قيام دولت اسلامي در ايران و برافراشتن پرچم توحيد در اين كشور- اين مركز حساس و منطقه مهم- امت اسلامي را به هيجان آورد و بيدار كرد، آنها را به سرنوشت و قدرت خودشان اميدوار كرد و به آنها اعتماد به نفس داد. اين بيداري و اعتماد به نفس، دشمن را به توطئههاي پيچيدهاي وادار كرده است؛ اين توطئهها امروز پيشروي ماست. آنها با همه دنياي اسلام مخالفند؛ با حضور اسلام مخالفند؛ با تعليمات اسلامي مخالفند. (مقام معظم رهبري- 6/2/1384)
اجتماعات انساني در جهان سياست نوين بر اساس مؤلفههايي خاص تفكيك ميشود كه محصول آن با واژه ملت شناسايي ميشود. يك تفكيك انساني مبتني بر مرزهاي جغرافيايي كه انسانها را حتي با وجود پيوندهاي عميق فكري و تاريخي از يكديگر جدا ميسازد. در درون اين مرز مادي افراد غالباً داراي فرهنگ، تاريخ و آگاهيهاي مشترك هستند ليكن آنچه آنها را از ديگران تفكيك ميكند لزوماً تفاوتهايي از اين جنس نيست.
از نظر زماني پيدايش ملتها مربوط به دوره تلاش فئوداليسم و ريشه گرفتن و استحكام شيوه توليد سرمايهداري و جامعه صنعتي و پيدايش بازار واحد است. سرمايهداري به تفرقه قومي پايان ميدهد و اهالي را از نظر اقتصادي به هم وابسته ساخته و تمركز سياسي ايجاد نموده و شرايط پيدايش و قوام ملتها را فراهم ميسازد و در روند قوام ملتها، تشكيل دولتهاي ملي تأثير زيادي دارد. دولت ملي يا ملت- دولت نوع خاصي از دولت ويژه جهان مدرن است كه در آن يك دستگاه سياسي در قلمروي ارضي معيني داراي حق حاكميت است و ميتواند اين حق را با قدرت نظامي پشتيباني كند. در اين نوع دولت، جمعيت كشور شهروند محسوب ميشوند و نژاد، زبان و مذهب مشترك شرط ضروري براي موجوديت آن محسوب نميشود.
اين نوع نگرش به انسانها در واقع ناديده گرفتن پيوندهاي فكري و اعتقادي و كمرنگ كردن تأثير آگاهيهاي مشترك بر سرنوشت و رفتار جوامع مختلف است. جايگاه انديشه و آگاهي مشترك در اسلام آنچنان رفيع است كه از اين عامل به عنوان وسيله تفكيك جوامع بهره ميجويد و اصالت هر عامل تفكيكزاي ديگر مانند نژاد، رنگ پوست، قدرت و مكان زندگي را با قاطعيت و صراحت نفي ميكند. در همين راستا خداوند در آيه 13 سوره حجرات با نفي هرگونه برتري و تفكيك مبتني بر امور مادي بر وحدت جوامع مبتني بر تقوا تأكيد و مجموعههاي محصول آن را با واژه امت شناسايي ميكند.
علامه طباطبايي در اين باره مينويسد:«اسلام اصل انشعابات قومي و ملي را بدين صورت كه مؤثر در تكون و پيدايش اجتماع باشد ملغي ساخته است... انشعابات و مليتهايي كه بر اساس «وطن» تشكيل ميگردند امت و مجموعه خود را به سوي وحدت و يگانگي حركت ميدهند و در نتيجه اين ملت از ملتهاي ديگر كه در وطنهاي ديگر قرار دارند روحاً و جسماً جدا ميگردد و با اين ترتيب، انسانيت از وحدت و تجمع دوري گزيده و مبتلا به تفرق و تشتتي كه فطرت انسانياش از آن فرار مينموده ميگردد. در اين صورت برخورد يك جامعه جديد با ديگر جوامع به گونهاي نظير برخورد انسان با ساير اشياء و موجودات طبيعت است كه آنان را به استخدام ميگيرد، استثمار ميكند و... تجربه قرنهاي طولاني از آغاز خلقت، تا كنون به اين حقيقت گواهي ميدهد. به همين دليل است كه «اسلام» اين قبيل انشعابات و تميزات را ملغي ساخته و اجتماع انساني را بر اساس عقيده و نه نژاد و وطن و نظاير آن پايهريزي نموده است.»
اين مطلب يكي از تفاوتهاي اساسي نظام سياسي اسلام با مكاتب سياسي و حقوقي معاصر در مرزبندي موجود ميان انسانهاست. اسلام از آن جهت كه ديني جاوداني و جهانشمول است و جامعه بشري را مخاطب خويش ميداند، بدون توجه به مرزهاي سرزميني و تفاوتهاي نژادي، زباني، ملي و فرهنگي از ميان همه انسانها سربازگيري ميكند و نام «امت واحده» را بر پيروان خويش مينهد. اين مفهوم به كلي با مفهوم شهروندي «ملت» كه افراد را به دولت حاكم در يك سرزمين معين مرتبط ميسازد متفاوت است.
امت
امت در لغت، مشتق از ام به گروهى اطلاق مىشود كه وجه مشتركى مانند دين، زمان يا مكان واحد داشته باشند، خواه اين اشتراك اختيارى يا غيراختيارى باشد. در اصطلاح اين واژه بيشتر بر پيروان يك پيامبر دلالت دارد.
واژه امت در قرآن كريم 65 بار به صورت مفرد يا جمع بهكار رفته است. در قرآن امت به معنى مردم يا عدهاي از انسانها كه با يكديگر پيوند دينى دارند آمده و در احاديث بارها به صورتهاي «امت محمد» يا «امتى» يا «اُمَم» وارد شده و به معنى جماعتى بهكار رفته است كه از يك پيامبر پيروي مىكنند. «اُمَم» نيز به معنى اقوام پيشين و ملتهايى كه خداوند براي آنان پيامبري گسيل داشته، بهكار رفته است.
تفاوت امت و ملت
تأكيد خاص اسلام بر باور مشترك، موجبات تفاوت اساسي در مرزبندي مبتني مفهوم امت و ملت را فراهم نموده است كه ميتوان مهمترينهاي آن را اينگونه بيان نمود:
1- اعضاي يك امت بهدليل پيوند عميق فكري در يك مسير و در راستاي يك هدف متعالي گام بر ميدارند اما ملت مجموعهاي متفرق از نظر ديدگاه، مسير و هدف است.
2- هدفگذاري واحد مبتني بر مفهوم امت موجب ميشود تمام افراد براي رسيدن به آن همراه و ياور يكديگر باشند و احساس اشتراك كامل حاصل شود، اين در حالي است كه جز در موارد معدود هدف مشترك در مقياس ملت شكل نميگيرد و به همين دليل افراد اشتراك و يكپارچگي كامل ندارند.
3- مجموعه تفكيك شده بر اساس مفهوم ملت بهدليل تفاوتهاي فكري موجود در آن زمينههاي انزوا و فرد محوري را ايجاد و تشديد ميكند كه اين به بيگانگي اجتماعي يك ملت منجر ميشود اما در واحد برآمده از نگاه امت پايه اين امر كاملاً متفاوت است. اشتراك فكري ماهيت اجتماع را تقويت و ارتباطات را گستردهتر ميكند.
4- رابطه حاكم و ملت مبتني بر منافع و عموماً يكطرفه و موقت است، در حالي كه بهدليل اهميت پيوندهاي اعتقادي در امت، تمام افراد در تمام زمانها مكلف و موظف به پاسداري و نظارت بر حكومت و حاكمان هستند تا از مسير صحيح و معين خارج نشود.
5- رابطه حاكم و مردم يك رابطه نه صرفاً سياسي كه رابطهاي ديني و برخاسته از ادله شرعي است به همين دليل مردم موظف به نظارت بر حكومت در انجام تمام وظايف ديني و اعتقادي خود هستند و هرگونه خطا و سهل انگاري بايد توسط افراد جامعهشناسايي، گوشزد و در صورت نياز برخورد شود.
الزامات عصر كنوني لزوم پذيرش برخي مرزهاي تفكيكگذاري را هر چند نامطلوب اجباري ساخته و به همين دليل ملتها و مرزهاي آنان غير قابل چشمپوشي است اما يك دولت – ملت مسلمان بايد هدف خود را عبور از اين محدوديت و حركت به سمت تشكيل امت واحده اسلامي معطوف نمايد. تمام ملل مسلمان وظيفه دارند بر اساس اصول وحدت بخش اسلام به اين حركت و هدف پايبند باشند.
اصليترين شالوده وحدت امت اسلامي همانا توحيد ربوبي است و اگر مسلمانها در اين نكته تأمل كنند كه خداوندي كه غير از او خدايي نيست؛ مبدأ هستي و منتهاي هستي است و همه از او هستند و براي او هستند و به سوي او برخواهند گشت و تنها او به حساب آنها رسيدگي خواهد كرد و تنها بايد در مقابل او پاسخگو باشند و او تنها اسلام را به عنوان دين مورد قبول خود، از آنها پذيراست و خداوند آنان را به وحدت كلمه و اعتصام به حبل الله فرمان داده است به خوبي در خواهند يافت كه چارهاي جز وحدت و همدلي با يكديگر ندارند. با وحدت و همدلي است كه ميتوانند مصداق باشند و با هماهنگي و همسويي است كه ميتوانند مقابل جبهه كفر باشند و در صورت يكپارچگي امتهاي اسلامي است كه نصرت الهي يار و ياور آنها خواهد بود و در پناه امداد الهي ميتوان به عزت اسلامي دست يافت.
جمهوري اسلامي نماد حركت به سمت امت اسلامي
جمهوري اسلامي نه به عنوان يك حكومت صرفاً مبتني بر مرزهاي ملي كه به عنوان حركتي در راستاي تشكيل امتي متحد و منسجم بر مبناي اسلام قابل شناسايي و توصيف است. ويژگي منحصر به فرد انقلاب اسلامي كه آن را از ساير انقلابها ممتاز ميسازد، همانا پيروي از حركت انبياي الهي است كه هدف عمده آن ايجاد امت واحده در مسير صحيح است.
مهمترين ويژگي حركت انبيا و به تبع آن جمهوري اسلامي ايران، توجه دادن انسان به ابعاد معنوي اوست. همين ويژگي است كه اين حركت را نسبت به حركتهاي ديگر بهطور كامل متمايز ميسازد و انسانيت انسان را مورد توجه قرار ميدهد. ويژگي ديگر حركت انبيا اين است كه هرگز به فردگرايي، خودخواهي و خودگزيني بها نميدهد؛ چراكه اموري از اين قبيل، لازمه ماديگرايي و دنياگروي است كه انبيا همواره در مسيري خلاف آن قدم برميداشتند.
اين انقلاب و حكومت از آن جهت ميتواند حركتي به سمت امت اسلامي باشد كه واجد شرايط مناسب اين امر است. شرايطي كه ميتوان اينگونه معرفي نمود:
الف- توجه ويژه به ابعاد فرهنگي
جمهوري اسلامي، بيش و پيش از هر چيز، يك حركت فرهنگي است؛ نه يك انقلاب سياسي، حقوقي و اقتصادي. البته اين به معناي نفي خصلتهاي سياسي، حقوقي و اقتصادي اين نظام نيست؛ به عبارت ديگر، جمهوري اسلامي، در عين حال كه به هيچروي از سهم و تأثير عواملي همچون فقر مادي و اقتصادي، ظلم اجتماعي و حقوقي و از دست دادن شأن و حيثيت بينالمللي و جهاني در فاسد و نابهنجار ساختن زندگي انسانها غفلت يا تغافل ندارد، بيشتر دلنگران محروم ماندن مردم از تكامل معنوي و اخلاقي است و اگر با پديدههاي اجتماعياي مانند فقر و ظلم هم مبارزه ميكند، به علتتأثير منفياي است كه هر يك از اين پديدهها در تكامل معنوي و اخلاقي بشر ميتواند داشته باشد.
ب- اهميت به انتخاب آگاهانه
چون هدف اصلي و نهايي اين انقلاب تكامل معنوي انسانهاست و اين هدف جز بر اثر افعال اختياري آنان حاصل نميشود، رهبران اين حركت هرگز به شيوههاي مجبوركننده، تحميلي و قهري متوسل نميشوند بلكه ميكوشند تا خود مردم به مقاصد اين حركت ايمان آورند و آگاهانه و آزادانه به انقلابيون بپيوندند و از جان و دل، سقوط و انهدام نظام فاسد و استقرار نظام اسلامي و تحقق امت اسلامي را بخواهند.
ج- تلاش در تحكيم عقايد حقه
بهمنظور تكامل معنوي آدميان، اين حركت نخست سعي در ايجاد يا تحكيم و تقويت عقايد حقه در مردم ميكند و سپس از آن عقايد حقه در جهت مقاصد انقلاب بهره ميجويد. رهبران اين نظام، برخلاف ديگران، از هر عقيدهاي، اگرچه نادرست و خلاف واقع استفاده نميكنند. آنان با تحريك و تهييج شديد، احساسات و عواطف غير عقلاني مردم را بر فعاليتهاي خود حاكم نميسازند بلكه احساسات و عواطف را محكوم و تابع احكام، ادراكات عقل و آرا و عقايد صحيح ميگردانند و آنگاه از آنها براي محقق كردن اهداف آن سود ميبرند. به همين دليل، ترويج و اشاعه بينشها و ارزشهاي اسلامي كه هم صحيح و مطابق واقعند و هم آمادگي شگرفي براي ايثار، فداكاري و جانفشاني در مردم پديد ميآورند، از جمله برنامههاي رهبران نظام اسلامي است.
د- تأكيد بر تبيين دقيق اهداف
رهبران جمهوري اسلامي، همچنين بر تعيين صريح و دقيق اهداف و مقاصد انقلاب، تأكيد آشكاري دارند. از اينرو، همواره اعلام ميكنند اغراض ملتگرايانه، وطنپرستانه، نژادپرستانه و از اين قبيل را دنبال نميكنند و فقط در پي حق و عدالتند و حال آنكه رهبران ساير انقلابها چه بسا اهداف و مقاصد خود را در پرده ابهام و ايهام پوشيده ميدارند، تا بهاين وسيله هيچ دستهاي از مردم را از خود نرانند. رهبران انقلاب اسلامي، در عين حال كه خيرخواه همه مردم هستند و منافع و مصالح جميع افرادجامعه را در تمام ابعاد و وجوهش، ميخواهند؛ اهداف خود را بهصورت آشكار صريحاً معلوم ميدارند تا ارزشهايحق و ارزشهاي باطل برآميخته نگردد و مردم به گمراهي و بيراهه نيفتند.
ه- عبور از منافع صرفاً ملي
نگاه جمهوري اسلامي ايران در برخورد با مسائل و معضلات خود همواره مبتني بر صلاح و اولويتهاي جهان اسلام به عنوان يك كل واحد بوده است و به همين دليل همواره منافع خود را در كنار منافع جهان اسلام تعريف نموده است. حمايت از مظلومان به ويژه فلسطين اشغالي و دشمني با نمادهاي انحراف و كفر در حالي همواره سرلوحه رفتار اين نظام بوده است كه ميتوانسته با عبور از آرمانهاي امت اسلامي منافع خود در چارچوب مفهوم ملت را تأمين كند. با اين حال اين نظام براي تحقق كامل امت اسلامي تعريف جديدي از منافع ملي با محوريت اسلام ارائه نمود.
فرجام كلام
امت اسلامي اصل مترقي و مفهوم پيشروي فرهنگ اسلامي است كه هم به يك جامعه، هدف و شخصيت اصيل ميدهد و هم مسير تعالي را پيشروي تكتك افراد جامعه قرار ميدهد. اين مفهوم در بندهاي مفاهيم دنيوي و محدود جهان كنوني محصور مانده است اما جمهوري اسلامي ايران پيشقراول و نمونهاي كامل از حركت و سياستگذاري در راستاي تحقق اين آرمان است. اين نظام با بهرهگيري از مفاهيم بلند اسلامي و بنا نهادن نظامي مبتني بر ولايت و فرمانبري از حاكم برگزيده خداوند مسير يكپارچهسازي جهان اسلام را هموار نموده است.
منابع:
قرآن كريم
الميزان في تفسير القرآن
صحيفه نور
كتاب ماهيت و ويژگيهاي انقلاب اسلامي
http://javanonline.ir/fa/news/791628
ش.د9500939