صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

کرمانشاه >>  عمومی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۵ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۸:۲۴  ، 
شناسه خبر : ۳۱۰۹۶۵
مسیحیان صهیونیست چنین برای سیاستمداران و مخاطبین خود وانمودکرده اندکه حمایت نکردن از آن ها مساوی با قرار گرفتن در صف مخالفین خداست. در حقیقت بین منافع آمریکا و ادعای مسیحیان صهیونیست ارتباط قابل توجهی وجود دارد و بخش های مختلف حکومت این کشور در دوره های مختلف به طرز بسیار مشهودی از این ایده حمایت و خود را مدافع آن به شمار می آورند.
پایگاه بصیرت / باقر عبدالرضایی

موعود گرایی به طرز بسیار مشهودی در همه ادیان الهی و غیر الهی مطرح گردیده است. در همین حال سه دین بزرگ اسلام، مسیحیت و آیین یهود نوید منجی آخر الزمان را داد ه اند و فصل مشترک همه آنها حضرت مهدی (عج) خواهد بود. آیات و روایات متعدد اسلامی صدق این واقعه را تأیید نمو ده اند، اما در این بین رژیم صهیونیستی ادعای بی پایه و اساسی مطرح نموده که به لحاظ عدم ارتباط منطقی با دامنه شریعت، شالوده اساسی ندارد، لکن چون در جغرافیای اسلامی بیان گردیده، قابل تحلیل می باشد .
  در خصوص پیدایش مسیحیت صهیونیست روایت های متفاوتی وجود دارد. تاریخچه شکل گیری این موضوع به قبل از اشغال سرزمین فلسطین باز می گردد. به لحاظ نظری در آرا و اندیشه کسانی است که تعلق خاطر نه به آموزه های مسیحیت دارند و نه به آیین راستین یهود . واقعیت آن است که صهیونیست ها با تم عملیات روانی، یهودی ستیزی راه انداختند که در همگرایی مسیحیان با آنان تأثیر گذار بود و به ترویج این ایده انجامید است. هم اینکه بین اصلاحات پروتستانی در غرب که توسط مارتین لوتر رهبری گردید و بین نفوذ یهودیان در مسیحیت ارتباط معناداری وجود دارد و برای بررسی ریشه های تاریخی آن باید وجه مشترک آن را با اصلاحات مذهبی مشخص نمود .این مفهوم که تشکیل دولت یهودی می‏تواند نشانه‏ای بر بازگشت مجدد مسیح(ع) باشد، نخستین بار در آرای لوتر مطرح گردید و بعد از آن پیوریتن های کالونی آن را اجرا نمودند.
صهیونیست مسیحی عبارت از مجموعه ای از باورهای دینی است که در زمینه تحقق اهداف صهیونیسم در میان عده ای از مسیحیان به ویژه رهبران و اتباع کلیسای پروتستان شایع است.( کریمیان احمد، یهود و صهیونیسم، 1384))
پیروان این ادعا خود را از مبلغان انجیل می دانند و اعتقاد دارند مسیحیان دوباره تولد یافته می باشند که فقط اینان اهل نجات خواهند بود و دیگران هلاک خواهند شد. از ویژگی های آنها اعتقاد راسخ و تعصب خاص به صهیونیسم است و تعصب این مسیحیان به صهیونیسم بیش از صهیونیست های یهودی مقیم اسرائیل و آمریکا می باشد. بررسی ها بیانگر آن است که مسیحیان صهیونیست برای شکل گیری استراتژی مورد نظر خود مراحل هفت گانه ای را تدوین و به همین جهت خود را تقدیرگرایان می دانند. این مراحل شامل بازگشت یهودیان به فلسطین، شکل گیری دولت یهود - که از نظر آنان محقق شده است-، فراگیر شدن تعلیمات انجیل، تولد گوساله سامری، ساخت هیکل سلیمان، دوران فلاکت، وقوع جنگ آرماگدون و ظهور ماشیح نجات بخش می باشد.
مطالعات نشان می دهد این باور ابتدا در انگلستان و کشورهای پروتستان مذهب پیدایش یافته و بر پایه اعتقاد بازگشت مسیح نجات بخش استوار گردید. در ابتدا صهیونیسم مسیحی به کسانی اطلاق می گردید که از یهودیان حمایت می کردند اما در گذر زمان و با تبلیغات دامنه دار یهودیان سرمایه دار و توجیه سران کشورهای انگلستان که منافع آنها در شکل گیری این جنبش تأمین می گردید مراتبی را پشت سر گذاشت و سبقه دینی به آن دادند و به تعبیر دیگر، مومنانی مسیحی ساختند که معتقد به پیش گویی های کتاب مقدس اند و از ملت یهود برای تشکیل دولت خود دفاع می کنند و به همین وسیله زمینه نضج گرفتن این دولت در سرزمین فلسطین را فراهم نمودند که در مراحل بعدی ارکان دیگری برای این ایده فراهم گردیده است.
واضح است که حمایت بی قید و شرط کشور آمریکا از رژیم صهیونیستی نه بر پایه ترویج آموزه های مسیحیت و رویکرد دینی به آن است، بلکه بر این مبنا که جغرافیای سرزمینی فلسطین اشغالی به عنوان خاکریز دفاعی در دفاع از منافع غرب است؛ هر چند در صحنه افکار عمومی به این موضوع تظاهر نمی کنند و خود را مذهبی و طرفدار ایده آل های دینی بشر به حساب می آورند.
مسیحیان صهیونیست چنین برای سیاستمداران و مخاطبین خود وانمودکرده اندکه حمایت نکردن از آن ها مساوی با قرار گرفتن در صف مخالفین خداست. در حقیقت بین منافع آمریکا و ادعای مسیحیان صهیونیست ارتباط قابل توجهی وجود دارد و بخش های مختلف حکومت این کشور در دوره های مختلف به طرز بسیار مشهودی از این ایده حمایت و خود را مدافع آن به شمار می آورند.
بر این اساس حمایت آمریکا از مسیحیان صهیونیست شامل حمایت های مالی و تبلیغاتی، کمک به مهاجرت یهودیان سایر نقاط جهان به فلسطین و تقویت سرمایه اجتماعی، حمایت های سیاسی و در اختیار گذاشتن و تقویت ابزارهای اطلاع رسانی برای عینیت یابی سناریوهای آن ها در هالیود است.
مسیحیان صهیونیست از حمایت کشور آمریکا نیز اهداف دیگری را دنبال می کنند. اول این که بتوانند با پشتیبانی آمریکا و انگلیس و سایر کشورهای همسو با آن ها دو مسجد الاقصی و صخره در بیت المقدس را تخریب نمایند و با تضعیف کشورهای اسلامی، ایده مورد نظر خود را تثبیت و بوجود بیاورند، از سوی دیگر با تبلیغات و بهره برداری از جنبه های هنری برای مخاطبین خود چنین وانمود کنند که شکل گیری دولت آنها درسال 1948 نتیجه پیشگویی های تورات بوده است و خداوند نقش مهمی در ایده های آنها دارد. آنها همچنین پیروزی نظامی خود را در سال 1967 و اشغال سرزمین فلسطین را در همین راستا تحلیل می کنند و آن را گامی پیش از ظهور دوباره مسیح (ع) به حساب می آورند.
در همین حال، پاره ای از اندیمشندان مسیحی و یهودی تفکرات مسیحیان صهیونیستی را باطل و شالوده های بنیادی آن را جهل و خرافات دانسته و به کلی آن را تخطئه نموده اند، در حالی که مدعیان ایده آرماگدونی این انتقادها را بی جواب گذاشته و در مواردی، این نوع انتقادها و مخالفت ها با تز ساختگی خود را تحمل نکرده و دست به تطمیع و همراه نمودن مخالفین زده اند و در پاره ای از موارد از ترور و ارعاب نیز برای خاموش کردن صداهای مخالف بهره برده اند.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
علی
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۵۱ - ۱۳۹۷/۰۵/۲۹
تحلیل جالبی بود تشکر حاج باقر
نام:
ایمیل:
نظر: