بصیرت: در یک ماه اخیر و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایران، بحران اقتصادی و مالی آمریکا و کشورهای بزرگ اتحادیه اروپا وارد مرحله جدیدی شده بود و خطر سقوط کامل سیستم اقتصادی دنیا و بورس ها به قدری حتمی به نظر می رسید که دولت های آمریکا، آلمان، انگلستان و فرانسه با هماهنگی با برخی از کشورهای دیگر از جمله ایتالیا، هلند و کانادا تصمیم گرفتند با آفریدن یک بحران داخلی در ایران و استفاده از رقابت های انتخاباتی کشورمان، توجه ملت های خود و جهانیان را از این بحران جدیدی که در غرب در حال وقوع بود پنهان و دور نگاه دارند و بدین ترتیب، با یک تیر، دو نشان بزنند. این دولت ها می خواستند نه تنها وضع داخلی ایران را به نفع اهداف خود تغییر دهند، بلکه توجه مردم خود و جهانیان را نیز از ورشکستگی های جدید اقتصادی و سقوط سیستم مالی و بانکی بین المللی دور نگاه دارند. به عبارت ساده، آمریکا و چند کشور اروپایی برای پنهان نگاهداشتن سقوط اقتصادی خود، به بحران آفرینی در ایران دست زده اند. این گروه از کشورهای غربی همچنین، با بحران آفرینی در ایران، می خواهند از شورش های داخلی در کشورهای خود، که در نتیجه بحران و تزلزل اقتصاد نظام سرمایه داری ممکن است به وجود آید، جلوگیری کنند. مسئله سقوط سیستم اقتصادی، مالی و بانکی دنیا دقیقاً موقعی بین نخبگان آمریکا و اتحادیه اروپا قوت می یابد که کمپانی «جنرال موتورز»، بزرگترین شرکت خودروسازی دنیا، پس از نزدیک به یک قرن تولید و فعالیت در سطح ملی و جهانی، اعلام ورشکستگی کرده و دولت آمریکا نیز همانند یک کشور سوسیالیستی، 60درصد سهام آن را عهده دار می شود. طبق آمار رسمی و منتشر شده وزارت کار ایالات متحده، عده بیکاران در آمریکا، به هشت میلیون نفر رسیده است و با ورشکستگی صنایع اتومبیل سازی و بحران های موجود در دنیا، به ویژه سه کمپانی بزرگ آمریکا یعنی جنرال موتورز، کرایسلر و فورد، بیکاری در ماه های آینده یک روند صعودی را طی خواهد کرد. حجم قرض ملی آمریکا اکنون به 10تریلیون دلار رسیده، که قسمت مهمی از آن حاصل هزینه های جنگی چند سال اخیر در عراق و افغانستان و نقاط دیگر دنیا بوده است.
در کشورهای اروپایی طی یک ماه اخیر، نگرانی مسئولان از وخامت اوضاع اقتصادی شدت پیداکرد، به طوری که وزیر اقتصاد آلمان در مصاحبه اخیر خود با روزنامه «فایننشال تایمز» اظهار می دارد که تعداد بیکاران آلمانی به زودی به بیش از 6/4 میلیون نفر خواهد رسید. در فرانسه از زمانی که دولت «نیکلا سارکوزی» سرکار آمده، کسر بودجه آن کشور سه برابر شده و به 140 میلیارد دلار رسیده است. طی چند هفته گذشته ای که انتخابات ریاست جمهوری در ایران جریان داشت، تظاهرات و اعتراضات دامنه داری از طرف مردم در کشورهایی مانند لیتوانی، ایتالیا، آلمان و فرانسه علیه سیاست های اقتصادی این دولت ها صورت گرفته است. در انگلستان رئیس مجلس عوام آن کشور و 6 وزیر کابینه حزب کارگر (به رهبری گوردن براون نخست وزیر کنونی) به علت افتضاحات و رسوایی ها و سوءاستفاده های مالی که در تاریخ آن کشور بی سابقه بوده است، مجبور به استعفا می شوند. از طرفی، آمارهای رسمی حاکی است که کشورهای ایتالیا، اتریش، اسپانیا و هلند هم با بزرگترین رکود اقتصادی تاریخ خود پس از جنگ جهانی دوم روبرو هستند و طبق پیش بینی روزنامه «دیلی تلگراف» لندن، «با این شرایط، باید منتظر قیام و شورش هایی در سراسر اروپا بود».
بحران اقتصادی آمریکا، به ویژه در این چند هفته به قدری بالا رفته و نگرانی دولت «باراک اوباما» به اندازه ای شدت یافته است که رئیس جمهور این هفته یک لایحه مهم و جدید اقتصادی که در تاریخ آمریکا سابقه نداشته است را برای تصویب تقدیم کنگره کرد. طبق این لایحه، بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزرو) و نهادهای دیگر دولتی به طور کامل کنترل و نظارت اقتصاد و شرکت های بانکی، بازرگانی و بیمه را به عهده گرفته و برای اولین بار در تاریخ آمریکا، بانک مرکزی و ادارات و وزارتخانه های دولتی نظارت خود را بر بخش اقتصادی آمریکا افزایش می دهند. به عبارت دیگر، آمریکا امروز کاملا در جهت مخالف آنچه «رونالد ریگان » رئیس جمهور اسبق در دهه 1980 در مورد خصوصی سازی و تقلیل نظارت دولتی سیاستگذاری کرده بود،حرکت می کند. هیچ کس تا امروز در آمریکا مطمئن نیست که این تصمیمات جدید دولت آمریکا، داروی مناسب و جراحی لازمی برای اقتصاد آشفته این کشور باشد. نخبگان و سیاستمدارانی چون «زبیگنیو برژینسکی» مشاور امنیتی «جیمی کارتر» رئیس جمهور اسبق در دهه 1970 (زمانی که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید) اخطار داده اند که در صورت موفق نشدن این برنامه ها و طرح های اضطراری دیگر، نارضایتی در جامعه آمریکا بالا گرفته و احتمال وقوع شورش شدت می یابد.
در اینجاست که مسافرت اوباما به مصر در نیمه خردادماه امسال که مصادف با سالگرد رحلت امام خمینی(ره) و قیام 15خرداد 1342 بود و نطق او در دانشگاه قاهره که به عنوان پیام او به دنیای اسلام اعلام شده بود، در حقیقت برای تأثیرگذاری در دو انتخابات مهم پارلمانی و ریاست جمهوری بود که در لبنان و ایران صورت می گرفت. مقامات اطلاعاتی، امنیتی و سیاسی آمریکا به خوبی اطلاع داشتند که شکست «سید حسن نصرالله» در لبنان و «محمود احمدی نژاد» در ایران غیرممکن است، ولی برای استفاده از موقعیت ها و محیطی که بتوانند به وجود بیاورند، خود را کاملا آماده کرده بودند و با متفقین سیاسی خود در اروپا و کشورهای انگلستان، فرانسه، آلمان و غیره، سناریوی آن را هماهنگ می کردند. سران دولت های انگلیس، آلمان و فرانسه باید نقش مهمی را در این سناریو ایفا می کردند. مدت ها بود که در اجلاس و نشست های اصحاب رسانه، شبکه های تلویزیونی بی بی سی (انگلیسی و فارسی)، سی ان ان، فرانسه24، دویچه وله، الجزیره، العربیه و عده قابل توجهی از نمایندگان و خبرنگاران مطبوعات آمریکا و اتحادیه اروپا خود را برای بازی در این صحنه آماده کرده بودند و با گروه ها و افراد مورد نظر خود در داخل ایران و خارج، همکاری های بسیار نزدیکی داشتند. جای تعجب نبود که صحنه های انتخابات ایران، محتویات و عناوین گزارشات، تصاویر و انگاره ها و زمان اختصاص داده به آنها، شبیه یکدیگر بوده و عیناً مانند یک ارکستر موزیک هدایت می شد. نتیجه اینکه، بحران حقیقی در غرب است نه در ایران.