* در ماههای اخیر برخی فعالان سیاسی اصلاحطلب بیان کردهاند اصلاحطلبان شرایط مناسبتری نسبت به سال ٩٢ دارند و امکانات آنان قابل مقایسه با سال ٩٢ نیست. در سوی مقابل در دو سال اخیر، محدودیتهای این جریان سیاسی و رسانهها، تغییر چندانی نکرده است. این پارادوکس را چگونه باید تحلیل کرد؟
** من این فرمایش دوستان را تأیید میکنم. وضع ما بهتر از ماههای پیش از انتخابات ریاستجمهوری یازدهم در سال ٩٢ است. در آن مقطع به دلیل شرایط سیاسی که چهار سال قبل از آن حاکم بود، فضای فعالیت سیاسی بسته بود و برای برخی فعالیتهای معمول حزبی و تشکیلاتی هم مانع وجود داشت. بااینحال، انتخابات ریاستجمهوری بهطور کلی، فضایی ایجاد میکند که کارکردن در آن به سختی مجلس و شورا نیست. تبلیغکردن و فضا ایجادکردن و موجآفرینی برای ریاستجمهوری، پیچیدگیهای فراوان مجلس را ندارد. برای مجلس به سبب تعدد نامزدها در حوزههای انتخابیه مختلف، امکانات ویژهای مورد نیاز است و کار سیاسی و انتخاباتی بهمراتب سختتر است.
در انتخابات ریاستجمهوری، ما به دنبال رساندن یک پیام به مردم هستیم و آن اینکه به چه کسی رأی بدهید و دلایل آن چیست؟ یک اسم وجود دارد و تشخیص آن برای مردم نسبتا راحتتر است. هرکسی با علایق خود میتواند به یکی از کاندیداهایی که در سطح کشور و در همه رسانهها به آنان پرداخته میشود، رأی بدهد. اما در انتخابات مجلس مدیریت میدان انتخابات و کسب رأی، بسیار دشوار است. احتمالا منظور دوستان من از بهترشدن امکانات، به بهبود فضای سیاسی برمیگردد و اینکه مردم امیدوارتر شدهاند اگر نه از نظر سختی، کار در میدان انتخابات مجلس بسیار دشوارتر از ریاستجمهوری است.
* منظور شما از مدیریت میدان انتخابات چیست؟
** باید تلاش کنیم روی کاندیدای واحد در حوزههای تککاندیدا و روی فهرست واحد در شهرهای بزرگ به توافق برسیم. این مشکلی است که وجود دارد. البته با تمهیدات اندیشیدهشده و درکی که اصلاحطلبان از مخاطرات پیشِرو پیدا کردهاند، میدانند باید روی راهبرد یا همه یا هیچ برنامهریزی کنند. بااینحال، مسائل قومی و منطقهای در انتخابات مجلس بسیار تعیینکننده است و همه چیز سیاسی نیست. در کنار آن مدیریت صندوق رأی و آرای مردم هم محل تأمل است، چراکه در انتخابات مجلس، قانعکردن مردم برای رأیدادن در انتخابات مجلس، بسیار سختتر از ریاستجمهوری است.
* البته در دوره ششم، تا حدی این نُرمها تغییر کرد. این نشاندهنده آن نیست که اگر فضای سیاسی و درک واقعی از اهمیت مجلس وجود داشته باشد، مردم پای صندوقها میآیند؟
** حتی دوره ششم که رقم آرای ما چند برابر میانگین ادوار بود و آن رکوردها همچنان باقی مانده است هم حدود ٦٥ درصد واجدان شرایط، رأی داده بودند. ما در فهرست اصلاحطلبان اصفهان پنج نفر بودیم که بین ٢٣٠ تا ٢٦٠ هزار رأی آوردیم. در هیچ دورهای کاندیداهای اصولگرا بالای ١٣٠ هزار رأی نیاوردند.
* در تهران هم رکورد دکتر محمدرضا خاتمی، همچنان حدود یک میلیون رأی با نفر اول دورههای بعد که اصولگرا بود، فاصله دارد درحالیکه واجدان شرایط رأی در دورههای هفتم تا نهم که اصلاحطلبان کمتر امکان مشارکت داشتند، دو برابر شده است.
** بله، اما فضا با آن روزها بسیار تفاوت کرده است. اصولا این دوستان گرامی که مجالس هفتم و نهم را تشكيل دادند، چنان عملکردی داشتند که امروز قانعکردن مردم برای توجه به اهمیت جایگاه مجلس بسیار دشوار شده است. تصور عمومی در جامعه این است که برخی نمایندگان مجلس به سراغ استیضاح یک وزیر میروند چون وارد روابط استانی با آنها نشده است یا هزینههای گزاف انتخاباتی میکند درحالیکه کل دریافتی آنها در چهار سال مجلس، نیمی از این هزینهها را هم پوشش نمیدهد.
البته هنوز هم در اقشار فرهیخته، از مجلس ششم و عملکرد آن به نیکی یاد میشود اما اگر امروز در تاکسی نشسته باشی و راننده محترم، رادیو مجلس را روشن کند، متوجه میشوید احساس خوشایندی نسبت به آن وجود ندارد. در جریان رأی اعتماد به وزیران دولت روحانی، استیضاحها، طرح سؤالات از وزرا و توهینهایی که به وزیران بهویژه دکتر ظریف، بهعنوان یک چهره مورد احترام جهانی صورت گرفت، فضایی ایجاد کرده که مردم معتقدند بیشتر منافع شخصی و حزبی برخی افراد در نظر گرفته میشود تا منافع مردم.
* همین فضایی که به آن اشاره کردید را در بخش نظرات مردم در سایتها میبینیم. آنها به برخی نمایندگان یا چهرههای تندرو میگویند از این مسائل خسته شدهاند و وعده هفت اسفند را میدهند. این یعنی در این دوره، فضا تغییر کرده است؟
** اگر نقطه امیدی وجود داشته باشد، همین نکتهای است که به آن اشاره کردید. البته نباید آن را خیلی بیش از حد بزرگ کرد و باید متناسب با واقعیتها به این مسائل اندیشید.
* همین واقعیتهایی که به آن اشاره میکنید چقدر قابل مدیریت است؟
** همانطور که گفتم به راحتی نمیتوان از این فضای خاص عبور کرد. درست است که در بخشهایی از اقشار متعهد و فرهیخته، اهمیت این دوره از انتخابات مجلس درک شده است، اما این انتخابات، دارای پیچیدگیهای خاصی است. باید فضایی ایجاد کنیم که همه مردم برای تغییر وضعیت موجود پای صندوقهای رای بروند اما بههرحال این پیام هم مقداری کشش دارد و ایجاد فضای انتخاباتی تنها در اختیار اصلاحطلبان نیست. مجموعهای از نهادها در این حوزه ایفای نقش میکنند که تعیینکننده هستند. با این حال همانطور که گفتم نقطه امید ما علاوه بر نارضایتی مردم از عملکرد اصولگرایان در مجلس، مجموعه جوانان بین ٢٠ تا ٣٠ سال بهویژه دانشجویان هستند.
بارها دیدهایم هر بار این مجموعه به حرکت درآمده، همه را به حرکت درآورده و محاسبات را بر هم زده است. البته این کار سختی است اما اگر این روال رخ دهد، اینها در مجموعه خانوادهها، محلهها، روستاها و شهرها میتوانند کاملا فضا را عوض کنند. این اتفاق در سال ٩٢ هم رخ داد و به کل جامعه تسری یافت. به نظر من در ابتدا نمیتوان به حرکت گروههای میانسال امیدوار بود. در این دو ماه، مهم این است که قشر جوان و پرنشاط و پرتحرک را که با توجه به شرایط سنی، در دورههای گذشته فعالیتهای سیاسی کمتر آسیب دیده یا احیانا دچار ناامیدی شدهاند، برای نقش آفرینی ترغیب کرد.
* به بحث امکانات برگردیم. حضور دولت روحانی میتواند چقدر در فضای انتخابات تأثیرگذار باشد؟ در همین جلسه اخیر شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، فعالان شهرستانها از وضعیتهای هیأتهای اجرائی و مسائل دیگر ناراضی بودند. خود شما در اصفهان که یکی از شهرهای مهم ایران است با این مشکلات مواجه نیستید؟
** اصولا قرار هم نیست دولت فاکتور تعیینکنندهای باشد و قرار است فقط در صحت انتخابات و امانتداری آن ایفای نقش کند. این را میگویم که خوانندگان توجه داشته باشند، کسی انتظار جانبداری از دولت روحانی نداشته باشد. همین که صحت انتخابات و امانتداری صندوقهای رأی را به درستی انجام دهد، وظیفه قانونی خود را انجام داده است. در مورد هیأتهای اجرائی، الان اگر صحبتی کنیم، میگویند قضاوت پیش از وقوع جرم است. البته ترکیب هیأتهای اجرائی میتوانست امیدبخش و اعتمادآفرین باشد. مسئله من گرایش «میانه» مجموعه وزارت كشور نیست. مشکل قاطعنبودن در اجرای قانون است.
در گذشته هم جایی که انتظار داشتیم این وزارتخانه حداقل از مجوز استانداری و فرمانداری خودش دفاع کند و نه امنیت یک سخنران، نتیجهای حاصل نشده است و فقط یکسری سخنان کلی و اعلام اینکه پروندهای تشکیل شده و به دستگاه قضایی رفته است یا اقدامات نمایشی، نظیر دستور برای تهیه گزارش برهمخوردن مراسم، مطرح شده است. با اینکه فعلا بنای قضاوت پیش از واقعه را ندارم، این نارضایتی در مجموعه کشور نسبت به عملکرد وزارت کشور وجود دارد و باید دید هیأتهای اجرائی برای دفاع از حقوق کاندیداها چه خواهند کرد.
پس آنچه بهعنوان بهبود امکانات اصلاحطلبان مطرح میشود، قطعا مربوط به تغییر در وزارت کشور نیست. بیشتر امکانات را باید به فضا نسبت دارد. فضای کمرمق زمستان سال ٩١ و احتمال بسیار پایین امکان تغییر در آن مقطع را نمیتوان با امروز مقایسه کرد. در این دو سال دولت در حوزههایی مانند اقتصاد و سیاست خارجی و تا حدی هم حوزه فرهنگی، دستاوردهایی داشته. مسئله برجام و توافق با قدرتهای جهانی امید در مردم ایجاد کرده که امیدواریم تقویت شود. عمده امکان همه دلسوزان کشور و منافع ملی، همین فضا است وگرنه نه در ابزارهای تبلیغاتی و محدودیتهای رسانهای اصلاحطلبان تحول خاصی رخ داده و نه شرایط وزارت کشور عوض شده است.
* اگر فرض را بر حضور نامزدهای اصلاحطلبی که در شرایط فعلی امکان ماندن در فرآیند انتخابات دارند بگذاریم، از نظر تبلیغات و گفتوگو با مردم، چه شرایطی نسبت به دورههای گذشته دارند؟
** باید به محدودیتها و خیزی که تندروها برای سلب امکانات قانونی اصلاحطلبان برداشتهاند هم اشاره کنم. البته در حال حاضر بیشتر میتوان گفت که چه کارهایی را نباید انجام دهیم. تبلیغات کاغذی برای ما بسیار پرهزینه است. معمولا شرایط به این گونه بوده که کاندیداهای منتسب به اصلاحطلبان، امکانات مالی خیلی کمتری دارند و در عین حال اعتقادی هم به برخی کارهایی که طرف مقابل انجام میدهد ندارند. در برخی ادوار، بچههای ما ساعت ١٢ شب پوستر کاندیداهای ما را میچسباندند و شش صبح میدیدیم همه آنها کنده شده و اگر بیلبوردی هم در جایی نصب شده بود، پاره شده است! بنابراین هزینه برای بنر و پوستر بینتیجه است، چون تیمهایی منسجم و دارای سازماندهی هستند که با خیال راحت اجازه نمیدهند ماندن این پوسترها به صبح برسد!
از آن سو هم طرف مقابل در و دیوار را از تبلیغات خود پر میکنند. البته آنجایی که ممکن است فضاسازی شود و با اینگونه اقدامات دل مردم را خالی کنند، باید فعالیتهایی داشت اما خیلی نمیتوان روی اینگونه از تبلیغات حساب کرد. تجربه هم نشان داده که رسانههای عمومی هم در اختیار رقیب است. بههرحال نقطه قوت ما فضای مجازی است. در دهه گذشته، دسترسی به این فضاها مختص اقشار متوسط به بالا بود اما حالا با این حجم تلفنهای همراه هوشمند و اینترنت همراه، تا دل روستاها شاهد ایجاد گروههای مختلف در شبکههای اجتماعی تحت موبایل هستیم. باید از این فرصت بهدرستی بهره گرفت.
* اتفاقا طرف مقابل شما در این حوزه هم بسیار منسجم عمل و سرمایهگذاری وسیعی کردهاند.
** بله، آنها همواره در حوزه پول و سرمایهگذاری، دست بالا را دارند اما در مواقعی که موج مثبت ایجاد شود، به دلیل نوع پیام و ارتباط مؤثر و اعتمادی که مردم به اصلاحطلبان دارند، فضا به نفع ما رقم میخورد. در فضای مجازی، امکان پوستر پارهکردن هم کمتر است و میتوان کار و برنامهریزی کرد به شرطی که بتوان با امواج منفی این فضا هم مقابله کنیم. از هماکنون باید اجازه ندهیم طرف مقابل با ایجاد یأس و ناامیدی، انتخاباتی حداقلی را به ارمغان بیاورد چون پیروزی آنها در حضورنیافتن مردم است. مجموعه جوانان که موتور محرکه ما هستند، میتوانند در فضای مجازی هم امواج مثبت ایجاد کنند.
* یکی از اصلیترین ابزارها، گفتوگو با مردم، دانشگاهیان و گروههای مرجع است. نشستهایی که همه روال قانونی آنها هم طی شده باشد و بر اساس قانون برگزار شوند. اگر امنیت این نشستها هم سلب شود، چه باید کرد؟
** موضوع جلسات و اجتماعات هم اهمیت بسیاری دارد. تا اینجای کار که کارنامه خوبی برای تأمین امنیت جلسات قانونی، به چشم نمیخورد اما شاید در فضای انتخابات، مسئولان به پایمالنشدن قانون و شکستهنشدن حرمت مجوزهای قانونی و دستگاههای متولی برقراری نظم و امنیت اهمیت بیشتری بدهند. البته من اساسا به همایشهای بزرگ امیدی ندارم. امکان برگزاری آن فراهم نخواهد شد و ایجاد اختلال در آن، اصلا منتفی نیست.
* پس چه راهکاری در نظر دارید؟
** از ابتدا باید برنامهریزی برای جلسات کوچکتر که امکان اجرای آن راحتتر است، صورت گیرد. میتینگهای بزرگ سیاسی برای ایجاد فضای انتخاباتی مناسب است تا انتقال پیام اما باید تکیه روی آنها هم باشد. همه اینها وقتی امکانپذیر است که موتور جوانان روشن شود.
* ممکن است برخی اصلاحطلبان شاخص نتوانند نامزد شوند. آنها چه کمکی میتوانند بکنند؟ قبلا اینطور بود که چهرههای فهرست هم تعیینکننده بودند. به نظر شما فضای امروز تغییر کرده است؟
** بههرحال مسئله صلاحیتها از اصلیترین دغدغههای اصلاحطلبان است درحالیکه رقیب ما اساسا مشکلی در این زمینه ندارد. معتقدم نباید خیلی چهرههایی که داریم را بسوزانیم. البته باید رویکرد نهادهای نظارتی در زمینه بررسی صلاحیتها را دید و آنوقت درباره اینکه چهرههای شناختهشده چگونه میتوانند در فرایند انتخابات ایفای نقش کنند، تصمیم گرفت. بااینحال به نظر میرسد بخشی از چهرههای شناختهشده اصلاحطلب اگر حاضر باشند و صلاحیت آنها تأیید نشود، میتواند فضای یأس ایجاد کند؛ بنابراین بهتر است ثبتنام نکنند. اگر بتوان موج اجتماعی مثبت ایجاد کرد، آنگاه با تأکید بر اهمیت فهرست اصلاحطلبان و حمایت رهبران اصلاحطلب از آنها میتوان مردم را ترغیب کرد. سال ٧٨ دقیقا همین اتفاق افتاد.
آن سال مردم، بنده را در انتخابات مجلس ششم کمتر میشناختند و پس از آن بود که برای جامعه شناخته شدیم اما موج اصلاحطلبی ایجاد شده بود و مردم به فهرستها اعتماد کردند. به نظر من این الان مشکل ما نیست. مهمترین و مشکلترین بخش کار ما رسیدن به اتفاق نظر در حوزههای انتخابیه در میان اصلاحطلبان است. رسیدن به فهرستهای واحد و پرهیز از رقابت باید یک اصل پذیرفتهشده باشد. همین که جامعه احساس کند فهرستی متعلق به اصلاحطلبان است یا در حوزههای تککاندیدا، یک کاندیدا موردحمایت ائتلاف اصلاحطلبان است، میتواند مؤثر باشد و نباید خیلی نگران شهرت فعلی او بود یا روی شهرتهای قبلی تکیه کرد. اتفاقا طرف مقابل هم همین حساب را میکند.
http://www.sharghdaily.ir/News/81455
ش.د9405303