امام خمینی«ره» - صفحه 37

برچسب ها
کد خبر: ۲۳۶۳۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۶

چکیده: پرسش اصلی این مقاله آن است که آیا رهبری امام خمینی برای حال و آینده سیاست خارجی جمهوری اسلامی بنیادهای ایجاب‌کننده یا ناگزیری ساخته است یا خیر؟ به عبارت دیگر، آیا به وسیله ایشان تقدیری برای سیاست خارجی ایجاد شده است؟ این مقاله در پاسخ، از تقدیر عقل سخن می‌گوید، یعنی بیان می‌کند که رهبری امام خمینی به طور کلی تمام تاریخ ایران را بر سیاست جدید ایران و از طریق آن بر سیاست خارجی ایران بار کرد و به تعبیری، زمانه را بر زمینه جاری کرد. در نتیجه تدابیر ایشان نماینده سیاست خارجی جدید ایران، گرایش‌های نهفته یا پتانسیل‌های تاریخ ایران است و از اتخاذ یک الزام عقلانی به مقاومت در برابر ممانعت‌ها سخن می‌گوید. واژه‌های کلیدی: سیاست خارجی، امام خمینی، عقل سلیم، صدور انقلاب، اخوت اسلامی. مقدمه: انتقال هویت کهن به عرصه آگاهی و ایجاد گونه‌ای خودآگاهی نسبت به گذشته ملی، اگر چه موجبات یک منطقه‌گرایی جسورانه را در سیاست خارجی ایران پدید آورده است، اما این تمام سخن نیست. سیاست خارجی امام خمینی، بسیار فراتر از آنکه احیا و بازخیزی باشد، حالتی از یک آغازگری یا زایش است؛ شروعی بدون زمینه و سابقه ملموس. این آغازگری از یکسو نمی‌تواند محصولی از گذشته تاریخی ایران نباشد و از دیگر سو، نمی‌توان یا ربط مستقیمی بین ظهور آن و گذشته برقرار کرد. این آغازگری را در قالب ایده «ایرانی جدید در جهان» به خوبی نمی‌توان تبیین کرد، بلکه بهتر است در قالب ایده «ایرانی جدید برای جهان» بیان شود؛ امری که از سوی امام خمینی نیز ترجیح داده می‌شود. اما به شکل متناقضی، این ایده همان قدر که جسورانه و انقلابی است، با داوری‌های عقل سلیم نیز همنوا به نظر می‌رسد. این ایده چنانکه خواهیم دید، در موضوعاتی کاملاً انقلابی، حسب اقتضا و مبتنی بر شناسایی هنجارهای عام و پذیرفته شده عمل می‌کند؛ از آن جمله در موضوعاتی همچون صدور انقلاب،‌ رابطه با آمریکا، اخوت اسلامی، ضرورت مقاومت و حتی تا اندازه‌ای، واکنش‌ها نسبت به صهیونیسم. به عنوان نظریه‌ای که می‌کوشیم آن را تقویت کنیم، رهیافت سیاست خارجی امام خمینی، یک انقلابی‌گری اخلاقی مبتنی بر عقل سلیم است. این رهیافت احتمالاً بر سه پایه استوار است: نگرش عرفانی به جهان (جهان سراسر سیاهی است و روشن نشود مگر به نور معرفت خداوند)؛ شجاعت اقدام (قیام برای خدا، قیامی است که همواره با مقاومت همراه است. کسی قیام نمی‌کند برای انجام کاری که در برابر آن مقاومتی وجود ندارد.) و احترام به شعور متعارف روابط بین‌المللی، در ابتدا در چنین رهیافتی ایدئولوژیکی‌های سیاسی مدرن به چشم نمی‌آید؛ تفکرات کهن فقهی هم دیده نمی‌شود. سیاست خارجی امام خمینی، چنانکه خواهیم دید، بیشتر از آنکه تفکرات و تجریداتی شایسته درک باشد، اراده‌ای مشخص و مجموعه مواضع انضمامی یا رفتارهایی شایسته درک است. مقاله حاضر با تبیین و تقویت این نظریه درکی از نتایج آن و سپس آزمون آن در برخی عرصه‌های عملی سیاست خارجی جمهوری اسلامی به دست می‌دهد.
کد خبر: ۲۳۵۳۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۲۶

پربیننده ترین