
مدیریت بحران های سیاسی
مرحله تصمیم گیری یکی از مراحل مهم در فرآیند رهبری و مدیریت سیاسی جوامع است. رهبران و نخبگان فکری و ابزاری در برخورد با مسائل و مشکلات، پس از تجزیه و تحلیل آنها و بررسی گزینه ها و راه حل های مختلف به نقطه ای می رسند که باید گزینه و راه حلی را انتخاب و تصمیمی را اتخاذ کنند. در واقع جوهره رهبری و مدیریت سیاسی، در تصمیم گیری خلاصه می شود این مطلب به مقوله های گوناگون تقسیم بندی کرد. شیوه اتخاذ تصمیم ها یکی از معیارهای مزبور است. در این چارچوب، دو نفر از اندیشمندان روابط بین الملل، تصمیم را به سه مقوله عمده تقسیم می کنند:
1) تصمیم های برنامه ریزی شده: تصمیم های عمده ای که عواقب بلندمدتی دارند و به دنبال مطالعه، تأمل و ارزشیابی مفصل کلیه گزینه های اتخاذ شده اند.
2) تصمیم های بحرانی: تصمیم هایی که در ادواری اتخاذ می شوند که تهدید شدیدی پیش آمده و زمان پاسخگویی محدود است. هم چنین، میزانی از غافلگیری نیز وجود دارد که، به دلیل نبود پاسخ های از پیش برنامه ریزی شده، لازم است که پاسخی اختصاصی ارائه شود.
3) تصمیم های تاکتیکی: تصمیم های مهمی که معمولاً از تصمیم های برنامه ریزی شده مشتق می شوند و می توانند مجدداً ارزشیابی، تجدیدنظر و لغو شوند.
به این ترتیب، می توان استدلال کرد که تصمیم های نوع اول و سوم در شرایط عادی، در مدت زمان در خور توجه و با تجزیه، تحلیل و مباحثات بسیار زیاد اتخاذ می شوند، برعکس، تصمیمات نوع دوم در شرایطی غیرعادی، در مدت زمان محدود و در نتیجه با تجزیه، تحلیل و مباحثات اندک اتخاذ می شوند. در چنین شرایطی، فرآیند تصمیم گیری تا حد در خور توجهی دگرگون می شود. در شرایط بحرانی، وجود سه عنصر قطعی و مسلم است:
1) مورد تهدید بودن اهداف بسیاراولویت دار واحد تصمیم گیری
2) محدود بودن زمان موجود برای پاسخگویی
3) غافل گیری.
با توجه به نکته های یاد شده، روشن می شود که بحران ها برای حکومت ها و مردم کشورهای درگیر حوادث، رویدادهای مهمی محسوب می شوند. بحران ها دربر گیرنده مسائل و موضوعاتی اساسی هستند که با امنیت و احتمالاً امکان ادامه حیات و بقایشان مرتبط می باشند. هم چنین، حوادثی هستند که به سرعت بروز و گسترش می یابند و از این رو، اتخاذ تصمیمات سریعی را ایجاب می کنند. به این ترتیب، افزون بر اهمیت تصمیمات اتخاذ شده در مواقع بحرانی، سرعت اتخاذ آنها نیز اهمیت دارد.
بنابراین، با توجه به ماهیت متفاوت تصمیم های مربوط به بحران، طبیعی است که رویه های تصمیم گیری در شرایط بحرانی با رویه های تصمیم گیری در شرایط عادی بسیار متفاوت باشند. از جمله ویژگی های تصمیم گیری در بحران آن است که می توان به کاهش تعداد افراد دخیل در تصمیم گیری و محدود شدن گروه تصمیم گیرنده اشاره کرد. هم چنین در مواقع بحرانی، تصمیم گیرندگان به شدت به استرس دچار می شوند و این وضعیت پیشامدهای عمیقی دارد.
مدیریت امام خمینی(ره) در جنگ
تأملی در شیوه مدیریت جنگ از سوی امام(ره) - به ویژه در سال های نخستین آن - الگوی جالبی را از مدیریت بحران های سیاسی نشان می دهد. این الگو باتوجه به ویژگی های منحصر به فردی که دارد، ظرافت ها و پیچیدگی های خاص خود را داراست. از این الگو می توان درس ها و آموزه های زیادی برای مقابله با بحران های احتمالی فرا گرفت.
مدیریت سیستمیک بحران های سیاسی و جنگ، الگوی رایج در واحدهای سیاسی مختلف هستند. در این الگو، هر گونه تصمیم گیری و مدیریت بحران در چارچوب سلسله مراتب و نظام تصمیم گیری حاکم اتخاذ می شود. در حالی که در شرایط عادی پروسه تصمیم گیری مطابق قواعد رایج و روال معمول صورت می گیرد، در شرایط بحرانی فرآیند تصمیم گیری متحول می شود و به صورت غیر عادی در می آید.
مطالعه رفتار و عملکرد امام خمینی(ره) در طول جنگ ایران و عراق - به ویژه سال های نخستین جنگ : نشان می دهد که ایشان از شیوه مزبور مدیریت بحران ها به نحو احسن استفاده کردند. برخلاف تصور عده ای که شیوه مدیریت امام را فردی یا در ارتباط مستقیم با مردم می پندارند، ایشان از مدیریت سیستمیک نیز نهایت استفاده را می کردند و اصولاً به این روش بیشتر اعتقاد داشتند.
نمونه بارز این امر نیز تأکید خاص حضرت امام به نقش شورای عالی دفاع بود. این شورا که مطابق قانون اساسی برای اداره امور جنگ تشکیل شده بود نقشی اساسی در تصمیم گیری های مرتبط با جنگ داشت. امام در سخت ترین شرایط جنگ تحمیلی نیز از این شورا سلب مسئولیت نکرد و همواره، بر تمرکز تصمیم گیری ها در آن تأکید داشت. برای نمونه، ایشان در بیانیه ای خطاب به مردم و مسئولان در مورخ 25/2/59 ضمن تأکید بر معیار بودن قانون اساسی در اعمال نهادها و مأموریت یافتن شورای عالی دفاع می فرمایند: «مسائل دفاع در شورا مطرح و رسیدگی می شود و پس از تصویب، تصمیم در اجرا با فرماندهی کل قواست و قوای مسلح باید اوامر ایشان را اجرا کند.»
با آن که شورا به صورت مرتب جلسه هایی را در خدمت امام تشکیل می داد، اما امام به ارائه رهنمودهای کلی (و در مواقعی انتقاد) بسنده و به هیچ وجه سعی نمی کردند اختیارهای آن را تحدید کنند یا به طول کامل به تصمیم هایش جهت دهند.
در چارچوب سلسله مراتب تصمیم گیری و اجرا، امام بر رعایت سلسله مراتب و اطاعت نیروها از فرماندهان خود تأکید ویژه ای داشتند. برای نمونه، ایشان تا جایی که ممکن بود بر فرماندهی کل قوا از سوی بنی صدر (علی رغم عملکرد منفی ایشان) تأکید می کردند. در سطوح پایین نیز به طور مرتب نیروهای ارتش، سپاه، بسیج و ژاندارمری را به اطاعت از فرماندهان خود توصیه می نمودند.
در جریان عملکرد بنی صدر و مسائلی که ایشان به وجود آورده بودند (نوعی بحران در بحران) نیز عملکرد امام بر مبنای مدیریت سیستمیک بود. با آن که امام نفوذ بالایی در میان مردم داشتند و با یک اشاره می توانستند با وی برخورد کنند، اما تا زمانی که مجلس جریان قانونی عزل بنی صدر را طی نکرد، اقدامی انجام ندادند.
افزون بر شورای عالی دفاع، مجلس شورای اسلامی دومین نهادی بود که در جریان مدیریت جنگ نقش داشت.در این حوزه نیز، سیاست امام تنها نظارت بر عملکرد مجلس بود و ایشان به این عملکرد اهمیت خاصی می دادند.
اما در کنار مدیریت سیستمیک جنگ که از سوی دو نهاد یاد شده و با نظارت ایشان صورت می گرفت، مدیریت کاریزماتیک بحران های سیاسی الگوی دوم مدیریت امام بود که در نوع خود سابقه نداشت. در واقع هنر امام در تلفیق این نوع مدیریت با الگوی سابق بود. این نوع مدیریت بر ماهیت و نوع رابطه امام با توده های مردم که تحت تأثیر کاریزمای بالای ایشان قرار داشت، مبتنی بود. برآیند چنین مدیریتی، حضور تعیین کننده نیروهای مردمی - به ویژه سپاه و بسیج - در جبهه های جنگ بود و در نهایت این نیرو در عقب راندن نیروهای عراق از خاک ایران، نقش اصلی را ایفا کرد.
الگوی مدیریت امام بر آموزه های دینی و روان شناختی مردم ایران قرار داشت. ایشان با بهره گیری از اصول روان شناختی سعی می کردند آرامش کشور و ملت را در شرایط حاد بحرانی حفظ کنند. البته، باید یادآور شد که به خوبی نیز در این کار موفق شدند. ایشان در همان آغاز جنگ طی صحب هایی خطاب به مردم ایران فرمودند:«این یک دزدی آمده است یک سنگی انداخته و فرار کرده، رفته است سر جایش، دیگر قدرت این که تکرار بکند انشاء الله ندارد. من به ملت ایران سفارش می کنم که چند جهت را ملاحظه کنند. یک جهت این که خونسردی خودشان را حفظ کنند و ابداً توجه به این معنا که یکی قضیه ای واقع شده است (و واقعاً واقع نشده قضیه ای) توجه نکنند به این معنا، یک وقت اغتشاشی بار نیاید.»
از سوی دیگر، امام توانستند با استفاده از نفوذ خود در میان مردم و با بهره گیری از باورهای دینی شان، به بهترین وجهی آنها را برای حضور در جبهه های جنگ بسیج کنند.
« و اینجانب اولاً به ملت ایران هشدار می دهم که خود را مهیا کنند و اسلحه های خود را آماده کنند و به حال آماده باش باشند که اگر خدای نخواسته محتاج بسیج عمومی شد و امر به جهاد مقدس عمومی داده شد، فوراً به میدان رفته و از دین خدا و کشور اسلامی دفاع نمایند.»
به این ترتیب، ترکیبی از دو سبک مدیریت بحران ها - مدیریت سیستمیک و مدیریت کاریزماتیک - بود که توانست جلوی تجاوز عراق به ایران را بگیرد و الگوی منحصر به فردی را از امام به میراث بگذارد.