روزنامه کیهان **
کلوخانداز را پاداش سنگ است/ حسین شمسیان
سامانه موشکی ایران و پیشرفتهای شگفتانگیز و غرورآفرین فرزندان کشورمان در این عرصه، تازهترین بهانه آمریکاییها برای اعمال تحریمهای جدید علیه ملت ایران است. موضوعی که از چند روز قبل بر سر زبانها افتاد و به تدریج با انتشار جزئیاتی از آن و مشخص شدن تعداد اشخاص حقیقی و حقوقی در معرض تحریم، ابعاد آن بیش از گذشته بر همگان روشن شد. در واکنش به این زیادهخواهی و گستاخی یانکیها، رئیس جمهور محترم کشورمان با ارسال نامهای به وزیردفاع، با تاکید بر عزم ایران برای ادامه پروژههای موشکی، از وی خواست این روند را با قدرت و قوت ادامه دهد. اقدام اخیر آمریکاییها و رفتار بعدی آنها یعنی مسکوت و معلق گذاشتن تحریم تازه تا اطلاع ثانوی و همچنین نامه رئیس جمهور محترم دارای ابعاد و زوایای گوناگونی است که در دو بخش به برخی از آنها میپردازیم.
الف: در خصوص رفتار آمریکاییها و رویکرد خصمانه آنها علیه یک برنامه عادی و متعارف نظامی کشورمان باید گفت:
1- برای هرکس که اندک آشنایی با آمریکا و سیاستهای بینالمللی آن کشور داشته باشد، کاملا قابل پیش بینی بود که بلافاصله پس از انعقاد پیمان بین ایران و 1+5 عهدشکنی و دبه آمریکاییها آغاز خواهد شد. این روند نه تازگی داشته و نه تعجبآور است و میتوان مصادیق متعدد و تلخی از رفتار آنها با ملل عالم و از جمله با ملت خودمان را نشان داد که در همه آنها، با قلدری و گردن کلفتی، روی سند مکتوب و معتبر منعقده، پا گذاشتهاند. یک نمونه ساده و فراموش نشدنی این عهدشکنی، تعهد آمریکا به عدم دخالت در امور داخلی کشورمان است که آمریکا در جریان قرارداد الجزایر و مذاکرات برای آزادی جاسوسان به گروگان گرفته شده در لانه جاسوسی بدان متعهد شده بود. اما میبینیم که آنها حتی یک روز هم به این تعهد پایبند نبوده و برای دخالتهای بیشرمانه خود، رسما بودجه تعیین میکنند!
2- اما به رغم این تجربه تاریخی معاصر و نازدودنی از حافظه ملتها، برخی تاکید داشته و دارند که با تغییر لحن و رویکرد و ... میتوان روش و منش آمریکا را تغییر داد! فضاسازی و عملیات فریب فراوانی هم برای بزک چهره آمریکا و زدن ماسک انسان دوستی بر صورت کریه شیطان بزرگ انجام شد. در این بین،چشم بیدار امت، بازهم خطر را پیشبینی کرد و درباره فرجام اعتماد به بیاعتبارترین دولت جهان، بارها و بارها هشدار داد. رهبر عزیز انقلاب در کشاکش مذاکرات هستهای، با قدردانی از زحمات مذاکرهکنندگان هشدار دادند: «به اینها نمیشود اعتماد کرد؛ اینها کسانی نیستند که حرف راست از دهانشان خارج بشود؛ صداقت در اینها نیست. در همین آزمایش دشواری هم که آقای رئیس جمهور اشاره کردند... بیصداقتیهای متعدد و مکرر آنها در طول این زمان نشان داده شد.» یا در تیرماه سال جاری، درپاسخ به نامه رئیس جمهور، مرقوم فرمودند: «مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبی میدانید که برخی از شش دولت طرف مقابل به هیچ رو قابل اعتماد نیستند» این هشدار که نمونهای از صدها زنگ خطر تاریخی در مقاطع مختلف بود، به روشنی این روزها را متذکر شده بود و درباره آن به مسئولان مملکتی، انذار داده بود.
3- افزون بر توصیههای رهبر حکیم و فرزانه انقلاب،کارشناسان و نخبگان دلسوز هم در این باره گفتند و نوشتند. کیهان در همان ایام انتشار برجام، در همین مورد بخصوص - یعنی بهانهگیری آتی آمریکاییها در موضوع توان موشکی کشورمان- بارها و بارها تذکر داد و نوشت که؛ قطعا و بدون کمترین تردیدی، آنها به زودی به سراغ برنامه موشکی ما خواهند آمد و با سوءاستفاده از واژه «قابلیت حمل کلاهک هستهای» در برجام و قطعنامه 2231 تحریمهای تازهای را علیه ما برقرار کرده و یا باب بازرسیهای غیرقانونی و فراپروتکلی را خواهند گشود. هشدارهای آن زمان با واکنش تند و یا توجیهات عجیب و غریب مواجه شد و... به هرحال آن روزها گذشت.
4-در اینجا بحث بر سر خباثت آمریکاست و اینکه به هردلیلی - اعم از ترس، عافیتطلبی، خستگی و...- حق این نبود که با روش آزمون و خطا دشمن را محک بزنیم و از سوراخی که بارها گزیده شدهایم، باز هم گزیده شویم. نه ماهیت آمریکا تغییری کرده و نه کسی میتواند و اجازه دارد ماهیت جمهوری اسلامی را تغییر بدهد. در چنین شرایطی، انتظار تغییر رفتار و رویکرد دشمن صرفا به خاطر یک قرارداد چند جانبه، خیال خامی بود که ماهیت آن خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت، آشکار شد.
ب: گستاخی و زیادهخواهی دشمن در ذات آنهاست و نباید و نمیتوان نسبت به آن ژست بهت و حیرت گرفت بلکه باید در باره آن واکنش متناسب نشان داد و اجازه زیادهخواهی را از آنها گرفت. در این مورد خاص واکنش رئیس جمهور محترم نگارش نامهای به وزیر دفاع بود. در این باره باید گفت:
1- چندی قبل، آمریکاییها با تصویب قانونی که سفر اتباع دیگر کشورها به ایران را محدود میکرد، عملا تحریم تازهای بر ما تحمیل کردند. بهانه آن تحریم، «تروریسم» بود و با همین بهانه، مانع بزرگی بر سر راه مبادلات تجاری و اقتصادی کشورمان، حضور سرمایهگذاران خارجی و ایرانی مقیم خارج از کشور در ایران و بالاخره صنعت گردشگری ایران قرار دادند. این موضوع با اعتراض نخبگان مواجه شد و در اثر آن مقامات ارشد مذاکرهکننده هم به صراحت آن را «ناقض برجام» معرفی کردند. اما اندکی پس از آنکه نامه بیارزش و فاقد پشتوانه قانونی و حقوقی وزیر خارجه آمریکا- که تنها حدود یکسال دیگر بر سر کار است - منتشر شد، ناگهان چرخشی صد و هشتاد درجه در مسئولان مذکور حاصل شد و به جای ایستادن در برابر زیادهخواهی دشمن، آن نامه را «تضمینی کافی» برای ادامه اجرای برجام دانستند!
2- این کوتاه آمدن باعث شد دشمن گستاختر شود و گامی دیگر به پیش بیاید! در این مرحله، آنها حداقل یازده شخص حقیقی و حقوقی جدید را در فهرست تحریم تازه قرار دادند! طبیعتا این آخرین زیادهخواهی دشمن نبوده و نخواهد بود و باید واکنشی متناسب با آن نشان داده میشد. اکنون باید پرسید واکنش متناسب با آن رفتار، همان است که تا کنون انجام شده و موضوع با یک نامه و جملات کلیشهای آقای عراقچی در برنامه تلویزیونی تمام خواهد شد؟
3- در پاسخ باید گفت نامه رهبر معظم انقلاب درباره چگونگی اجرای برجام به تاریخ 29 مهرماه سال جاری (یعنی تنها 73روز قبل) برای این روزها کاملا راهکار ارائه کرده و مسئولان را به راحتی برای نشان دادن واکنش مناسب، آماده کرده است. به عنوان نمونه، ایشان در نامه مذکور تصریح فرمودهاند: «در سراسر دوره هشتساله، وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساخته تروریسم و حقوق بشر) توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است طبق بند ۳ مصوبه مجلس، اقدامهای لازم را انجام دهد و فعّالیتهای برجام را متوقف کند. » حال باید پرسید آیا نامهنگاری و مصاحبه میتواند پاسخ قانونی به رفتار آمریکاییها باشد یا اجرای نامه رهبر انقلاب و جلوگیری از اجرای غیرقانونی برجام!؟ غیرقانونی از آن روی که برخلاف وظیفه مصرح در همان نامه که تاکید میکند «از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریمهای ظالمانه اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرایی شدن آن در برجام به بعد از اقدامهای ایران موکول گردیده، لازم است تضمینهای قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف طرفهای مقابل، تدارک شود، که از جمله آن اعلام کتبی رئیسجمهور آمریکا و اتحادیه اروپا مبنی بر لغو تحریمها است. در اعلام اتحادیه اروپا و رئیسجمهور آمریکا، باید تصریح شود که این تحریمها به کلی برداشته شده است.» و میدانیم که هیچ تضمینی از حریف گرفته نشده و شتاب در اجرای برجام به امید واهی رفع تحریمها، تعجبآور و تاسفانگیز است. اکنون اینگونه به نظر میرسد که عدهای با شور و شعف از صادرات تاریخی اورانیوم غنی شده! بیل و کلنگ به دست، آماده تخریب قلب راکتور اراک و از کف دادن آخرین برگ برنده کشورمان در برابر غرب در این پرونده هستند! آیا وقتی هیچ اهرمی برای رویارویی با دشمن در دست نداشته باشیم، گستاخی و زیادهخواهی آنها بیشتر نخواهد شد!؟
4- تردیدی نیست که رئیس جمهور کشورمان همچون همه آحاد ایران اسلامی، خواستار و علاقهمند افزایش توان دفاعی و موشکی کشورمان است و این موضوع جای مسرت و خوشحالی است. اما همه میدانیم که جای این علاقهمندی، نه در نامه به وزیر دفاع، بلکه در هنگام نگارش بودجه دفاعی کشور است. یعنی همان هنگام که برای یکسال کشور، تکلیف مالی نوشته میشود و بودجه دفاعی هم به صورت کاملا مشخص و معین نگاشته و ابلاغ میگردد. اکنون و در حالی که تنها سه ماه به پایان سال 94 فرصت باقی است،نه بودجه جدیدی در راه است و نه فرصتی برای تنظیم متمم بودجه و البته نه فرصتی برای برنامهریزی جدید در حوزه موشکی. آنچه در این عرصه جریان دارد - همانگونه که از سوی سپاه اعلام شده - برنامهای همهجانبه و منظم است که بدون ذرهای کندی و تعطیلی، زیر نظر رهبر انقلاب و فرمانده کل قوا در حال انجام است و به نظر نمیرسد نامه مذکور- فارغ از وصف غیرت انقلابی و دلسوزی آن - تاثیری در موضوع داشته باشد. شاید همین اطلاع باعث شده باشد که مقامات گستاخ و جنایتکار آمریکایی با وقاحت نسبت به آن واکنش نشان داده و سبب شده یک مقام آمریکایی بلافاصله پس از انتشار نامه رئیس جمهور بگوید: «ما همچنان در برابر برنامه موشکی ایران خواهیم ایستاد و قصد واکنش نشان دادن به همه سخنان(!) مقامات ایرانی را نداریم» از این روی باید گفت کاش رفتار رئیسجمهور ایران اسلامی که عزت و اعتبار او، عزت ایران است، کاری میکرد و موضعی میگرفت که هیچکس نتواند به حرف و فرمانش خدشهای وارد کند
برخلاف سخن رئیس جمهور محترم در آذر ماه گذشته که پرونده هستهای را تمام شده دانسته و نقد به موضوع را نفی کرده بود، باید گفت تازه ماجرا شروع شده و این دست واکنشهای ضعیف، ثمری جز گستاخی دشمن ندارد. کاش مشاوران رئیس جمهور، راههایی بهتر از نامهنگاری به ایشان توصیه میکردند.
***************************************
روزنامه قدس **
برگی از پشت پرده فاجعه نیجریه
هر چه از فاجعه نیجریه فاصله میگیریم، ابعاد هول انگیز آن آشکارتر میشود. اکنون افشا شده است که طی یکسال گذشته و بویژه یکماه پیش از جنایاتی که در «داریا» رخ داد، چند شبکه افراطی وهابی که وابستگی آنها به دربار آل سعود کاملاً روشن است، نسبت به فعالیتهای شیعیان در نیجریه موضع سرسختانهای گرفته و علیه آنها برنامههای تبلیغی گستردهای پخش میکردند.
از سوی دیگر خبرها می گوید واحدهایی از ارتش نیجریه بویژه در ماههای منتهی به کشتار شیعیان به سرزمین های اشغالی اعزام شده و برخی دورههای آموزشی را در آنجا گذراندهاند. اکنون نظر به آنچه رخ داد، کاملاً میتوان جورچین این جنایت را کامل کرد و تکههای گمشده را کنار هم چید.
آل سعود با تطمیع فرماندهان ارتش و بستن دهان رسانههای داخلی نیجریه از یکسو و سمپاشی گسترده علیه شیعیان از سوی دیگر زمینه اولیه این جنایت تاریخی را فراهم کرده و در پشت پرده برای اجرای کامل این آدمکشی گسترده نهادهای امنیتی آنها با رژیم صهیونیستی متحد شده و در زمان مشخص این جنایت هولناک را مرتکب شدهاند.
باید پذیرفت که در یکسال اخیر عمده انرژی بخشهای دیپلماتیک ما متوجه ماجرای برجام شده و لذا در سطح بینالملل نسبت به بسیاری از امور دیگری که مربوط به ماست غافل ماندهایم.
در بخش عملیاتی نیز سعی دشمن آن بوده تا تمام توش و توان ما را متوجه سوریه و عراق سازد و در این بین بسیاری از صحنههای دیگر که نیازمند توجه و حداقل فعالیت گسترده دیپلماتیک ما بوده است، از یاد رفتهاند، میدانهایی نظیر همین فاجعه تکان دهنده کشتار شیعیان در نیجریه، تداوم نسل کشی مردم یمن توسط آل سعود، تداوم سرکوب مردم بحرین، ادامه نسل کشی مسلمانان روهینگادر کشور میانمار و... با این وصف لازم است وزارت امور خارجه ما نسبت به اولویتهای خود تجدیدنظر کرده و اجازه ندهد دشمن با فراغ بال انتقام شکستها و درماندگیهای خود را در دیگر میادین از مسلمانان مظلوم این کشورها بگیرد.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
عقب نشینی شیطان
بسمالله الرحمن الرحیم
دولت آمریکا اِعمال تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران به بهانه آزمایش موشک عماد توسط نیروهای مسلح ایران را معلق کرد. این تعلیق بعد از آنکه رئیسجمهور روحانی به وزیر دفاع دستور داد بالا بردن توان موشکی کشور با قدرت ادامه یابد، صورت گرفت.
این تحریمها قرار بود روز چهارشنبه اعمال شوند ولی کاخ سفید بعد از آنکه با واکنش قاطع رئیسجمهور ایران مواجه شد، اعلام کرد این تحریمها فعلاً اعمال نمیشوند. قبل از این، اخباری مبنی بر احتمال اضافه شدن 11 شرکت و فرد ایرانی و خارجی به فهرست تحریمهای تازه آمریکا به بهانه آزمایش موشک عماد، منتشر شده بود. یک مقام عالی رتبه آمریکا شب جمعه اعلام کرد: با توجه به تلاشهای سیاسی مرتبط با ملاحظات امنیت ملی آمریکا، بررسی فهرست افراد جدید توسط دولت آمریکا ادامه دارد.
رئیس جمهور روحانی روز پنجشنبه طی نامه مهمی به وزیر دفاع دستور داد تولید انواع موشکها با سرعت و جدیت بیشتر ادامه یابد. وی بر این نکته نیز تاکید کرد که: برنامه موشکی ایران به هیچ وجه جزئی از برجام نیست و دولت ایران درباره برنامههای موشکی خود با کسی مذاکره نمیکند و با تاکید بر حق دفاع مشروع خویش، هیچ محدودیتی را در این حوزه نخواهد پذیرفت.
عقبنشینی دولت آمریکا در برابر اراده قاطع دولت جمهوری اسلامی مبنی بر ادامه تقویت توان موشکی خود، موجب شد جمهوریخواهان، دولت اوباما را متهم کنند که واکنش لازم را در برابر موضعگیری رئیسجمهور ایران نشان نداده و اراده کافی برای مقابله با ایران را ندارد. مک پامپئو، نماینده کانزاس در مجلس نمایندگان آمریکا که از مخالفان توافق هستهای ایران است گفته: «اگر تحریمهای اعلام شده رئیسجمهور آمریکا اعلام نشود، نشان دهنده درجهای از سستی است که اوباما حتی قبلاً نیز از خود نشان نداده بود.»
از این سخنان پیداست که جمهوریخواهان، عامل اصلی تحریکاتی هستند که به تصمیمات خلاف برجام دولت آمریکا منجر میشود. با اینحال، دولت جمهوری اسلامی ایران، همانگونه که مسئولان بارها اعلام کردهاند، در زمینه این قبیل تخلفات و نقض عهدها فقط دولت آمریکا را مسئول میداند. هنگامی که یک دولت تعهداتی را میپذیرد، طرف مقابل فقط آن دولت را مسئول انجام آن تعهدات میداند و کاری به مسائل جانبی و حاشیهای و فشارهای پشت پرده و آنچه رقبا انجام میدهند ندارد. اکنون دولت جمهوری اسلامی، صرفاً دولت آمریکا را مسئول اجرای تعهدات برجام میداند و به همین دلیل، هنگامی که اخبار احتمال اعمال تحریمهای جدید توسط آمریکا علیه ایران به بهانه آزمایشهای موشکی شنیده میشود، طبیعی است که هم دولت ایران و هم ملت ایران، آن را از چشم خود دولت آمریکا ببینند و نقض برجام به حساب بیاورند. در این زمینه، مسئولان ایرانی به مقامات آمریکائی هشدارهای لازم را داده بودند و بارها بر این نکته تاکید کردهاند که پس از توافق هستهای و رسمیت یافتن برجام، اعمال تحریمهای اقتصادی جدید علیه ایران را نقض برجام میدانند و با آن مقابله خواهند کرد. اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران که روز پنجشنبه گفت: «چنین اقداماتی، یکجانبه، خودسرانه و غیرقانونی است و جمهوری اسلامی ایران در این مورد به دولت آمریکا تذکر داده است» نیز به همین نکته اشاره دارد.
نکته بسیار مهمی که در مناسبات جمهوری اسلامی ایران و آمریکا حتماً باید مورد توجه باشد و هرگز نباید از آن غفلت شود اینست که توافق هستهای ایران با گروه کشورهای 1+5 که دولت آمریکا نیز یکی از آنهاست، به معنای پایان یافتن خصومت آمریکا با ایران نیست. این توافق، به این معناست که جمهوری اسلامی ایران فقط یکی از موضوعات فیمابین را حل و فصل کرده و طبعاً آمریکا را همچنان «شیطان بزرگ» میداند که مثل گذشته درصدد اعمال خصومت و سلطه میباشد و از خوی شیطانی خود جدا نشده است. به همین دلیل، وظیفه حتمی مسئولان دولت جمهوری اسلامی ایران اینست که با هوشیاری تمام، کلیه تحرکات آمریکائیها را رصد نمایند و در موارد لازم برای مقابله قاطع با شیطنتها اقدام کنند، دقیقاً همان کاری که رئیسجمهور روحانی با دستور قاطع به وزیر دفاع در مورد تقویت سریع و جدی توان موشکی کشور انجام داد و موجب عقبنشینی شیطان شد.
از این واقعیت نیز نباید غافل باشیم که برجام مخالفان زیادی دارد که مصمم هستند مانع اجرای آن شوند. همه میدانند که صهیونیستها در راس مخالفان برجام قرار دارند و تحرکات جدید در آمریکا که منجر به سخن گفتن از تحریمهای جدید علیه ایران شد نیز به آنها مربوط میشود. این، نشان میدهد که باید اجرای برجام، جدی گرفته شود و موانعی که بر سر راه آن ایجاد میکنند را باید از بین برد، اما در این راه هیچ چیز نباید به تضعیف توان دفاعی کشور منجر شود. ما میدانیم که آمریکا، صهیونیستها و سایر جهانخواران، مطامع زیادی در منطقه خاورمیانه دارند و برای رسیدن به این مطامع از ارتکاب هیچ جنایتی خودداری نخواهند کرد. آنچه اکنون در فلسطین، یمن، سوریه، عراق، بحرین و افغانستان میگذرد، روشنترین سند جنایت این جهانخواران و ایادی منطقهای آنهاست. بنابر این، جمهوری اسلامی ایران باید تا میتواند بنیه دفاعی خود را قویترکند و در این مسیر به هیچ کشوری اجازه ایجاد کوچکترین مانعی را ندهد.
***************************************
روزنامه خراسان**
آمریکا با کدام فرمول عقب نشینی کرد؟/امیرحسین یزدان پناه
پس از عقب نشینی آمریکا از اعمال تحریم های جدید به بهانه آزمایش های موشکی این سوال مطرح شد که چگونه آمریکا در فاصله کمتر از 48 ساعت از اعلام طرح خود برای تحریم ایران، حرف خود را عوض کرد و فعلا این تحریم ها را «به تعویق» انداخته است؟
سیر انتشار خبر این تحریم ها در شامگاه چهارشنبه و بعد از آن نامه رئیس جمهور به وزیر دفاع برای «توسعه صنعت موشکی ایران» که به گفته یکی از مقامات کشورمان همزمان با آن دستور تامین بودجه لازم برای توسعه به «سازمان مدیریت و برنامه ریزی» داده شده است، و نیز انتشار خبر تعویق این تحریم ها توسط کاخ سفید نشان دهنده این واقعیت است که یکی از عوامل مهم و موثر در عقب نشینی آمریکا همین موضع بهنگام و متناسب ایران است.
از قبل نیز این نکته بیان شده بود که آمریکایی ها با سریالهای جدید تحریم در حال آزمودن سطح واکنش ایران به این گونه اقدامات هستند و در سرمقاله روزنامه خراسان در روز چهارشنبه (1) گذشته نیز پیشنهاد شده بود که در مقابل این سیر تحریم ها باید هم وزن و متناسب با اقدامات آمریکا، در حوزه دفاعی و موشکی واکنش قاطع و بهنگام نشان داده شود. البته همزمان با نامه دکتر روحانی به وزیر دفاع، برخی منابع خبری اعلام کرده اند «الزاماتی برای دولت مقرر شده که در صورت اعمال تحریم های موشکی جدید، ایران انجام اقدامات باقی مانده در برجام را متوقف خواهد کرد.» همه این فضاها که حاکی از واکنش قاطع ایران است نشان می دهد که احتمالا این سطح از واکنش باعث عقب نشینی آمریکا شده است و به نظر می رسد فرمولی که در مقابل زیاده خواهی جدید آمریکا در وضع تحریم ها علیه ایران به کار گرفته شده است روشی آزموده شده است که باید همواره در مقابل چنین اقدامات زورگویانه ای به کار گرفت. البته این اولین بار نیست که ما از اتکا به روش مقابله قاطع و صریح با آمریکا، پاسخ گرفته ایم. در این مجال نمی توان همه نمونه ها از این دست را ذکر کرد اما یک مصداق نزدیک تر از این موضوع شرایط بسیار مهم رهبر انقلاب در پیامی است که ایشان برای «تایید مشروط» برجام نگاشته اند. رهبر انقلاب در این نامه علاوه بر همه نکات مهم و تذکرهایی که درباره اجرای برجام ارائه کرده اند، شرط های مهمی نیز طرح کرده اند که اگر از منظر برجام به این شرط ها، نگاه شود، این شرط ها فراتر از برجام خواهد بود: 1 – این که اقدامات ایران برای نقل و انتقال اورانیوم های غنی شده به خارج از کشور و نیز آغاز اقدامات زمینی در راکتور اراک زمانی انجام شود که پرونده «پی. ام. دی» پایان یافته باشد. 2 – این که «هرگونه اظهارنظری مبنی بر این که ساختار تحریم ها باقی خواهد ماند، به منزله نقض برجام است.» تعیین قاطعانه و مقتدرانه این شروط از سوی ایشان برای طرف های مقابل که عمدتا آمریکایی ها هستند، تاکنون با عقب نشینی آن ها مواجه شده است. به طوری که درحالی که در برجام آمریکا و سایر طرف های مذاکره تعهدی برای بسته شدن پرونده مجعول «پی . ام. دی» نداده بودند، این پرونده در هفته آخر آذرماه مطابق شرط رهبر انقلاب بسته شد و درباره سایر شرط ها نیز تاکنون اقدامی که آن را نقض کرده باشد ندیده ایم. در تحریم های اخیر نیز آمریکا ناچار به عقب نشینی شده است.
حقیقت این است که موضوعی مانند رفتار آمریکا برای مقابله با ایران از جمله تحریم های جدید را باید در 2 چارچوب مجزا از هم دید. نخستین منظر، وزن و جایگاه خود اقدام آنهاست (مثلا تحریم چند شرکت یا چند فرد و ...) که اگر این اقدام نقض توافق ها باشد باید مقابل آن اقدام عملی کرد. اما شاید چارچوب مهم تری که این تحریم ها در آن جای می گیرد بازنمایی این گونه اقدامات در رسانه هاست . جایی که تقابل رسانه ای ایران و آمریکا رخ می دهد و افکار عمومی نظاره گر آن هستند. در این سطح و در این عرصه مهم است که ما چگونه با آن برخورد می کنیم و آیا اجازه می دهیم تفسیر و موضع آمریکا در اذهان عمومی تثبیت شود یا نه؟ به همین جهت از این منظر نوع و سطح واکنش ها بسیار مهم است و به نظر می رسد نامه رئیس جمهور برای توسعه صنعت موشکی و نیز خبرها از توقف برجام در ایران در صورت وضع تحریم های جدید به این فضا کمک کرده و وزن واکنش ها را متناسب با تهدید بالا برده است. با اتفاقی که افتاد، مقامات آمریکا هزینه زیادی را باید در افکار عمومی خود و نیز منتقدان داخلی شان بپردازند و این عقب نشینی برای آن ها گران تمام خواهد شد و البته به دلیل همین هزینه چندان بعید نیست که مجددا به دنبال وضع آن باشند. اما باید گفت در نبرد نمادین تاکنون وزنه نتیجه به نفع ما سنگین تر شده است. موضوعی که باید سرلوحه برخورد با آمریکا در طول دوره اجرای برجام باشد.
ارجاع
1- سرمقاله روزنامه خراسان با عنوان «پیام دشمنی های آمریکا و چگونگی نحوه مواجهه ایران»؛ چهارشنبه 9 دی ماه 1394
***************************************
روزنامه ایران**
گام اول، مشارکت حداکثری/سیدرضا صالحی امیری
ثبت نام بیش از 12 هزار داوطلب نمایندگی مجلس شورای اسلامی و بیش از 800 نفر برای رقابت در انتخابات مجلس خبرگان رهبری که حکایت از رشد دو برابری نسبت به دوره قبل دارد، واجد نکات مثبت و ایجاد فرصت کم نظیری در شرایط حساس کنونی است که اگر قدر آن را بدانیم، از هم اکنون میتوان به برگزاری یک انتخابات پر شور و سالم امیدوار بود.
1. آمار بالای ثبت نام نشان میدهد که نظام جمهوری اسلامی در 37 سالگی خود، چنان ظرفیت و بستری در جامعه ایجاد کرده که همه شهروندان واجد شرایط به این باور و اعتماد به نفس برسند که میتوانند در تعیین سرنوشت کشور و مشارکت در تقنین قوانین ایفای نقش کنند. به بیان دیگر شهروندان نسبت به ارکان حکومت احساس تعلق خاطر میکنند و رابطه مطلوبی میان حاکمیت و مردم وجود دارد و این به معنای کم شدن فاصله و شکاف دولت – ملت است.
2. در میان ثبت نام کنندگان این دوره، همه سلایق و جریانهای سیاسی درون نظام با گرایشها و برنامههای متنوع حضور دارند؛ از وزیران دولتهای گذشته، یاران قدیم انقلاب و دلسوزان و وفاداران جمهوری اسلامی گرفته تا جوانان، زنان، اصناف و نخبگان علمی و دانشگاهی، همگی نویدبخش ارتقای سطح کیفی مجلس دهم است. این یک دستاورد بزرگ برای نظام جمهوری اسلامی است که مردم هر تغییر و تحولی را از رهگذر صندوق آرای ملت پیگیری میکنند و با وجود مشکلات و کاستی ها، به صندوق رأی با دیده امید مینگرند. خوشبختانه دیگر تحریم انتخابات و قهر از صندوقهای رأی در گفتمان هیچ یک از جریانهای سیاسی محلی از اعراب ندارد و این بیانگر ثبات نظام سیاسی و نهادینه شدن ساز و کار انتخابات و احترام به قانون به عنوان بهترین و کم هزینه ترین روش برای اصلاح امور است. بنابراین انتظار عمومی از دولت و شورای نگهبان در پاسخ به اقبال گسترده داوطلبان این است که انتخابات پیش رو به عنوان یک فرصت برای همدلی و همزبانی بیشتر و کاهش اختلافات تلقی شود. در این صورت فارغ از نتایج انتخابات، دستاوردهای آن عموم مردم و همه جریانهای فعال در انتخابات را منتفع خواهد کرد.
3. آمار بالای ثبت نام موجب ایجاد شور و اشتیاق مطلوبی در آستانه انتخابات مجلس دهم شده است و این در حالی است که در دورههای گذشته برای ایجاد نشاط سیاسی و ترغیب مردم برای مشارکت گسترده در انتخابات باید تلاشهای بیشتری صورت میگرفت و به مسأله انتخابات دائماً دامن زده میشد. به نظر میرسد ایجاد این شرایط حاصل رویکرد دولت تدبیر و امید در بالا بردن سرمایه اجتماعی و افزایش اعتماد عمومی است که در همه عرصههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مشی و باور دولت، کاهش تصدی گری و واگذاری اداره امور به مردم و ایجاد اعتماد و آشتی نخبگان با دولت بوده و در عرصه عمل آن را به اثبات رسانده است.
رئیس جمهوری محترم آقای دکتر روحانی از آغاز فرآیند انتخابات پیش رو، بر دو اصل سلامت انتخابات و عمل به مر قانون تأکید نموده و این دو اصل را به عنوان خطوط قرمز دولت در مواجهه با برگزاری انتخابات ترسیم کردهاند. بنابراین هر سخنی که شور و اشتیاق انتخاباتی و مشارکت حداکثری مردم را تهدید کرده یا ایجاد ظن و تردید در آمار بالای ثبت نام کند، خلاف مصلحت نظام و تضییع کننده «حق الناس» مورد تأکید مقام معظم رهبری است. هیچ نهاد و دستگاهی نباید با اعمال سلیقه، قانون را زیر پا گذشته و گرایش سیاسی خود را به روند آزاد و قانونی انتخابات تحمیل کند. حتی اگر نقص و ضعفی در فرآیند انتخابات وجود داشته باشد و نیاز به فیلترهایی قبل از ثبت نام وجود داشته باشد، راه آن از طریق قانونگذاری توسط منتخبان ملت و نمایندگان مجلس شورا خواهد بود نه سخنان تهدیدآمیز و تردیدبرانگیز. آنان که در تعداد بالای ثبت نام ایجاد تردید و شبهه میکنند، به همه داوطلبان غیر از 290 نفری که مدنظر گرایش و سلیقه آنهاست مشکوک هستند. پس روا نیست امید شکل گرفته در جامعه با بیتدبیری به نومیدی تبدیل شود. مشارکت حداکثری داوطلبان در ثبت نام انتخابات، یک فرصت کم نظیر برای نظام سیاسی ماست تا در شرایط دشوار کنونی منطقهای و بینالمللی بر اقتدار خود بیفزاییم. انتخابات در وهله اول یک صورت و ظاهر کمّی دارد، ولی نتایج آن قطعاً کیفی است، بدین معنا که مشارکت حداکثری به افزایش نشاط سیاسی، ارتقای سرمایه اجتماعی و افزایش دلبستگی به نظام سیاسی میانجامد.
***************************************
روزنامه جام جم**
2015 سالی تلخ برای غرب آسیا و شمال آفریقا / دکتر مراد عنادی
جهان سال 2015 را با چالشهای متعددی پشت سر گذاشت؛ چالشهایی نظیر تروریسم، تغییرات آب و هوایی، تشدید جنگ سرد بین روسیه و غرب، بحران مهاجرت و مواد مخدر که هرکدام به نوبه خود دارای اهمیت و قابل تامل هستند، اما در بین آنها تروریسم و رشد قارچگونه گروههای تروریستی مهمترین چالش جامعه جهانی در سال گذشته میلادی بود.
گسترش سطح درگیری با گروههای تروریستی از یک سو و افزایش دایره جغرافیایی عملیات آنها در نقاط مختلف جهان از سوی دیگر و همینطور شکلگیری و اعلام موجودیت ائتلافهای متنوع و بعضا ساختگی با شعار مبارزه با تروریسم باعث شد برخی تحلیلگران از آن با عنوان جنگ جهانی چهارم یاد کنند. فارغ از انعکاس پدیده شوم تروریسم و گزارشها و تحلیلهای رسانهها درباره ابعاد خطرناک و روبه گسترش آن، نکته تاسفبرانگیز این است که جهان اسلام بزرگترین قربانی تروریسم و گروههای تروریستی در سال 2015 بود. مردمان غرب آسیا و شمال آفریقا بیشترین قربانیان اقدامات تروریستها و حامیان پشت پرده آنها بودند. همان حامیانی که با تشکیل ائتلافهای تجاوزگری عنوان مبارزه با تروریسم را یدک میکشند.
هر چند در کالبدشکافی چرایی لانه کردن تروریستها در غرب آسیا و شمال آفریقا به علل متعددی میتوان اشاره کرد که بخشی از آن به مسائل درون جهان اسلام و تفکر افراطی وهابی و سلفیگری بازمیگردد، اما علت اصلی آن را باید در مهندسی دشمنان همگرایی و وحدت جهان اسلام یعنی اتاقهای فکر در آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی جستجو کرد.
هنری کیسینجر از معماران سیاست خارجی آمریکا در کتاب دیپلماسی آمریکا در قرن 21 از غرب آسیا یا همان خاورمیانه و شمال آفریقا تحت عنوان مناطق در حال انتقال یاد میکند و ضمن اشاره به درگیریها در این منطقه از جهان، تحولات آن را با جنگهای 30 ساله مذهبی اروپا در قرن 17 مقایسه میکند. از نگاه کیسینجر و دیگر اندیشمندان غربی، خاورمیانه در دوران وستفالیا به سر میبرد. این نگاه در کنار تلاشهای بوش رئیس جمهور سابق آمریکا و کاندولیزا رایس وزیر خارجه وی برای زایش خاورمیانه جدید و رخدادهای پس از بیداری اسلامی همگی شاخصهایی از تلاش غرب برای عبور دادن کشورهای منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا به ایستگاه مورد نظر غرب است.
در واقع با دخالتهای آشکار و نهان غرب و بازی کردن برخی کشورهای منطقه در میدان بازی آمریکا، اروپا و اسرائیل، این مناطق به جولانگاه گروههای تروریستی تبدیل شده و مردمان این نقطه از جهان بیشترین هزینه را در سال 2015 پرداخت کردهاند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرت هژمون غرب آسیا بارها نسبت به پیامدهای زیانبار ادامه واگرایی بین کشورهای اسلامی هشدار داده و کوشیده است
بسترهای لازم را برای اتحاد ملل اسلامی فراهم کند، چنان که رهبر معظم انقلاب بارها با اشاره به مباحثی همچون گفتمان جاهلیت مدرن و پیامدهای منفی آن، بر ضرورت وحدت دنیای اسلام با هدف پایهریزی تمدن نوین اسلامی تاکید کردند.
با وجود این متاسفانه سال 2015 کشورهای سوریه، لیبی، یمن، بحرین، افغانستان، پاکستان، عراق، لبنان و نیجریه صحنه درگیریهای خونین و اقدامات وحشیانه تروریستها بود و اینها نشان میدهد راهاندازی جنگهای داخلی میان مسلمانان و نابودی زیرساختهای کشورهای اسلامی همچنان در دستور کار جبهه استکبار قرار دارد؛ از اینرو امید میرود جهان سال 2016 را با عزم و اراده جدی برای ریشهکن ساختن تروریسم آغاز کند تا سایه شوم تروریسم از جهان بهویژه مناطق غرب آسیا و شمال آفریقا رخت بربندد.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
آیا دولت خود را برای عواقب تحریمهای جدید آماده کرده است؟
برجامزدگی!/مجتبی اصغری
قوانین، احکام و اجرائیات ضدایرانی پشت سر هم در کنگره، دیوان عالی و وزارت خزانهداری آمریکا ردیف شدهاند و مثل بمبهای خوشهای حقوقی به سمت دولت و ملت ایران شلیک میشوند؛ از قانون محدودکننده آزادی سفر به ایران برای دارندگان پاسپورت 38 کشور جهان تا حکم برداشت ۲ میلیارد دلاری از داراییهای ایران به بهانه انفجارهای بیروت و الخبر عربستان تا اضافه شدن 11 شخص و شرکت مرتبط با برنامه موشکی ایران به فهرست تحریمها توسط وزارت خزانهداری آمریکا! اما این پایان راه نیست... بنا بر اخبار منتشرشده در آمریکا، پیشنویس 3 قانون تحریمی ضد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کنگره آماده شده که براساس آن جدیترین نیروی در حال مبارزه با داعش در خاورمیانه، به بهانه «حمایت از تروریسم» و «نقض حقوقبشر»، در لیست تحریمها قرار میگیرد. نکته اساسی اینجاست که دولت آمریکا تاکنون در رد هیچیک از طرحها و قوانین و احکام مذکور اقدامی انجام نداده و حتی قانون «محدودیت ویزا» را با اعلام موافقت عمومی امضا کرده است!
بخشی از رسانههای آمریکایی حامی «توافق با ایران»، روند مذکور را «اقدام به قتل برجام» نزد افکار عمومی، توسط کنگره و دولت آمریکا ارزیابی و درباره تاثیر آن بر آینده سیاسی دولت یازدهم، هشدار دادهاند.
گروهی از تحلیلگران خارجی، همکاری دولت آمریکا با کنگره در تصویب قوانین ضدایرانی «محدودیت ویزا» را در راستای پاسخدهی به موج واکنشهای احساسی به راه افتاده در جامعه آمریکا پس از حملات پاریس ارزیابی میکنند.
اما هیچ یک از تحلیلهای بیقواره و مضحک منتشر شده در رسانههای آمریکایی و اروپایی توجیهی منطقی و عقلانی برای نقض برجام بلافاصله پس از اجرای شوی رسانهای «صلح با ایران» ارائه نمیکنند. صحبت از تحلیلگرانی است که «شعار مرگ بر آمریکا»ی ایرانیان را از سر کینهورزی تاریخی و بیمورد برچسب میزنند و بیاعتمادی مردم ایران به سیاستمداران آمریکایی را «افراطگرانه» و «غیرمنطقی» مینامند اما برداشت میلیاردی از حسابهای مالی دولت ایران را به بهانه غیرقانونی و غیرحقوقی حملات صورت گرفته در سالهای دور، با تاخر زمانی چند دهه، «پاسخ به احساسات جامعه آمریکایی» عنوان میکنند!
پشتپرده این سیاست چیست؟ چرا اوباما با رضایت به تماشای نمایش نقض عملیاتی برجام نشسته و در دفاع از آنچه «ثمره تلاش» خود نامید، پا در میدان نمیگذارد که هیچ، وزارت خزانهداریاش هم تحریمهای جدید اعمال میکند؟
کنترل پس از خلع سلاح
1- در ایام پیش از امضای برجام، تحلیلهای بسیاری در تبیین اهداف متفاوت دولت آمریکا و دولتمردان کشورمان در مذاکرات ارائه کردیم که با توجیهات تیم مذاکرهکننده مواجه شد. از جمله افشای این موضوع که نگاه حاکمیت آمریکا به مذاکرات، برآمده از تصمیمی واحد برای حلوفصل بحران سیاسی با ایران نیست و حتی مسیر ریلگذاری «توافق» از حوزه «اندیشکدههای ضدامنیتی» همچون نایاک، پلوشرز و پاگواش آغاز شده است. صحبت از گفتوگوهای 10 سالهای است که از ابتدا نیز در مراکز رسمی «خلع سلاح» آغاز شد. به طور مثال مراکز خلع سلاح پلوشرز و پاگواش برای تاثیرگذاری بر بحران اتمی به وجود آمده میان «شوروی و آمریکا» تاسیس شدند و اکنون نیز بخش بزرگی از رسانهها و سیاستمداران حامی توافق، برجام را «بزرگترین معاهده خلع سلاح تاریخ» برمیشمارند که حاصل تلاش مراکز مورد بحث است.
با احتساب تفاوت اهداف مذاکرهکنندگان، میتوان واکنشهای پس از عقد توافق در طرف آمریکایی را نیز به شکلی متفاوت تحلیل کرد. وقتی برخلاف باورهای غلط طرف ایرانی پای «سازش» و «حل اختلافات سیاسی از مسیر دیپلماسی» و «احترام متقابل» و «تخریب دیوار بیاعتمادی»، در میان نباشد و هدف خلعسلاح و کنترل کشوری باشد که خود با تایید ارزیابی نهایی آژانس پذیرفته تا پیش از سال 2003 یک برنامه ساختارمند تسلیحات هستهای داشته، فشار پس از توافق برای شکست نظام جمهوری اسلامی ایران و کنترل قدرت آن، از منظر سایر کشورها، متاسفانه منطقی ارزیابی میشود.
تغییر رژیم با تحریم جدید
2- پایگاه آمریکایی لابلاگ، نزدیک به دموکراتها، در تایید استدلالهای مطرح شده در سطور بالا مینویسد: «نومحافظهکاران آمریکا هنوز به دنبال تغییر رژیم هستند و به وضوح ایران را دشمن شماره یک خود در خاورمیانه میدانند که امضای برجام برای کنترل قدرت تسلیحاتی آن کافی نیست».
البته نویسنده مقاله لابلاگ، عملکرد نئوکانهای آمریکایی را تایید نمیکند و تلاش آنها برای گسترش بحران در خاورمیانه از 3 پایتخت عربی بغداد، دمشق و صنعا به بیروت با تجهیز گروههای نظامی تروریستی را «جهل مشترک» و «عقبگرد منطقهای» تعبیر میکند. با این وجود شرح او از چنین نقشه پلیدی در کنار مشاهده همراهی دولت آمریکا در نقض مکرر برجام، آشکارکننده نقشه چندلایه آمریکاییها برای شکست ایران و محور مقاومت اسلامی در جهان است.
3- «الیوت کوهن»، متخصص تسلیحات نظامی ناتو و مشاور «کاندولیزا رایس» در دولت «بوش»، در مقالهای مشترک با «اریک ادلمن»، معاون سابق وزیر دفاع آمریکا و «ری تکیه»، عضو شورای روابط خارجی آمریکا؛ دوره پس از برجام برای تهران را «سخت» ارزیابی کرده و مینویسد: «امضای برجام محصول نهایی تلاش همهجانبه 10 ساله برای کنترل تسلیحات است که البته کمبودهای بسیاری نیز دارد».
نویسندگان این مقاله معتقدند رفتار دولت آمریکا با ایران باید بهگونهای باشد که دقیقا مشخص شود «ایران یک کشور معمولی نیست که برای تامین منافع خود تلاش میکند، بلکه یک رژیم انقلابی است که حرکت به سمت تسلیحات اتمی در طبیعت آن است».
به نظر میرسد با توجه به انتشار ارزیابی نهایی «آمانو»، مدیرکل آژانس انرژی اتمی در تایید نیت و خواسته نئوکانها و تلاش مشترک «جان کری» و «اوباما» برای ثبت رویه تاریخی «مجرمیت هستهای ایران»، نقض عملیاتی و مکرر برجام، تازه آغاز شده است و «تنبیهات» بیشتری برای کشوری که با پای خود وارد این فرآیند شده و برخی اتهامات را پذیرفته، در پیش است.
زین کردن اسب سرکش
نویسندگان مقاله مذکور، در پایان تاکید کردهاند با توجه به درک تاریخی آمریکا از مقامات ایران، طبیعی است که دولت اوباما برای «شکست رژیم ایران» و تغییر حاکمیت تلاش کند تا امنیت همسایگان و اسرائیل و ثبات خاورمیانه تامین شود.
اهمیت این مقاله تاریخی که در یادداشت منتشر شده در لابلاگ با عنوان «نئوکانها به دنبال تغییر رژیم ایران» مورد استناد قرار گرفته، در همراهی عملیاتی اوباما با تحلیل استراتژیک اما قدیمی نئوکانهای حامی طرح «تغییر رژیم ایران» است. این همان استدلال گمشدهای است که میتواند رفتار عجیب شخص اوباما و تیمش در تایید و توجیه قوانین ضد ایرانی تصویب شده در کنگره را تحلیل کند.
رهبر حکیم انقلاب، حتی پیش از امضای برجام و در بحبوحه قسم و آیه حامیان داخلی اوبامای «مودب و باهوش»، در تحلیل تاکید برخی دولتمردان آمریکا مبنی بر پایان سیاست تلاش برای «تغییر نظام ایران» در 21 اسفند 93، فرمودند: «دشمنان نظام میگویند دنبال تغییر رفتار جمهوری اسلامی هستیم نه تغییر نظام! تغییر رفتار نظام، یعنی ملت ایران از لوازم حتمی حرکت به سمت تحقق آرمانهای خود و اجرای اسلام کامل کوتاه بیاید و این هدف، در واقع همان تغییر نظام و نابودی سیرت دین در حرکت عمومی نظام اسلامی است که این بار، از این طریق دنبال میشود».
سکوت علامت رضایت؟!
به این ترتیب میتوان چنین نتیجه گرفت که در «دوران سخت پسابرجام» تازه مرحله اعمال فشارهای بیشتر آمریکا بر دولت، با هدف تاثیرگذاری بر رفتار دولتمردان و ادامه پروسه عقبنشینی آغاز شده است. نوع رفتار دولت یازدهم با آمریکا به عنوان ضامن اجرای برجام و عدم تصویب تحریمهای جدید ضد ایران، در ادامه یا توقف این روند بسیار تاثیرگذار است، چرا که آمریکاییها اعم از نئوکان و نئولیبرال، تمایل به از دست رفتن برجام و خروج ایران از تله حقوقی مذکور ندارند. آیا کنترل نحوه عملکرد اوباما، با انتشار توجیهات فاجعهبار عراقچی، مذاکرهکننده ارشد ایران و واکنش ناقص سخنگوی دستگاه دیپلماسی کشور، در برابر نقض برجام، ممکن است؟ آیا دولت خود را برای عواقب داخلی و بینالمللی تصویب قوانین ضدایرانی جدید آماده کرده که اینگونه منفعلانه با «قتل رسمی برجام» تعامل میکند؟ آیا حقیقتا «برجام» برای دولت یازدهم سندی ارزشمند است؟!
***************************************