(روزنامه كيهان ـ 1394/10/12 ـ شماره 21244 ـ صفحه 2)
الف: در خصوص رفتار آمریکاییها و رویکرد خصمانه آنها علیه یک برنامه عادی و متعارف نظامی کشورمان باید گفت:
1- برای هرکس که اندک آشنایی با آمریکا و سیاستهای بینالمللی آن کشور داشته باشد، کاملا قابل پیش بینی بود که بلافاصله پس از انعقاد پیمان بین ایران و 1+5 عهدشکنی و دبه آمریکاییها آغاز خواهد شد. این روند نه تازگی داشته و نه تعجبآور است و میتوان مصادیق متعدد و تلخی از رفتار آنها با ملل عالم و از جمله با ملت خودمان را نشان داد که در همه آنها، با قلدری و گردن کلفتی، روی سند مکتوب و معتبر منعقده، پا گذاشتهاند. یک نمونه ساده و فراموش نشدنی این عهدشکنی، تعهد آمریکا به عدم دخالت در امور داخلی کشورمان است که آمریکا در جریان قرارداد الجزایر و مذاکرات برای آزادی جاسوسان به گروگان گرفته شده در لانه جاسوسی بدان متعهد شده بود. اما میبینیم که آنها حتی یک روز هم به این تعهد پایبند نبوده و برای دخالتهای بیشرمانه خود، رسما بودجه تعیین میکنند!
2- اما به رغم این تجربه تاریخی معاصر و نازدودنی از حافظه ملتها، برخی تاکید داشته و دارند که با تغییر لحن و رویکرد و ... میتوان روش و منش آمریکا را تغییر داد! فضاسازی و عملیات فریب فراوانی هم برای بزک چهره آمریکا و زدن ماسک انسان دوستی بر صورت کریه شیطان بزرگ انجام شد. در این بین،چشم بیدار امت، بازهم خطر را پیشبینی کرد و درباره فرجام اعتماد به بیاعتبارترین دولت جهان، بارها و بارها هشدار داد. رهبر عزیز انقلاب در کشاکش مذاکرات هستهای، با قدردانی از زحمات مذاکرهکنندگان هشدار دادند: «به اینها نمیشود اعتماد کرد؛ اینها کسانی نیستند که حرف راست از دهانشان خارج بشود؛ صداقت در اینها نیست. در همین آزمایش دشواری هم که آقای رئیس جمهور اشاره کردند... بیصداقتیهای متعدد و مکرر آنها در طول این زمان نشان داده شد.» یا در تیرماه سال جاری، درپاسخ به نامه رئیس جمهور، مرقوم فرمودند: «مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبی میدانید که برخی از شش دولت طرف مقابل به هیچ رو قابل اعتماد نیستند» این هشدار که نمونهای از صدها زنگ خطر تاریخی در مقاطع مختلف بود، به روشنی این روزها را متذکر شده بود و درباره آن به مسئولان مملکتی، انذار داده بود.
3- افزون بر توصیههای رهبر حکیم و فرزانه انقلاب،کارشناسان و نخبگان دلسوز هم در این باره گفتند و نوشتند. کیهان در همان ایام انتشار برجام، در همین مورد بخصوص - یعنی بهانهگیری آتی آمریکاییها در موضوع توان موشکی کشورمان- بارها و بارها تذکر داد و نوشت که؛ قطعا و بدون کمترین تردیدی، آنها به زودی به سراغ برنامه موشکی ما خواهند آمد و با سوءاستفاده از واژه «قابلیت حمل کلاهک هستهای» در برجام و قطعنامه 2231 تحریمهای تازهای را علیه ما برقرار کرده و یا باب بازرسیهای غیرقانونی و فراپروتکلی را خواهند گشود. هشدارهای آن زمان با واکنش تند و یا توجیهات عجیب و غریب مواجه شد و... به هرحال آن روزها گذشت.
4-در اینجا بحث بر سر خباثت آمریکاست و اینکه به هردلیلی - اعم از ترس، عافیتطلبی، خستگی و...- حق این نبود که با روش آزمون و خطا دشمن را محک بزنیم و از سوراخی که بارها گزیده شدهایم، باز هم گزیده شویم. نه ماهیت آمریکا تغییری کرده و نه کسی میتواند و اجازه دارد ماهیت جمهوری اسلامی را تغییر بدهد. در چنین شرایطی، انتظار تغییر رفتار و رویکرد دشمن صرفا به خاطر یک قرارداد چند جانبه، خیال خامی بود که ماهیت آن خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت، آشکار شد.
ب: گستاخی و زیادهخواهی دشمن در ذات آنهاست و نباید و نمیتوان نسبت به آن ژست بهت و حیرت گرفت بلکه باید در باره آن واکنش متناسب نشان داد و اجازه زیادهخواهی را از آنها گرفت. در این مورد خاص واکنش رئیس جمهور محترم نگارش نامهای به وزیر دفاع بود. در این باره باید گفت:
1- چندی قبل، آمریکاییها با تصویب قانونی که سفر اتباع دیگر کشورها به ایران را محدود میکرد، عملا تحریم تازهای بر ما تحمیل کردند. بهانه آن تحریم، «تروریسم» بود و با همین بهانه، مانع بزرگی بر سر راه مبادلات تجاری و اقتصادی کشورمان، حضور سرمایهگذاران خارجی و ایرانی مقیم خارج از کشور در ایران و بالاخره صنعت گردشگری ایران قرار دادند. این موضوع با اعتراض نخبگان مواجه شد و در اثر آن مقامات ارشد مذاکرهکننده هم به صراحت آن را «ناقض برجام» معرفی کردند. اما اندکی پس از آنکه نامه بیارزش و فاقد پشتوانه قانونی و حقوقی وزیر خارجه آمریکا- که تنها حدود یکسال دیگر بر سر کار است - منتشر شد، ناگهان چرخشی صد و هشتاد درجه در مسئولان مذکور حاصل شد و به جای ایستادن در برابر زیادهخواهی دشمن، آن نامه را «تضمینی کافی» برای ادامه اجرای برجام دانستند!
2- این کوتاه آمدن باعث شد دشمن گستاختر شود و گامی دیگر به پیش بیاید! در این مرحله، آنها حداقل یازده شخص حقیقی و حقوقی جدید را در فهرست تحریم تازه قرار دادند! طبیعتا این آخرین زیادهخواهی دشمن نبوده و نخواهد بود و باید واکنشی متناسب با آن نشان داده میشد. اکنون باید پرسید واکنش متناسب با آن رفتار، همان است که تا کنون انجام شده و موضوع با یک نامه و جملات کلیشهای آقای عراقچی در برنامه تلویزیونی تمام خواهد شد؟
3- در پاسخ باید گفت نامه رهبر معظم انقلاب درباره چگونگی اجرای برجام به تاریخ 29 مهرماه سال جاری (یعنی تنها 73روز قبل) برای این روزها کاملا راهکار ارائه کرده و مسئولان را به راحتی برای نشان دادن واکنش مناسب، آماده کرده است. به عنوان نمونه، ایشان در نامه مذکور تصریح فرمودهاند: «در سراسر دوره هشتساله، وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساخته تروریسم و حقوق بشر) توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است طبق بند ۳ مصوبه مجلس، اقدامهای لازم را انجام دهد و فعّالیتهای برجام را متوقف کند. » حال باید پرسید آیا نامهنگاری و مصاحبه میتواند پاسخ قانونی به رفتار آمریکاییها باشد یا اجرای نامه رهبر انقلاب و جلوگیری از اجرای غیرقانونی برجام!؟ غیرقانونی از آن روی که برخلاف وظیفه مصرح در همان نامه که تاکید میکند «از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریمهای ظالمانه اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرایی شدن آن در برجام به بعد از اقدامهای ایران موکول گردیده، لازم است تضمینهای قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف طرفهای مقابل، تدارک شود، که از جمله آن اعلام کتبی رئیسجمهور آمریکا و اتحادیه اروپا مبنی بر لغو تحریمها است. در اعلام اتحادیه اروپا و رئیسجمهور آمریکا، باید تصریح شود که این تحریمها به کلی برداشته شده است.» و میدانیم که هیچ تضمینی از حریف گرفته نشده و شتاب در اجرای برجام به امید واهی رفع تحریمها، تعجبآور و تاسفانگیز است.
اکنون اینگونه به نظر میرسد که عدهای با شور و شعف از صادرات تاریخی اورانیوم غنی شده! بیل و کلنگ به دست، آماده تخریب قلب راکتور اراک و از کف دادن آخرین برگ برنده کشورمان در برابر غرب در این پرونده هستند! آیا وقتی هیچ اهرمی برای رویارویی با دشمن در دست نداشته باشیم، گستاخی و زیادهخواهی آنها بیشتر نخواهد شد!؟
4- تردیدی نیست که رئیس جمهور کشورمان همچون همه آحاد ایران اسلامی، خواستار و علاقهمند افزایش توان دفاعی و موشکی کشورمان است و این موضوع جای مسرت و خوشحالی است. اما همه میدانیم که جای این علاقهمندی، نه در نامه به وزیر دفاع، بلکه در هنگام نگارش بودجه دفاعی کشور است. یعنی همان هنگام که برای یکسال کشور، تکلیف مالی نوشته میشود و بودجه دفاعی هم به صورت کاملا مشخص و معین نگاشته و ابلاغ میگردد. اکنون و در حالی که تنها سه ماه به پایان سال 94 فرصت باقی است،نه بودجه جدیدی در راه است و نه فرصتی برای تنظیم متمم بودجه و البته نه فرصتی برای برنامهریزی جدید در حوزه موشکی. آنچه در این عرصه جریان دارد - همانگونه که از سوی سپاه اعلام شده - برنامهای همهجانبه و منظم است که بدون ذرهای کندی و تعطیلی، زیر نظر رهبر انقلاب و فرمانده کل قوا در حال انجام است و به نظر نمیرسد نامه مذکور- فارغ از وصف غیرت انقلابی و دلسوزی آن - تاثیری در موضوع داشته باشد. شاید همین اطلاع باعث شده باشد که مقامات گستاخ و جنایتکار آمریکایی با وقاحت نسبت به آن واکنش نشان داده و سبب شده یک مقام آمریکایی بلافاصله پس از انتشار نامه رئیس جمهور بگوید: «ما همچنان در برابر برنامه موشکی ایران خواهیم ایستاد و قصد واکنش نشان دادن به همه سخنان(!) مقامات ایرانی را نداریم» از این روی باید گفت کاش رفتار رئیسجمهور ایران اسلامی که عزت و اعتبار او، عزت ایران است، کاری میکرد و موضعی میگرفت که هیچکس نتواند به حرف و فرمانش خدشهای وارد کند
برخلاف سخن رئیس جمهور محترم در آذر ماه گذشته که پرونده هستهای را تمام شده دانسته و نقد به موضوع را نفی کرده بود، باید گفت تازه ماجرا شروع شده و این دست واکنشهای ضعیف، ثمری جز گستاخی دشمن ندارد. کاش مشاوران رئیس جمهور، راههایی بهتر از نامهنگاری به ایشان توصیه میکردند.
http://kayhan.ir/fa/news/64522
ش.د9405117