
روزنامه هم میهن طی مقاله ای با عنوان «امروز ترکیه فردا ایران» به تاریخ 6/3/1368 سعی نموده است اندیشه امکان سازش بین لیبرالیسم غربی با کم رنگ ترین نوع اسلام محو شده در احزاب اصلاح طلب و مسلمان ترکیه را نقد نموده و پایان زیانبار این توهم را علی رغم سالها طرفداری از آن اعلام نماید.
آقای محمد قوچانی سردبیر این روزنامه با توجه به آنچه که امروز در صحنه سیاسی ترکیه می گذرد می نویسد:
«... رجب طیب اردوغان و عبدالله گل البته بسیار تلاش کردند که حزب عدالت و توسعه به سرنوشت حزب رفاه نجم الدین اربکان یا حزب سعادت رجایی کوتان دچار نشود، در بسیاری از اصول اسلام گرایی تجدیدنظر کردند. و چنان دم از عمل گرایی زدند که فرید زکریا، تحلیل گر محافظه کار (سردبیر سیاسی مجله نیوزویک و مؤلف کتاب تقدم آزادی بر دموکراسی) از عبدالله گل و حزب او تجلیل کند و آنان را بیش از نظامیان لائیک ترکیه مدافع آزادی بخواند و آمریکا را به دفاع از ایشان ترغیب کند، اما این دو سیاستمدار مسلمان و بسیاری دیگر از اسلام گرایان تنها به این دلیل در پروژه روشنفکری اسلامی شکست می خورند که همسرانشان حاضر نیستند کشف حجاب کنند و ترکان لائیک نگران آنند که در دیدارهای رسمی رئیس جمهور آینده خویش با رؤسای دولت های دیگر چهره ای اسلام گرا ازاین کشور نقش بندد، ذهنیتی که آتاتورک بسیار سعی کرد آن را تغییر دهد. بدین ترتیب سر همسر رئیس جمهور آینده ترکیه نزد ترکان لائیک بسیار مهمتر از فکر در سر رئیس جمهور آینده این کشور است. ...»
«... می توان پیش بینی کرد که حتی اگر همه موانع پیش روی اصلاح طلبان مسلمان در ایران برای رسیدن به قدرت برداشته شود در بهترین حالت ما در شرایطی مشابه حزب عدالت و توسعه قرار خواهیم گرفت. اگر «نهضت آزادی» یا «حزب مشارکت» یا «حزب کارگزاران» در ایران به قدرت برسند ناگزیر از مرور تجربه حزب عدالت و توسعه ترکیه خواهند بود...»
نویسنده با اعلام دیدگاه و اعتقاد خود مبنی بر پیشرفت نظام لائیک ترکیه و عقب افتادگی روشنفکران دینی معتقد به سازش لیبرالیسم با اسلام در ایران، از سید جمال الدین اسدآبادی گرفته تا سیدمحمد خاتمی صریحاً اعلام می کند:
«اکنون اما این پرسش رو در روی همه اصلاح طلبان مسلمان، روشنفکران دینی، نوگرایان اسلامی، (یا هر نام که به این نحله میدهید) قرار دارد، که اگر صدر تاریخ جدید ما ذیل تاریخ تجدد ترکیه است از این صدر چه سود که بدان سو حرکت می کنیم؟ اگر در نهایت تجددخواهی اسلامی آن است که نه در داخل یک نظام دموکراتیک امکان ریاست جمهوری یک مسلمان وجود داشته باشد و نه در خارج آن امکان جمع یک کشور اسلامی (ترکیه) با جهان مدرن (اروپا) پس از این تاریخ صد و پنجاه ساله تجددخواهی اسلامی از سیدجمال الدین اسدآبادی تا سید محمد خاتمی چه سود؟...»
از آنجا که نویسنده برای انقلاب اسلامی جز آنچه که اصلاح طلبان (از آن جمله احزابی که به آن اشاره می کنند) هویت دیگری قائل نیست ناخودآگاه برای اصلاح طلبان در صورت پیروزی به سرنوشتی اشاره می کند که امام خمینی درباره آن جداشدگان از معیارهای اسلام ناب محمدی هشدار داده اند.
«... نکته مهمی که همه باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفته قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما برنمی دارند مگر این که شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند...» (1)
«...بعضی مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و کینه توزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار می دهند و با دلسوزی های بی مورد و اعتراض های کودکانه می گویند که جمهوری اسلامی سبب دشمنی ها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادیشان افتاده است. که چه خوب است این سؤال پاسخ داده شود که ملت های جهان سوم و مسلمانان و خصوصاً ملت ایران در چه زمانی نزد غربی ها و شرقی ها احترام و اعتبار داشته اند که امروز بی اعتبار شده اند.
آری اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین- علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید. آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسد. ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف، آنها ولی و قیم باشند و ما جیره خوار و حافظ منافع آنان...» (2)
باید به روزنامه هم میهن متذکر شد با مخفی شدن در پشت این جمع بندی ها و تحلیل ها و اعلام کوچه بن بست اصلاحات و تعمیم آن به انقلاب اسلامی، باید قبول کنید، قدرت فهم و درک اسلام ناب محمدی و اثرات شگفت آن در دنیای کنونی را که امام منادی آن و رهبر معظم انقلاب اسلامی پرچمدار کنونی آن است و امت اسلامی در راه آن ایثار و فداکاری نموده اند را، حتی در حد تحلیل گران منصف دنیا، از دست داده اید. مسئله بسیار روشن است در حالی که صدر انقلاب اسلامی در ذیل راه پویندگان راه آتاتورک بزعم سردبیرتان قرار دارد چگونه می توانید این پیام امام را بفهمید:
«... امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است و من دست و بازوی همه عزیزانی که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده اند، می بوسم و سلام و درودهای خالصانه خود را به همه غنچه های آزادی و کمال نثار می کنم و به ملت عزیز و دلاور ایران عرض می کنم خداوند آثار و برکات معنویت شما را به جهان صادر نموده است و قلب ها و چشمان پرفروغ شما کانون حمایت از محرومان شده است و شراره کینه انقلابی تان جهانخواران چپ و راست را به وحشت انداخته است...» (3)
رهبر معظم انقلاب اسلامی در تاریخ 27/10/1373 یعنی زمانی که آمریکا و اسرائیل در باتلاق عراق و شکست در لبنان گرفتار نشده بودند و انقلاب اسلامی به اقرار دوست و دشمن تبدیل به بزرگترین قدرت منطقه در ابعاد گوناگون علمی، سیاسی تبدیل نگردید میفرمایند:
«- اگر امروز بگویند حکومت آمریکا که در همه جای دنیا قلدر منحصر بفردی شده است و در همه امور عالم دخالت می کند، چند سال دیگر به کشور معمولی تبدیل خواهد شد و از های و هوی خواهد افتاد. یعنی سرنوشت انگلیس را خواهد داشت که تا چند سال پیش قدرت مطرحی بود، ولی امروز یک دولت درجه دوم و سوم دنیاست- بسیاری از ظاهربینان خواهند گفت «این حرفها چیست؟ مگر چنین چیزی امکان دارد» چند سال دیگر که بگذرد انشاالله همه خواهند دید که این طور می شده»
(1) صحیفه نور ج به ص 237
(2) همان ص 238
(3) همان ص234