صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱۳۸۶ - ۱۲:۵۱  ، 
کد خبر : ۸۰۷۲

یلتسین خدمت ها و خیانت هایش !


جنازه « بوریس یلتسین » رئیس جمهور سابق روسیه و نخستین رئیس جمهور پس از فروپاشی اتحاد شوروی با حضور هزاران نفر در مسکو به خاک سپرده شد. اگرچه پوتین در تجلیل از وی سخنانی ایراد کرد و حتی یک روز عزای عمومی در این کشور اعلام نمود لکن شواهد و قرائن موجود نشان می دهد که رفتار مردم روسیه در قبال وی . عموما یک واکنش تجلیل کننده و تاسف از مرگ وی نبوده است .

خوبست با کنکاشی در این مقوله بیطرفانه و منصفانه به این مسئله بپردازیم که آیا یلتسین به مردم روسیه خدمت کرده است یا خیانت و اگر خیانتی مرتکب شده و به چه کسانی قصد خدمت داشته است .

یلتسین در سلسله مراتب مدیریت سیاسی در حزب کمونیست شوروی به سرعت پیشرفت کرد و توانست رئیس حزب کمونیست مسکو شود. او حتی نردبان ترقی درون حزب را هم بسیار پرشتاب طی کرد ولی ویژگی اصلی او به درون ساختار حزب کمونیست مربوط نمی شود بلکه دقیقا برعکس آن او را عامل اصلی فروپاشی حزب کمونیست شوروی و بالاتر از آن عامل فروپاشی اتحاد شوروی و عامل از هم پاشیدن بلوک شرق و عامل از هم پاشیدن « پیمان ورشو » معرفی می کنند.

در غرب سعی زیادی صورت می گیرد که از یلتسین چهره یک « معمار بزرگ سیاسی » به تصویر کشیده شود. ولی واقعیت امر اینست که مهارت یلتسین بیش از آنکه در ساختن باشد در ویران کردن و نابود ساختن بوده است . اگرچه حزب کمونیست یک حزب مبتنی بر « الحاد » بود و کسی درصدد دفاع و حمایت از اندیشه های مارکسیستی نیست ولی شیوه عملکرد نادرست و غیراصولی وی و همراهانش فرصتی طلایی برای غرب و بویژه آمریکا فراهم ساخت که از این زمینه ها برای دخالت آشکار و نهان در امور داخلی روسیه بهره گیری کند و مبانی افول مطلق قدرت در روسیه را تدارک و پایه ریزی نماید.

یلتسین و دستیارانش در زمینه فروپاشی حزب کمونیست فروپاشی اتحاد شوروی و انحلال پیمان نظامی ورشو آنچنان بی برنامه پرشتاب و نسنجیده عمل کرد که نه تنها در بلوک شرق « خلا قدرت » بوجود آمد بلکه تقریبا بلا استثنا تمامی کشورهای حوزه کمونیستی را دچار تشنج و ساخت و حتی در روسیه نیز آنچنان هرج و مرجی به وجود آورد که طیف وسیعی از مردم این کشور با مشاهده پیامدهای سقوط کمونیسم نگران شدند و خشنودی ناشی از فروپاشی دیوار آهنین مارکسیستی را بسیار زود فراموش کردند. حال آنکه در نخستین روزهای پس از فروپاشی ساختار قدرت کمونیستی در بلوک شرق بخش اعظم جامعه و مردم این کشورها از شرایط جدید و « نابودی نظام های الحادی » احساس رضایت و ابراز شادمانی می کردند و نخستین واکنش ها عموما با نشان دادن علائم مذهبی و اظهار گرایش به مذهب همراه بود و به خوبی نشان می داد که مبارزه نفس گیر کمونیست ها با مذهب در طول یک دوره 70 ساله هم نتوانسته است مذهب را در زیر چکمه رژیم های الحادی از میان بردارد بلکه در قلب ملتهای آنسوی دیوار آهنین هم مذهب همچنان زنده مانده است .

مسئله اینست که اگرچه « ساختار رهبری الحاد » در بلوک شرق از هم پاشید ولی این فروپاشی عمدتا ناشی از پوسیدگی اندیشه های کمونیستی و عدم تجانس آن با روحیات و فطرت انسان بوده است و اگرچه این پدیده در دوران معاصر یلتسین رخ داده است ولی او فقط « ضربه پایانی » را وارد کرده و یقینا معمار این حرکت عظیم و تاریخی محسوب نمی شود. در واقع « یلتسین » تیر خلاص حکومتهای کمونیستی را شلیک نمود و در حد عامل شلیک نهائی . در تاریخ از وی یاد خواهد شد.

جا دارد که در اینجا از « میخائیل گورباچف » آخرین رهبر اتحاد شوروی یاد شود که وی با پیشنهاد 2 طرح عمده تحت عنوان « گلاس نوست » و « پروستریکا » درصدد بازسازی سیاسی و اقتصادی اتحاد شوروی بود لکن در میدان عمل به دلایل عمده ای نتوانست اهداف خود را محقق سازد. این دلایل به ترتیب اهمیت عبارتند از : اقدام دیرهنگام رهبری کرملین در انجام اصلاحات و عدم تناسب اقدامات اصلاحی با واقعیت های جامعه و مهمترین عامل فاصله گرفتن جدی توده های مردم با نظام کمونیستی .

اگرچه گورباچف طرحهای خود را به تایید رهبران کمونیستی رسانیده بود و از حمایت « پولیت بورو » (دفتر سیاسی ) و حتی کاگ ب (سازمان مخوف جاسوسی و ضدجاسوسی اتحاد شوروی ) نیز برخوردار بود لکن با اصرار کسانی همچون یلتسین مجبور شد بر شتاب حرکت خود آنچنان بیفزاید که زمام امور و حتی کنترل اوضاع به کلی از دست وی خارج شد.

یلتسین با سفرهای پی در پی به غرب در واقع حمایت های آشکار و نهان آمریکا و برخی کشورهای اروپائی را به سوی خود متمایل ساخت و شرایطی را پدید آورد که این حمایت ها به تدریج علنی و حتی « عملی » و رسمی شد. البته جناح قدرت در حزب کمونیست شوروی هم بیکار ننشست و با تدارک کودتای نظامی توسط « یانایف » سعی کرد از سقوط اتحاد شوروی جلوگیری کند لکن کودتا شکست خورد و نتایج معکوسی به جا گذاشت که مهمترین مورد آن پرشتاب شدن حرکت ها برای براندازی ساختار کمونیستی بود.

حمایت های رسمی غرب و بویژه آمریکا از یلتسین به حدی آشکار شد که یلتسین در مرحله ظاهرشدن در اجتماع مردم مسکو پس از شکست کودتا در محاصره مامورین امنیتی « سیا » قرار گرفت و آمریکا علنا مسئولیت حفظ جان و امنیت یلتسین را عهده دار شد!

اقدامات بعدی یلتسین در همین مسیر باعث شد که وی روسیه را به یک کشور دست چندم اروپائی ـ آسیایی مبدل کند که حتی برای دریافت تایید و حمایت غرب ناچار است در پشت درهای اجلاس سران 7 کشور صنعتی غرب به دریوزگی و التماس متوسل شود.

یلتسین در انتخابات ریاست جمهوری روسیه برگزیده شد ولی بعدها معلوم گردید که این از شاهکارهای سازمان جاسوسی « سیا » بوده که در تمامی مراحل انتخابات روسیه نقش مستقیم و موثری ایفا کرده است . اگرچه قدرتهای سلطه گر معمولا اطلاعات مربوط به این قبیل شیرین کاریهای خود را پس از گذشت حداقل 30 سال بازگو می کنند ولی آمریکا با افشای این مسائل سعی داشت حتی ثبات سیاسی دست نشاندگان خود در کرملین را هم دچار تزلزل کند و از مواهب افشاگریهای زود هنگام خود بهره های بیشتری ببرد. وقتی حقوق بگیر بودن صدام از سازمان جاسوسی « سیا » پس از چندین دهه بر ملا شد همه تعجب کردند که « سیا » تا کجا رخنه کرده بود ولی چه بسا فردا اطلاعاتی منتشر شود و نام رمز « یلتسین » هم بعنوان یک حقوق بگیر « سیا » اعلام گردد!

یلتسین نه تنها ساختار حاکمیت کمونیستی را در هم شکست بلکه حتی ابزارهای حاکمیت دولت روسیه را هم ناکار آمد ساخت و چهرهای انفعالی از دولت خود را بنمایش گذاشت که در برابر مافیای جنایت هم تقریبا بی تفاوت است .

یلتسین انعکاس مظایر غرب در جامعه روسیه را نشانی از دموکراسی می دانست و آنچنان فضای جهنمی و لجام گسیخته ای را به وجود آورد که امروزه پس از سالها کناره گیری وی از قدرت هنوز هم فساد و فحشا در جامعه روسیه بیداد می کند. در یک مورد حیرت انگیز به تولید کنندگان غربی اجازه داده شد که در محل متروی مسکو فیلمهای مستهجن (پورنو) تولید کنند و مقام مسئول وقت در توجیه این اقدام خود آنرا نشانه حمایت از « هنر آزاد » معرفی کرد!

انعطاف پذیری مطلق یلتسین در برابر غرب نه تنها کشورهای عضو بلوک شرق دیروز را که حتی روسیه را هم در معرض اقدامات مداخله جویانه غرب بی دفاع به حال خود رها ساخت . در آن روزها هنری کیسینجر » با خشنودی از این وضعیت رقت بار کرملین گفته بود : از بلوک شرق 33 کشور از اتحاد شوروی 16 کشور و از روسیه می توان 40 کشور ساخت ! اگر تعداد کشورهای عضو بلوک شرق دیروز را فهرست کنیم مشاهده می شود که با رقم 33 کشور تفاوت فاحشی دارد . علت آنست که این نظریه پرداز صهیونیست حتی فکر تجزیه یوگسلاوی سابق و استقلال این کشورها و استقلال کوزو » و سایر طرحهای آینده را هم آنروز بر ملا کرده است و در مورد روسیه هم برای تجزیه آن طرحهای ویژه ای داشته است .

البته غرب و بویژه آمریکا حتی در اوج جنگ سرد هم از هیچ فرصتی برای ابراز دشمنی علیه شرق فرو گذار نمی کرد ولی مسئله اینست که یلتسین عمدتا روسیه را در برابر طرحهای غرب بیدفاع گذاشت و حتی با طرحهای واشنگتن همراهی می کرد. کاهش مداوم ارزش پول روسیه (روبل ) به حاشیه راندن مدیران و طراحان طرحهای توسعه ای و مشخصا روی کار آوردن کسانیکه اطلاعات و دانش و آگاهی لازم برای درک شرایط پیچیده روز را فاقد بوده اند و عموما از نسخه های پیشنهادی آمریکا و غرب بطور مستقیم و غیر مستقیم تغذیه می شده اند به همراه طیف وسیعی از تصمیمات شتابزده و بی مطالعه در کرملین شرایط بغرنجی را بوجود آورد که مسکو به یکی از اقمار غرب در صحنه سیاستهای بین المللی مبدل شد و این همراهی با غرب همواره به حساب ضعف مطلق روسیه گذاشته شد.

در مراسم تدفین یلتسین « بوش پدر » « بیل کلینتون » و « جان میجر » نخست وزیر سابق انگلیس حضور داشتند و از وی بعنوان معمار روسیه جدید تجلیل کردند که یکی از بزرگترین فرایندهای انتقال قدرت در جهان را بدون خونریزی رهبری کرد ولی خشنودی مطلق امروز غرب ناشی از هوشمندی یلتسین نبوده و نیست بلکه وی به این جهت مورد ستایش غرب است که دنیای دو قطبی دیروز را بدون دریافت هیچ امتیازی از غرب و با حذف امپراطوری شرق از معادلات قدرت به یک دنیای تک قطبی وارد ساخت . اگر چه ممکن است بخشی از کمک های مالی غرب و بویژه آمریکا امروز به راه انداختن تبلیغات دلگرم کننده برای تجلیل از یلتسین در روسیه اختصاص یابد و از وی یک « قهرمان ملی » بسازند که حتی عناصر ساده اندیش هم از رفتار و عملکرد وی در روسیه احساس غرور و شادمانی کنند ولی یقینا کسانیکه به عمق مسائل واقفند و دقیقا آگاهند که پیروی از مدلهای غربی و افول قدرت مطلق روسیه چه پیامدهای دردناکی را برای کشورشان به ارمغانم آورده طبعا در آنصورت دیگر شادمانی نخواهند کرد.

جا دارد که در اینجا دو جمله از امام خمینی (ره ) را مرور کنیم که می فرمود « آمریکا شوروی را هم بازی داده است » و سالها قبل از فروپاشی اتحاد شوروی در نامه ای خطاب به « مینی یل گورباچف » راس هرم رهبری الحاد اعلام داشت من صدای شکسته شدن استخوانهای کمونیسم را می شنوم و... از این پس از کمونیسم باید در موزه های تاریخ سراغ گرفت و...

امروز شما در صدد اصلاح اشتباهات گذشته در کشورتان هستید ولی کاری نکنید که فردا عده ای بیایند و برای اصلاح اشتباهات شما مجبور شوند کاری انجام دهند.

امروز دیگر یلتسین و گورباچف در کرملین حضور ندارند ولی رهبران امروز کرملین در صدد جبران اشتباهات فراوان آنها هستند. اشتباهاتی که دستکم در مورد یلتسین در بسیاری از موارد از روی عمد و آگاهی صورت گرفت و ساختار قدرت روسیه را در برابر غرب و بویژه آمریکا تعمدا بدون دفاع و بدون محافظ قرار داد و حتی به ابزار سیاستهای واشنگتن مبدل ساخت . خیانت بزرگی که هرگز از یک رهبر سیاسی پذیرفتنی نیست حتی اگر در غرب برای او کف بزنند و هورا بکشند. بدین ترتیب سئوال جدی اینست که یلتسین به چه کسی خدمت کرده است به غرب یا به مردم و کشور روسیه.

یلتسین نه تنها ساختار حاکمیت کمونیستی را درهم شکست بلکه حتی ابزارهای حاکمیت دولت روسیه را هم ناکارآمد ساخت و چهره های انفعالی از دولت خود را بنمایش گذاشت که در برابر مافیای جنایت هم تقریبا بی تفاوت است .

یلتسین انعکاس مظاهر غرب در جامعه روسیه را نشانی از دموکراسی می دانست و آنچنان فضای جهنمی و لجام گسیخته ای را به وجود آورد که امروزه پس از سالها کناره گیری از قدرت هنوز هم فساد و فحشا در جامعه روسیه بیداد می کند .

خشنودی مطلق امروز غرب ناشی از هوشمندی یلتسین نبوده و نیست بلکه وی به این جهت مورد ستایش غرب است که دنیای دو قطبی دیروز را بدون دریافت هیچ امتیازی از غرب و با حذف امپراطوری شرق از معادلات قدرت به یک دنیای تک قطبی وارد ساخت .

عملکرد نادرست و غیر اصولی یلتسین و همراهانش فرصتی طلایی برای غرب و بویژه آمریکا فراهم ساخت که از این زمینه ها برای دخالت آشکار و نهان در امور داخلی روسیه بهره گیری کند و مبانی افول مطلق قدرت در روسیه را تدارک و پایه ریزی نماید .

یلتسین و دستیارانش در زمینه فروپاشی حزب کمونیست فروپاشی اتحاد شوروی و انحلال پیمان نظامی ورشو آنچنان بی برنامه پرشتاب و نسنجیده عمل کردند که نه تنها بلوک شرق « خلا قدرت » بوجود آمد بلکه تقریبا بلا استثنا تمامی کشورهای حوزه کمونیستی را دچار تشنج ساخت.

اقدامات یلتسین باعث شد که روسیه به یک کشور دست چندم اروپائی ـ آسیایی تبدیل شود که حتی برای دریافت تایید و حمایت غرب ناچار است در پشت درهای اجلاس سران 7 کشور صنعتی غرب به دریوزگی و التماس متوسل شود .

یلتسین در انتخابات ریاست جمهوری برگزیده شد ولی بعدها معلوم گردید که این از شاهکارهای سازمان جاسوسی « سیا » بوده که تمامی مراحل انتخابات روسیه نقش مستقیم و موثری ایفا کرده است .

 

 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات