
علی معصومی (وزوایی)
نگرش به « مردم » از منظر اهل حکومت و سیاست , متنوع و متعدد است و هر مکتب سیاسی و حکومتی و هر گروه سیاسی و حکومتی بر اساس نوع و سطح شناخت خود از مردم و بر اساس اهداف و تلقی خود از حکومت و سیاست , نگرش ویژه ای به مردم دارد.
برخی مکاتب سیاسی و برخی گروه های سیاسی , نگاه « ابزاری » به مردم دارند و مردم را چیزی غیر از این نمی دانند که ابزار جاندار و جنبنده ای است که باید آن را به لطایف الحیل به خدمت گرفت و به وسیله این ابزار جاندار , به اهداف دنیایی , شخصی و یا حزبی و گروهی دست یافت . در این دیدگاه , مردم به هیچ وجه اصل و محور نیستند , بلکه آنچه اصل است , اهداف فردی و گروهی و دنیایی اهل حکومت و سیاست است . کسانی که این دیدگاه را دارند , به هیچ وجه نمی توانند افراد مذهبی و مومن به خدا , معاد و آخرت باشند , به همین دلیل , مکاتب و افرادی که به چنین دیدگاهی باور دارند , به طور عمده متعلق به مکاتب الحادی و دنیایی هستند و با دین و باورهای اصیل مذهبی میانه ای ندارند. به این دلیل می گوییم که صاحبان نگرش ابزاری به مردم , نمی توانند افراد مذهبی باشند که در دیدگاه توحیدی و اسلامی و مذهبی , نگرش « هدایتی » به مردم وجود دارد نه نگرش « ابزاری »
در نگرش توحیدی و اسلامی و مذهبی , هدف این است که عموم مردم به سوی تعالی و سعادت هدایت شوند و به تدریج از بستر و جایگاهی که در شان بعد حیوانی انسان است , دور و به جایگاهی که شایسته شان انسانی است , نزدیک شوند. اما در نگاه ابزاری , چنین نگرش و چنین هدفی اصلا وجود ندارد. اساسا نگاه غیرتوحیدی به جهان داشتن و دنیای انسانی را محدود به همین دنیا دانستن , نمی تواند درباره مردم , نگرش غیرابزاری تولید کند. به عبارت دیگر , لازمه غیرتوحیدی اندیشیدن این است که ذهن ما , در باره مردم نیز دیدگاهی ابزاری تولید کند. یقینا وقتی ما دنیا را محدود به همین دنیایی که در جلوی روی ما است , بپنداریم و به دنیای دیگری و به ثواب و عقاب کارهای دنیایی خودمان ایمان نداشته باشیم , سعی خواهیم کرد از همین دنیا نهایت استفاده را در ابعاد مختلف بنماییم . اکنون اگر با همین دیدگاه , اهل سیاست و حکومت باشیم , نتیجه این می شود که به مردم نگاه ابزاری داشته باشیم و با تمام توان تلاش کنیم که از این ابزار در راه اهداف دنیایی خودمان و در راه امیال و لذت های کوچک و بزرگ خودمان بهره ببریم . به همین دلیل است که معتقدیم دیدگاه ابزاری نسبت به مردم داشتن , اساسا متعلق به مکاتب غیرتوحیدی و متعلق به کسانی است که در بستر الحاد سیر می کنند و افراد مذهبی و مکاتب برخاسته از مذهب نمی توانند چنین دیدگاهی داشته باشند. با این توصیف , به دو موضوع و دو نتیجه کلی نیز می توانیم برسیم . نخست اینکه همه مکاتب و افراد سیاسی و حکومتی که متعلق به حوزه الحاد و حوزه غیرتوحیدی و غیردینی هستند , نگاه ابزاری به مردم دارند و غوغاگری ها و تبلیغاتی و سیاسی و فرهنگی آن ها در این باره که مردم گرا هستند و دیدگاه غیر ابزاری به مردم دارند , به هیچ وجه درست نیست و کذب محضی است که می خواهد اهداف باطنی ودیدگاه واقعی آن ها را بپوشاند. به عبارت دیگر , تبلیغات آن ها درباره اصالت مردم و حق حاکمیت مردم و محور بودن مردم در امر حکومت و سیاست و... فقط « لطایف الحیل » است , یعنی اینکه حیله های بسیار ظریف و نیرنگ های بسیار لطیف و غیرمحسوس و دروغ های ذهن فریبی است تا بدین وسیله بتوانند به راحتی مردم را ابزار خود کنند. اکنون در زمان ما , « دموکراسی غربی » مصداق بارز و بسیار گسترده ای برای لطایف الحیل غربی است و جهان غرب با همین لطایف الحیل توانسته است بخش بزرگی از بشریت را بفریبد و آن ها را ابزار خود قرار دهد. گرچه ما اکنون در عمل نیز به طور روشن می بینیم که دموکراسی غربی لطایف الحیل اهل فرنگ و غرب است و سردمداران این لطایف الحیل در هر جا آن را به طوری که به نفعشان است , تفسیر می کنند. ولی اگر در عمل نیز آن ها کتمان کنند , اهل فهم و درک به خوبی متوجه می شوند که از تفکر الحادی لیبرالیسم و تفکری که سرمایه و سرمایه پرستی و نفع و نفع پرستی را اصل می داند و به اصالت این دنیا و عدم وجود آن دنیا (دنیای آخرت ) معتقد است , هیچ دیدگاه غیر ابزاری نسبت به مردم تولید نمی شود و اگر ادعایی درباره است دروغ محض است .
کلی دیگر این است که اگر در میان افرادی که ادعای مذهبی دارند نیز روحیه و نگاه ابزاری به مردم وجود داشته باشد , باید دریافت که این افراد نیز یا به الحاد پنهان و نفاق گرفتارند و یا اینکه ناخودآگاه تحت تاثیر الحاد لیبرالیسم و سرمایه پرستی غربی (و یا هر مکتب الحادی دیگر) قرار گرفته اند , زیرا در فرهنگ و حیانی و توحیدی جایی برای نگاه ابزاری به مردم وجود ندارد و آنچه هست نگاه هدایتی و نگاه خدمت به مردم به خاطر تحصیل رضایت خداوند است . در بستر تاریخ انقلاب اسلامی , ما با جریان ها و افراد و گروه های متعددی روبه رو شده ایم که در ظاهر ادعاهای مذهبی داشته اند ولی به دلیل گرفتار شدن در چنبره نفاق و الحاد پنهان و یا افتادن در دام مکاتب الحادی لیبرالیسم و مارکسیسم و... , نگاه ابزاری به مردم داشته اند. گرچه این جریان ها و گروه ها در ظاهر ادعاهای پرسروصدایی درباره اصل بودن مردم داشتند و دارند , ولی این سروصدای آن ها نیز همان لطایف الحیل غربی ها درباره دموکراسی است و دروغی بیش نیست , همچنانکه هرگاه مردم برخلاف منافع آن ها گام برداشته و یا اظهار وجود کرده اند , برآشفته اند و با الفاظ و ا صطلاحات ویژه , مردم را تحقیر نموده و به آن ها تهمت عدم درک زده اند و یا اینکه اصل بودن مردم را به نوعی که منافع گروهی و حزبی آن ها را تامین کند , توجیه کرده اند.
نکته دیگر اینکه برخی نیز هستند که در اثر درنیافتن لطایف الحیل غرب در مورد دموکراسی و پی نبردن به بی اصالتی این مفهوم در غرب , درصدد آمده اند در بطن فرهنگ سیاسی ما نیز شبیه و قرینه ای برای آن درست کنند و اصطلاحاتی مثل « مردم سالاری » را مطرح کرده اند , در حالی که این مفهوم نه با فرهنگ دینی ما هماهنگ است و نه اینکه در تحلیل واژه ای , پسندیده می باشد. در فرهنگ دینی ما آنچه اصل است « حق مداری » است که دین اسلام و تعالیم اصیل آن , مظهر این حق مداری می باشد. به عبارت دیگر , در فرهنگ دینی ما , تنها « حق » و جلوه تمام نمای آن که تعالیم اسلامی است , مدار و محور و معیار میباشد و حکومت و مردم و... نیز تا زمانی که پایبند این مدار و معیارند , اصالت و حقانیت دارند و زمانی که از مدار و معیار حق خارج شوند , هر قدر هم که کثرت و نمود داشته باشند , اصالتی ندارند. نگاه ابزاری به مردم , نگاه « سرباری » را نیز به همراه دارد. آن هایی که به مردم نگاه ابزاری دارند , چون به اهداف خود می رسند , احساس می کنند که بعد از دست یابی به مطلوب خود , مردم , مزاحم و سربار آن ها هستند و در نتیجه باید سیاستی پیش گیرند تا از وزن این سربار به تدریج کم شود و زمینه برای اهداف دنیایی صاحبان دیدگاه ابزار انگار بهتر فراهم گردد. به همین دلیل است که فراموش شدن مردم و کم اعتنایی به آن ها , معمولا بعد از قدرت گرفتن جریان های ابزار انگار , به پدیده ای تبدیل می شود که مردم را آزار می دهد و حتی مردم از اینکه ابزار منافع دنیایی دیگران قرار گرفته و فریب خورده اند , احساس سرخوردگی و نارضایتی و غبن می نمایند و گرفتار پشیمانی از عملکرد خود می شوند. در همین وضعیت است که جریان ابزار انگار دیگری از فرصت استفاده می کند و به میدان می آید تا با شیوه و چهره ای دیگر , مردم را ابزاری برای اهداف دنیایی خود بنماید. به همین ترتیب , چرخه فریب ابزار انگاری ادامه می یابد و در تمام این مسیر پرفراز و فرود , این مردم هستند زیان می بینند و به هیچ انگاشته می شوند.
امام خمینی کسی بود که نگاه کاملا هدایت گرانه به مردم داشت و فقط به سعادت همه جانبه آن ها می نگریست . امام خمینی حتی یک لحظه نیز به مردم به عنوان ابزار نگاه نکرد , همچنانکه حتی یک لحظه نیز حق مداری را از خاطر نبرد. به همین دلیل بود که نه نتها در میان مردم زمان حیات خود بسیار عزیز و مقدس بود بلکه به عنوان یک رهبر مقدس و عزیز در میان نسل های بعد نیز جلوه یافت و یقینا بعد از این نیز در میان کل نسلهای آینده عزیز و مقدس باقی خواهد ماند.
در طول تاریخ ایران و جهان , انقلاب ها و جنبش های گسترده سیاسی و اجتماعی فراوان رخ نموده اند , ولی از میان آن ها , فقط معدودی از رهبران انقلاب ها توانسته اند بعد از پیروزی انقلاب نیز در میان مردم عصر خود و همچنین در میان نسلهای بعد , محترم باقی بمانند. رمز محترم و عزیز ماندن نیز در همین نکته است که چنین رهبرانی , به مردم نگاه ابزاری نداشته اند و مردم نیز دل به آن ها سپرده اند.
بعد از آنکه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید , نه تنها از توجه امام خمینی به مردم کاسته نشد , بلکه آن بزرگوار , عظمت کار مردم را چنان تبیین می فرمود که خود مردم شگفت زده می شدند و با شنیدن سخنان صادقانه رهبری خویش به گریه و زاری می افتادند , زیرا مردم مشاهده می کردند که رهبر آن ها بر خلاف نقش بنیادی خود در پیروزی انقلاب اسلامی , نقش اساسی را به مردم میدهد و به کرات و با صداقت تمام می فرماید : اگر نبود همت این محرومان و همت این روستائیان و همت این جنوب شهری ها , نه رژیم سابق ظلمش از بین رفته بود و نه ما در مقابل مشکلات می توانستیم مقاومت کنیم . مستمندان و فقرا و دورافتاده ها در صف مقدم جامعه هستند و همین ها و همین زاغه نشینان و همین حاشیه نشینان و همین محرومان بودند که این انقلاب را به ثمر رساندند. همه ما باید خدمتگزار مردم باشیم . آن ها به ما منت دارند که ما را از این قیدی که ابرقدرت ها به دست و پای ما بسته بودند , نجات دادند. آن ها بر کشور ما منت دارند که اسلام عزیز را در این کشور حاکم کردند . (1 ) . شما باید توجه به این معنا بکنید که ما را این ها (مردم ) آورده اند و وکیل کرده اند , وزیر کرده اند , رئیس جمهور کرده اند; این ها ولی نعمت ما هستند و ما باید از ولی نعمت خودمان قدردانی کنیم . (2 )