صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۷:۵۵  ، 
کد خبر : ۹۲۶۵۳

نخستین شرکای فتنه نفاق


مرتضى صفار هرندى
اصل نه شرقی - نه غربی با همه جوانب اعتقادی، سیاسی و اقتصادی آن، در انقلاب ما، ملاکی برای میزان چسبندگی نیروهای سیاسی به نظام برآمده از انقلاب بود. نزدیکی عناصر سیاسی به هر یک از این دو قدرت شیطانی به طور اتوماتیک طرد دفعی یا تدریجی آنان توسط مردم از صحنه سیاسی را سبب می شد. نکته جالب اینکه گاه جبهه واحدی از نیروهای متکی بر قدرت جهانی چپ (شرق) و قدرت بین المللی راست (غرب) در مقابل جریان اصیل خط امام شکل می گرفت.
منافقین به عنوان یک نیروی چپ گرا و با پوسته ای از تمسک به مذهب شناخته می شدند. اما کمتر کسی از ارتباط آنها با ابرقدرت شرق خبری داشت. درست در روزی که رجوی در قم به دیدار امام رفته بود، یک عضو قدیمی منافقین به نام محمدرضا سعادتی در هنگام ملاقات با یک مامور سازمان جاسوسی شوروی (کا.گ.ب) به نام «ولادیمیر فیسینکو» بازداشت شد. او درحال انتقال اسنادی درباره یک سرلشکر ارتش رژیم شاه به نام مقربی : که در آن رژیم به جرم جاسوسی برای شوروی اعدام شد- به فیسینکو بود. سعادتی از ده سال قبل از انقلاب به واسطه اشتغال به کار در ذوب آهن اصفهان از طریق کارشناسان شوروی در این تاسیسات صنعتی با دستگاه جاسوسی شوروی ارتباط یافته بود. اما اولین تماس های بعد از انقلاب مربوط به روز 25 بهمن 57 و در دانشگاه تهران است.
کوزیچکین عضو برجسته کا .گ.ب درایران می گوید، درآن روز با اعضایی ازسازمان مجاهدین خلق و فدایی خلق برخورد کرده که از قبل با آنان در ایران آشنا بوده است. به گفته این عنصر اطلاعاتی شوروی زمانی که او خبر دسترسی مجاهدین به آرشیو اسناد ساواک را به دستگاه اطلاعاتی شوروی منتقل کرده بود، آنها خواستار دریافت اسناد مربوط به پرونده سرلشکر مقربی شده بودند. سعادتی نیز به عنوان عضو عالی رتبه سازمان به شخصی به نام اکبر طریقی که نفوذی منافقین در دادستانی انقلاب اسلامی بود ماموریت داد که با استفاده از حکم دادستانی انقلاب پرونده های مربوط به مقربی را از ضد اطلاعات ارتش دریافت کند و در اختیار سازمان قرار دهد. اما دامنه موضوعات مورد مذاکره در ملاقات با جاسوس کا.گ.ب مواردی پیش ازاین را در برگرفت. از تقاضاهای سعادتی شامل دریافت تجهیزات جاسوسی، انتقال تجارب در زمینه اطلاعات و ضد اطلاعات و مشخص شدن افرادی برای آموزش دیدن درسازمان جاسوسی شوروی که بگذریم، در این مذاکرات، سعادتی خواستار برخورد فعالتر شوروی با امام ومشورت دراین مورد با منافقین بوده است. سعادتی در این درخواست به دنبال فشار برامام درجهت ایجاد موقعیت مناسب تر برای منافقین به عنوان نیروهای هوادار شوروی بود.
افشای این ماجرا پس ازدستگیری سعادتی، گرایش به تصفیه عناصر منافقین از دادستانی انقلاب ودیگرنهادها را افزایش داد. نگاهی به ادبیات برخی از بیانیه های منسوب به دادگاه انقلاب در آن روزها دقیقا نشان دهنده نفوذ این عناصر درتشکیلات این دادگاه است. گو این که برخی از افراطی گریها در بخش هایی از دادگاه های انقلاب در ماه های اول پیروزی انقلاب نیز به عناصر همین گروهک نسبت داده می شود. تا جایی که امام(ره) برای اصلاح این امور در دادگاه ها پیام دادند. با طرد این عناصر، نشریه مجاهد(ارگان منافقین) مدعی «خارج شدن دادگاه های انقلاب از مسیر اصولی ودرست خود» شدند. متاسفانه درآن مقطع تصفیه دادگاه های انقلاب از وجود منافقین به درستی صورت نپذیرفت و آنها در سال 60 توانستند از طریق نفوذی های خود خوبانی مثل آیت الله قدوسی ومحمد کچویی را به شهادت برسانند. رشد منافقین در اولین مراحل پس از پیروزی انقلاب تا حد قابل توجهی مرهون همراهی های برخی از نیروهای فرهنگی و سیاسی است.
پس از دستگیری سعادتی و فاش شدن همکاری او با دستگاه جاسوسی شوروی، گروهی از اعضای کانون نویسندگان مثل سیمین بهبهانی، احمدشاملو، محمدعلی سپانلو، عمران صلاحی، گلی ترقی، غلامحسین ساعدی، ناصر ایرانی و ... با صدور بیانیه ای اتهامات سعادتی را «تهمت و افتراهای مرموز» خواندند و او را «از گروگان های آزادی» و«سالکی در طریق عشق» دانستند که« بسیار قدیمی تر و صمیمی تر از زندانبانانی است که گویی نه خدا را بنده اند و نه خلق خدا را» نویسندگانی که امروز جدایی ادب و هنر از سیاست را برنامه دیرینه خود اعلام می کنند در مقابل یک سوال جدی قرار دارند که چگونه می توانند نقش خود را درکشاندن توده ای از جوانان پرانگیزه و عدالت خواه به سمت تروریسم کثیف و ضد مردمی منافقین انکار کنند.
منافقین در مقاطع مختلف همراهان دیگری نیز از میان نیروهای سیاسی دیگر داشته اند. درشماره های قبل از حضور عناصر این گروهک در بدنه مدیریتی دولت نهضت آزادی سخن به میان آمد؛ چیزی که آنها، آن را تحت عنوان«استفاده انقلابی از تمایلات شبه دموکراتیک لیبرال ها» توجیه می کردند. «تمایلات شبه دموکراتیک لیبرال ها» همان بستری بود که نهضت آزادی برای توسعه تشکیلات جنایتکارترین گروهک پس از پیروزی انقلاب اسلامی فراهم ساختند. با این حال درمقطع دستگیری سعادتی، تشنج آفرینی منافقین به بهانه هایی مثل شکنجه سعادتی و تصفیه دادگاه ها از عناصر سازمان، حتی نهضت آزادی را به موضعگیری شدید علیه آنها واداشته بود. درغلظت فضای اجتماعی بر ضد منافقین همین بس که شیخ علی تهرانی در مقام رئیس دادگاه انقلاب مشهد در آن زمان با صدور اطلاعیه ای سران سازمان را«نفاق افکن ومخالف انقلاب و امام» توصیف کرد و از اهالی اطراف دفتر جنبش ملی مجاهدین (مقر منافقین) درمشهد خواست شکایت خود از مزاحمت های این سازمان را به دادگاه انقلاب تسلیم کنند.
انتخابات خبرگان قانون اساسی شکل دهنده اولین ائتلاف منافقین با گروه های سیاسی دیگر بود.
البته منافقین در تشکیل اجتماعات جبهه دموکراتیک ملی متین دفتری در بهار و تابستان 58 نقش بسزایی داشتند، اجتماعاتی که اغلب به درگیری با مردم کشیده می شد. در آستانه انتخابات مجلس خبرگان گروه های جاما(با محوریت کاظم سامی اولین وزیر بهداری دولت موقت) جنبش مسلمانان مبارز (حبیب ا... پیمان) جنبش علی اصغر حاج سید جوادی و ساش(حبیب آشوری نویسنده کتاب التقاطی توحید) به اتفاق سازمان منافقین یک لیست ائتلافی از نامزدها را ارائه کردند. در این لیست نام افرادی مثل رجوی، ابریشمچی، پیمان، سامی، محمدملکی، طاهر احمدزاده، عبدالکریم لاهیجی، علی اصغرحاج سید جوادی، دکتر ناصرکاتوزیان و... دیده می شد.
در بین ائتلاف کنندگان با منافقین جاما گروهی دنباله رو تجربه به خداپرستان سوسیالیست بود که در دهه آخر رژیم سلطنت توسط دکتر سامی، دکتر علی شریعتمداری و ... تاسیس شد. دکتر شریعتمداری پس ازانقلاب ازاین جمع جدا شد وبدین ترتیب جاما در آن مقطع تنها یک عنوان مربوط به گذشته وصرفا دارای تابلویی به نام دکتر سامی بود. اما تشکل جنبش مسلمانان مبارز به عنوان عمده ترین گروه موتلف با منافقین ثمره تک روی حبیب ا... پیمان در تشکلی به نام جنبش مسلمانان ایران بود که قبلاً توسط وی، عبدالعلی بازرگان مهندس میر حسین موسوی و ... تشکیل شده بود. به رغم نظر گاه های التقاطی پیمان، روحانیت مترقی همواره سعی در جذب وی داشتند تا جایی که اومدتی برای عضویت در شورای انقلاب وحتی حزب جمهوری اسلامی درنظر گرفته شده بود. اما عمق تفاوت دیدگاه پیمان و برخی از ویژگی های خصلتی وی اجازه این همراهی را نمی داد. او با انتشار نشریه ای به نام «امت» که افرادی مثل بهروز گرانپایه دست اندر کار آن بودند - مواضع خود را ارائه می کرد.
فصل مشترک این دیدگاه ها با منافقین، مبانی التقاطی و چپ گرایانه مشترک این دو گروه و نیز برخی از موضع گیری‌های آنها در قبال مسائل سیاسی روز بود. جنبش مسلمانان مبارز به دلیل ملایمت نسبی دیدگاه هایش نسبت به منافقین در آن مقطع، گاه نقش کانال ابتدایی ورود افراد به جریان نفاق را ایفا می کرد. همچنین ادعای عضویت در این گروه پوششی برای کتمان عضویت برخی از افراد در سازمان منافقین بود. چنان که عزت مطهری نقل می کند جواد قدیری (طراح ترور مقام معظم رهبری) در ابتدا خود را عضو جنبش مسلمانان مبارز معرفی می کرد. نشریه امت درتشریح ائتلاف با منافقین، کاندیداهای این ائتلاف را «مترقی مکتبی» وهدف ائتلاف مذکور را «مقابله جدی با جریانات سازشکارانه انحرافی» خوانده بود. پیش از آن نیز«امتی »ها درتلاش برای به تعویق انداختن تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی با منافقین همداستان بودند. آنها تشکیل مجلس خبرگان را «سپردن قانون اساسی ومکتب وانقلاب به مجلسی که در شرایط استعمار و ارتجاع زدگی اجتماعی انتخاب وتشکیل می شود» توصیف می کردند.
«ساش» - گروه حبیب آشوری - تنها یک عنوان برای افزایش گروه های ائتلافی با منافقین محسوب می شد. آشوری تفسیر هایی به غایت ماده گرایانه از قرآن وحتی عبادات فردی داشت. شباهت فکر او با گروه فرقان به اندازه ای بود که بعضا ا عضای فرقان پیروان آشوری شناخته می شدند. اما پس از پیروزی انقلاب، آشوری به صورت غیررسمی خود را در اختیار سازمان منافقین قرار داده بود وسرانجام نیز جان خود را در این راه به هدر داد. علی اصغر حاج سید جوادی هم تنها یک نویسنده بود که از گذشته ها سعی می کرد خود را در قامت یک منتقد برجسته ارائه کند. دعواهای سال بعد ضد انقلابیون مشخص کرد که او حقوق بگیر سازمان سیا بوده است.
با همه تلاش تبلیغی که این ائتلاف انجام داد حتی یک نامزد مختص آنها به مجلس خبرگان راه نیافت. به گونه ای که اقبال رای دهندگان به افراد پرمدعایی مثل رجوی وپیمان به مراتب کمتر از رای آنان به آخرین فرد لیست حزب جمهوری اسلامی (یک کارگر متدین ناشناخته چیت سازی به نام علی محمد عرب) بود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات