(روزنامه جوان – 1395/04/30 – شماره 4864 – صفحه 10)
جهان مدرن و پسامدرن عقايد ديني مردم را دستخوش تغيير قرار داد و گويي بمبي اعتقادي در عرصه گيتي رها كرد كه بسياري از پايههاي انديشه ديني بشر را ويران نمود. به گزارش روزنامه «جوان» هافينگتون پست در مقالهاي تحقيقي و آماري، وضعيت دينداري در جهان آتي را مورد بررسي قرار داده است.
60 سال پيش در ژاپن، قريب به 70 درصد بزرگسالان ادعا ميكردند اعتقادات ديني شخصي دارند اما امروزه تنها 20 درصد چنين اعتقاداتي دارند. در سال ۱۹۷۰ در سرتاسر ژاپن ۹۶هزار معبد بودايي وجود داشت اما در سال ۲۰۰۷ اين تعداد به ۷۵هزارو۸۶۶ معبد كاهش يافت. از اين تعداد نيز در قريب به 20 هزار معبد هيچ روحاني و خدمتگزاري وجود ندارد. در دهه پنجاه ميلادي بيش از 75 درصد از خانوادههاي ژاپني در خانههايشان محراب كاميدانا و عبادتگاه خانگي آيين شينتو داشتند اما در سال ۲۰۰۷ اين رقم به 44 درصد در كل ژاپن و 26 درصد در شهرهاي اصلي كاهش يافته است.
فيل زاكرمن، پژوهشگر و نويسنده در مقاله مذكور هافينگتون پست مينويسد:«بسياري از پژوهشهاي اخير با مطالعه كشورهاي مختلف سراسر دنيا، يك چيز را نشان ميدهند؛ دينداري رو به زوال است. از اسكانديناوي تا جنوب امريكا و از ونكوور تا سئول، جهان درحال تجربه موج غيرمنتظرهاي از سكولاريسم است. درواقع براساس گزارش جديد نشنال جئوگرافيك جديدترين دين دنيا بيديني است.»
نويسنده اين مقاله در ادامه برخي آمارها در حوزه كشورهاي اروپايي را براي اثبات مدعاي خود مورد بررسي قرار ميدهد. از جمله:
«براي اولين بار در تاريخ نروژ، اكنون تعداد ملحدان و لااَدريگرايان بيشتر از مؤمنان به خداوند است.»
«براي اولين بار در تاريخ بريتانيا، اكنون تعداد ملحدان و لااَدريگرايان بيشتر از مؤمنان به خداوند است.» «ميزان حضور در كليسا در بريتانيا در كمترين حدِ تمام تاريخ اين كشور است: كمتر از دودرصد از زنان و مردان بريتانيايي در هر يكشنبه در كليسا حاضر ميشوند.»
«نظرسنجي اخير در ايسلند نشان ميدهد صفردرصد ايسلنديها باور دارند كه خداوند زمين را خلق كرده است. درست است؛ صفردرصد. ايندر حالي است كه 20 سال پيش 90 درصد ايسلنديها مدعي بودند به مذهب معتقدند و اكنون كمتر از 50 درصد چنين ادعايي دارند.»
«نزديك به 70 درصد هلنديها هيچ تعلق خاطري به هيچ ديني ندارند و احتمال دارد تقريباً 700 كليساي پروتستان و هزار كليساي كاتوليك در سراسر اين كشور درآينده نزديك متروكه شوند.»
«بر اساس نظرسنجي يوروبارومتر، 19درصد اسپانياييها، 24درصد دانماركيها، 26درصد اسلوونياييها، 27 درصد آلمانيها و بلژيكيها، 34 درصد سوئديها و 40درصد فرانسويها ادعا ميكنند كه به هيچ نوع روح، خدا يا نيروي مافوق طبيعت معتقد نيستند.»
«در ايالات متحده امريكا چيزي بين 23 تا 28 درصد افراد بزرگسال هيچ نوع تعلقي به هيچ ديني ندارند. اين افراد را «بيدين» مينامند. نهتنها تعداد اين افراد روزبهروز در حال افزايش است، بلكه باورها و رفتارهاي آنها نيز بهنحو فزايندهاي در حال سكولارشدن است.»
«در امريكاي جنوبي، 7 درصدِ مردان و زنان مكزيكي، 8 درصد برزيليها، 11 درصد آرژانتينيها، 12 درصد السالوادوريها، 16 درصد شيلياييها، 18 درصد دومنيكنيها و 37 درصد اهالي اروگوئه بيدين هستند. اين بيشترين ميزان سكولاريسم است كه تاكنون در امريكاي لاتين ثبت شده است.»
اين مقاله مدعي است:«در ديگر كشورها نيز وضع به همين منوال است و بخش اعظمي از جمعيت اين كشورها را افراد بيدين تشكيل ميدهد همچون اسلووني، اسرائيل، فنلاند، مجارستان، روسيه، آذربايجان، قزاقستان و... اعلام ريز ارقام بيديني در هر كشور در اينجا ممكن نيست اما شايان ذكر است درحالحاضر و در مقايسه با قرن گذشته، اغلبِ كشورها با ميزان قابلتوجهي از دينگريزي مواجه بودهاند و براي اولينبار در تاريخ جهان است كه تعداد جامعههايي كه سكولار ميشوند، از تعداد جامعههايي كه ديندار ميشوند، پيشي ميگيرد. در نهايت، مطلق تعداد زنان و مردان سكولار روي كره خاكي تاكنون بيسابقه است. بر اساس آخرين تخمينهاي مركز تحقيقاتي پيو در سال ۲۰۱۰، بيش از 1/1 ميليارد از مردم جهان بيدين بودهاند و احتمال دارد اين رقم تا سال ۲۰۲۰ به بيش از 1/2 ميليارد برسد.»
زاكرمن همچنين در اين مقاله به دين گريزي در كشورهاي اسلامي نيز اشاره ميكند و البته بيان ميدارد وضعيت در اين كشورها تفاوت محسوسي با كشورهاي اروپايي و امريكايي دارد:«حمايت آشكار از كفر و الحاد در برخي كشورها با اكثريتِ مسلمان، مجازات دارد. درواقع در سيزده كشور اسلامي الحاد جرمي با مجازات مرگ است. با وجود اين همچنان نشانههاي متعددي مبني بر رشد دينگريزي و سكولارشدن در جهان اسلام وجود دارد. البته ذكر آمار در اين كشورها بسيار مشكل است.»
در ادامه مقاله ميكوشد به اين پرسش پاسخ دهد كه «آيا اين موج دينگريزي ادامه پيدا ميكند تا دين بهكلي از روي كره خاكي محو شود؟» و البته خود تصريح ميكند: پاسخ به اين سؤال مطمئناً دشوار است. ازيكطرف ميدانيم كه جامعهپذيري اولين موتور محركي است كه دينداري را به پيش ميراند. كودكاني كه والدين ديندار دارند، با تربيت ديني رشد ميكنند و ديندار بار ميآيند. بنابراين هرچه افراد بيشتر و بيشتر از دين دست ميكشند، اين احتمال بيشتر ميشود كه فرزندان آنها نيز ديندار بار نيايند و بدين ترتيب توسعه مياننسلي دين در دهههاي بعدي تضعيف خواهد شد. بهعلاوه، دينگريزي بهشدت با دسترسي به اينترنت و استفاده از آن همبسته است. هرچه اينترنت در زندگي انسانها فراگيرتر ميشود، به همان ميزان نيز رشد سكولاريسم تداوم مييابد.
اسلام بزرگترين دين دنيا ميشود
اما از سويي ديگر، افراد ديندار معمولاً تعداد فرزندان بيشتري نسبت به افراد سكولار دارند. امروزه آن كشورهايي كه بيشترين نرخ زادو ولد را دارند، ديندارترين كشورها هستند؛ درحاليكه كشورهايي كه كمترين ميزان تولد را دارند، سكولارترين كشورها هستند. پس بنا بر ملاحظات جمعيتشناسانه، كشورهاي ديندار از اين جهت كه نوزادان بيشتري دارند، از مزيت زادو ولد برخوردارند. از اينروست كه بر اساس آخرين پيشبيني مركز تحقيقاتي پيو، احتمال اينكه رشد سكولاريسم در دهههاي آتي متوقف شود، زياد خواهد بود؛ درحاليكه اسلام به گسترش خود ادامه خواهد داد و در سال ۲۰۵۰ بزرگترين دين دنيا خواهد شد.
نگارنده در پايان مقاله در يك جمعبندي نسبت به وضعيت دينداري جهان آتي مينويسد:«اما اكنون كليساها در سرتاسر دنيا در حال بستهشدن هستند. ايمان رو به زوال است. تعداد آن مردان و زناني كه زندگي خود را بر اساس آموزههاي سكولاريسم و انسانباوري پيش ميبرند نيز رو به افزايش است.»
منبع: مرجع ترجمه مقاله به فارسي: «سايت ترجمان»
http://javanonline.ir/fa/news/798623/
ش.د9501432