صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

کرمانشاه >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۶  ، 
شناسه خبر : ۳۱۲۳۳۰
واگرایی‌های قومی – فرقه‌ای در ایران (2)
نگاهی به چالش‌های قومی صد ساله اخیر، به ‌ویژه بعد از تحولات مشروطه‌خواهی و جنگ جهانی دوم نشان می‌دهد که گرایش‌های قومی در ایران، مورد توجه قدرت‌های خارجی و ابزار اعمال فشار آنان بر حکومت مرکزی بوده است.
پایگاه بصیرت / محمدباقر عباسی

ایران کشوری با اقوام متعدد است که در طول تاریخ با موجودیت سیاسی واحد در کنار همدیگر زندگی کرده و در مواقع بحران از این مرز و بوم دفاع نموده‌اند. گرایش عمدۀ اقوام ایرانی همواره محافظت از تمامیت ارضی کشور بوده و هست. با این ‌حال بعضی از افرادی که قدرتی کسب کرده و داعیه رهبری این اقوام را داشته‌اند، در برهه‌هایی از تاریخ تحت تأثیر عوامل داخلی مانند: همبستگی قومی، احزاب سیاسی و موقعیت جغرافیایی و نیز عوامل خارجی، از جمله حمایت بیگانگان به ‌ویژه قدرت‌های بزرگ غرب و شرق، از شورش‌های قومی، شعار واگرایی سر داده‌اند.
یکی از جریان‌های قومی که طی دهه‌های گذشته کشور عزیزمان ایران را دچار بحران نموده، جریان قومی- کُردی (پان کُردیسم) است. کُردهای ایران مردمی مسلمان و ایرانی بوده و به ریشه‌های تاریخی و فرهنگ و مفاخر ملّی کشور عشق می‌ورزند و اشتراکشان با فرهنگ غالب مردم ایران بسیار بیشتر از اشتراک آنان با سایر فرهنگ‌هاست. با این ‌حال متأسفانه یک سری عوامل سیاسی- اجتماعی که بیشتر ماهیت خارجی دارند، باعث شده که شعار خود مختاری خواهی و داشتن یک هویت مستقل فرهنگی- سیاسی توسط عده‌ای از رهبران احزاب کُردی، که اشکال جدی در مسلمان بودن و وطن‌دوستی و طرفداری آنان از کُردها و قوم کُرد وجود دارد، سر داده شود، اما کارهای فرهنگی و اجتماعی بسیار ارزشمندی که بعد از انقلاب اسلامی در کردستان انجام‌گرفته، بی‌اساس و دروغ بودن شعارهای این گروهک‌های وابسته به دشمنان ایران را برای همگان برملا ساخته است.
بحران هویت ناشی از تقسیم کُردها:
تا قبل از جنگ جهانی اوّل، جمعیت کُردها در داخل مرزهای سه کشور ایران، عثمانی و روسیه قابل ‌شناسایی بودند. پس از شکست دولت عثمانی در این جنگ و تجزیۀ آن، کُردهای مستقر در آن امپراتوری بین سه کشور ترکیه، عراق و سوریه تقسیم شدند. در پیمان «سور» بین متفقین و عثمانی نیز مقررشده بود که به کُردها خود مختاری داده شود که این وعده‌ها عملی نشد و زمینه را به ‌منظور ایجاد شکاف دائمی میان کُردها و دولت مرکزی فراهم نمود.
جریان قومی- کُردی (پان کُردیسم) در ایران در این جنگ نمایان نمی‌شود، در عوض این جریان به شکل خود مختاری آن ‌هم از کردستان عراق و ترکیه و در اثنای جنگ جهانی دوم وارد کردستان ایران می‌گردد.

درخواست خودمختاری با تکیه ‌بر بیگانگان:
کُردها در قالب ایلات و طوایف زندگی می‌کنند و به همین جهت رهبران قومی در برانگیختن احساسات قوم گرایانه نقش مؤثری دارند. شواهد و اسناد تاریخی نشان می‌دهد طی دهه‌های گذشته مدعیان رهبری بر کُردها، وابسته به بیگانگان بوده و طبق نظر و توصیه آن‌ها عمل می‌کرده‌اند.
وابستگی قاضی محمّد به شوروی سابق و حمایت نظامی- اقتصادی و تبلیغاتی این کشور از او در بحران کردستان در سال 1324 غیر قابل ‌انکار است. اسناد محرمانه ساواک نشان می‌دهد عزّالدین حسینی؛ امام‌ جمعه مهاباد که همۀ گروه‌های آشوب ‌طلب در کردستان سعی می‌کردند او را به ‌عنوان رهبر کردستان معرفی نمایند، عبدالرحمن قاسملو، رهبر معدوم حزب منحلۀ دموکرات، عبدالله مهتدی رهبر کومله، جلال حسینی رهبر خبات، شیخ عثمان نقشبندی رهبر سپاه زرگاری که طی دهۀ اوّل انقلاب، کردستان ایران را به آتش کشیدند، همگی عضو ساواک و با کشورهای بیگانه شامل شوروی، آمریکا و عراق در ارتباط کامل بودند.
همچنین رحمان حاجی احمدی سرکردۀ پژاک نیز تابعیت آلمانی دارد و اعلام کرده که دستگاه امنیتی آلمان از فعالیت‌های او با خبر است. رهبران جدید احزاب غیرقانونی نیز به وابستگی خود به بیگانگان به ‌ویژه آمریکا افتخار می‌کنند؛ به ‌گونه‌ای که مصطفی هجری دبیر کل حزب منحلۀ دموکرات در مصاحبه با روزنامۀ «الشرق الاوسط» اعلام می‌کند که امیدواریم که با کمک آمریکایی‌ها به حقوق کُردها دست پیدا کنیم و تغییر رژیم در اولویت کاری ماست.
دشمنان خارجی:
در تمام بحران‌هایی که از ابتدا در کردستان به وجود آمده نقش بیگانگان در تحرکات قومی آشکار و نمایان است. به ‌گونه‌ای که می‌توان ادعا نمود که تفرقه ‌افکنی قومی مهم‌ترین راهبرد اصلی دشمنان ایران بوده و هست.
تشکیل سازمان ملل متحد و رسمیّت دادن به کشورها باعث شد قدرت‌های بزرگ به سراغ گروه‌ها و اقلیت‌های قومی بروند و با برانگیختن آن‌ها، زمینۀ شورش و ناآرامی را فراهم نمایند و از این طریق بتوانند دولت مورد نظر خود را در آن کشورها روی کار آورند. سیاست قدرت‌های بزرگ، جنگ در خانه دیگران و صلح در خانه خودی است و گلوله این جنگ ایجاد اختلافات مذهبی، قبیله‌ای، و قومی است که در قالب مفاهیمی همچون حقوق بشر، حق تعیین سرنوشت، اقدام مداخله‌ جویانه بشردوستانه در امور داخلی و... تبلور پیدا می‌کند.
1. نقش شوروی در بحران‌های قومی کردستان:
با شروع جنگ جهانی دوم در سال 1320، قوای حکومت شوروی سابق، شمال ایران و از جمله کردستان را به اشغال خود درآوردند. در دوران پنج‌ سالۀ اِشغال ایران، حزب دموکرات کردستان به رهبری قاضی محمّد و تحت حمایت مستقیم شوروی‌ها شکل گرفت و اعلام خودمختاری نمود. شوروی‌ها در نظر داشتند آذربایجان و کردستان ایران را به‌ صورت رسمی به خاک خود منضم نمایند. پس از توافق قوام با دولت شوروی مبنی بر خروج قوای شوروی از خاک ایران، ارتش ایران بدون درگیری وارد مهاباد شد و قاضی محمّد و همدستان او را اعدام نمود و کردستان آرام شد. جالب است که در مدت 30 سال حکومت پهلوی دوم به دلیل وابستگی رژیم به قدرت‌های بزرگ، مسئلۀ خاصی در کردستان اتفاق نیفتاد.
2. نقش آمریکا در بحران‌های قومی کردستان:
بحران قومی که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در کردستان اتفاق افتاد، نتیجۀ آشکار مداخله بیگانگان و در رأس آن‌ها آمریکا بود. اسناد لانۀ جاسوسی در سال 1358 حکایت از آن دارد که آمریکایی‌ها امیدوار بودند که اگر کُردها و سایر گروه‌های قومی با همدیگر متحد شوند و همکاری نمایند، می‌توانند دولت جمهوری اسلامی را سرنگون سازند.
تأسیس یک حکومت دست ‌نشانده در کردستان می‌توانست نقش یک رژیم صهیونیستی «اسرائیل دوم» را برای آمریکا داشته باشد. برای رسیدن به چنین هدفی، از احساسات ناسیونالیستی کُردی، اختلافات مذهبی، فقر فرهنگی و شخصیت‌های وابسته سوء استفاده کرده، با کمک‌های نظامی، مالی و... در صدد بودند که حکومت نوپای اسلامی را تجزیه کنند.
در راستای عملیاتی کردن طرح‌های تجزیه ایران و به شکست کشیدن انقلاب اسلامی در همان ماه‌های نخست تشکیل نظام جمهوری اسلامی، حزب دموکرات کردستان ایران میلیون‌ها دلار کمک از پیمان ناتو دریافت نمود. آمریکا پس از انقلاب به‌ صورت مستمر در تحریک تمام قومیت‌های ایرانی برای فشار به مسئولین کشورمان دست داشته است. برخی از شواهد آشکار این مداخلات به شرح ذیل است:
1. آمریکا کمک‌های مالی فراوانی را برای ایجاد آشوب و ناآرامی در اختیار عناصر حزب دموکرات و کومله گذاشته است.
2. اظهار نظر دبیرکل حزب منحلۀ دموکرات مبنی بر اینکه ما با هفت تن از احزاب قرار است با مسئولان آمریکایی دیدار داشته باشیم.
3. یکی از اعضای گروهک پژاک اعلام کرد که گروه وی با نیروهای آمریکایی ارتباطات دیپلماتیک دارد. سرکردۀ پژاک در مصاحبه با شبکۀ تلویزیون آلمان گفت ژنرال‌های آمریکایی از اردوگاه ما بازدید و موافقت خود را با برنامه‌های گروه اعلام نموده‌اند.
3. نقش عراق در بحران‌های قومی کردستان:
یکی دیگر از عوامل بحران و تنش‌آفرینی در کردستان ایران، کشور عراق بوده و هست. حاکمان این کشور طی سه دهۀ گذشته همواره به شیوه‌های زیر از گروه‌های قومی – کُردی حمایت نموده‌اند:
1. مقرّ همۀ گروه‌هایی که شعار خودمختاری کردستان را می‌دهند اعم از بومی و غیربومی در عراق بوده و هست.
2. خروج و ورود کلیۀ گروه‌های قومی- کُردی و رهبران آن‌ها از طریق خاک عراق صورت می‌پذیرد، به ‌گونه‌ای که عراق به پایگاه بزرگ تروریست‌های منطقه تبدیل‌ شده است.
3. احزاب کُردی حاکم بر کردستان عراق، علی‌ رغم نیاز شدید اقتصادی و سیاسی و کمک‌های بی‌اندازۀ ایران، همواره از گروه‌های تروریستی کُردی مخالف ایران حمایت کرده و می‌کنند که این ‌یک همکاری دوگانه، متناقض و منافقانه است به‌گونه‌ای که مسعود بارزانی رهبر حزب دموکرات کردستان عراق بارها اعلام نموده ما به ‌طور قاطع با سیاست ایران در کردستان ایران موافق نیستیم.
4. با توجه به ساختار سیاسی عراق پس از سرنگونی حزب بَعث و شرکت کُردها در حاکمیت، رؤسای احزاب کُردی عراق در مصاحبه‌های خود نه ‌تنها از استقلال کردستان عراق که از استقلال کُردهای همسایه و در نهایت اُمت واحد کُردی سخن به میان می‌آورند و با دامن زدن مستمر به مسائل مرتبط با اکراد و پرچم‌داری از حقوق کُردی و حمایت سیاسی- تبلیغاتی، اطلاعاتی و نظامی از کُردهای دیگر کشورها سعی می‌کنند نقش هماهنگ ‌کننده بین اکراد منطقه و آمریکا و دولت‌های همسایه و کُردهای مخالف را بازی کنند.
4. نقش گروه‌های داخلی در بحران‌های قومی کردستان:
با فروپاشی رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی و با این فکر که قدرت مرکزی در کشور ضعیف است، احزاب کُردی فرصت را مناسب دیده، خواسته‌های خود را که همان خود مختاری بود، مطرح نمودند.
مهم‌ترین این احزاب و جریان‌های سیاسی- نظامی عبارت‌اند از:
- حزب دموکرات.
- حزب کومله
- گروهک تروریستی پژاک

نتیجه‌گیری:
بدون تردید، هیچ عنصری برای پیشرفت، توسعه و تکامل یک جامعه و شکوفایی استعدادها، مهم¬تر از عنصر امنیت در جامعه نیست. درگیری بین قومی و همچنین میان اقوام و حکومت مرکزی در هر واحد سیاسی سازمان ‌یافته به نام کشور، موجب تضعیف امنیت آن واحد سیاسی می‌شود. از این ‌رو، کشورهای برخوردار از ساختارهای قومی - که گروه‌های قومی موجود در آن خواهان حاکمیت مستقل‌اند - به لحاظ امنیتی به ‌شدت آسیب‌پذیرند. چنین کشورهایی با چالش‌هایی عمیق در ارتباط با گروه‌های قومی استقلال‌طلب یا جدایی گزین مواجه هستند.
ملت ایران که شامل تمام ساکنان سرزمین ایران می‌شود، از همگونی و سنخیت اکولوژیک - انسانی برخوردار است. این سنخیت اکولوژیک، بسترساز سنخیت تجانس فرهنگی در فلات ایران بوده و این منطقه را از مناطق پیرامونی متمایز می‌کند. درون این منطقه هویت شکل‌گرفته از اشتراکات تاریخی، زبانی، دینی، مذهبی و نژادی برخوردار است. نسبت تشابهات و همگرایی فرهنگی میان اقوام ایرانی به‌گونه‌ای است که امروز در کنار تمام تمایزات و تفاوت‌های موجود در عناصر خرده ‌فرهنگی، ماهیت وجودی عنصر فرهنگ ایرانی قوام ‌بخش همبستگی ملت ایران است. همبستگی و قوام بخشی هویت¬های مختلف در شاکلۀ سرزمین ایران بین هریک از اقوام ساکن موجب شده است گروه‌های ساکن در این منطقه هویت اکولوژیکی پیدا کنند و بر مبنای این هویت اکولوژیکی در قالب سرزمینی ایران تعریف شوند.
اقوام ساکن در سرزمین ایران بر مبنای شبکه هویت قومی با یکدیگر در قوام و پایداری سرزمین ایران اشتراک دارند و مشارکت در شبکه هویت‌های مختلف، بسترساز قوام و پایداری ایران بوده است. اگر چه پس از روی کار آمدن دولت مدرن در ایران، تحت تأثیر کارکرد دولت مدرن چالش‌هایی بین گروه‌های قومی با حکومت مرکزی پیش آمد، اما این چالش‌ها به ‌ندرت سبب جدایی‌طلبی شده است.
تضمین امنیت ملّی از مهم‌ترین شاخصه‌های یک حکومت پویا و مقتدر است که رجال سیاسی، نظامی و امنیتی حاکمیت خود را متعهد به تأمین آن می‌دانند. شواهد نشان می‌دهد که در شرایط حساس کنونی، مهم‌ترین تهدید امنیت ملّی در عرصۀ داخلی، مطالعۀ دقیق عوامل خارجی «آمریکا، انگلستان و رژیم صهیونیستی» از دو عامل قومیت و فرقیت و استفادۀ ابزاری و تهدیدآمیز از آنان به ‌منظور تضعیف حاکمیت سیاسی و تمامیت ارضی ایران است که هرگونه اعمال کاری در تضعیف و مهار سناریوی آنان می‌تواند، در کوتاه ‌مدت سایر حوزه‌های امنیت ملّی را با چالش مواجه کند.

قسمت اول : منشأ تنش های قومی- فرقه ای در ایران

نام:
ایمیل:
نظر: