
نویسنده: محمدحسن قدیری ابیانه
برای قضاوت صحیح در مورد دستاوردهای انقلاب اسلامی؛ باید واقعیت ها را بخوبی شناخت. باید دید این دستاوردها در چه بستری و با چه شرایطی انجام شده است.
مقایسه عملکرد و دستاوردها با قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و نیز مقایسه با سایر کشورها می تواند در شناخت بهتر دستاوردها کمک کند. اما برای یک مقایسه منطقی، ابتدا باید واقعیت های کشورهای مختلف، به ویژه بسترها و زمینه های آن را ارزیابی کرد .
مقایسه با قبل از پیروزی انقلاب اسلامی
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران روزانه 4/5 میلیون بشکه نفت صادر می کرد. هم اینک این میزان به حدود 2/2 میلیون بشکه نفت کاهش پیدا کرده است . بنابراین سهم هر نفر از بابت میزان صادرات نفت کمتر از نصف شده است . این در حالی است که جمعیت کشور نیز به دو برابر قبل از انقلاب رسیده و در نتیجه سهم هر نفر از میزان صادرات نفت به کمتر از یک چهارم تقلیل یافته است .
قدرت خرید دلار در بازارهای بین المللی نیز در این مدت، حداقل نصف گردیده و در نتیجه سهم هر نفر ایرانی از بابت صادرات نفت، با توجه به عوامل فوق الذکر، به کمتر از یک هشتم قبل از انقلاب رسیده است و از این پس نیز با هر تولد جدیدی این نسبت کاهش خواهد یافت. این عوامل عمدتاً به نوع حکومت نیز مربوط مربوط نیستند . یعنی کاهش قدرت خرید دلار در بازارهای جهانی دارد و افزایش جمعیت ایران در دوران حاکمیت پهلوی نیز رخ داده است. این موضوع در کشورهای دیگر همسایه با رژیم های متفاوت نیز به همینگونه بوده است .
تنها عاملی که به انقلاب اسلامی مربوط می شود کاهش صادرات نفت بوده که به نفع نسل فعلی است. ضمن اینکه اگر هم اکنون میزان صادرات نفت را به 4/5 میلیون بشکه در روز برسانیم آنقدر قیمت نفت کاهش خواهد یافت که تفاوتی در درآمد نفت ایران نخواهد داشت کما اینکه اگر همین مقدار نفت را نیز صادر نکنیم قیمت نفت به دو برابر وضعیت فعلی خواهد رسید.
حال با شناخت این بستر و زمینه و واقعیات، می توان مثلا در مورد توسعه ظرفیت دانشگاه ها به عنوان یکی از دستاوردها، به ارزیابی صحیحی دست یافت.
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ظرفیت کل دانشگاه ها و آموزشگاه های عالی، جمعاً حدود 135 هزار نفر بوده است. هم اینک این ظرفیت به 7/2 میلیون نفر یعنی 20 برابر قبل از انقلاب رسیده است. اما چون جمعیت کشور دو برابر شده، بنابراین دسترسی هر ایرانی به دانشگاه 10 برابر قبل از انقلاب شده است که دستاورد بزرگی محسوب می گردد.
اگر سهم هر نفر از ارزش دلار حاصله از صادرات نفت قبل و بعد از انقلاب را در نظر بگیریم با توجه به اینکه این سهم هر نفر، اینک به حداقل به یک هشتم قبل از انقلاب رسیده است. برای ارزیابی عملکرد انقلاب با توجه به اینکه سهم هر نفراز نفت هشت برابر کم شده و دسترسی هر نفر به دانشگاه ده برابر افزایش یافته در نتیجه دستاورد را باید هشتاد برابر قبل از انقلاب ارزیابی نمود.
مقایسه با سایر کشورها
مقایسه با عربستان سعودی
گاهی برخی از افراد در بازگشت از زیارت مکه مکرمه با اشاره به سفری که سالها قبل نیز داشتند، عنوان می کنند که درآن زمان هر نوشابه یک ریال سعودی بود و اینک نیز همان یک ریال است، حال آنکه قیمت نوشابه در ایران (به ریال ایران) افزایش چشمگیری داشته است.
در این راستا باید توجه داشت که عربستان با جمعیتی 24 میلیون نفری یعنی حدود یک سوم جمعیت ایران، تقریبا چهار برابر ایران نفت صادر می کنند و به عبارتی، سهم هر تبعه عربستان از نفت صادراتی، حدود 12 برابر سهم هر ایرانی است و به اتکاء از خالی شدن زیر پایشان از این ثروت عظیم، قیمت نوشابه را یک ریال سعودی نگاه داشته اند. ضمن اینکه در ایران با وجود افزایش ظاهری قیمت نوشابه دسترسی مردم به انواع نوشابه ها بیشتر شده و وضعیت بگونه ای است که مردم بسیار فراتر از قبل از انقلاب به مصرف نوشابه می پردازند، که به معنی افزایش قدرت خرید مردم است.
مقایسه با امارات متحده عربی
عده زیادی در ایران بارها به امارات متحده عربی سفر کرده و شاهد پیشرفت ساختمان سازی و تجارت در این کشور بوده اند و در مقایسه با ایران بویژه شهرهای حاشیه خلیج فارس دچار توهم می شوند .
در حالی که وسعت ایران 20 برابر امارات و جمعیت ایران حدود 70برابر امارات متحده عربی است میزان صادرات نفت آن کشور حدود5 /2 میلیون بشکه در روز یعنی بیشتر از ایران می باشد. در حقیقت سهم هر اماراتی از میزان صادرات نفت خام حدود 80 برابر سهم هر ایرانی است به عبارت دیگر سهم هر اماراتی از نفت صادراتی در هر سال معادل سهم هر ایرانی در طول 80 سال عمر خود است . باید در ارزیابی پیشرفت های حاصله در ایران این نکته را مورد توجه قرار داد تا بتوان به قضاوتی منصفانه و واقع بینانه دست یافت.
مقایسه با آلمان و انگلستان
کشور آلمان از تامین اجتماعی وسیعی برخوردار است مثلاً حقوق بیکاری وضع شده به نحوی است که این مقدار حقوق از حقوق بسیاری از کارمندان و حتی مدیران ایران بیشتر است .
در انگلستان سیستم درمانی آن پیشرفته است و همه مردم تحت پوشش درمان رایگان در بسیاری از موارد قرار دارند.
مقایسه وضع این کشورها با ایران و عملکرد ضعیف تر ایران در این زمینه ها، می تواند نزد برخی از افراد، ملاک ارزیابی عملکرد ها و دستاوردها در ایران واقع گردد . این در حالی است که امسال به صورت کم سابقه ای ایران 40 میلیارد دلار درآمد از محل صادرات نفت خام داشته است د رحالی که آلمان فاقد منابع نفتی است و انگلستان از نفت محدودی برخوردار می باشد.
برای یک مقایسه معقول باید این نکته را توجه داشت که اولاً انگلستان قرن ها مستعمرات زیادی در جهان داشته . و از جمله در مقاطعی یک سوم خشکی های عالم مستعمرات رسمی انگلستان بوده و این کشور با سوء استفاده و غارت منابع کشورها، تمام زیربناهای کشورخود را ساخته است . آلمان نیز برای بدست آوردن چنین موقعیتی تلاش ناموفقی را در دو جنگ جهانی تجربه کرد. انگلستان هنوز هم مستعمراتی دارد و با نفوذی که در بسیاری از کشورها دارد، درآمدهای نامشروعی را نصیب کشور خود می سازد. ثانیاً انگلستان وآلمان مالیات بسیار سنگینی را از مردم خود می گیرند به نحوی که گاه به 42 درصد تولید ناخالص داخلی آنها می رسد . میزان مالیات دریافتی در آلمان حدود 400 میلیارد دلار است که این مقدار 10 برابر اوج در آمد نفتی ایران در سال جاری (1384) است . طبیعی است که وقتی 400 میلیارد دلار مالیات دریافت می نماید، سهم هر بخش از کشور از جمله سهم تامین اجتماعی آن بزرگ خواهد بود.
کل تولید ناخالص داخلی ایران 200 الی 300 میلیارد دلار ارزیابی می شود که از میزان مالیات های دریافتی از مردم در آلمان کمتر و در خوشبینانه ترین حالت با آن مساوی است. توجه به این آمارها بستر قضاوت صحیح در مقایسه بین کشورها را فراهم می آورد.
درآمدهای نفتی
یکی از بیماریهای مزمن اقتصادی کشور که هنوز موفق به رهایی از آن نشده ایم وابستگی اقتصادی کشور به صادرات نفت است. از این بدتر، وابستگی ذهنی به نفت است که بدتر از وابستگی عملی اقتصاد به نفت و مانع بزرگی برای رهایی از آن می باشد. طی سالهای اخیر جهان شاهد افزایش چشمگیر قیمت نفت بوده است و در نتیجه آن، درآمدهای ایران نیز افزایش داشته است .
سال گذشته این درآمد به 30 میلیارد دلار رسید و در سال جاری به 40 میلیارد می رسد. این مقدار 2 تا سه برابر درآمدهای نفتی ایران در بسیاری از سالهای انقلاب اسلامی است. این درآمد، این توقع را در افکار عمومی ایجاد کرده است که با آن بتوان بسیاری از مشکلات را برطرف نمود. تجزیه و تحلیل این درآمدها می تواند کمکی شایان به ارزیابی صحیحی از اوضاع نماید .
ایران در حالی امسال 40 میلیارد دلار درآمد دارد که حدود 20 میلیارد دلار بدهی خارجی داشته واز بابت آن سود پرداخت می کند.
بسیاری ازمردم انتظار دارند که این درآمدها بر سر سفره آنها بیاید وتصور می کنند که اگر چنین شود مشکلی برای آنها باقی نمی ماند و گاه عده ای بر این تصورند که چون علی رغم درآمدهای نفتی ایران برخی نیازهای مرم رفع نمی گردد، پس لابد سوء استفاده های کلانی از این درآمدها به عمل می آید. تجزیه و تحلیل رقم درآمدی 40 میلیارد دلاری می تواند اندازه واقعی این رقم را نشان دهد. اگر فرض کنیم که این درآمد 40 میلیارد دلاری، صرف هیچ یک از ضروریات کشور مثل دفاع و امنیت، عمران و آبادانی، آموزش و درمان و سایر امور نشود و مستقیماً بین مردم تقسیم گردد، گرچه این فرض، فرضی محال است، با احتساب هر دلار900 تومان و جمعیت 70 میلیون نفری ایران، سهم هر ایرانی از درآمد نفت ماهیانه حدود 42 هزار تومان می شود. اگر حدود 2 هزار تومان آن را هزینه های استخراج و صادرات نفت فرض کنیم، سهم هر ایرانی از اوج درآمدهای نفتی 40 هزار تومان در هر ماه خواهد شد. گفته شد که بدهی خارجی ایران 20 میلیارد دلار است که از بابت آن سود نیز پرداخت می شود.
طبیعتاً با اتکاء به چنین درآمدی که تازه نتیجه شکسته شدن رکورد قیمت نفت بوده، نمی توان مشکلاتی مثل مسکن، اشتغال، ازدواج، تحصیل، رفاه و تفریح را رفع کرد. باید توجه داشت این بودجه بین همه دستگاه ها توزیع و همه دستگاه ها بلا استثنا آن را ناکافی ارزیابی می کنند و به درستی تاکید می کنند که اگر بودجه آنها افزایش یابد، خواهند توانست خدمات بیشتر و بهتری را به مردم ارائه نمایند، لیکن بودجه کشور محدود است و نمی توان با اتکاء به درآمدهای نفتی همه خواسته ها را برآورد نمود.
در محاسبه درآمدهای نفتی باید توجه داشت که به دلیل افزایش قیمت جهانی نفت، قیمت جهانی کالاها و محصولات نیز افزایش یافته است و در نتیجه ایران ناچار است برای نیازهای وارداتی خود هزینه بیشتری را متقبل گردد.
صادرات غیر نفتی
وقتی صحبت از درآمدهای نفتی پیش می آید، اذهان معمولاً به سمت و سوی درآمدهای غیر نفتی سوق می یابد و این موضوع مطرح می گردد که ایران علاوه بر صادرات نفت، صادر کننده اقلام گران قیمتی مثل زعفران، خاویار، فرش، پسته و حتی مس و سنگ و آب و خاک و نیز محصولات پتروشیمی نیز هست .
لازم به ذکر است که تلاش شد رقم صادرات غیر نفتی در سال جاری به رقم بی سابقه10 میلیارد دلار برسد که این رقم محقق نگشت . اما اگر فرض را بر تحقق آن قراردهیم و سود صادرات آن را 10 درصد که درصد بالایی برای سود انواع محصولات صادراتی ایران محسوب می شود در نظر بگیریم، سود صادرات غیر نفتی به یک میلیارد دلار خواهد رسید.
اگر فرض کنیم که کل مبلغ صادرات و یا سود آن باید به طور مساوی بین همه مردم و نه تولید کنندگان و صادر کنندگان توزیع گردد، سهم هر نفر از کل صادرات غیر نفتی 10 هزار تومان در ماه و سهم هر نفر از سود حاصل از صادرات غیر نفتی فقط هزار تومان درهر ماه خواهد شد که با افزودن آن به رقم 40 هزار تومان ماهیانه سهم هرنفر از کل صادرات نفتی جمع سهم هر نفر از صادرات نفت و سود صادرات غیر نفتی به 41 هزار تومان در هر ماه خواهد رسید. حال در توقعات از دولت ونیز در ارزیابی عملکردها باید این واقعیات را در نظر گرفت.
با توجه به شرایط فوق الذکر، بستر و زمینه واقعی برای ارزیابی عملکرد ها میسر خواهد شد. تازه باید به واقعیت های فوق این واقعیت را نیز اضافه کرد که در طول این 27 سال ایران دائماً در معرض تحریم قرار داشته و 8 سال جنگ تحمیلی را هم تحمل نموده است و با این وصف دستاوردهای انقلاب اسلامی بسیار بزرگ بوده است .
نعمت نفت، نعمت بزرگی است که ملت ایران از آن برخوردارند. میزان ذخایر نفتی ایران 6 برابر کل ذخایر نفتی آمریکا و 8 برابر کل ذخایر نفتی اروپا و حدود 4 برابر کل ذخایر اروپا و آمریکا است.
اگر قرار بود ایران 40 میلیارد دلار درآمد خالص که امسال از طریق صادرات نفتی بدست آورده است، از طریق سود صادرات غیر نفتی به دست آورد، با فرض سود 10 درصدی صادرات غیر نفتی می بایست حداقل 400 میلیارد دلار کالای غیر نفتی صادر می نمود، که 40 برابر هدف صادراتی سال جاری است که البته متاسفانه موفق به رساندن صادرات غیر نفتی به 10 میلیارد دلار نشدیم. تازه برای تولید 400 میلیارد دلار کالاهای غیر نفتی، باید مقدار بسیار بیشتری سوخت برای این مقدار تولید اختصاص می دادیم. بنابراین نمی توان این مقدار درآمد دولت را ناچیز شمرد. بلکه باید اندازه واقعی آن را دانست و بر اساس آن برنامه ریزی کرد، عملکردها و دستاوردها را ارزیابی و توقع ها از بودجه و دولت و کلا مدیریت نظام را تنظیم و تعئیل نمود.
درآمد نفت در آینده
اگر درآمد نفت را طی چهار سال و بلکه 20 سال آینده (تا سال چشم انداز 1404) ثابت و سالی 40 میلیارد دلار فرض نمائیم، فرض کنیم که طی 4 سال و 20 سال آینده جمعیت کشور افزایش نیابد و در حد 70 میلیون نفر باقی بماند و اگر فرض کنیم که طی این سالها کل درآمد نفت صرف هیچ یک از ضرورت های ایران نشود، و ماهیانه به هر نفر 40 هزار تومان اختصاص یابد، سهم هر نفر در یک دوره 4 ساله کمتر از 2 میلیون تومان و سهم هر نفر از درآمدهای نفتی صادراتی، در طول 20 سال آینده، مجموعا کمتر از 10 میلیون تومان خواهد بود. این در حالی است که منابع نفتی رو به کاهش و جمعیت نیز رو به افزایش است و پیش بینی می شود که جمعیت کشور در سال 1404 بین 90 الی 100 میلیون نفر باشد، ضمن اینکه درآمد نفتی، بخش قابل توجهی از بودجه کشور برای تامین هزینه های ضروری کشور در ابعاد مختلف را تشکیل می دهد.
باید راههایی برای هزینه صحیح این درآمدها یافت و باید از هزینه آن در امور جاری و به عبارتی یک بار مصرف پرهیز نمود. حال آنکه بیشتر خواسته های مردم صرف این درآمدها به صورت بودجه جاری است.
استراتژی غرب در قبال انقلاب اسلامی ایران
جرالد سگال مدیر مطالعات انستیتو بینالمللی استراتژیک لندن که در هفته نامه آمریکایی نیوزویک در فروردین ماه 1377 منتشر شده است، عمق سیاست غرب در قبال ایران را نشان میدهد. وی میگوید:
" ... غرب باید به شیوهیی که کمونیسم را مهار و آلوده کرد با سایر دشمنان خود عمل کند .... آلوده سازی، شیوههای فراوانی دارد که تجارت با دشمن و .... از راههای اصلی آلودهسازی جوامع است.... اکنون نیز باید یک استراتژی دوگانه مهار و آلودهسازی در دستور کار باشد... مهار کافی نیست و آلودهسازی مهمتر است. ... خوشبختانه آلودهسازی شیوههای فراوانی دارد که تجارت با دشمن (در کالاهای غیر استراتژیک) و .... از جمله آنهاست ... " (1)
همچنین انستیتو سیاست خاورمیانه واشنگتن، نتیجه مطالعات سال 2000 خود را منتشر نموده است و در آن تأکید کرده است که:
" ... صادرات کالاهای مصرفی به ایران باید از سر گرفته شود، این کار باعث کم شدن ارز خارجی موجود در ایران خواهد شد ... " (2)
ممکن است تصور شود که سیاستهای فوق مربوط به دشمنی غرب با ایران در نظام جمهوری اسلامی ایران است. اسناد و مدارک نشانگر آن است که غرب اصولا با ملل مسلمان خصومت داشته است و سیاست خویش علیه مسلمان را حتی در زمان رژیمهای دست نشانده نیز دنبال میکرده و اصولا برای اعمال همین سیاستها بوده است که با کودتا و هزار طرفند و توطئه دیگر، رژیمهای مزدوری را بر کشورها حاکم میکرده است.
استراتژِ غرب در رابطه با ایران در قبل از انقلاب
فرهنگ مصرف زدگی و تجمل گرایی در جامعه که بسیار گسترده است، در ادارات نیز نمود مییابد.
مصرفهای بیرویه در ادارات، تجمل گراییها و تغییر مکرر دکوراسیونها، نشأت گرفته از این فرهنگ غلط جاری است.
آنتونی پارسونز آخرین سفیر انگلیس در رژیم شاه که پس از 5 سال سفارت و فقط 5 روز قبل از فرار شاه از کشور، ایران را ترک کرد در کتاب خود تحت عنوان »غرور و سقوط« متن اظهاراتش را در سال 1974 میلادی (1352 شمسی) خطاب به بازرگانان انگلیس و کسانی که دست اندر کار تجارت و معامله با ایران بودند، چنین به رشته تحریر درآورده است:
".... نخستین کاری که اینجا میکنید این است که تا میتوانید کالاهایتان را بفروشید و فقط در صورتی سرمایهگذاری کنید که برای فروش کالایتان چارهای جز این کار نداشته باشید. اما اگر مجبور باشید در اینجا سرمایهگذاری کنید به میزان حداقل ممکن، سرمایهگذاری کنید و صنایعی را انتخاب کنید که قطعات و لوازم آن از انگلستان وارد شود، مانند صنایع مونتاژ که در واقع سوار کردن قطعات صادراتی انگلیسی در ایران است. در این محدوده و با توجه به این نکات، من معتقدم که ایران، یکی از بهترین بازارهایی است که شما میتوانید برای مصرف کالاهای خود در جهان سوم پیدا کنید. " (3)
اظهارات سفیر انگلیس که در اوج روابط حسنه انگلیس با رژیم شاه بیان شده، نشاندهنده ماهیت سیاست انگلیس نسبت به ایران و سایر ملل جهان سوم میباشد. مسلماً توصیه مقامهای انگلیسی به کسانی که مسئولیت طراحی و سازماندهی امور قانونگذاری، اقتصادی، گمرکات، تبلیغات و... ایران را به عهده داشتهاند نیز در راستای همین سیاست، برای رشد مصرف گرایی در ایران بوده است. آمریکا نیز همین سیاست را در مورد ایران داشته است.
اظهارت هویدا نخست وزیر بهایی زمان شاه و عامل انگلیس مبنی بر اینکه هر ایرانی باید یک پیکان داشته باشد، در راستای همین سیاست، یعنی فروش پیکان هایی که قطعات آن همگی از انگلستان وارد شود بوده و البته این امر به قیمت خالی شدن زیر پای مردم از نفت به نفع انگلستان اتخاذ می شده است.
اما توطئه علیه ملتهای مسلمان و سایر کشورهای جهان سوم، یک سیاست دیرینه است که آمریکا از سالها قبل آنرا دنبال میکرده است و طبیعتا انگلستان نیز در سیاست های استعماری خود، از قرنها پیش به اجرا در آورده بود.
با توجه به مطالب فوق باید تلاش کرد از نفت و گاز این سرمایه عظیم و خداداد به نحو صحیحی برای توسعه پایدار، عمران و آبادانی کشور و تبدیل امکانات بالقوه کشور به بالفعل استفاده کرد و از طریق کار و تلاش بی وقفه آحاد ملت، محرومیت و فقر را از این کشور اسلامی زدود. والسلام