(روزنامه جوان – 1395/03/13 – شماره 4827 – صفحه 2)
آغاز يك پيوند
در آذرماه سال 1341 كه مخالفتهاي امام خميني و علماي قم و با همگامي پارهاي از روشنفكران مذهبي با لايحه انجمنهاي ايالتي ولايتي بالا گرفت، جنبش دانشجويي با يك مجتهد و مرجع تقليد مجاهد آشنا شد. در اين مقطع، عدهاي از دانشجويان مذهبي براي ملاقات با رهبر نهضت اسلامي به قم عزيمت كردند و مورد تفقد ايشان قرار گرفتند. آنان دراين سفر با ديگر مراجع و علما نيز ديدار و با آنان سخن گفتند. (1) سپس در ادامه، در جريان مخالفت امام خميني به رفراندوم «انقلاب سفيد»، پيوند جنبش دانشجويي با رهبر كبير انقلاب فزوني گرفت.
نويسنده اثر «بررسي و تحليلي از نهضت امام خميني» به اين موضوع اشاره ميكند: «طبقه دانشگاهي و بعضي احزاب و گروههاي سياسي با روحانيت همصدا شدند و قانونشكني دولت عَلم را محكوم كردند و دانشجويان دانشگاه تهران با تشكيل ميتينگ بزرگي به قم شتافتند و در صحن مطهر مسجد اعظم و منازل علماي قم به تظاهرات پرداختند و پشتيباني خود را از خواستههاي علماي اسلامي اعلام كردند.» (2)
در واقعه خونين 15 خرداد سال 1342، با بازداشت رهبر انقلاب، راهپيماييهاي اعتراضي مردم بالا گرفت. جنبش دانشجويي نيز همگامي خود را با پيوستن به امواج گسترده اعتراضات مردمي اعلام و فعالانه در راهپيماييها حضور يافتند.
جنبش دانشجويي درحمايت از نهضت اسلامي با برگزاري تظاهراتي كه از مسجد هدايت شروع شده بود با سردادن شعار «خميني پيروز است» به طرف بازار رفته و بعد از آن به ميدان مولوي داخل شدند و به عنوان مقصد بعدي، به سوي ميدان موسوم به «شاه» به راه افتادند. درمقصد پايان اين راهپيمايي، يكي از دانشجويان در مقوله تداوم اعتراضات و نيز تلاش بيشتر براي نيل به پيروزي سخناني را ايراد و حمايت جنبش دانشجويي را از مواضع و اعتراضات امام خميني اعلام نمود. پس از سخنراني، معترضان دانشجو وارد مدرسه حاج ابوالفتح شدند و در محفل عزادارياي كه از سوي علماي تهران تشكيل يافته بود، حضور به هم رساندند. به شهادت اسناد در آن مجلس نيز يكي از دانشجويان درسخناني، تعرضات رژيم شاه به قانون را محكوم و جنبش روحانيت را ستود و پشتيباني دانشگاهيان را از امام خميني و مبارزه ضد استعماري ايشان اعلام كرد. پس از آن تظاهرات باشكوهي به منظور ابراز وحدت و همبستگي بازار و دانشگاه به طرف دانشگاه برگزار شد. (3)
استحكام يك «پيوند» بعد از خرداد42
پس از واقعه خونين 15 خرداد سال 1342 و دستگيري رهبر نهضت اسلامي، بهتدريج بر محبوبيت و مكانت امام خميني در ميان جنبش دانشجويي افزوده شد. درواقع امام راحل در اين مقطع در جايگاه مرجعيت ديني، با اعلام سخنان قاطع عليه محمدرضا پهلوي و دولتهاي امريكا و اسرائيل و همچنين مبارزه با اختناق و فزونطلبي حاكميت و اصرار بر رويكرد اسلامي، اجابتكننده نسل جوان ِ نوخواه و مذهبي شد و رفتهرفته نظر دانشجويان را نسبت به روحانيون دگرگون ساخت، چراكه در دهه 30، بخش زيادي از روحانيت ازپرداختن به امور سياسي دوري ميكردند و تنها رسالت خويش را ارائه تعليمات اخلاقي به جامعه و بيان خطابههاي مذهبي ميانگاشتند. بخش ديگري از روحانيون كه سياست را وجهه عمل خود قرار داده بودند، اولاً: به لحاظ تعداد، بسيار محدود بودند و ثانياً: به دليل اختناق ايجاد شده درآن دوران، عمدتا وظيفه مبارزاتي خويش را در افزايش گرايش ديني جامعه تبليغ معنويات محدود كرده بودند. با اين تجريه تاريخي و در آغاز دهه 40، يك مرجع بزرگ تقليد با ورود آشكار به عرصه سياسي، در صف نخست اعتراضات قرار داشت و با اعلام تنگناهاي ايرانِ آن روز بدون هيچ پردهپوشي، خواستار تغييرات اساسي در رويكردها و رفتارهاي شاه شده بود.
پس از رهايي رهبر كبير انقلاب از حبس و حصر در 18 فروردين سال 1343، ايشان طي بياناتي در حضورتني چند از دانشجويان دانشگاه تهران در تاريخ 1343/3/21، با تحليل وضعيت اقتصادي كشور و تبيين تبعيضات موجود اقتصادي، اجتماعي، وابستگي به اجانب، عدم استقلال كشور، نبود آزاديها و تصوير بدلي كه از اسلام ارائه شده است و با بيان اين موضوع كه دانشجويان «از زنداني بودن آقاي طالقاني و [مهندس مهدي بازرگان] افسرده نباشند»، بلكه وجود اين اتفاقات را براي مبارزه ضروري بدانند، از دانشجويان خواست در «دانشگاه، پرچم اسلامي را بالا ببرند»، تبليغات مذهبي و تظاهر به خواندن نماز و وحدت مذهبي خود را حفظ كنند. وي در اين سخنان ضمن اعلام مخالفت با برنامه انقلاب سفيد شاه اظهار كرد:«خميني را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد كرد.»(5) در سخنرانيهاي بعدي نيز امام خميني همچنان به وابستگي رژيم شاه، عدم اجراي قانون اساسي، نبود آزاديهاي سياسي، نابرابريهاي اجتماعي، اقتصادي و تبليغات و فشارهاي ضد اسلامي و ضد روحاني اشاره كرد.
جنبش دانشجويي و اعتراض امام به «كاپيتولاسيون»
شايد بتوان اعتراض تاريخي و ماندگار رهبر كبير انقلاب به تصويب كاپيتولاسيون در مجلس وقت را از فرازهاي مهم پيوند ميان جنبش دانشجويي و نهضت اسلامي قلمداد كرد. رهبر نهضت در اين نطق تاريخي، آشكارا وابستگي شاه به امريكا و نقض استقلال كشور را به باد انتقادات تند گرفت و ملت را به اعتراض نسبت به سياستهاي رژيم شاه فرا خواند. متعاقب اين سخنراني با صدور اعلاميهاي از توطئه رژيم بيش از پيش پرده برداشت.
اين اعلاميه در سطح وسيعي چاپ و در تمامي شهرستانها توزيع شد. بيش از 40 هزار نسخه از اين اعلاميه فقط در تهران توسط 500 تن از جوانان بازاري و دانشگاهي پخش شد. شيوه توزيع اعلاميهها بهگونهاي بود كه ساواك را به وحشت انداخت، ولي قادر به جلوگيري از آن نشد. در چنين وضعي كه نارضايتي مردم اوج ميگرفت، نيروهاي امنيتي شاه، امام خميني را دستگير و به تركيه تبعيد كردند.(5) در پيام مذكور امام خميني خطاب به دانشجويان اظهار كرد:«بر جوانان دانشگاهي است كه با حرارت با طرح مفتضح [كاپيتولاسيون] مخالفت كنند. با آرامش و شعارهاي حساس مخالفت دانشگاه را به ملتهاي دنيا برسانند. بر دانشجويان ممالك خارجه است كه در اين امر حياتي كه آبروي مذهب و ملت را به خطر انداخته است ساكت ننشينند.» (6)
بعد از تبعيد امام خميني رابطه مستقيم طيف مذهبي جنبش دانشجويي با وي قطع شد و ارتباطات از طريق ارسال نامه و پيامها و گاهي به صورت اعزام نمايندگان دانشجويان برقرار ميشد.
تأثيرات نهضت امام خميني بر جنبش دانشجويي
در هر حال آغاز نهضت امام خميني آثار چشمگيري بر جنبش دانشجويي داشت. اولاً: با طرح انديشههاي روشن خود، شكاف كاذب بين روحاني و دانشگاهي را كاهش داد و با ارائه ديدگاههاي اصولي خود براي حفظ استقلال كشور در برابر قدرتهاي خارجي، اعم از شوروي، امريكا و انگليس و با تأكيد بر اجراي قانون اساسي و افشاي سياستهاي استبدادي و خودكامه و ضد اسلامي رژيم شاه و نيز طرح مشكلات اقتصادي و نابرابريهاي اجتماعي و تلاش براي حفظ هويت و فرهنگ اسلامي جامعه ايران زمينه ارتباط مناسب با دانشجويان و عامه مردم را فراهم كرد. ثانياً: بيان صريح مشكلات مردم و اتخاذ مواضع روشن و مشخص در مقابل رژيم شاه از طرف يك مرجع تقليد باعث شد دامنه جنبش از نخبگان سياسي و دانشجويان به تودههاي مردم كشانده شود و زمينه بسيج عمومي فراهم آيد.
ثالثاً: طرح ديدگاههاي سياسي اصولي با مباني مذهبي از طرف امام خميني در مقابله با رژيم شاه باعث شد زمينه نهضت اسلامي كه قبلاً در دانشگاهها بر محور فعاليتهاي فرهنگي رشد كرده بود، تقويت و خلأ رهبري سياسي اين نهضت در سطح كلان پر شود.
امام خميني طي دوران قبل از انقلاب اسلامي مجموعاً 128 پيام براي دانشجويان داخل و خارج از كشور صادر كرد. بيش از 80 درصد اين پيامها در سال 1357ـ 1356 ارسال شده است. (7) در اين پيامها امام خميني دانشگاه را پايه اصلي تحولات و ترقي كشور و تأثيرگذار در مسائل سياسي جامعه و روند مبارزه دانسته است. از اينرو توجه ويژهاي به قشر دانشجو كرده است تا از وجود دانشجويان آگاه و فعال براي پيروزي نهضت اسلامي و پيشبرد و ترقي كشور استفاده شود.
تلاش براي افزايش آگاهي ديني و سياسي دانشجويان، وحدت و همدلي ميان آنان و روحانيون مبارز استفاده كامل از تواناييهاي جنبش دانشجويي براي مبارزه با استبداد و استعمار و كمك به ملتهاي مظلوم و تحت ستم نظير فلسطين، استفاده از ابزارهاي ارتباط جمعي توسط دانشجويان خارج از كشور، استفاده از شخصيتهاي بينالمللي و تريبون سازمانهاي بينالمللي براي افشاي ماهيت رژيم شاه و اعمال فشار بر آن، استفاده از نسل جوان دانشجو براي آگاهي ساير اقشار اجتماعي جامعه و نيز افكار عمومي جهانيان در جهت اعمال فشار به رژيم شاه، دوري از مطالب التقاطي، تلاش در جهت كسب آگاهي دقيق از معرفت ديني، حفظ ايمان و تعهد به همراه آموزشهاي علمي، حفظ وحدت دانشجويان در مبارزه با رژيم شاه، حمايت و تشويق دانشجويان به مبارزه و ارائه رهنمودهاي مبارزاتي به آنان از مهمترين محورهاي پيامهاي ارسالي و مكاتبات امام خميني با دانشجويان بود. (8)
گسترش روابط رهبر انقلاب و جنبش دانشجويي و تأثير آن در پيروزي انقلاب اسلامي
توجه و عنايتي كه امام خميني به خواستهها و نيازهاي جنبش دانشجويي داشت، باعث تشديد پيوند و استحكام رابطه رهبر و جنبش دانشجويي شد. امام خميني با درايت تمام به خواستههاي دانشجويان پاسخ مثبت ميداد و آن را در سخنان خود منعكس و در عين حال در موقعيت مناسب برخي از آنها را جرح و تعديل ميكرد.
جنبش دانشجويي كه به يك معنا نمايندگي بحران هويت جامعه را به عهده داشت، از يكسو از دستاوردهاي تمدن غرب بيزار شده بود، چون رژيم شاه را مورد حمايت همه نظامهاي سياسي غرب ميدانست و از طرف ديگر دل خوشي از نظامهاي سوسياليستي و كمونيستي نداشت، بالاخص كه ماركسيستهاي ايران سابقه خوبي در كشور نداشتند. به همين دليل در يك فضاي دو قطبي سياسي ـ ايدئولوژيك گير كرده بود و به دنبال آلترناتيوي براي آن دو ميگشت و آن «بازگشت به هويت اسلامي خويش» بود كه امام خميني آن را ملاك عمل مبارزاتي خود قرار داده بود.
عوامل فوق باعث شدند رابطه تنگاتنگي بين امام خميني و دانشجويان مسلمان كه اكنون بخش اعظم دانشجويان دانشگاهها را تشكيل ميدادند به وجود آيد. هر چه اين رابطه نزديكتر ميشد نياز به پيوند ديگري نيز احساس ميشد و آن پيوند با مردم بود. پيوند دانشجويان با امام خميني بدون پيوند دانشجويان با مردم نميتوانست ثمربخش باشد. وقتي مبارزه مسلحانه شكل گرفت، دانشجويان بر اين اعتقاد بودند كه ميتوانند انتقالدهنده مشي مبارزه مسلحانه در بين مردم باشند، اما هنگامي كه اين روش شكست خورد و در جذب تودههاي شهري و روستايي ناكام ماند، به اين فكر افتادند كه بايد انتقالدهنده آگاهي به مردم باشند، زيرا بدون آگاهيبخشي و تحريك تودهها به مبارزات و تظاهرات خياباني امكان شكلگيري انقلاب مشكل است.
از سالهاي اوليه دهه 1350 پيوند بين مردم و دانشجويان بهتدريج رو به گسترش نهاد و اين زماني بود كه با ظهور انديشههاي دكتر شريعتي، گرايش به مذهب در دانشگاهها تقويت و امكان برقراری ارتباط بيشتر بين دانشجويان و روحانيون مبارز و افكار امام خميني فراهم شد. در سالهاي قبل از اين دوران تودههاي مردم ديدگاه بدبينانهاي به دانشگاه داشتند و عمدتاً دانشجويان را لاقيد و داراي انگيزههاي شهواني و پست ميدانستند، اما پس از رشد انديشههاي مذهبي در دانشگاه در دهه 50 بهتدريج ارتباط بين دانشجويان مسلمان و تودههاي مردم برقرار شد، بهويژه پس از كودتاي درون سازماني مجاهدين صف نيروهاي مسلمان در دانشگاه از نيروهاي كمونيست كاملاً جدا شد و صداقت و خلوص دانشجويان مذهبي اعتماد مردم را جلب كرد. با طرح انديشههاي مذهبي تبليغ رهبري امام خميني بين تودههاي مردم اين ارتباط محكمتر شد، همچنانكه پيوند امام خميني و دانشجويان نيز فزوني يافت، بهگونهاي كه تحليل آماري پيامهاي امام خميني به دانشجويان اين موضوع را تأييد ميكند، يعني بيش از 80 درصد پيامهاي امام خميني به دانشجويان قبل از انقلاب در سالهاي 1356 و 1357 صادر شده است.
دستاورد بزرگ يك «پيوند»
افزايش ارتباط بين دانشجويان مسلمان امام خميني و روحانيون مبارز و اعتماد مردم به دانشجويان مذهبي يا دانشجويان پيرو خط امام باعث شد كه اين دانشجويان بتوانند بهراحتي در روند فعاليتهاي سياسي جامعه مؤثر باشند. حركتهاي دانشجويان مسلمان در مراسم مذهبي، بهويژه در ماه محرم كاملاً در جهت افزايش آگاهي سياسي مردم و تحرك بخشيدن به آنها برنامهريزي شده بود. همچنين امكان برقراري ارتباط دانشجويان مسلمان با دانشآموزان، بازاريان، كارگران و...فراهم آمد و دانشجويان از اين ارتباط براي مقاصد سياسي بهرهبرداري و اهداف انقلابي را تبيين كردند و به شكل مؤثري در تبليغ رهبري امام خميني و ترويج انديشههاي او قدم برداشتند.
در حقيقت پيوند دانشجويان با مذهب و امام خميني باعث شد جنبش دانشجويي بتواند در حركت جامعه به طرف انقلاب مؤثر باشد. در چنين وضعي مرگ مشكوك دكتر علي شريعتي در خرداد سال 1356، پيام تسليت امام خميني به دانشجويان و پس از آن شهادت آيتالله مصطفي خميني در آبان سال 1356 امكان پيوند عميقتر دانشجويان با امام خميني و خروش جنبش دانشجويي براي پيروزي انقلاب اسلامي را به دنبال داشت. افزايش ارتباط جنبش دانشجويي با امام خميني باعث برقراري ارتباط بيشتر توده مردم با جنبش دانشجويي و نهايتاً افزايش آگاهي سياسي توده مردم در جهت انقلاب شد.
پينوشتها در سرويس تاريخ «جوان» موجود است.
http://javanonline.ir/fa/news/788974
ش.د9500656