صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۷:۱۲  ، 
شناسه خبر : ۳۴۹۵۱۵

آگاهی بخشی خبرنگاران مبنای توسعه پایدار

محمد زاهدی اصل

اصلی‌ترین وظیفه خبرنگاران و روزنامه نگاران در هر جایگاه شغلی آگاه‌سازی و اطلاع رسانی است و این کار رسالت سنگینی به حساب می آید، طبیعتا در سایه این آگاهی مردم از ابعاد مختلف و شرایط زندگی خود و سیاست‌ها و سیاستگذاری‌ها آگاه می‌شوند. همچنین از محدودیت‌ها، تنگناها و ابعاد مثبت و منفی هر اتفاق باخبر شده و با سطح آگاهی بالا به حق انتخاب می‌رسند، لازمه یک انتخاب اصلح، درست و منطقی آگاهی است. در این آگاهی و آگاه‌سازی خبرنگاران نقش بی‌بدیلی دارند که باید به آن به‌درستی عمل کنند. البته در کشور ما نیز همچون تمام کشورها محدودیت‌ها و تنگناهایی در راستای آگاه‌سازی و اطلاع ‌رسانی مردم وجود دارد، اما عمل به‌رسالت خبر رسانی در سطح توان خبرنگاران ضرورت جامعه است. این آگاه‌سازی در عرصه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و  آکادمیک و دانشگاهی است، زیرا آموزش به معنای اعم و آموزش‌ عالی به‌معنای اخص نیازمند ایجاد فضای مناسب و بسترهای مهمی است تا به بار بنشیند. امروز آموزش عالی راه خود را می‌رود و مشکلات جامعه راه دیگری می‌روند؛ در سایه آگاهی وآگاه‌سازی می‌توان از بسترهای آموزش به درستی استفاده کرد. به‌بار نشینی آموزش زمینه و بستری برای توسعه و توسعه یافتگی است و اگر این اتفاق رخ ندهد، قطعا جامعه از توسعه، پویایی، آگاهی و فعالیت باز می‌ماند. نشاط و امید در جامعه که شعار یک جامعه سالم است در گرو آگاهی و اطلاعات درست از وضعیت امروز و ساختن فرداست. این وظیفه بر عهده آگاهان، پیشروان، متفکران و مطلعان، روشنفکران، نخبگان جامعه است و خبرنگاران به‌نوعی عضو این مجموعه هستند. جامعه انتظار اطلاع‌رسانی درست دارد تا مردم با واقعیات و وضعیت جامعه آشنا شوند. در سایه این آگاهی مردم می‌توانند برای زندگی و مسیر حرکت و آینده خود تصمیم بگیرند و برنامه‌ریزی کنند. لازمه هر اتفاق، تدبیر و سیاست برای آینده بهتر اطلاعات و آگاهی است و تمام کسانی که در این راستا مسئولیت دارند از جمله خبرنگاران در این امر کمک‌ کننده هستند. بنابراین اگر بناست دولت یا مجلس در زمینه‌ای برنامه‌ریزی یا سیاست‌گذاری کند یا دستگاه‌های نظارتی عملی را انجام بدهند باید به‌شکل شفاف به خبرنگاران اطلاع ‌رسانی شود. امروز همه به نوعی احساس دل مشغولی نسبت به‌آینده و وضعیت فعلی کشور می‌کنند. بنابراین آگاه‌سازی و اطلاع رسانی مبنا و منشا هر حرکت در راستای حرکت به سوی توسعه و توسعه یافتگی است. توسعه یافتگی و رسیدن به مراحلی از توسعه بدون آگاهی امکان‌پذیر نیست. توسعه‌ای که از آن تحت عنوان توسعه درون‌زا یاد می‌شود باید از درون جامعه و خود مردم مانند چاهی از ته بجوشد؛ این امر در رابطه مستقیم با آگاهی مردم است. مردم آگاه مبنای توسعه هستند و توسعه برای مردم و به‌دست مردم در سایه آگاهی معنا دارد. بنابراین خبرنگاران در راستای توسعه سهم بسزایی دارند و با ادای وظایف و تکالیف خودشان می‌توانند در این مسیر کمک‌کننده و تسهیل‌کننده باشند تا مردم و قشرهای مختلف جامعه نسبت به فردا آگاه باشند.

جنگ شناختی و رسالت خبرنگار

علی بخشی زاده

در مواجهه با جنگ‌های نرم، شناختی و رسانه‌ای دشمن که با هدف اثرگذاری بر افکار عمومی و تزلزل اراده ملت بزرگ ایران، تمرکز یافته است، جهاد تبیین و روشنگری، مهم‌ترین راهبرد تهاجمی ـــ دفاعی محسوب می‌شود. در این فرآیند و مسیر، جامعه خبرنگاران عهده‌دار نقشی تعیین کننده در تبیین ادراک، افکار عمومی و افزایش هوشیاری جامعه نسبت به زیرلایه‌ها و غایات نبرد‌های مدرن و امروزی هستند.

بی‌تردید، اهالی خبر و خبرنگاران در بستر جهاد تبیین به‌گونه‌ای شفاف و بی‌پرده، تصویر صحیح از ایران قوی و مقتدر را به جامعه داخلی و جهانی تبیین و به نمایش می‌گذارند. ناکام گذاشتن جریان تحریف و مقابله با امواج سیاه نمایی و خط مسموم بن بست انگاری‌های رسانه‌های معاند نسبت به شئون کشورمان، از جمله ماموریت خبرنگاران است و باید در این راستا پیشتازانه به خط‌شکنی بپردازند. بدیهی است اهالی ساحت خبر، دیدبان و پایشگر جامعه در برابر هجوم دشمنند ودر بستراطلاع‌رسانی به‌موقع، تحلیل و آگاهی بخشی آنان است که در برابر شبهه افکنی‌ها و تشکیک‌سازی‌های دشمن، دژ‌های جهاد تبیین راست و استوار می‌شوند.
ناگفته پیداست خبرنگار، تعهد دارد تا حفره فتنه‌های فکری را تبیین و از وسعت یافتن آن جلوگیری کند. از این رهگذر است که اقدام در تولید روایت اول، هدف اصلی این حرفه تلقی شده و مأموریت‌ها نیز دقیق و هدفمند تعریف می‌شود.
خبرنگاران، پیشتازان جبهه جهاد تبیین هستند تا شکوه واقعیت و گوهر حقایق انقلاب اسلامی را به جامعه بشناساند و دستاورد‌های بی‌بدیل آن را ثبت کنند و شرح دهند و با اقدام پیشدستانه خود، زمینه سازی و تعمیق حملات نرم و شناختی دشمن را عقیم نمایند. توجه به ظرفیت‌های راهبردی کشور، اهتمام به تبیین بایسته‌های گام دوم انقلاب، ترسیم خط شکنی‌های عرصه اقتصاد مقاومتی، ترویج اخبار امید آفرین و نشاط‌آور، تعمیق امید و ایمان در میان جامعه خاصه نسل‌های جوان و تبدیل توانمندی‌های نظام به سرمایه اجتماعی ازجمله باید‌ها و اهداف مهم دیگر است که اهتمام عرصه خبر، تحلیل و تبیین را می‌طلبد. مقابله با وارونه‌نمایی‌های دشمن و خنثی کردن گسل‌سازی رسانه‌های معاند در جهت دوقطبی سازی کاذب و انقطاع نسل‌ها، امر خطیر دیگری است که جامعه خبری کشور در بستر اغتشاشات ۱۴۰۱ از آن سربلندبیرون آمد و نسبت به آینده نیز هوشیاری خود را به رخ می‌کشد. اینک نیز همچون بزنگاه‌های پیشین و با توجه به انتخابات مهم اسفند ۱۴۰۲، صدا و تصویر خبرنگار و تحلیل به‌موقع و دقیق، اساسی‌ترین نقش را در افزایش امنیت روانی، فکری و ملی دارد.
در پایان، روز خبرنگار روز تجلیل از ارزش قلم و روز تکریم سربازان میدان خبر و اطلاع رسانی را به جامعه خبری کشور خاصه همکاران خبرنگار خود در رسانه‌ملی و معاونت صدای جمهوری اسلامی ایران، تبریک می‌گویم و یاد شهدای خبرنگار‌- خاصه محمود صارمی ـ را گرامی می‌دارم.

ضمیمه قفسه کتاب
تیتر خبر‌ها
جنگ شناختی و رسالت خبرنگار
مجاهد راه مردم‌سالاری دینی

رعشه معاندان  از خبر دادگاه منافقین
حسن رشوند
سرانجام هفتم مرداد ماه با یک تأخیر ۴۲ ساله، دادگاه کیفری یک استان تهران با انتشار یک آگهی عمومی در روزنامه‌های کثیرالانتشار از ۱۰۴ نفر از اعضای متواری سازمان مجاهدین خلق معروف به منافقین خواست ظرف مدت یک ماه از تاریخ نشر آگهی، وکیل قانونی خود را به این دادگاه معرفی کنند تا در فرآیند رسیدگی به پرونده‌ای که برای آن‌ها تشکیل شده است، دفاع کنند. این اولین اقدام قضایی است که جمهوری اسلامی رسماً علیه منافقین که بنا بر آمار‌های اعلام شده بیش از ۱۷ هزار نفر از مسئولان و مردم بی گناه را طی سال‌های اولیه انقلاب و پس از آن در ترور‌های معروف به دانشمندان هسته‌ای و ... به شهادت رسانده‌اند، قرار است انجام شود. 
۱. این اقدام دستگاه قضایی هرچند با تأخیر بسیار زیاد و باور نکردنی قرار است انجام شود و تا نتیجه بخشی این اقدام هم، اما و اگر‌های زیادی وجود دارد، اما از بازتاب‌ها و واکنش‌هایی که با انتشار این خبر در همین یک هفته اخیر در رسانه‌های فارسی زبان خارجی صورت گرفته، می‌توان فهمید دستگاه قضایی جمهوری اسلامی بر نقطه حساسی دست گذاشته که تاکنون مورد غفلت بوده است. سؤال اینجاست وقتی این گروهک پس از شورش ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ به صراحت در بیانیه‌ای راهبرد خود را چنین اعلام می‌کند که «ما مجاهدین خلق با درک واقع‌بینانه از رژیم و آشتی‌ناپذیری و متعارض شدن تضاد با رژیم ضد خلق، پس از ۳۰ خرداد، قاطعانه استراتژی مبارزه مسلحانه و در مرحله اول این استراتژی، ضربه یا ضربات تعیین‌کننده و مرحله یک تهاجمی (تهاجم به هر قیمت) و تشکیل آلترناتیو را در دستور کار خود قرار داده‌ایم.»، چرا در همان روز‌های اول، دستگاه قضایی علیه این گروهک که راهبرد خود را در برابر جمهوری اسلامی و ملت ایران «مبارزه مسلحانه» اعلام کرده و علناً و عملاً دست به سلاح گرم برده بود، اعلام جرم نکرد و این گروهک را مورد پیگرد حقوقی و قضایی قرار نداد و با فرار آن‌ها از کشور و قرار گرفتن در کنار رژیم بعثی عراق در دادگاه‌های بین‌المللی به‌دنبال شکایت نبود. باید بررسی شود بی توجهی چهاردهه در محاکمه منافقین ناشی از «بی عملی» دستگاه قضایی بوده است یا کم کاری دستگاه‌های اطلاعاتی که نتوانسته‌اند در تکمیل پرونده این گروهک تروریستی دست دستگاه قضایی را برای محاکمه آن‌ها پر کنند. 
۲. نکته مهم دیگر نابلدی و بی تحرکی بخش‌های غیردولتی برای زمینه‌سازی محاکمه منافقین بوده است. بسیار دردآور است وقتی می‌بینیم در کنار نشست‌های حقوق بشری که توسط شورای حقوق بشر سازمان ملل برگزار می‌شود، تعداد قابل توجهی از گروه‌های مشورتی حقوق بشری که همگی از گروه‌های معاند جمهوری اسلامی از جمله منافقین در خارج از کشور هستند که در قالب‌های ساختگی سازمان‌های مردم نهاد تشکیل شده‌اند تا با فشارسیاسی، به نوعی ثابت کنند جمهوری اسلامی ناقض حقوق بشر بوده است. این در حالی است که در همه این سال‌ها، جمهوری اسلامی تنها توانسته از ظرفیت یک یا دو گروه مشورتی حقوق بشری همچون «بنیاد هابیلیان» آن هم بدون دستور کار مشخص و هدفمند استفاده کند. ناراحت‌کننده نیست وقتی شنیده می‌شود رژیم کودک کش صهیونیستی برای فرار از قطعنامه‌های حقوق بشری سازمان ملل اقدام به ۱۲ گروه مشورتی برای خود می‌کند تا بتواند حتی از همین قطعنامه‌های بی خاصیت نقض حقوق بشری فرار کند ولی جمهوری اسلامی با وجود ۱۷ هزار شهید از رئیس‌جمهور، نخست وزیر، مسئولان دستگاه قضا تا دانشمندان هسته‌ای و نظامی تا مردم عادی کوچه و بازار امروز توانسته یک یا دو گروه آن هم نه چندان فعال استفاده کند. باید یاد بگیریم در کنار فشار نهاد‌های رسمی در مجامع بین‌المللی امروز ابزار‌های غیررسمی می‌تواند در اعاده حقوق ملت و کشاندن منافقین پای میز محاکمه موثر واقع شده و مسیر را برای نهاد‌های رسمی هموار کند. یعنی همان امری که تاکنون مورد غفلت مسئولان جمهوری اسلامی بوده است. 
۳. هرچند بحث محاکمه منافقین با تأخیر ۴۲ ساله مطرح شده است، اما اعلام این خبر چنان ترسی به دل معاندین نظام انداخته که با انتشار این خبر، آن‌ها به تکاپو افتاده و این اقدام جمهوری اسلامی را آغاز حرکتی برای اقامه دعوی برای افراد گروه‌های دیگر می‌دانند. در همین خصوص مهرانگیز کار، از عوامل محرک مخالفان نظام در جریان کوی دانشگاه و معاند نظام در خارج از کشور در پاسخ به خبرنگار بی بی سی معتقد است این اقدام دستگاه قضایی ایران چه بسا فراتر از عناصر سازمان مجاهدین خلق (منافقین) باشد و در آینده نیز دیگر گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی را شامل شود. قصد سرزنش نداریم ولی وقتی نگاه دشمن به یک اقدام قضایی می‌تواند چنین تأثیری داشته باشد چرا تاکنون نسبت به آن بی توجه بوده‌ایم و حالا که اقدامی را دستگاه قضا شروع کرده، باید این کلام رهبر حکیم انقلاب را برای ادامه برنامه خود هدف‌گذاری کند که فرموده اند: «وقتی که دشمن به شما زور می‌گوید، اگر شما یک قدم به عقب برداشتید، او جلو می‌آید؛ راه اینکه او جلو نیاید، این است که شما بِایستید.» امروز دشمن از خبر محاکمه منافقین به وحشت افتاده است بنابراین نباید از شتاب حرکتی که آغاز شده کاسته شود و با گذشت زمان به حاشیه برود.
غافلگیری در 2 پرده
 مهدی حسن زاده
 در شرایطی که هر لحظه با استفاده از فضای مجازی، اخبار روز جهان، کشور و شهرتان را دنبال می کنید، بعید نیست که مانند شنبه شب مشهد، اگر ساعت 22 روز شنبه از منزل خارج می شوید، با فضای شبه مه آلودی مواجه شوید و با شگفتی پس از مالیدن چشم هایتان، متوجه شوید که فضا پر از ریزگرد شده است. این وصف حال بسیاری از اهالی مشهد در شنبه همین هفته بود. طبیعی است که در سالی همراه با خشکسالی شدید و افزایش کانون های بیابانی در داخل ایران و به ویژه کشورهای همسایه از صحرای قره قوم ترکمنستان تا بیابان های افغانستان، شاهد چنین ریزگردهایی باشیم اما چنین غافلگیری طبیعی نیست.
این بحث را با مثالی دیگر ادامه می دهیم. دو هفته قبل صبح سه شنبه 3 مرداد، مشهدی هایی که صبح راهی نانوایی شدند تا نان بخرند، ناگهان با گرانی نان مواجه شدند. شهروندی که با همکار ما در روزنامه تلفنی صحبت کرده بود، می گفت که بر سر این که چرا نانوا، نان را گران تر حساب کرده  با نانوا دعوا کرده است، چرا که فکر می کرده این گرانی غیرقانونی و خودسرانه است، زیرا شنیده بود که برخی مقامات دولتی، وعده تثبیت قیمت نان را داده اند.
این دو مثال، مسئله پیش روی مردم را در دو سطح به تصویر می کشد. در موضوع ریزگردها، با وجود ضعف مدیریت منابع آب در سال های گذشته، اکنون که خشکسالی نیز مزید بر علت شده است، بسیاری از مردم خود را ناگزیر از پذیرش پدیده ای طبیعی به نام ریزگرد می دانند اما حرفشان این است که چرا باید مسئولان غافلگیر شوند و به تبع آن مردم هم. در نتیجه روز یک شنبه در هوایی پر از گرد و غبار بسیاری از مردم راهی کار و فعالیت شوند و یک روز بعد با تصمیم نهادهای مسئول، در شرایطی که وضعیت هوا تاحدی بهتر است، بخشی از فعالیت ها تعطیل شود. در موضوع نان نیز همین وضعیت حاکم است. گرانی نان به ویژه برای اقشار ضعیف، سخت است اما برای عموم مردم، بی اطلاعی از این گرانی و تبیین نکردن دلایل آن و عدم اطلاع رسانی قبلی باعث می شود تا مردم بدون هیچ مقدمه ای با گرانی نان مواجه شوند و در وهله اول حتی مسئله را به گران فروشی خودسرانه نانوایی تعبیر کنند و ساعاتی بگذرد تا گرانی نان نه اطلاع رسانی که تفهیم شود!
در شرایطی که به هر دلیلی چه به لحاظ شرایط تورمی و افزایش هزینه های نانوایی ها، گرانی نان اجتناب ناپذیر است یا به دلیل خشکسالی، پدیده بیابان زایی و به تبع آن جولان ریزگردها، گریزناپذیر است، مسئله مهم تر از گرانی نان و افزایش ریزگردها، مدیریت افکار عمومی خواهد بود. مردم می توانند به لحاظ استدلالی ولو با تحمل برخی سختی ها، بپذیرند که نان از امروز گران شده یا ریزگردها از امسال افزایش یافته است اما انتظار حداقلی آن ها این است که شب طغیان ریزگردها و صبح گرانی نان، متوجه نشوند بلکه به حقوق آن ها احترام گذاشته شود و هشدار جدی افزایش ریزگردها را حداقل از ساعت ها قبل بشنوند و ببینند و صبح روزی که ریزگردها، آسمان شهر را تسخیر کرده است، تعطیل شوند. این جا دیگر مسئله، از نوع سخت و گاهی گریزناپذیر، الزام به گرانی نان یا اجبار به پذیرش ریزگرد نیست بلکه مواجهه دیرهنگام، غافلگیرانه و غیرمسئولانه به پدیده ای است که به شدت برای مردم ملموس است. این جاست که باید افکار عمومی را دریابیم و اجازه ندهیم تا مردم در برابر چنین پدیده هایی غافلگیر شوند

قوّت‌ها و آسیب‌ها در کارنامه دوساله دولت

محمد ایمانی
۱) دو سال از آغاز ریاست جمهوری آقای رئیسی گذشت. او حقوقدان و قاضی‌القضات بود، و نه فعال سیاسی و حزبی مصطلح. سیاست را می‌شناخت و به اعتبار مسئولیت قضایی، با چالش‌های مدیریتی آشنایی داشت، اما اهل سیاسی‌کاری و سیاست‌بازی نبود. می‌شود کارنامه 
دو ساله رئیسی و دولت وی را از زوایای مختلف ارزیابی کرد؛ مقایسه با کارکرد رئیس‌جمهور و دولت قبل، شعار‌ها و وعده‌های انتخاباتی، رضایت مردم، ارزیابی کارشناسان، و آسیب‌ها موانع موجود.
۲) صداقت رئیسی و حرمت و کرامتی را که برای مردم و عزت و اقتدار و امنیت ملی قائل است، می‌توان با سکاندار قبل از او مقایسه کرد. چند روایت از حامیان دولت سابق را بخوانید: 
- نیما زم مدیر کانال آمدنیوز، هنگام اقامت در پاریس: «مجموعه ما در انتخابات ۹۶ تحلیل امنیتی داشت. می‌‌خواهم بازش نکنم تا قضایای دیگر اتفاق بیفتد تا بنشینیم و مفصل‌تر با هم صحبت بکنیم. با توجه به شرایط داخلی و خارجی، به این نتیجه رسیدیم که باید برویم پشت سر فردی مثل روحانی. ما دلباخته کسی نبودیم. من همین الان هم از کاری که آمدنیوز در انتخابات کرد، دفاع می‌‌کنم. چون با تحلیل این کار را کردیم. کشور باید به نقطه جوش می‌‌رسید».
- یادداشت خبرگزاری خبر آنلاین (وابسته به مدیران ارشد دولت قبل)
۱۹ بهمن ۱۳۹۲ با عنوان «جایزه بهترین کارگردانی برای روحانی؛ در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی»: «توزیع سبد کالا با شیوه‌‌ای که انجام شد، نه اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیش‌بینی باشد. او دقیقا همین ازدحام، دعوا و مرافعه و احیانا له شدن در زیر دست و پا را پیش‌بینی می‌‌کرد و اصلا را برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت. نگاه کنیم به اظهارات شرمن که گفته؛ «شما در اخبار دیدید ایران اخیرا به طور قابل مشاهده‌ای غذا بین مردم فقیر توزیع کرده تا نشان دهد کاهش محدود تحریم‌‌ها، تاثیر مستقیم داشته». این دقیقا همان نتیجه‌‌ای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا داشته... اگر با این نمایش بتوان جایزه اول بهترین اثر را در فستیوال سیاست جهانی به خود اختصاص داد، به تحقیر چند روزه ‌‌ای که بازیگران آن [مردم] شدند، می‌‌ارزید»!
- سردبیر نشریه صدا (سردبیر بعدی روزنامه هم میهن): «چرا روحانی چهار روز قبل از گرانی بنزین، آن‌گونه سخنرانی می‌‌‌‌کند؟ کدام رئیس‌‌‌جمهور اعلام کرده بود که فلان ‌قدر کسری بودجه داریم؟ روحانی در یزد از کسری بودجه گفت و همین روش را در کرمان ادامه داد. همه اینها، یعنی می‌‌‌خواهد به هر قیمتی شده، دوباره (با آمریکا) مذاکره کند. این‌جا بود که قمار کرد. وقتی دید چیزی دستش ندارد، بنزین را گران کرد تا جامعه واکنش نشان دهد؛ فشار از پایین اتفاق بیفتد تا در بالا چانه‌‌ زنی کنند که مذاکره انجام شود. می‌‌‌گویند وزیر اطلاعات در جلسه دولت هشدار داده اگر بنزین را گران کنید، ‌جامعه به هم می‌‌‌‌ریزد و روحانی خندیده است. اینکه می‌‌‌گویند آن تصمیم، غیرکارشناسی، و اطلاع‌‌ رسانی آن هم غلط بوده؛ اتفاقاً از نظر روحانی، هم کارشناسی بوده و هم نحوه اطلاع‌‌‌رسانی- در واقع اطلاع ‌نرسانی- درست بوده، تا جامعه بیشتر عصبانی شود».
- صادق خرازی (معاون وزیر خارجه در دولت اصلاحات): «حقیقتا در ماجرای بنزین، بی‌‌‌خردی حاکم بود. مگر می‌‌‌شود بنزین را سه برابر کنید و قبلش هیچ آگاهی نداده باشید!؟ گاهی به شوخی می‌‌گویم مسئولین ما صبح به صبح که بیدار می‌‌شوند برنامه‌ریزی می‌‌کنند که انقلاب را از بین ببرند و این مردمند که آن را حفظ می‌‌‌‌کنند».
- علی مطهری، نایب‌ رئیس‌‌مجلس دهم: «حوادث آبان ۹۸ که بیشتر ناشی از بی‌‌تدبیری دولت بود، این خیال را در آمریکا پدید آورد که پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی کاهش یافته و وقت مناسبی برای ترور سردار سلیمانی است. قبل از آن، جرات این کار را به خود نمی‌دادند. البته با تشییع پرشکوه پیکر آن عزیز، واقعیت را دریافتند.»
- «عباس -ع» تحلیلگر روزنامه اعتماد: «دلار ۴۲۰۰ تومانی استخوانی در گلوی دولت (رئیسی) است»؛ «دو پوست موز زیر پای دولت است. اول ادامه دلار ۴۲۰۰ تومانی. دوم حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی. انتخاب کنید که کدام گام را برخواهید داشت؟».
۳) نیمه مرداد ۱۴۰۰، هنوز دولت جدید از مجلس رای اعتماد نگرفته بود. بنابراین جلسه دولت با حضور آقای رئیسی و کابینه دولت دوازدهم برگزار شد. دولتمردان در این نشست خبر دادند که بودجه کافی برای پرداخت حقوق کارکنان دولت در آن ماه وجود ندارد. آقای جهانگیری گفته بود «آقای رئیسی در شرایطی مسئولیت اداره دولت را بر‌عهده گرفته‌ که فشار آمریکایی‌ها و مسائل منطقه، بسیار سخت شده است. این شرایط کرونا، این شرایط خشکسالی؛ منابع کشور هم که ته کشیده، این هم شرایط دشوار بودجه، شرایط اقتصاد دشوار شده است». وزیران نیرو
و جهاد کشاورزی هم، گزارش‌هایی درباره ناترازی‌های برق و نبود بودجه ارزی 
2/3 میلیارد دلاری برای واردات گندم و روغن ارائه کرده بودند.
۴) برخی نتایج ۸ سال فعالیت دولت برجام، عبارت است از: 
«۶ برابر شدن نقدینگی که از عوامل اصلی تورم است، شکستن رکورد 49/6 درصدی تورم در دولت ‌هاشمی (کارگزاران) و رسیدن آن به
۵۲ درصد، ۶ تا ۹ برابر شدن قیمت مسکن و خودرو و سکه و ارز و بسیاری از اقلام دیگر، ۴ سال ثابت نگاه داشتن قیمت بنزین و 
۳ برابر کردن ناگهانی آن، افزایش ضریب جینی (شکاف طبقاتی) از رقم کاهشی شده ۳۶۵ در سال ۹۲ به رقم ۴۰۹ در سال ۹۷، نابودی 
۱۸ میلیارد دلار و ۶۰ تن طلا از ذخایر استراتژیک، واگذاری پرفساد نیشکر هفت ‌تپه، ماشین‌سازی تبریز، هپکو اراک، آلومینیوم المهدی و پالایشگاه کرمانشاه، تعطیلی تولید و تحمیل تورم ۷۰۰ درصدی در بخش مسکن توسط وزیر ‌اشرافی، معطلی پنج‌ساله در قبال عهدشکنی غرب، و دو برابر شدن تحریم‌ها با وجود هزینه‌های هنگفت برجام از جمله سپردن ۴۱ تعهد مخفیانه (خود تحریمی) به FATF و تعهد دادن برای کاهش استفاده از سوخت‌های فسیلی و کاهش نیروگاه‌‌سازی.
۵) اینها، تنها خسارات برآمده از غربگرایی نیست. اگر برخی محافل، صرفا با خوش‌خیالی نسبت به غرب، گرفتار نفوذ شدند، برخی دیگر از محافل غربگرا با نقش‌آفرینی در جنگ ترکیبی دشمن و اغتشاشات، خسارت دومی را هم وارد کردند که خاطره جنایات آنها در فتنه ۱۳۸۸ و دادن گرای تحریم‌های فلج‌کننده به دشمن را زنده کرد. دقت کنید! ‌رئیس ‌‌جنبش کارآفرینان فرانسه، پس از آشوب ماه گذشته در فرانسه، به روزنامه «پاریزین» گفت: «آشوب‌‌های ۶ روزه، بیش از یک ‌میلیارد یورو 
(۱.۰۹ میلیارد دلار) خسارت به اقتصاد فرانسه وارد کرد. این، غیر از خساراتی است که به صنعت گردشگری وارد شده است». اگر ۶ روز ناآرامی در فرانسه (بدون ضریب ‌دهی خارجی و نقش‌آفرینی احزاب داخلی) موجب بیش از یک میلیارد دلار خسارت شده، پنج ماه (۱۵۰ روز) آشوب‌افکنی با هدایت آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و اسرائیل در سال گذشته، و هشت ماه (۲۴۰ روز) آشوب‌افکنی نیابتی غربگرایان در سال ۱۳۸۸، مجموعا چقدر خسارت برای اقتصاد ایران به همراه داشت؟! دست‌کم
۶۵ میلیارد دلار به خاطر آسیب مستقیم و چند برابر آن، به خاطر افزایش هزینه‌های ناشی از تحریم در طول این ۱۴ سال؟!
۶) متاسفانه در ارزیابی جهش تورم از اوایل مهر ۱۴۰۱، نسبت به نقش «آشوب ترکیبی»، غفلت یا تغافل صورت می‌‌گیرد. مزدوران غرب که بعدها برای جهش تورم ‌اشک تمساح ریختند، همان بانیان آشوب‌ها در سال گذشته بودند. کشته بودند و تعزیه می‌داشتند! ماموریت آنها برای ابتدای سال گذشته‌ -با عنایت به وضعیتی که تحمیل کرده بودند- تدارک « تورم سه ‌رقمی» بود اما چون موفق نشدند، فاز دوم را با اغتشاشات را کلید زدند. جهش قیمت ارز و التهابات ناشی از آن، یکی از عوارض تشدید این جنگ ترکیبی بود و این در حالی بود که اواسط آبان پارسال، صندوق بین ‌المللی پول گزارش می‌‌داد: ایران با ذخائر ارزی ۱۲۲ میلیارد دلاری، سومین کشور بزرگ دارنده ذخایر ارزی در خاورمیانه، شمال آفریقا و آسیای مرکزی 
(پس از عربستان و امارات) است.
۷) به چند آمار که گستره برخی ناترازی‌های برجا مانده را بازنمایی می‌کند، عنایت کنید: کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیارد تومانی، جارو‌شدگی خزانه و پیش‌خور شدن بودجه ارزی سال ۱۴۰۰ تا تیرماه همان سال، انتشار ۲۰۰ هزار میلیارد تومان پول بی‌پشتوانه و انفجار نقدینگی، بدهی انباشته ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومانی، و سررسید اوراق فروخته شده به میزان ۵۳۲ هزار میلیارد تومان. در مقابل، فقط چند نمونه از حجم بدهی‌ها و تعهدات تسویه شده توسط دولت فعلی را مرور کنید: تسویه 
۲۷۰ هزار میلیارد تومان بدهی سود اوراق، تسویه ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی به صندوق‌های بازنشستگی، اختصاص ۴۰ هزار میلیارد برای رتبه‌‌بندی معلمان و۵۴ هزارمیلیارد برای تسویه بدهی بانک مرکزی. تامین این هزینه‌های هنگفت (در کنار تامین بودجه عمومی) به واسطه افزایش درآمدهای نفتی و غیرنفتی انجام شده است.
 
 احیای صادرات نفتی به میزان 1/5 تا 1/9 میلیون بشکه در حالی است که صادرات نفت در دولت برجام، تا زیر ۳۰۰ هزار بشکه هم سقوط کرد. دولت رئیسی با وجود کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیاردی، ۴۶۴ هزار میلیارد تومان از بدهی‌ها و تعهدات دولت قبل را هم ظرف دو سال تسویه کرده. همچنین با وجود شرارت‌های سال گذشته، نرخ رشد اقتصادی صفر شده در دهه ۹۰، به ۴ درصد رسیده است. این، یکی از نتایج شکستن حصار خودتحریمی در سیاست خارجی و تحول دیپلماسی تجاری است، هر چند که ظرفیت‌های هنوز احیا نشده، ده‌ها برابر فرصت‌های احیا شده است.
۸) فهرست بلند موفقیت‌ها که فقط چند نمونه آن گفته شد، مانع از دیدن ضعف‌ها و آسیب‌ها نیست. زحمات و خدمات چشمگیر در آواربرداری از سوءمدیریت دولت قبل و جبران بسیاری از ناترازی‌ها، به جای خود محفوظ و مشکور؛ اما نباید غفلت شود که هدف نهایی، شیرین شدن کام مردم به ویژه طبقات مستضعف از جرعه زلال عدالت، و همچنین زمینه ‌سازی برای استقرار احکام الهی است. مهم‌تر از رشد و رونق اقتصاد، تبعیض‌زدایی از برخی روند‌های به ارث رسیده است. تکلیف مهمی که با وجود اصلاح برخی روند‌های معیوب، هنوز بر زمین مانده، باز توزیع عادلانه فرصت‌ها و منابع و امکانات، به شکلی است که به رانت‌سازی، تبعیض، شکاف اجتماعی، و فربه‌سازی گروه‌های فاسد و مفسد منتهی نشود. این مسئولیت دولت، دستگاه قضایی و مجلس، بدون اهتمام جهادی و برنامه‌ریزی انقلابی برای مانع‌زدایی و معارضه با عوامل مزاحم ادا نخواهد شد. مبارزه با تبعیضات و رانت‌ها، به‌اندازه فعالیت‌های ایجابی برای رونق اقتصاد و افزایش درآمد‌های عمومی اهمیت دارد، بلکه مهم‌تر است. رونق اقتصاد، ابزار است و هدف نهایی، عدالت اجتماعی است. برای تامین این هدف، باید قاطعانه با دو طیف «رانت طلب»، و 
«جریان معاندِ همسو با دشمن در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی» مبارزه کرد
۹) برخی موسسات و شرکت‌های پردرآمد در دو عرصه عمومی و دولتی، همچنان در اختیار مدیران ناهمسو با مواضع عدالت خواهانه دولت و انقلاب اسلامی قرار دارند، یا حتی برخی مدیران آنها تغییر کرده‌اند، اما روند‌های قبلی در زمینه رانت‌سازی و تامین مالی محافل معاند، همچنان ادامه دارد. سخن از صد‌ها هزار میلیارد تومان منابع ملی است که به حلقوم ‌اشرافیت معارض با آرمان‌های انقلاب سرازیر شده و بستر پرورش فتنه‌های بزرگ علیه انقلاب و مردم بوده است. باید ریشه این بده- بستان و زالوصفتی برآمده از ‌اشرافیت غربگرا را خشکاند.
۱۰) موضوع مهم دیگر، تامین امنیت اخلاقی و آسایش روانی جامعه، و رشد فضائل انسانی است. دستگاه‌ها نمی‌توانند بدون تامین قانونمندی، مسئولیت‌پذیری و سلامت در حوزه‌های پردازش افکار عمومی، ادعا کنند در تراز مسئولیت در جمهوری اسلامی کار می‌کنند. نقش وزارت خانه‌های ارشاد، ارتباطات، علوم، و آموزش و پرورش منحصر به فرد است. نه به آن سیاست‌زدگی دولت‌های غربگرا که حتی مدیران ورزشی و مدیران وزارت علوم و رؤسای دانشگاه‌ها و ارشاد و آموزش و پرورش و... را از میان چهره‌های کار کشته سیاست باز انتخاب می‌کردند، و نه به ضعف تشخیص در میان برخی مدیران فعلی که رفتار‌شان، حاکی بیگانگی با شرایط عمومی کشور و جبهه‌بندی دوستان و دشمنان انقلاب است. از همین منفذ هم هست که شبکه‌های نفوذ، تحریف و معارضه، مجال فعالیت افسار گسیخته و حتی تامین مالی از سوی برخی موسسات و شرکت‌های بزرگ را پیدا می‌کنند.
 

شکوه خودباوری

محمدکاظم انبارلویی
۱- سیصد و پنجاه نفر  از دریادلان ارتش جمهوری اسلامی با یک فرمانده شجاع باتجربه، دل به دریا زدند و دور دنیا را با عبور از سه اقیانوس طی کردند. هشت ماه روی آب بودند.

آن‌ها یک رکورد دریانوردی را به ثبت رساندند که حیرت جهانیان را برانگیخت. ما نمی‌دانیم آن‌ها چه کشیدند و خانواده‌های آن‌ها در این ۲۳۲ روز چه رنج‌هایی را تحمل کردند. حافظ، گویی حال و هوا و درد آن‌ها را با ادراکات الهی درک می‌کرد که فرمود:
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما  سبک‌باران ساحل‌ها

۲- شصت‌وپنج هزار کیلومتر دریانوردی، آن‌هم در امواج سهمگین اقیانوس‌ها، با اعتمادبه‌نفس، شجاعت، استقامت و با مدیریت کارآمد، برای اثبات این حقیقت که ما می‌توانیم، نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی را در فراز یکی از قله‌های افتخار نشاند و به ملت ایران اطمینان داد با پیشرفت‌های محیرالعقول به فرزندان شجاع خود و به نسل جدید  اعتماد کند. ایران نه‌تنها به سواحل آبراه‌های مرزی خود تسلط دارد بلکه حضور خود را در معرکه آبراه‌های پرخطر دنیا تثبیت کرده است.
این حضور یعنی دریاهای آزاد فقط متعلق به ابرقدرت‌ها نیست، ایران سهمی بزرگ در این وادی دارد. چهره مصمم و معصومانه فرماندهان نظامی نیروی دریایی ارتش به‌ویژه کسانی که در این سفر دریایی حضور داشتند، با زبان حال فریاد زدند؛
ای شیخ، ما را فوطه ده، وی آب ما را غوطه ده
ای موسی عمران بیا بر آب دریا زن عصا

نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ثابت کرد مأموریتی که از سوی فرماندهی کل قوا برای آفرینش چنین شکوه خودباوری به آن‌ها داده‌شده، بدون کمترین تردید به شکل زیبایی با توکل به خدا و با اعتماد به پشتیبانی ملت و حمایت رهبری بدون نقص و عیب انجام داده است.
۳- سربازان و افسران شجاع نیروی دریایی ارتش دل به دریا زدند تا یک گوهر قیمتی صید کنند. آن گوهر کمیاب و قیمتی، «امنیت» کشوری است که دورتادور آن را حرامیان و کفتارها و گرگ‌های آمریکایی و اروپایی محاصره کرده‌اند. این‌یک سفر امنیت ساز بود. آن‌ها به ملت قول داده بودند که این گوهر قیمتی را از کام نهنگان بیرون آورند.

سعدی علیه الرحمه در ترسیم این شجاعت آن‌ها فرموده است:
گوهر قیمتی از کام نهنگان آرند
هر که او را غم جانست به دریا نرود

۴- سفر دریایی ناوگروه ۸۶ به دور دنیا یک نقطه عطف
 در تاریخ دریانوردی ایران و جهان است و عمق راهبردی ایران را در آب‌های جهان نشان می‌دهد. این رخداد بزرگ تاریخی نشان داد ایران اسلامی «انزواپذیر» و «تحریم‌پذیر» نیست. به تعبیر مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا؛ کار آن‌ها یک افتخار بزرگ برای ملت ایران است.
درود بر خانواده‌های ایثارگر و فداکار فاتحان اقیانوس‌ها که با صبر زینبی، شوهران خود را برای خلق چنین حماسه‌ای یاری کردند تا ملت ایران شکوه خودباوری را در آیینه عزم و اراده آن‌ها به تماشا بنشیند.

پانتومیم بایدن برای زلنسکی
جواب سؤال «ناتو» نیست!
نوید مؤمن
طبق گزارش منابع غربی، مقامات ارشد دولت زلنسکی قرار است این هفته مذاکرات خود را با واشنگتن  برای ارائه تضمین‌های امنیتی به اوکراین تا تحقق کامل فرآیند پیوستن این کشور به ناتو آغاز کنند. این مذاکرات در حالی آغاز می‌شود که در جریان برگزاری نشست سران ناتو در لیتوانی، زمان مشخصی برای عضویت اوکراین در پیمان آتلانتیک شمالی ارائه نشد و صرفا موضوع تشکیل کمیته مشترک «ناتو – اوکراین» با هدف هم‌افزایی در ابعاد امنیتی و سیاسی مربوط به صحنه نبرد فعلی، مورد توجه و تصویب قرار گرفت. مقامات اوکراینی و البته رسانه‌های غرب، کماکان داستان‌پردازی جالبی درباره مذاکرات امنیتی جدید کی‌یف - واشنگتن و خروجی این مذاکرات به میان می‌آورند. خبرگزاری رویترز در این باره می‌نویسد: «ضمانت‌های امنیتی برای اوکراین، تعهدات ملموس و بلندمدتی خواهد بود که توانایی اوکراین را برای شکست دادن و مهار تجاوز روسیه در آینده تضمین خواهد کرد. این تضمین‌ها تا زمانی که عضویت اوکراین در ناتو محقق نشود، قابل اجرا خواهد بود».
رمزگشایی از موارد فوق چندان پیچیده نیست. نخستین موضوعی که فورا به ذهن خطور می‌کند، مربوط به جایگزینی «تضمین‌های امنیتی» با «عضویت در ناتو» است. به عبارت بهتر، زلنسکی و همراهانش در کی‌یف پذیرفته‌اند نه تنها در دوران جنگ، بلکه در دوران صلح نیز دیگر عملا شانسی برای عضویت اوکراین در پیمان آتلانتیک شمالی وجود ندارد. در چنین شرایطی آغاز مذاکرات جدید کی‌یف - واشنگتن، معنایی جز افول سطح مطالبات کی‌یف از غرب، آن هم پس از گذشت یک سال و نیم از آغاز نبرد ندارد. همان‌گونه که اشاره شد، برگزاری نشست لیتوانی، نقطه آشکارساز ناامیدی زلنسکی از تبدیل شدن کشورش به عضوی از ناتو بوده و مذاکرات پیش رو، جایگزینی تحمیلی و  اجباری برای غربگرایان اوکراین محسوب می‌شود. 
اما ماجرا به این نقطه ختم نمی‌شود! بدون شک هرگونه تضمینی که آمریکا به اوکراین و بویژه دولت زلنسکی درباره طی شدن روند عضویت این کشور در ناتو یا حتی حدود و ثغور حمایت‌های نظامی - امنیتی غرب از کی‌یف در جریان جنگ و دوران پساجنگ ارائه کند، قابلیت راستی‌آزمایی و اجرا نخواهد داشت! فراموش نکنیم در ماه‌های منتهی به جنگ اوکراین نیز واشنگتن، لندن و ورشو به عنوان 3 عضو اصلی ناتو تضمین‌های امنیتی خاصی به زلنسکی و مقامات اوکراین دادند که هیچ‌یک از آنها عملیاتی نشد! 
رئیس‌جمهور اوکراین وفق رایزنی‌های پنهان خود با مقامات ارشد ناتو، تصور می‌کرد در صورت وقوع جنگ، بلافاصله اعضای ناتو دست به ایجاد منطقه «پرواز ممنوع» بر فراز شهر کی‌یف (پایتخت اوکراین) خواهند زد اما چنین اتفاقی رخ نداد! همچنین «عضویت فوری اوکراین در ناتو» تضمین دیگری بود که قبل از جنگ به زلنسکی اعلام شد. حتی اروپاییان یک گام فراتر نهاده و عضویت اوکراین در اتحادیه اروپایی را یکی از مسلم‌ترین خروجی‌های بازی وی در زمین بروکسل تلقی کردند اما با گذشت زمان و تبدیل شدن اوکراین به زمین سوخته، اکنون مشخص شده است این کشور نه تنها به عضویت ناتو درنخواهد آمد، بلکه خبری نیز از عضویت آن  در اتحادیه اروپایی نخواهد بود! 
سنجش موفقیت مذاکرات پیش روی اوکراین و آمریکا بر سر اعطای تضمین‌های امنیتی کاخ سفید به کی‌یف، مرهون سنجش تضمین‌های گذشته غرب به اوکراین و نحوه عملیاتی شدن آنهاست! اساسا امکان تحقق کامل آنچه مقامات آمریکایی تحت عنوان تضمین یا تعهد به مهره بازی خود در شرق اروپا ارائه می‌کنند بسیار ضعیف است. فراتر از آن، تضمینی وجود ندارد که مقامات آمریکایی بتوانند تعهدات امنیتی خود به کی‌یف را به دیگر اعضای ناتو دیکته کنند. مقامات کشورهای فرانسه و آلمان در بسیاری موارد نسبت به بازی بی‌پروا و خطرناک آمریکا در جنگ اوکراین هشدار داده‌اند. در چنین شرایطی پاریس و برلین قطعا از منظر دیگری با دولت اوکراین در قبال ارائه تضمین‌های امنیتی وارد معامله می‌شوند. این زاویه دید و نوع نگاه، با آنچه مقامات آمریکایی می‌پندارند یا القا می‌کنند تفاوت دارد. در هر حال، از اکنون مشخص است کدام طرف در معامله امنیتی کی‌یف - واشنگتن دچار خسران خواهد شد! زلنسکی باید در آینده نه‌چندان دور خود را برای صدور بیانیه‌های اعتراضی علیه آمریکا بابت عدم عمل به تضمین‌ها و تعهداتی که قرار است طی روزهای آتی میان این ۲ امضا شود آماده کند. این چرخه همچنان تکرار می‌شود!

آقاجان ما را دست انداخته‌اند شما جدی نگیرید!

سیروس علی نژاد
وظیفه خبرنگار در تمام دنیا دیدن، شنیدن، مشاهده‌کردن و سپس روایت‌کردن است برای مردم و دولت. دولت، برای آنکه بشنود و در اصلاح امور بکوشد. مردم، برای آنکه در جریان قرار بگیرند و بدانند و از دولت بخواهند که به رفع کاستی‌ها قیام کند. دولتمردان ما اما نیازی به شنیدن در خود احساس نمی‌کنند و چنان در برج عاج نشسته‌اند که آنچه را تمام دنیا پذیرفته، قبول ندارند. خیال می‌کنند خبرنگار جز منتقل‌کردن حرف‌های آنان وظیفه دیگری ندارد و هر کاری غیر از آن جرم است. از زمانی که قانون مطبوعات در این کشور تصویب شد، برای آنکه آزادی مطبوعات مورد تحدید قرار نگیرد، بنا را بر این گذاشتند که مدیر‌مسئول در برابر آنچه منتشر شده است، پاسخ‌گو باشد. در دولت ایران برای آنکه آزادی مطبوعات را هر‌چه بیشتر محدود کنند، پا را فراتر گذاشتند و علاوه بر مدیر‌مسئول، خبرنگار، دبیر و سردبیر را هم مسئول قرار دادند.

قانون برای حفاظت از حقوق مردمان است. مجلس ما معنی قانون را نمی‌داند. خیال می‌کند اگر با قیام و قعود چیزی را تصویب کرد، می‌شود قانون. نمی‌داند آنچه تصویب کرده، گاهی ضد قانون است. قوه قضائیه که لابد با قوانین آشناست، خوب می‌داند که الهه محمدی و نیلوفر حامدی تنها رسالت حرفه‌ای خود را انجام داده‌اند‌. بنابراین پس از حدود یک سال بازداشت، در آستانه دادگاه اعلام می‌کند «اتهام این دو خبرنگار ارتباطی با گزارش مرگ مهسا و حرفه خبرنگاری آنها ندارد». پس به چه ربط دارد؟ نمی‌دانم چرا دستگاه قضا فکر نمی‌کند که جامعه ایران به‌مثابه یک هیئت‌منصفه ناخوانده، آنجا نشسته است و دارد همه چیز را می‌بیند و از این طرز عدالت زیر لب می‌غرد‌. برخی فکر نمی‌کنند در جامعه‌ای که عدالت برقرار نباشد، هیچ چیز برقرار نیست.

دولت ما کارش از قوه قضائیه و مجلس هم متفاوت‌تر است. در جامعه‌ای مثل جامعه ایران که مردمانش در تلاش مدرن‌سازی کشور از دولت پیشی گرفته‌اند، رفتار دولت با مردم چنان نخوت‌آمیز است که می‌خواهد آنان را تا زمان اصحاب کهف پس براند و کسی هم دم برنیاورد. نمی‌داند دولتی که از مردمش عقب افتاده باشد، بی‌خبر از حال مردمان است و به کار جامعه نمی‌آید. الهه محمدی در دردنامه‌اش نوشته است که دولت با رفتار خود مرجعیت خبری را به خارج از کشور منتقل کرده، اما وضع بدتر از آن است. دولت با این رفتار، فضای مجازی را جایگاه بروز افکار عمومی کرده است که از هر نوع پاسخ‌گویی و اصول و اخلاق رهاست. دولت نمی‌داند که این به حالش زیانمند است. مردم می‌خواهند خطاکاران مجازات شوند؛ اما گفته می‌شود باید کسانی را مجازات کرد که فیلم خطاکاران را پخش می‌کنند. فضای مجازی مدام دارد به این حرف‌ها می‌خندد. این دره عظیم میان دولت و مردم را اگر کوه بریزد هم پر نتواند کرد. هیچ‌کس هم نیست بپرسد چرا دولتی باید در تمام نهادهایش این همه از مردمش فاصله بگیرد؟ دولت از 40 سال تجربه خود با مردم و با جهان هم پند نمی‌گیرد. سال‌ها برخلاف افکار عمومی خود با جهان رفتار کرده و حاصلش را دیده و دیده که هیچ دولتی با این روند همراه نیست، اما عبرت نمی‌گیرد.

بدتر این است که با همه اینها می‌خواهد ظواهر مدرن‌سازی را هم رعایت کند. مثلا روز خبرنگار، روز معلم، روز فلان و بهمان برگزار می‌کند. این است که در چنین مواقعی، خبرنگاری زنگ می‌زند که آقا یادداشتی برای ما بنویسید.

  می‌پرسم به چه مناسبت؟ می‌گوید روز خبرنگار دیگر! دو روز دیگر روز خبرنگار است. می‌گویم آقا کدام خبرنگار؟ کدام روز؟ روز چی؟ وقتی روزنامه‌نگار در زندان است، روز خبرنگار چه معنی دارد؟ ما را دست انداخته‌اند، شما چرا جدی گرفته‌اید؟

به خدا این دو خبرنگار، الهه محمدی و نیلوفر حامدی، دلسوز به حال این کشور و این مردم‌اند. لابد شما هم درد‌نامه الهه محمدی را خوانده‌اید. یک کلمه حرف نامربوط در آن نبود. از هر غیظ و غرضی خالی بود. فکر نکنید چون در بند بود از بیم جان با احتیاط نوشته بود؛ هیچ احتیاطی در آن نبود، اتفاقا خیلی قرص نوشته بود و برای این قرص نوشته بود که درس روزنامه‌نگاری‌اش را خوب خوانده است. بیشتر روزنامه‌نگاران ما در این دو، سه دهه چنین‌اند. به خدا اگر من جای دولت بودم، می‌رفتم این خبرنگاران را از زندان درمی‌آوردم که بیایند طرز حرف‌زدن را به برخی مدیران یاد بدهند. راست‌گفتن، صریح‌گفتن، بی‌غرض‌گفتن، با مطالعه گفتن و صبوری را به آنها بیاموزند. ولی به جای این کار، همسر نیلوفر را هم از کار برکنار می‌کنند.

الهه می‌گفت بابا من خبرنگارم و در تمام مدت کار حرفه‌ای‌ام، غیر از اینکه حرف مردم را بزنم و قدمی در راه بهتر‌شدن زندگی‌شان بردارم، هیچ کار دیگری نکرده‌ام. من هیچ ارتباطی با هیچ دولت خارجی نداشته‌ام و افتخار می‌کنم که در کنار مردم مانده‌ام تا صدایشان باشم. می‌گفت دولت باید برای شنیدن حرف مردم گوش شنوا داشته باشد. در خانه اگر کس بود، همین یک حرف بس بود.

نام:
ایمیل:
نظر: