و میزانی که بتوان با آن، هنر دینی را از هنر غیردینی بازشناخت چندان وجود نداشت. برهمین اساس، سنگینی این امرمهم برعهدهی رهبرفرزانه انقلاب قرارگرفت و دراین باره چنین فرمودند .« هنرملتزم ومتعهد یک حقیقت است وما باید به آن اقرار کنیم، نمی توان بی هوا و با انگیزه های روزبه روز و احیانا پائین و پست یا ناسالم دنبال هنررفت و سرافراز بود»9
رهبر معظم انقلاب در فراز دیگری به هنردینی اشاره دارند و می فرمایند: «هنردینی به هیچ وجه به معنای قشری گری و تظاهر ریا کارانه دینی نیست و این هنر لزوما با واژگان دینی بوجود نمی آید»10
ایشان در یکی ازمصاحبه های خویش مثال می آورند مبنی براینکه می توان فیلمی را با نام پیامبر گرامی اسلام (ص) ساخت اما با محتوای ضد دینی . یکی از شاخصهای ایشان در مورد هنر دینی این است که « آن چیزی که درهنر دینی به شدت مورد توجه است، این است که این هنر درخدمت شهوت و خشونت وابتذال و استحاله هویت انسان و جامعه قرارنگیرد »11
ب- اعتدال در حوزه سینما
توجه به کلیت و همه شعبه های فرهنگ از یک سو و همچنین توجه به همه جنبه های یک امرهنری به طور اختصاصی از سوی دیگر، به عیان نگاه اعتدالی معظم له را به اثبات می رساند. ایشان درمورد ارزش سینما می فرمایند :
« ما همان طور که برای همه شعبه های فرهنگ و برای رسیدن به مقاصدی که جزء ایده آل های نظام جمهوری اسلامی ایران است ارزش فراوان قائلیم طبیعی است که برای هنر و شاخه های آن فی حد ذاته به عنوان یک وسیله برتر ارزش قائلیم» اما درفراز دیگری می فرمایند «من به سینما نگاه می کنم . ببینیم وجود سینما به چه قیمتی تمام می شود.... آن سینمایی که حاصل پیام مورد قبول ماست و مقصود مورد تصدیق و تایید اسلام و انقلاب را حاصل می کند، ما برایش خیلی احترام قائلیم . و آن سینمایی که در جهت ضد این مقصود حرکت می کند ، نه بودنش را به مصلحت می دانیم و نه برایش ارزش قایل هستیم ... بنابراین ما برای سینما – اگرسینمای مطلوب باشد از بسیاری ازشاخه های هنر بیشتر ارزش قایل هستیم زیرا چگونگی ابلاغ پیامش از بسیاری دیگر از شاخه های هنر بهتر و برجسته تر و ارزنده تر است »12
وقتی معاون امورسینمایی وزارت ارشاد در زمان ریاست جمهوری معظم له ازایشان درخصوص محتوی وجنبه های مختلف آثار یک فیلم سوال می کند، ایشان می فرمایند « هیچ منافاتی ندارد که فیلم هم آگاهی بخش و هم مجذوب کننده باشد بنابراین کلمه سرگرم کننده به کار نمی بریم اما جاذبه درفیلم یک عنصر اصلی است یعنی اگرفرض کنیم یک فیلمی برترین پیامها را دارد اما جاذبه ی لازم را نداشته باشد گویی که هیچ کاری انجام نشده .... »
ایشان در فرازی دیگر از مصاحبه می فرماید «بعضی خیال می کنند.... بین جاذبه داشتن یک فیلم و پیام داشتن منافات هست، یعنی اگریک فیلمی اسلامی و انقلابی شد باید قبول کرد که یک مقداری بی جاذبه است و به عکس اگراسلامی وانقلابی نبود ، حتما با جاذبه است . درحالی که این معادله درستی نیست. و چنین فرمولی را قبول نداریم... آن چیزی که درفیلم و درسینما برای ما اصل است پیام است. وجاذبه برای ما به عنوان یک ابزار اجتناب ناپذیر و محتوی یک هدف و مقصد، درعقیده است »13
گرچه از منظرگاه کسانی که قائل به دیدگاه تساهل و تسامح هستند نظارت بر امور فرهنگی به مبنای غل و زنجیر کردن فرهنگ و هنر تلقی می شود اما بسیاری از دولتها امروزه تمام تلاش و سعی خود را برای حراست از کیان فرهنگی خویش به کار می گیرند؛ همان کاری که حتی کشورهای اروپائی در مورد کنترل فیلمهای هالیودی انجام می دهند زیرا آثار مخرب آن را و لطمه به فرهنگ وادبیاتشان را کاملا حس می نمایند. بنابراین در کار فرهنگی ضروری است تا فرهنگ کشور با برخورداری ازاستانداردهای لازم بتواند درمقابل زلزله تهاجم فرهنگی مقاومت کند.
زیرا غرب با کمک ابزارهای رسانه ای که دراختیار دارد تلاش می کند فرهنگ خاص خود را به جهان تزریق کند واستیلا بخشد .آیا می شود درمقابل این اقدام منفعل عمل کرد؟ ضمن اینکه درسراسرتاریخ یکی از وظایف مهم حکومتها به خصوص حکومتهایی که برمبنای حق بنا شده اند، رشد فضیلت ومعنویت درمیان ملتهایشان می باشد. لذا برای رسیدن به این امرمهم داشتن آرمان ، هدف ، برنامه ومدیران کارآمد و متخصص ضروری است. مقام معظم رهبری درمورد وظیفه دولت ومسئولین درقبال امورسینما می فرمایند :
« دولت جمهوری اسلامی ومسئولین فرهنگی کشور نمی توانند ازسینما غافل بمانند وعدم غفلت ازسینما به معنای این است که اجازه داده نشود به آن کسی که ته کفش نوکرهای شاه را می لیسیده ، امروزه برای مردم خدمت بکند واحیانا به مردم وانقلاب ازپشت خنجربزند .... ما نمی توانیم انقلاب ومردم واحساسات مردم وحزب الله را که در دفاع ازانقلاب مصمم وجدی هستند به وسیله کارگردانهایی که تا دیروز هرکاری می خواستند می کردند وبا هرسازی که مایل بودند، می زدند ومی رقصیدند . وبه خاطراینکه ما می خواهیم حفظ حرمت آنها را کرده باشیم اینها را نادیده بگیریم. اصلا چنین چیزی معنی ندارد این ازهمان مواردی است که بنده می خواهم بگویم چنین کارگردانی که مردم واحساسات و ارزشهایش را نادیده می گیرد، نباشد بهتر است .»14
ازجمله مباحث چالش برانگیز که منجر به افراط و تفریط و یا خروج ازاعتدال فرهنگی می شود نوع نگاه به نظارت برامور فرهنگی است. فرو ریختن پایه های حکومت استبدادی پهلوی با فرهنگی التقاطی ازایران باستان وغرب وایجاد حکومتی مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی بعد نظارتی را درنظام جمهوری اسلامی دچار مشکلی دو چندان می کند. برهمین اساس است که ما ازپسوند « انقلابی » برای هنرمند یا آثار فرهنگی استفاده می نمائیم . این قسم ازقضاوت درمورد امرمهمی چون نظارت در دیگر نظامهای سیاسی چندان قابل طرح نیست . مقام معظم رهبری ازهمین منظر به امر نظارت توجه جدی دارند و می فرمایند :
«... اگر نظارت یک چیزی شامل هدایت و کنترل و احیانا جلوگیری ازبدی هاست ، بله باید نظارت کند و اگر غیر از اینهاست نظارت کافی نیست وبه اعتقاد من دولت باید درمسایل مربوط به سینما حضور و دخالت فعال داشته باشد وهنرمند انقلابی را به معنای واقعی تشویق کند. یعنی به او کمک کند وامکانات در اختیارش بگذارد و معروفش کند ...»
نظارت « اینجا صرفا به معنای مچ گیری وبرخورد تلقی نمی شود چه بسا دستگیری ومساعدت لازمه آن باشد واین درصورتی است که معیاری برای شناخت تمایز اثرخوب ازاثر هنری بد وجود داشته باشد.
معظم له درهمین مورد می فرماید :« این ممکن نیست ما سینمای فارسی را بدست کسانی بدهیم که با انقلاب آشتی نیستند ، یعنی ممکن نیست ایمان عمومی مردم که حاضرند برایش جان فدا کنند واین انقلابی که براساس مترقی ترین هدفها دردنیای امروز شکل گرفته ، اختیار بخش عظیم وبرجسته ی فرهنگ وتغذیه فرهنگی مردمش را دست کسانی بدهیم که ایده آل ها ومردم وانقلاب را قبول ندارند !! چنین چیزی ممکن نیست بنابراین دولت دراین زمینه باید حضور داشته باشد ».
بنابراین دونوع نگاه به نظارت دولت درامر فرهنگ وجود دارد : نگاه اول نگاه لیبرالی است . دراین نگاه باید تمام تلاش دولت را جهت محدود نمودن عرصهی دولت به کار گرفت تا به آزادی فرد لطمه نزند. ونگاه دوم، نگاه اسلامی است . این نگاه با پرهیز ازدو نگاه افراطی وتفریطی راه میانه واعتدال رابراساس ارزش گذاری کارفرهنگی وتناسب ومیزان تقارن آن با ملاکهای انسانی واسلامی هدف قرارمی دهد. ضمن اینکه درغرب هم اینگونه نیست که دخالت دولت درعرصه فرهنگ وجود نداشته باشد. بلکه براساس ارزش گذاری مبتنی برایدئولوژی غالب خود کنترل ونظارت صورت می گیرد . امروزه دخالت دولت درفرهنگ امری ضروری است . برای اینکه دولتها دراداره ومدیریت جامعه و اعمال کنترل برمتغیرهای اجتماعی وجهت دارنمودن آنها ناگریزند که امورجامعه وزندگی اجتماعی را در مفهوم فرهنگی آن به طرحهای جزیی تجزیه کنند ومدیریت فرهنگی را درسرلوحه برنامه های خود قراردهند . از دیدگاه مقام معظم رهبری کارفرهنگی به میزان نزدیکی یا دوری به ارزشهای مورد نظر انقلاب واصول اساسی آن درجایگاه مثبت یا منفی قرارمی گیرد. براین اساس ایشان کارهای فرهنگی منفی را نیز یکسان نمی بینند ازمنظر ایشان کارفرهنگی منفی سه نوع است .
« یک نوع آن نوشته یا کتابی که یک منطق یا سخن غلط است اما نویسنده آن صرفا به دنبال این است که نظرمخالفش را بیان کند و هدف وانگیزه دیگری را ندارند. این منطقی است زیرا باعث رشد علم می شود .
نوع دوم انگیزه آن صرفا ارائه یک سخن یا یک نظرفلسفی یا اجتماعی وسیاسی نیست بلکه جزئی ازچارچوب یک طرح براندازی است . نشر این هم مضراست . گاهی خود فرد هم نمی داند دشمن ازاو سوء استفاده می کند . اینجا فرد به مجرد فهمیدن باید عقب بکشد اگرازاشتباه خود برنگردد دربراندازی شریک است .
نوع سوم آن کارفرهنگی که اثرش آنی است وقابل پاسخگویی نیست . نمونه آن عکسهای مستهجن و... است جلوی این کاررا باید گرفت این ممیزی واجب است . وظیفه وزارت ارشاد ... ووظیفه همه است ».15
اگربراساس دونگاه افراطی ویا تفریطی به این سه نوع کارفرهنگی منفی نگریسته شود نتیجه مشخص است زیرا درنگاه لیبرالی هرسه نوع کارفرهنگی تحت عنوان آزادی قلم واندیشه یا اثرهنری توجیه می شود ولزوما ممیزی یا نظارت معنا ومفهوم پیدا نمی کند ودرنگاه دوم که تفریطی است علاوه بربرخورد با نوع دوم وسوم حتی با نوع اول نیزمی بایست برخورد صورت گیرد درحالی که معظم له بین سه نوع کارمنفی تفکیک قائل می شود .
ایشان درمورد مطبوعات نیزتقسیم بندی ومرزبندی خاصی را دارند :
« یک قسم مطبوعاتی که نظام را قبول دارند اما چه بسا اعتراضاتی به برخی از کارهای دولتها هم داشته باشند .اینها فضا را متشنج نکنند ونظام را تضعیف نکنند .قسم دوم مطبوعاتی که نسبت به نظام جمهوری اسلامی بی تفاوتند وبیشتر کار علمی وادبی صرف انجام می دهند وقسم سوم مطبوعات معاند یا دگراندیش است .»16
مهمترین مشخصه این تقسیم بندی رسیدن به نقطه اعتدال است که می بایست درسیاست فرهنگی مورد توجه قرارگیرد .
4- زوایای اعتدال فرهنگی :
اگرصرفا اعتدال فرهنگی را درحیطه اجرا وسیاست فرهنگی جستجو کنیم، بی شک اقدامی سطحی صورت گرفته است. برای یک نظام آرمان گرا که چشم انداز ، اهداف وپس ازآن سیاست اجرایی فرهنگی استخراج می شود، ضرورتا می بایست اعتدال در چشم انداز و هدفگذاری وسیاستگذاری وسپس حیطه اجرایی صورت گیرد تا تعادل وهمگونی یا همگرایی فرهنگی بوجود آید .
وقتی صحبت ازاعتدال درهدفگذاری می شود یعنی ابتدا باید نقطه آسیب پذیری را درجایگاه هدف رصد کرده باشیم . چه بسا هدفگذاری مبتنی بر آرمان صورت نگرفته باشد واین ازاولین مراحل خروج از اعتدال فرهنگی است لذا تناسب بین اهداف و آرمان ازاهمیت بالایی برخوردار است. درنظام جمهوری اسلامی ایران آرمانهای والایی قراردارد که دراندیشه های حضرت امام خمینی ( ره ) ومقام معظم رهبری موج می زند. آرمانخواهی مردم متدین وانتخاب آرمانهای ارزشمند توسط شهدای گرانقدر همگی نشان ازمنبع لایزال الهی آرمانها می دهد که همانا قرآن وعترت سرچشمه تمام آرمانهای مقدس است . اگربپذیریم که انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی است، در واقع اصلی ترین دغدغه آن احیا باورها و ارزشهای اصیل اسلامی بوده وارزشهای فرنگ منحط قبل ازخود را ترد کرده است و ارزشهای مبتنی براسلام را احیا می کند .
این امر حکایت از درایت رهبران الهی این نظام دارد. بعد ازاستخراج آرمانها مرحله ترسیم چشم انداز وافق فرهنگی می بایست مشخص گردد. دراین مرحله شناخت صحیح فرصتها وتهدیدات فرهنگی است که امری بسیار ضروری است . ایدئولوژی الهی واسلامی نظام جمهوری اسلامی یک ایدئولوژی ودین آسمانی است که مکاتب دست ساز بشری که فرهنگ را برای رسیدن به مطامع دنیوی ترسیم می کنند به مقابله و رویارویی با آن برمیخزند عدم درک این موضوع برخی را به تساهل سوق می دهد. به گونه ای که هرگز آنها را واداربه اتخاذ یک استراتژی صحیح برای حرکت فرهنگی نمی کند. بنابراین لازمه خلق چشم انداز وبنای یک استراتژی قوی، فعال، پرتحرک، شناخت فرصتها وتهدیدات فرهنگی و باوربه تهاجم فرهنگی دشمنان می باشد. دراینجا نگاه واقع بین یک نگاه اعتدال گراست .زیرا چشم را نه برداشته های فرهنگی خود ونه برتهدیدات دشمن هرگز نمی بندد .
زاویه دیگر درمبحث اعتدال فرهنگی انتخاب واستخراج اهداف است. شاید بتوان به جرات گفت اگر ازدوگروه فرهنگی جامعه سوال شود، اهداف فرهنگی نظام چیست؟ پاسخ روشنی نتوانند ارائه دهند زیرا هدف را کسی ترسیم می کند که به حرکت تهاجمی فرهنگی اعتقاد داشته باشد. نه گروهی که مرعوب فرهنگ غرب شده اند ونه گروه دوم نیز که آرمانها را آنقدر قدسی می پندارند که هرگز حاضر به زمینی کردن آن نیستند . درحالی که آرمانهای مقدس ضرورتا می بایست به هدف تبدیل شوند تا بشریت بتواند نقشهی خود را پیدا کند وبراساس آن حرکت نماید .
یکی دیگراز زوایای اعتدال فرهنگی، سیاستگذاری فرهنگی است و حیطه سیاستگذاری ازجمله مقوله هایی است که خروج ازاعتدال فرهنگی را توسط سیاستمداران ما بخوبی نشان می دهد .
اتخاذ سیاست توسعه ناموزون وعدم اتخاذ یک ارتباط سیستمی بین حوزه های مختلف فرهنگی ازجمله اشتباهات نابخشودنی است . سیاستگذاران به جای آن که فرهنگ ، اقتصاد ، سیاست و اجتماع را دریک سیستم ببینند، هرکدام را به یک نظام مجزا تعریف کردهاند وهربخش بدون توجه به دیگربخشها و درنهایت همه بخشها بدون توجه به مقوله فرهنگ راهی را طی کردند که هنجارها وارزشهای غیرفرهنگی رواج گسترده ای پیدا کرد. درحالی که اگرمی خواستیم به سمت احیاء ارزشهای انقلاب اسلامی واهدافش حرکت کنیم باید به رویکرد فرهنگی کل نظام توجه می شد .
چگونه ممکن است بخشهای اقتصاد ، سیاست و اجتماع نسبت به کارکردهای فرهنگ درعرصه خود حساس نباشند؟ به عنوان مثال عدم وجود الگوی مصرف دربخشهای مختلف اقتصادی حاکی از داشتن یک اقتصاد بدون فرهنگ است . حرکت درحوزه سیاست بخصوص تبعیت ازقانون « همه یا هیچ» به تصویر کشیدن فضای سفید وسیاه وائتلاف ودشمنی و ... حکایت ازنبود وجود فرهنگ دراین عرصه است . ودربخشهای سیاست خارجی نیزاین امر وضوح بیشتری دارد.بنابراین اگربه تعبیرمقام معظم رهبری فرهنگ ثقل اکبراست، جایگاه آن درسیاستگذاری نظام کجاست ؟درحالی که فرهنگ به دلیل چندلایه بودن ، پیچیدگی ها وچند بخشی بودن آن درتعامل دائمی وتاثیرگذاری وتاثیر پذیری مداوم است وضرورت دارد که دررصد فرهنگی سایربخشها لحاظ شود.17
براساس رویکرد سیستمی برای تعیین رابطه بین بخشهای مختلف جامعه آن را به چهار بخش فرهنگ ، اجتماع ، سیاست واقتصاد تقسیم می کنند که به منزله چهار خرده نظام عمل می کنند. در این زمینه نظام اقتصادی به انطباق وسازگاری با محیط می پردازد. نظام سیاسی وظیفه تعیین اهداف جامعه را برعهده دارد .وافراد جامعه این اهداف را همراهی می کنند. نظام اجتماعی بروحدت وهماهنگی جامعه تاکید دارد وازطریق قواعد وهنجارها به اهداف می پردازد. نظام فرهنگی هم معطوف به حفظ الگوهای فرهنگی وارزشهای فرهنگی فراگیر درتمام خرده نظامها ازیک سو وهدایت نهادهای فرهنگی ودینی وارزشهای فرهنگی عمومی است ولذا چهاربخش فوق دریک رابطه وتعامل ارگانیک بایکدیگر قراردارند .
زاویه دیگر دراعتدال فرهنگی بعد اجرایی آن ونهادها وسازمانهای متولی است .
عدم اعتدال دربخشهای گذشته بیشتر دراین حیطه ظاهر می شود زیرا مفاهیم، دراین حوزه تبدیل به مصادیق میشود وبعد کیفی فرهنگ دراین بخشها تبدیل به کمیت، علائم ونشانه ها می شود که می توان با انگشت اشاره آن ها را بطور ملموس وعینی نشان داد . وبرهمین اساس نگاههای سطحی، بیشتراین بخش را مورد قضاوت قرارمی دهند .
ازاین رو اعتدال دربرنامه ریزی واجرا ازمهمترین اولویتهای این بخش است واگربرای این موضوع اهمیت ویژه قائل شویم، باید به جرات بگوییم مدیریت فرهنگی را به خوبی انجام داده ایم .
دیدگاههای خارج اززاویه اعتدال، با تغییر پی درپی مدیران تلاش دارند این بخش ازفرهنگ را به زعم خود دچارتحول نمایند. درحالی که این گونه نیست . زیرا درابتدای انقلاب تصور براین بود که اگرمدیران متعهد ویا مدیران مشخص براین بخش حاکم شوند تحول فرهنگی صورت می گیرد ولی گذرزمان بخوبی نشان داد که مساله به این راحتی هم نیست زیرا توسعه فرهنگی مجموعهیی ازمدیریت، ساختار ونهاد وروش وابزار است که می بایست دریک برنامه جامع به آن نگریسته شود در حالیکه تفکرجامع نگری حاکم برمدیریت فرهنگی نبود. برهمین اساس پیوند حوزه و دانشگاه یا پیوند علوم وارزشها درحد یک کارشکلی ونه محتوایی وصرفا به صورت شعاری به روند خود ادامه می دهد. نتیجه اینکه اعتدال فرهنگی می بایست به عنوان یک پروسه ازحیطه آرمان ، چشم انداز واهداف مشروع وارد و درمرحله سیاستگذاری وبرنامه ریزی شده ودرنهایت مدیریت فرهنگی ساری وجاری شود .
5- راهکارهای اعتدال فرهنگی :
الف – مهندسی فرهنگی : به نظرمی رسد یکی ازراهبردهای اساسی که مقوله فرهنگ را درمجرای اساسی خود قرارمی دهد ودرواقع چشم انداز فرهنگی نظام محسوب می شود مهندسی فرهنگی می باشد؛ واژه ای که درسال 1381 ازسوی مقام معظم رهبری دردستورکار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرارگرفت .
مهندسی فرهنگی کشور درواقع طراحی وتدوین یک مسیراست . مسیری برای توسعه یافتن وتوسعه ای که رنگ وبوی تکامل بشری از آن متصاعد می شود . به عبارت دیگر مهندسی فرهنگی تدوین راهی است برای خروج ازوضع موجود ونیل به اهدافی که ازدرون آرمانها ، زمینی وعینی شده است .
تجربه فرهنگی سالهای گذشته واکنون کشورنشان می دهد که تغییر وجابجایی مدیران فرهنگی براساس تصمیمات سلیقه ای وبانگاه جزیی درحوزه فرهنگ درهردوره ودولتی باعث شده تا فرهنگ کشوردرمسیری مشوش وناکجا آبادی ، ازاهداف وآرمانها دوربماند وازسویی راه را برهرگونه ارزیابی ونقد اصولی نیزبندد. بنابراین فرهنگ کشورنیازمند برنامه ای جامع، مدون وقابل وصول است .که بی شک بتواند تمام حوزه های سیاست ، اقتصاد ، اجتماع وفرهنگ را دریک نگاه سیستمی دربربگیرد واین برنامه چیزی جز « مهندسی فرهنگی » نیست . بنابراین وقتی صحبت ازنگاه سیستمی به موضوع می شود، درواقع تاکید بریک نگاه اعتدالی است . همانگونه که گفته شد فرآیندی که درمهندسی فرهنگی طی می شود، ابتدا سرنوشت وشناخت نسبت به آرمانها است و درمرحله بعد تبدیل آرمانها به چشم انداز وسپس به اهداف ودرنهایت سیاستگذاری ، برنامه ریزی ومدیریت فرهنگی است .
برخی پیش نیازمهندسی فرهنگی را رصد فرهنگی می دانند یعنی وضعیت فرهنگی کشور را با یک نگاه عینیت گرا هم درسطح فرهنگ عمومی وهم درسطح خرده فرهنگهای موجود درجامعه بررسی کنیم وبا کالبد شکافی فرهنگی جامعه شناخت نسبت به آرمانها بوجود میآید ودرمرحله بعد تبدیل آرمانها به چشم انداز وسپس به اهداف ودرنهایت سیاستگذاری ، برنامه ریزی ومدیریت فرهنگی است.
به تعبیر دیگر رصد فرهنگی یعنی دیده بانی کردن فضای فرهنگی کشور ویا نوعی مساله یابی ومساله سنجی فرهنگی که باید درسطوح مختلف با لحاظ مقاطع زمانی گذشته ، حال و آینده پی گیری شود. در واقع تا شناختی ازمحیط داخلی وخارجی صورت نگیرد، تاثیرگذاری یا تاثیر پذیری این دو محیط برهم صورت نمی گیرد .
مقام معظم رهبری مهندسی فرهنگی کشوررا باعنوان مهمترین تکلیف وکار درجه اول شورای عالی انقلاب فرهنگی ذکرمی کنند ومی فرمایند: « یکی ازمهمترین تکالیف یا دردرجه اول مهندسی فرهنگ کشور است ، یعنی مشخص کنیم که فرهنگ ملی ، فرهنگ عمومی وحرکت عظیم درون زا وصیرودت بخش وکیفیت بخشی که اسمش فرهنگ است .ودردرون انسانها وجامعه بوجود می آید ، چگونه باید باشد ، اشکالات ونواقصش چیست وچگونه باید رفع شود ، کندی ها و معارضاتش کجاست ؟ مجموعه ای لازم است که اینها را تصویر کند وبعد مثل دست محافظی هوای این فرهنگ را داشته باشد ...»18
معظم له برای اتمام حجت وتاکید برخواسته خویش به عنوان یک ضرورت انکارناپذیر به شورای انقلاب فرهنگی می فرمایند : « تشکیل این شورا ووارد کردن افراد با فکر وبا انگیزه برای تصمیم گیری درباره فرهنگ کشور کمک قانونی وحیثیتی وهرچه که لازم است نسبت به این شورا ، این کاری است که به عهده ی من است اما ازاینجا به بعدش به عهده ی شما .من به آن دوست گفتم که بنده با شما پیش خدای متعال احتجاج خواهم کرد وبه پروردگار خواهم گفت ، من بهترین کسانی را که مناسب این کارمی شناختم ، دراین شورا جمع کردم. شما به خدای متعال باید جواب بدهید ، هرچه که فکر می کنید باید پیش خدای متعال گفت، آن را بیان کنید وبه فکرش باشید. حالا این را می خواهم به شما عرض بکنم که مسئولیت این شورا به خاطراهمیت وسنگینی مساله فرهنگ وعلم، مسئولیت سنگینی است منتها ثقل اکبر دراین جا فرهنگ است . چون هم خود علم وآموزش وهم جهت گیری وکیفیت و رویکردهای مختلف آن تحت تاثیر فرهنگ عمومی جامعه است »19
ازجمله محورهای کاری که معظم له توجه شورای عالی انقلاب فرهنگی را به آن جلب نمودند « فرهنگ ملی » است. ازدیدگاه ایشان فرهنگ یک ملت منشا عمده تحولات آن ملت است وجریانی دو سویه است یعنی هم تاثیرگذار وهم تاثیر پذیراست. اما ازفرهنگ مهمترفرهنگ ملی است زیرا فرهنگ ملی عاملی است که یک ملت را به رکود وخمودی یا تحرک وایستادگی ، صبر وحوصله یا پرخاشگری و بی حوصلگی، اظهار ذلت درتقابل با دیگران ویا احساس غرور درمقابل دیگران به تحرک وفعالیت تولیدی ویا به بیکاری وخمودی تحریک می کند ».20
یکی دیگر از انتظارات ایشان ازشورای عالی انقلاب فرهنگی، اصلاح جهت گیری غلط فرهنگی درکشور است که درذیل مهندسی فرهنگی کشور می بایست صورت گیرد. معظم له به دلیل وضعیت فرهنگی دوران اصلاحات وانحرافها افراط گریها و بدعتهایی که در زمینه فرهنگ صورت گرفت، تشکیل دولت اصولگرا و گرایش جدید مردم به تفکر اصولگرایی را یک فرصت خوب دانسته وتاکید نمودند که شورای مذکور ازاین فضا بهره لازم را جهت اصلاح جهت گیری غلط فرهنگی داشته باشند .
« این وضع جدیدی که درکشور بوجود آمده است وتشکیل دولت وگرایشی که امروز درعموم مردم و در دولت مردان مشاهده می شود ،این نوید را می تواند بدهد که اوضاع برای برگرداندن جهت گیری غلط، اوضاع مساعدی است .»21
معظم له درحرکتی بسیار شفاف، شورای عالی انقلاب فرهنگی را به عنوان قرارگاه مقدم فرماندهی فرهنگی به دوقسم یا دوبخش سازماندهی ودرنهایت جهت دهی تقسیم می نمایند: یکی عقبه فکری وعلمی که ضرورتا می بایست مطالعه وکارهای علمی وفکری درآنجا صورت گیرد مانند دانشگاهها وحوزه ها علمیه ودوم خط مقدم اجرایی که عبارتند از: دولت ، مجلس ومجمع تشخیص مصحلت نظام وحتی دستگاه قضایی کشور. ایشان توجه شورا را از چهار وزارتخانه مربوطه به تمام دستگاهها معطوف می نموند به گونه ای که تمام زوایای کشور حتی زندان و کیفیت آن را نیز دربرمی گیردواین همان نگرش سیستمی واعتدالی به موضوع فرهنگ است که می بایست درمهندسی فرهنگی به آن توجه شود .
از جمله نکات دیگر که باید درمهندسی فرهنگی برآن تاکید داشت عبارتنداز : آسیب شناسی فرهنگی ، ایجاد وحدت درساختارهای فرهنگی ویا نزدیک کردن ساختار ها به یکدیگر ، نزدیک کردن روشها ، هدف گذاری آرمانها و حتی تمایزبین هدف و آرمان برای ارزیابی کارفرهنگی ، ایجاد آشتی وهماهنگی میان مهندسی فرهنگی ومهندسی اجتماعی ،اقتصادی وسیاسی وشفاف کردن تکیه گاه امورفرهنگی به ایدئولوژی وجهان بینی .تصویر مهندسی فرهنگی به عنوان یک پروسه نه یک پروژه ،استخراج فرهنگ آرمانی ازعالم ذهنی و آوردن آن به عالم عینی ،هماهنگ سازی نظامهای موجود (سیاست، اقتصاد، فرهنگ واجتماع) با فرهنگ دینی ،ارزشها ،باورها واعتقادات ...
ب – پالایش فرهنگی ازمظاهر غرب
ازجمله راهکارهای اعتدال فرهنگی علاوه برصیانت ازمرزهای فرهنگی پالایش فرهنگ کشور از اضافات وآلودگیهای فرهنگ و مظاهر غرب است رهبرمعظم انقلاب دراین خصوص می فرماید « ما درزمینه فرهنگی برای اینکه بتوانیم دربرابر تهاجم سیل آسای فرهنگ غربی که ازصد سال پیش یا زودتر علیه ما شروع شده وهمچنان ادامه دارد بایستیم ومقاومت کنیم وآن را پس بزنیم . احتیاج داریم به آن مظاهرغلطی که ازآن فرهنگ برما تحمیل کردند بتازیم، یعنی اختیاج به یک تهاجم فرهنگی داریم و فکر میکنم این کار به سیاستگذاری همه جانبه پختهی سنجیده احتیاج دارد وشورای عالی انقلاب فرهنگی بهترین جایگاه و بهترین مرجع است برای این که بتواند یک چنین سیاستگذاری را بکند »22
مرکزثقل درخواست معظم له ازشورای عالی انقلاب فرهنگی اتخاذ روش تهاجمی است زیرا برخورد منفعلانه وحرکت عادی وبدون دغدغه یارای مقابله با مظاهر فساد انگیز فرهنگ غرب را ندارد و به همین دلیل مهمترین جهت گیری، اتخاذ یک روش هجومی است ایشان درفرازی دیگرمی فرمایند:
« بنابراین ما برای احیاء فرهنگ اسلامی وپالایش صحیح این فرهنگ احتیاج داریم به این که مدتی سخت گیرانه با مظاهر فرهنگ غربی چه درزمینه های ذهنی وچه درزمینه های عملی مبارزه کنیم . و حتی به آن فرهنگها تهاجم کنیم . زیرا درهمه میدانها بهترین دفاع هجوم است و آن کسی که هجوم می کند ، درحقیقت ازحیثیت وموجودیت خودش دفاع کرده است.»23
علت هجوم فرهنگ غرب به فرهنگ اسلامی ما کاملا روشن است زیرا ما به لحاظ شرایط خاص وتجربه چندین هزارساله فرهنگی ودینداری واینکه دین وفرهنگ پرچمدار تحولات وجریان ها درایران بوده است به خصوص انقلاب اسلامی که دقیقا برآمده ازبطن همین فرهنگ دیندار مردم است و عامل پایداری ما دربرابر تمام فشارها بوده است. غرب با درک این موضوع تمام توانش را برای تخریب وتضعیف عامل هویت بخشی ومقاومت پذیری ما به کار گرفته است برهمین اساس ما نیازداریم به طوردائم فرهنگ کشور را رصد کنیم وبا شناخت ازروزهای موجود، کاستی ها وفرآیندهای شکل گیری، پردازش ونمودهای عملی رفتاری ، وزمینه سازی فرهنگی کشور را فراهم وازتمام داشته های خود برای صیانت ازفرهنگ خویش وحمله به مظاهر فساد انگیز غرب استفاده کنیم. به عنوان مثال درحالی که فرهنگ اسلامی ما دارای روحیه جمع گرایی است ومنافع جمع را برمنافع فرد ترجیح می دهد، اقتصاد غرب روحیه فردگرایی را اولویت می بخشد، برهمین اساس درفرهنگ آمریکا لذت ارزش محسوب می شود ودر اقتصاد سود بیشتر هدف قرارمی گیرد زیرا براساس فرهنگ لیبرالی و لذت گرا فردمی گوید «المأمور معذور» درحالیکه درفرهنگ اسلامی «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیه»دیدگاه حاکم برتفکر معتقدان به این آئین است .
براین اساس استخراج این اصول ازمتن دین ازجمله کارهایی است که شورای عالی انقلاب فرهنگی می بایست به بشریت امروز که درحیرانی وسرگردانی بسرمی برد، درقالب فرهنگی هجومی وتهاجمی ارائه دهد .
مقام معظم رهبری درمورد برخورد با فرهنگهای دیگر راهکارجاذبه ودافعه را ارائه می فرمایند :« دراین جا دو چیز وجود دارد یکی خوب ویکی بد. خوب عبارت است ازاین که یک فرهنگ دارای عناصر زاینده وپویا ومفید وسازنده باید فرهنگهای دیگررا جذب کند واین دراسلام نه فقط مورد نهی قرارنگرفته ، بلکه حتی مورد امر هم قرارگرفته است . که « اطلبو العلم ولو با لصین » دررابطه با همین مطلب است لذا نه تنها این چیز بدی نیست بلکه چیزی لازمی هم است زیرا شرط زنده ماندن واستمرار یک فرهنگ این است که دائم جذب و دفع داشته باشد و درکنار فرهنگهای دیگر بده بستان هم داشته باشد. یعنی از عناصر مفید و مثبت خودش چیزهایی را صادرکند وبدهد به فرهنگهای دیگروازعناصر مفید ومثبت وسازنده فرهنگهای دیگریک چیزیهایی را جذب کند وبگیرد. وچون یک جانبه نمی تواند باشد لذا اگر دو جانبه شد موجب پویایی وتکامل فرهنگ خواهد بود که این همان چیزخوب است » ایشان درفرازی دیگر روی دیگر سکه را فاش می سازد ، همان وجهی که مرعوبین عرصه فرهنگ بدون اختیار دچار سرسپردگی نسبت به آن شده اند « واما آن چیز بداین است که یک فرهنگ بدون این که خودش اختیار داشته باشدو بدون اینکه خودش قدرت انتخاب داشته باشد.... دیگران که بیگانه ازاین فرهنگ و صاحبان آن هستند و چیزی را به این فرهنگ تزریق کنند، نه تنها مأمون ازاین نخواهد بود که چیزهایی عنصروعناصر غیرسازنده و غیرهدایتگر را به آن تزریق کنند ، بلکه آن چیزهای مضروگمراه کننده را به او تزریق می کنند که ما درگذشته آلوده به آن بودیم ..... لذا به این نتیجه می رسیم که وقتی یک ملتی دریک حالتی اختیاری پذیرای فرهنگ بیگانه شد همان چیزی ازفرهنگ بیگانه را می گیرد که آن بیگانه می خواهد به او بدهد ونه آن چیزی را که لازم دارد »24
ج- نظارت دربعد حکومتی
راهکاردیگری که به اعتدال فرهنگی می انجامد، بعد نظارتی درامورفرهنگی است که بیشتر به مدیریت اجرایی وحکومت برمی گردد. همانگونه که درابتدای بحث اشاره شد درپاسخ به دودیدگاه افراط و تفریط در عرصه فرهنگ، مقام معظم رهبری نه معتقد به سیاستهای بازوبدون قید وبند است ونه معتقد به سیاست حصار و قالب گیری خاص است. لذا راه حل پیشنهادی در این عرصه عبارت است ازاینکه « درمقوله فرهنگ، رفتار حکومت باید دلسوزانه ومثل رفتار باغبان باشد ، باغبان به هنگام نهال می کارد، به هنگام آبیاری می کند ، به هنگام هرس می کند ، به هنگام سمپاشی می کند وبه هنگام هم میوه چینی. باید فضای فرهنگی کشور را باغبانی کرد یعنی مسولانه وبا دقت این مقوله را دنبال کرد »25 ایشان وظیفه حکومت را اینگونه بیان می دارند :« عبارت است ازنظارت هوشمندانه ، متفکرانه ، آگاهانه ، مراقبت ازهرزرویی نیروها وهرزه روی علف هرزها ، هدایت جامعه به سمت درست، کمک به رشد ترقی فرهنگی افراد جامعه .... ما نه معتقد به ولنگاری و رهاسازی هستیم که به هرج ومرج خواهد انجامید ونه معتقد به سختگیری شدید ، اما معتقد به نظارت ، مدیریت ، دقت دربرنامه ریزی وشناخت درست ازواقعیات هستیم ».26
مقام معظم رهبری درپاسخ به مدعیان تفکر لیبرالی و آزادی می فرمایند :« نمی شود ما میدان را رها کنیم تا دیگران هرکاری که می خواهند بکنند ،امروز همان کسانی که ادعای آزادی می کنند ودم ازلیبرال بودن می زنند ، پیچیده ترین و دقیق ترین شیوه ی کنترل را برروی فرهنگ کشورهای خودشان بلکه سراسردنیا ، اعمال می کنند وسعی دارند که فرهنگ خود را با کشورهای دیگرمنتقل وتزریق کنند .»27
ایشان یکی ازبهترین اشکال مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن را توجه مسئولین حکومتی به بعد نظارتی می دانند وتاکید می کنند :
« درقبال هجمهای که امروز وجود دارد نمی شود بیکار نشست ونظارت را ازدست داد ، بایستی با دقت مراقب رفتار و حرکت فرهنگی جامعه بود و برای آن برنامه ریزی کرد ، این یکی از مهمترین وظایف حکومت است و حق بزرگی است که مردم برگردن حکومت دارند ، حق رشد فضیلتها وپیشرفت درزمینه معنویات ، این حق را باید حکومت ایفا کند . این مطلب مهمی است که باید برایش برنامه ریزی وفکرشود وراههای اثرگذاری بر روی فرهنگ عمومی مردم ورشد فضایل شناخته شود »28
4- راهکار چهارم: تغییر در نحوه گزینش مدیران فرهنگی
مهمترین و برجسته ترین نهاد فرهنگی که وظیفه و رسالت اصلی آن مهندسی فرهنگی است به دو بخش عمده تقسیم می شود. بخش اول به عنوان عقبه فکری و عملی ایفای نقش می کند و بخش دوم خط مقدم اجرایی است. وقتی آرمان به اهداف و اهداف به سیاست و برنامه تبدیل شد. بروز و ظهور آن در جامعه ضرورتا توسط مدیران اجرایی می بایست فراگیر و به فرهنگ عمومی تبدیل گردد. اگر فرض بر این باشد که بخش اول شورای عالی انقلاب فرهنگی به رسالت خود عمل نماید اما مدیران اجرایی بر اساس شایسته سالاری و میزان تخصص و تعهد انتخاب نشوند و صرفا بر اساس گرایش به دولتها و احزاب انتخاب شوند، باید بپذیریم که توسعه فرهنگی اتفاق نخواهد افتاد. زیرا دستگاه اجرایی امور فرهنگی لاجرم به جای آن که در خدمت سیاستهای فرهنگی نظام قرار گیرد و به بسط و گسترش ارزشهای فرهنگی نظام بپردازد،. مسیر فرهنگی را از حالت فراگیر به حالت بسته سوق می دهد. و این همان اتفاقی است که نامش افراط و تفریط است. در این نوع نگاه، هرگاه ظرفیت سازی رسانه ای هم انجام می گیرد خودبخود سمت گیری آن حفظ و بقاء جریان حاکم و نهایتا حفظ وضع موجود خواهد بود. و اگر به دنبال تغییر و تحول هستند، از رسانه ها بیشتر در جهت زمین گیر کردن رقیب خویش استفاده میکنند. در نگاه حزبی ممکن است القابی نظیر دانشگاه انقلابی، سینمای انقلابی، هنر انقلابی، مطبوعات انقلابی شنیده شود اما با بررسی اجمالی مظلومیت انقلاب اسلامی را بدرستی لمس می کنیم. برون رفت از این وضعیت زمانی میسر است که مجرای انتخاب و گزینش مدیران در عرصه فرهنگ بدرستی مورد توجه قرار گیرد.
به عنوان مثال با تغییر دولت، وزیر آموزش و پرورش ، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر علوم و تحقیقات و فن آوری، و وزارهای بهداشت و درمان از جمله وزرایی هستند که دچار تغییر می شوند و اگر سیاستهای علمی و فرهنگی عموما در یک پروسه زمانی به نتیجه می رسند، چگونه باید شاهد تولید علم و رونق جنبش نرم افزاری باشیم ؟ چگونه باید شاهد پویایی فرهنگ عمومی باشیم؟ چگونه باید شاهد تغییر در نگرش به ارزشها باشیم؟. بنابراین عقلانی ترین روش برای رسیدن به اعتدال در حوزه اجرایی فرهنگ آن است که وزرای مذکور توسط شوراهای انقلاب فرهنگی طی یک دوره زمانی گزینش و سپس به دولت معرفی شوند تا به مجلس جهت رای اعتماد اعلام شوند. اتخاذ این روش فوایدی دارد که به برخی از آنها به اجمال اشاره می گردد.
شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان عالی ترین نهاد فرهنگی همچنانکه تمام مسائل فرهنگی، از خرد تا کلان را رصد می کند، بدون نگاه حزبی و دور از افراط و تفریط مدیران اجرایی را نیز بر اساس شایسته سالاری گزینش می کند.
نهاد مذکور قابلیت و توانایی جهت دهی و تربیت مدیران کارآمد و شایسته را به دلیل احاطه بر محیطهای علمی وفرهنگی دارد.
رئیس جمهور به عنوان رئیس هیات دولت، خود رئیس شورای انقلاب فرهنگی است بنابراین گزینش و معرفی وزرای مذکور قطعا با مشورت و رای ایشان صورت می گیرد.
آنچه بر اساس مهندسی فرهنگی انجام می گیرد در یک پروسه زمانی و بر اساس چشم انداز فرهنگی بدرستی انجام می گیرد و دچار اخلال در اجرا نمی شود.
سیاست ترسیم شده جهت اجرا، برای مدیران میانی و سطوح پائین تر نیز شفاف و مشخص است و اطمینان بیشتری اعم از امنیت شغلی و یا حرفه ای شدن در تخصص به انجام می رسد.
در این صورت نگرش سیستمی و جامع به فرهنگ ایجاد شده و دستگاههای اجرایی از اقدام ناهمگون و یا جزیره ای نجات مییابند و همگی در راستای اهداف کلان حرکت می نمایند.
مردم نیز در استقبال یا اعتراض به مباحث فرهنگی با متولیان متعدد مواجه نیستند بلکه می توانند مطالبات فرهنگی خود را از مجرای لازم پی گیری نمایند.
منابع و مأخذ:
امام و انقلاب فرهنگی، تهران: جهاد دانشگاهی دانشگاه تربیت معلم، 1361 .
رفیع پور، فرامرز، توسعه و تضاد، تهران: دانشگاه شهید بهشتی ، 1376 .
دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، انقلاب فرهنگی از دیدگاه امام خمینی (ره)، تهران 1360 .
عادل، حداد، تهاجم فرهنگی، قم : نشر برگزیده، 1374 .
مصاحبهها (مجموعه مصاحبههای مقام معظم رهبری)، تهران: سازمان مارک فرهنگی انقلاب اسلامی،1368 .
مصباح یزدی، محمد تقی ،تهاجم فرهنگی، قم : مؤسسه امام خمینی،1378 .
مؤسسه فرهنگی اندیشه، تسامح آری یا نه؟ ، تهران،نشر خرم، 1377 .
http://www.mohandesyfarhangy.com
رونوشتها:
1 – فرهنگی فارسی عمید
2 www.mohan desi farhangi.com
3 – کتاب « اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران » وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی ، چاپ اول ،زمستان 1371 .
4 مقام معظم رهبری 8/10/83
5 – دکترحسن حبیبی رئیس فرهنگستان زبان وادب فارسی
6 – مقام معظم رهبری 23/10/1382
7 – مقام معظم رهبری 1/5/80
8 _ مقام معظم رهبری 1/5/80 دردیدار با اصحاب فرهنگ وهنر.
9_ مقام معظم رهبری 1/5/80
10 – مقام معظم رهبری 1/5/80
11 –مقام معظم رهبری 1/5/80
12 – کتاب مصاحبه ، ( 64-1363 ) صص 162 -161
13 – همان صص 163-162
14 – کتاب مصاحبه ها ( 64- 1363) ص 166 .
15 مقام معظم رهبری 28/2/78 دربازدید ازنمایشگاه کتاب .
16 مقام معظم رهبری 13/2/75
17 – دکتر محمد علی کی نژاد دبیرشواری عالی انقلاب فرهنگی .
18 – مقام معظم رهبری ، 8/10/1383.
19 – مقام معظم رهبری ، 13/10 /1384
20 مقام معظم رهبری 8/10/1383
21 – مقام مظعم رهبری 13/10/1384
22 مقام معظم رهبری ، کتاب مصاحبه ها( 64- 1363 )ص 337.
23 – مقام معظم رهبری ،کتاب مصاحبه ها ( 64- 1363 ) صص 337- 335.
24 – همان
25 – مقام معظم رهبری 13/10/1384
26_ مقام معظم رهبری 23/10/1382
27_ مقام معظم رهبری ، 23/10 /1382
28_ همان