صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۸۸ - ۱۳:۰۷  ، 
شناسه خبر : ۱۲۸۲۲۶
مسئله‌ى اصلى در این قضایاى اخیر، اصل انتخابات بود؛ زیر سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترین جرمى بود که انجام گرفت. چرا شما نسبت به این جرم چشمتان را میبندید؟! این همه زحمت کشیده بشود، مردم بیایند، یک شرکتِ به این عظمت، یک نصاب‌شکنى، یک رکودشکنى در دنیا در مردمسالارى، در دمکراسى‌اى که اینقدر ادعایش را میکنند، انجام بگیرد، بعد یک عده مفت و مسلّم بیایند بدون استدلال، بدون دلیل، همان فرداى انتخابات بگویند: انتخابات دروغ است! این کار کوچکى است؟! این جرم کمى است؟! »

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون مسائل سیاسی کشور همواره فصل الخطاب بوده و تعیین کننده چگونگی برخورد ملت و دولت را با این مسائل مشخص می کند. آنچه در صحنه سیاسی کشور بعد از انتخابات و از سوی برخی افراد و جریانات در قالب اغتشاش و نافرمانی مدنی و مبتنی بر طرح ریزی یک دروغ بزرگ به نام "تقلب در انتخابات" جهت زیر سوال بردن آن دنبال شد، از دیدگاه مقام معظم رهبری بزرگترین جرمی بود که اتفاق افتاد. معظم له این مسئله را در دیدار با نخبگان علمی کشور(6/8/88) و در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان مطرح کردند و فرمودند:

« مسئله‌ى اصلى در این قضایاى اخیر، اصل انتخابات بود؛ زیر سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترین جرمى بود که انجام گرفت. چرا شما نسبت به این جرم چشمتان را میبندید؟! این همه زحمت کشیده بشود، مردم بیایند، یک شرکتِ به این عظمت، یک نصاب‌شکنى، یک رکودشکنى در دنیا در مردمسالارى، در دمکراسى‌اى که اینقدر ادعایش را میکنند، انجام بگیرد، بعد یک عده مفت و مسلّم بیایند بدون استدلال، بدون دلیل، همان فرداى انتخابات بگویند: انتخابات دروغ است! این کار کوچکى است؟! این جرم کمى است؟! »

سخن رهبرمعظم انقلاب در چرایی جرم دانستن اقدام مذکور از صراحت لازم برخوردار است؛ اما اگر بخواهیم پیرامون این چرایی بیشتر فکر کنیم موارد ذیل نیز به نظر می رسد که بزرگی گناه و جرم قانون شکنانان را نمایان می کند:

1- انتخابات ریاست جمهوری دهم در شرایطی برگزار شد که کشور از عزت و اقتدار بی سابقه ای در سطح بین المللی برخوردار بود. مقاومت وایستادگی دولت نهم بر سر حقوق هسته ای ایران، به چالش کشیدن بی عدالتی در سطح جهانی از طریق تریبون های بین المللی، تبلیغ ماهیت دروغین رژیم صهیونیستی و... که همگی مبتنی بر استراتژی رهبر معظم انقلاب مبنی بر ایستادگی در مقابل نظام سلطه است، سبب شد تا مقامات غربی به ویژه آمریکائیها از مواضع سرسختانه خود در قبال ایران عقب نشینی کنند. وقوع حماسه 22 خرداد و حضور 85 درصد از واجدین شرایط در انتخابات می توانست این عزت و اقتدار را دوچندان افزایش دهد؛ چرا که یکی از فاکتورهای اصلی اقتدار یک نظام برخورداری از پشتوانه عظیم مردمی است و میزان حضور مردم در انتخابات شاخص سنجش این فاکتور محسوب می شود.

اما زیر سوال بردن انتخابات و طرح فریب کارانه "تقلب" سبب شد تا نظام سلطه که از رسانه های قوی و گسترده ای برخوردار است با تبلیغ این موضوع در سطح وسیع وجهه نظام را مخدوش کرده و جایگاه رئیس جمهور قانونی کشور را زیر سوال ببرند.

2- زیر سوال بردن انتخابات و در ادامه عدم تمکین در مقابل قانون و دعوت مردم به اردوکشی خیابانی سبب شد تا فضای ناامنی بر کشور حاکم شده و عده ای قربانی این ناامنی ها شوند.در این شرایط حتی ضد انقلاب خارج نشین زمینه نفوذ به داخل کشور را مهیا دید و کشورهای غربی نیز از فضای ایجاد شده نهایت بهره برداری علیه کشور را کردند.

3- فضای ناشی از زیر سوال بردن انتخابات به گسترش شایعه و افتراء علیه نظام اسلامی و تهیه مستندات دروغین جهت خدشه دار کردن وجهه نظام منجر شد تا جائیکه رسانه های غربی ودنباله های داخلی آنها نظام را به کشتن مردم متهم کردند. این فضا به صورت عینی و عملیاتی سبب بی بندوباری رسانه ای و فساد در گفتار - که چندی پیش رهبر معظم انقلاب، آن را تهدیدی برای کشور تلقی کردند- شد و بی اعتماد شدن مردم به نظام را به دنبال داشت.

4- سلب اعتماد مردم از نظام گناه کوچکی نیست؛ اعتماد مردم جان مایه اصلی حضور میلیونی آنها در انتخابات بود که اعمال غیر قانونی سران اصلاح طلب و شارلاتانیسم مطبوعاتی روزنامه های آنها، آن را ذبح کرده و یکی از سکوهای پرش نظام به سوی اقتدار حقیقی خود در آستانه ورود به دهه چهارم انقلاب را تخریب کردند. هرچند با روشنگری های رهبر معظم انقلاب، سپاه و بسیج، و همکاری سایر دستگاههای کشور، مردم به ماهیت حقیقی قانون شکنان پی بردند و اعتماد آنها به نظام بازسازی شده است؛ اما جرم آنان که انتخابات را زیر سوال بردند همچنان باقی است.

نگاهی حقوقی به این مساله نیز موضوع را اثبات می کند. بر اساس تعاریفی که از جرم سیاسی در کشورهای پیشرفته صورت گرفته است، افعالی همچون زیر سوال بردن انتخابات آن هم با ادعاهای کاذب و سپس عدم تمکین در مقابل قانون مشروع و دعوت مردم به تجمعات غیر قانونی مصداق بارز جرم سیاسی تلقی شده است. در مصوبات دستگاه قضائی کشور نیز حدود جرم سیاسی روشن شده که مطالعه آن قضاوت کردن در مورد رفتارهای غیر قانونی فوق را آسان می کند.

«در جلسه مسوولان عالی قضایی که به ریاست آیت الله هاشمی شاهرودی در9 اردیبهشت 1387 برگزار شد، در ادامه بررسی لایحه قانون مجازات اسلامی ، ماده 4 این لایحه با موضوع « جرم سیاسی » مورد بحث و بررسی قرار گرفت و در پایان مسوولان عالی قضایی مصادیق جرم سیاسی و مجازات‌های مرتبط با هرکدام از این جرائم را به تصویب رساندند .براساس ماده 4 هریک از اعمال زیر چنانچه با قصد مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران صورت گیرد و متضمن خشونت نباشد جرم سیاسی محسوب و مرتکب به حبس از شش ماه تا دو سال یا اجبار به اقامت در محل معین یا منع از اقامت در محل معین از دو تا سه سال و محرومیت از حقوق اجتماعی به مدت پنج سال محکوم خواهد شد. این موارد عبارتند از:

یک: فعالیت های تبلیغی موثر علیه نظام اسلامی؛

دو: برگزاری اجتماعات یا راهپیمایی های غیر قانونی؛

سه: نشر اکاذیب یا تشویش اذهان عمومی از طریق سخنرانی در مجامع عمومی،انتشار در رسانه‌ها، توزیع اوراق چاپی یا حامل‌های داده (دیتا) و امکان آن.

چهار: تشکیل یا اداره جمعیت غیرقانونی یا همکاری مؤثر در آنها؛

پنج: تلاش برای ایجاد یا تشدید اختلاف بین مردم در زمینه‌های دینی، مذهبی، فرهنگی و نژادی.

 

تبصره یک: چنانچه جرم سیاسی همراه با یکی از جرائم دیگر ارتکاب یابد، مرتکب به مجازات اشد محکوم خواهد شد.

 

تبصره دو: صرف انتقاد از نظام سیاسی یا اصول قانون اساسی یا اعتراض به عملکرد مسئولان کشور یا دستگاه‌های اجرایی یا بیان عقیده در ارتباط با امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظایر آن جرم محسوب نمی‌شود.»

نگاهی به رفتارهای غیر قانونی اصلاح طلبان و نامزد های آنان در انتخابات ریاست جمهوری دهم و در نظر گرفتن حدود جرم سیاسی نشان می دهد که مصادیق جرم سیاسی به صورت آشکاری در این رفتارها نمایان است. تبلیغ تقلب در انتخابات، دعوت به تجمعات غیر قانونی، نشر اکاذیب صریح در مطبوعات، اتهام به نظام و... از جمله رفتارهایی است که به روشنی شامل جرم سیاسی می شود.

در حالیکه این مساله از صراحت واستدلال حقوقی لازم برخوردار است، برخی از اصلاح طلبان می خواهند واژه بد اخلاقی انتخاباتی را به جای جرم انتخاباتی فوق به جامعه القاء کنند تا مجرمین را در یک فضای امنی قرار داده و از پی گیری قضائی اعمال آنها جلوگیری کنند. این در حالی است که بداخلاقی انتخاباتی زمینه شکل گیری متفاوتی با جرم انتخاباتی و یا جرم سیاسی دارد. جرم سیاسی دارای یک تعریف مشخص و مورد اجماع قضائی است؛ اما واژه بد اخلاقی انتخاباتی اولین بار از سوی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری نهم مطرح شد و البته این مساله در حالی بود که وزارت کشور خاتمی خود مسئول برگزاری انتخابات بوده و به نوعی تبدیل به ستاد های انتخاباتی معین شده بود. در این شرایط مهدی کروبی معتقد به تقلب در انتخابات، شکایت خود را به نزد مقام معظم رهبری برد و در آن از کارشکنی ها وسوء استفاده های وزارت کشور سخن گفت.

تعبیر بد اخلاقی خاتمی در چنین شرایطی مطرح شدکه مصداق بیرونی آن هم تا حد زیادی مبهم ونامعلوم بود؛اما آنچه در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری از سوی اصلاح طلبان دنبال شد، را نمی توان صرفا بد اخلاقی انتخاباتی دانست و به راحتی پرونده آن را مختومه اعلام کرد؛ بلکه مطابق با تعاریف جرم سیاسی می‌باشد؛ جرمی که هنوز مرتکبین آن در حاشیه امن به سر می برند و در برابر همه پرسش های موجود بویژه ارائه دلایل طرح تقلب سکوت پیشه کرده اند. با این حال وظیفه قوه قضائیه است تا با پذیرش این واقعیت که در انتخابات جرمی رخ داده است، مجرمین را طبق قانون مجازات کند؛ چرا که در صورت عدم برخورد باب ارتکاب جرم های بزرگتر نیز باز خواهد شد.

 

نام:
ایمیل:
نظر: