ترکیه کشوری با جمعیتی بیش از 70 میلیون نفر در آسیای صغیر است که همچون دیگر کشورهای این حوزه جغرافیایی، دارای ترکیب جمعیتی چندقومیتی است. در شرایطی که امپراتوری عثمانی هنوز پابرجا بود و مبنای اقتدار سیاسی آن را نیز اسلام تشکیل میداد، این نگاه و تفکر دینی عامل انسجامبخش قومیتهای متفاوت و متنوعی بود که تحت لوای قدرت آن قرار داشتند. اما کشتی کهنهاین امپراتوری عظیم، در امواج ناسیونالیستی سهمگینی که از سوی غرب در این کشور رخنه کردند، دوام نیاورد و این نگرش جدید گسست و چندپارگی آن و نهایتاً بعد از جنگ جهانی اول، فروپاشی این امپراتوری را به دنبال داشت و از دل خرابههای آن، جمهوری ترکیه به رهبری کمال آتاتورک بیرون آمد. اگرچه این جمهوری نوپا که زخمخورده نگرشهای ناسیونالیستی بود، خود نیز تحت تأثیر تفکرات ناسیونالیستی در صدد تثبیت و تحکیم هویت ترکی و انکار دیگر هویتهای قومی در این کشور برآمد.
از این رو، رویارویی دولت تازه تأسیس ترکیه با اقلیتهای قومی غیرترک این کشور امری بدیهی به نظر میرسید و البته در این زمینه، چند دهه جدال، جنگ و مبارزات کردها با این دولت در جهت احقاق حقوق خود و حفظ هویت قومی و تاریخیشان از برجستگی بسیار بیشتری برخوردار بوده است. در واقع تاریخ بیش از نیمقرن گذشته ترکیه، شاهدی روشن بر درگیریهای خونین فیمابین کردها به رهبری حزب پ.ک.ک و دولت مرکزی ترکیه است.
اما در آغازین سالهای هزاره سوم پس از میلاد، بارقههایی از امید برای حلوفصل منازعات مزبور با روی کار آمدن حزب دموکراسیخواه و اسلامگرای عدالت و توسعه در عرصه سیاسی ترکیه پدیدار شد؛ امری که با سیاستهای اعلامی دولت رجب طیب اردوغان، بیش از پیش تقویت نیز شد. این دولت اسلامگرا، که خود را حامی مردمسالاری و به رسمیت شناختن حقوق همه گروههای به حاشیه راندهشده ترکیه معرفی میکند، طی چندین مرحله، تلاش داشته که از طریق مذاکره با گروههای مخالف کُرد، از جمله پ.ک.ک به این معضل که چندین دهه است هزینههای سنگینی را بر این کشور تحمیل کرده است پایان دهد.
در آخرین دور این مذاکرات، که به صورت علنی از حدود سه ماه پیش آغاز شد، دولت اردوغان تعارفات را کنار گذاشته است و چنین به نظر میرسد که با یک اراده واقعی هموغم خود را معطوف به حل مسئله کردها کرده است. با وجود این، اجرایی کردن این سیاست حاکمان آنکارا چندان ساده به نظر نمیرسد و صاحبنظران این حوزه مطالعاتی، نسبت به موفقیت آن تردید دارند که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
روند مذاکرات
مذاکرات صلح دولت ترکیه و حزب کارگران کردستان این کشور از اکتبر سال گذشته آغاز شده است. در این مذاکرات عبدالله اوجالان، که در زندان ایمرالی به سر میبرد، طرف اصلی مذاکرات است و برخی از رهبران حزب صلح و دموکراسی، همچون صلاحالدین دمیرتاش و احمد ترک نیز بیشتر در حکم رابط بین وی و دیگر رهبران پ.ک.ک عمل میکنند. تا کنون چندین دور مذاکره بین رهبر زندانی پ.ک.ک و نمایندگان دولت از یک سو و رهبران حزب صلح و دموکراسی از سوی دیگر صورت گرفته است که البته نتایجی نیز به همراه داشته است.
طی چند ماه گذشته، حزب حاکم عدالت و توسعه، چندین بار اجازه دیدار رهبران حزب صلح و دموکراسی و اوجالان را فراهم کرده است؛ گروهی شصتنفری از شخصیتهای معروف و مردمی را برای سفر به مناطق مختلف و ایراد سخنرانی در خصوص مزیتهای صلح تشکیل داده است؛ به تشکیل کمیسیونی از نمایندگان مجلس برای نظارت بر روند مذاکرات و ایجاد صلح اقدام کرده است؛ اجازه برگزاری جشنهای نوروزی را به حزب عدالت و توسعه داده است و از همه مهمتر، در خصوص حذف مفهوم شهروند ترک و جایگزینی شهروند ترکیهای به جای آن نیز چراغ سبز نشان داده است.
از سوی دیگر، کردها نیز به روند مذاکرات روی خوش نشان دادهاند و ازآن استقبال کردهاند. در مهمترین بخش این مذاکرات، اکثر رهبران حزب پ.ک.ک از مذاکرات عبدالله اوجالان، رهبر زندانی خود، حمایت کردهاند و تصمیمات وی را چراغ راه خود دانستهاند. پروین بولدان نمایندهاغدیر، که در دیدار هیئت دوم نمایندگان ملاقاتکننده با اوجالان حضور داشته است، درباره آینده مذاکرات صلح گفت: «به عنوان فردی که از نزدیک با اوجالان دیدار کرده و نظرات او را بدون واسطه شنیدهام، به شما اطمینان میدهم تا زمانی که او پای میز مذاکره حضور داشته باشد، کسی نمیتواند کردها را فریب دهد. اوجالان از 14 سال پیش منتظر چنین روزی بوده است و پروژه اعلام صلح و برادری کردها و ترکها موضوعی است که فقط با نقشه راه تدوینشده از سوی او جلو خواهد رفت.»
اوجالان در پیام نوروزیاش، که برای اولین بار به زبان کردی نوشته شده بود، از رهبران پ.ک.ک خواست که با دولت مرکزی آتشبس کنند و نیروهای نظامی خود را به بیرون از خاک ترکیه انتقال دهند. با وجود گامهای امیدوارکنندهای که تا به حال در این زمینه برداشته شده است، در خصوص این مذاکرات تردیدهای جدی در بین اصحاب قلم وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها خواهیم پرداخت.
موانع و تردیدهای موجود
1. از جمله مهمترین موانعی که میتواند همکاریهای دو طرف را با مشکلاتی جدی مواجه کند ایدئولوژی و فلسفه سیاسی متفاوتی است که چراغ راه آنهاست. اردوغان به عنوان رهبر حزبی اسلامگرا تلاش میکند تا مسئله اسلام را به عنوان ارزش و هدف مشترک، به شکل سیاسی به کار بگیرد و با اعلام اینکه کردها و ترکها هر دو مسلمان هستند، جامعه مسلمان ترکیه، از جمله اسلامگرایان کُرد را به سوی خود جذب کند. در واقع آنچه اردوغان از آن تبعیت میکند یک استراتژی روشن برای احقاق حقوق کردها نیست، بلکه او به دنبال ترویج مفهوم امتگرایی است و میخواهد کردها و ترکها را زیر چتر این مفهوم جمع کند. از سوی دیگر، حزب پ.ک.ک از مشی سوسیالیستی و ملیگرایی سکولار پیروی میکند که تفاوتی جدی با آنچه حزب حاکم عدالت و توسعه دنبال میکند دارد. مسئلهای که حتی طی چند وقت اخیر، باعث درگیریهایی در ترکیه بین طرفداران این دو جریان فکری شده است. در این زمینه شاید بتوان درگیریهای اخیر اسلامگرایان و طرفداران پ.ک.ک در دانشگاه دجله دیاربکر را نام برد.
2. رجب طیب اردوغان شاید با نامه اوجالان در روز جشن نوروز، مبنی بر عقبنشینی نیروهای پ.ک.ک، گامی جدی در جهت رسیدن به اهداف خود برداشته باشد؛ اما عملی شدن چنین درخواستی کار چندان سادهای به نظر نمیرسد.در واقع نیروهای نظامی پ.ک.ک در مناطق کوهستانی یک یا چند استان کردنشین ترکیه حضور ندارند و پراکندگی جغرافیایی این واحدهای کوچک و بزرگ، در چندین میدان گسترده از استانهای جنوب شرقی در مرز شمال عراق و استانهای حکاری و شرناخ آغاز میشود و پس از گذر از دیاربکر، ماردین، ارزروم، موش، درسیم، بینگول و چند استان دیگر، به مناطقی همچون آمانوس، دریای سیاه و سامسون میرسد و نه تنها مسئله عقبنشینی آنان، بلکه جمع کردن و متمرکز ساختن این نیروها در یک منطقه ویژه، یک اقدام فوقالعاده حساس و زمانبر است.
3. در شرایط فعلی، حزب پ.ک.ک در لیست سیاه وزارت خارجه آمریکا قرار دارد و از این گروه به عنوان گروهی تروریستی یاد میشود؛ مسئلهای که رهبران پ.ک.ک نسبت به آن معترضاند و خواهان خروج نام خود از آن هستند. طی چند هفته اخیر، سردمداران کاخ سفید از مذاکرات مزبور استقبال کردهاند و حمایتهای خود را به صورت رسمی اعلام داشتهاند. در این زمینه، ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، از این اقدام حمایت و اعلام کرد: «اعلام پیام آتشبس و متوقف شدن درگیریهای سیساله در ترکیه، منشأ خشنودی است و امیدواریم که همه معضلات ترکیه با استفاده از راهکارهای دموکراتیک حل شود.»
در ادامه پیام نولاند آمده است: «این جنگ جان بسیاری از شهروندان ترکیهای را گرفت و ایالات متحده آمریکا اکنون با اعلام متوقف شدن درگیریها، از همه گامهای صلحطلبانه مردم ترکیه حمایت میکند و ضمن تشویق این اقدام ارزشمند، برای ترکیه و طرفهای مرتبط دست میزنیم.»
با وجود این، بیانات حمایتی نولاند بیشتر مبتنی بر حمایتهای آمریکا از دولت مرکزی ترکیه است و همانطور که ملاحظه می شود هیچ اشارهای به پ.ک.ک و خروج احتمالی نام آن از لیست گروههای تروریستی مورد نظر آمریکا نشده است.
4. در حالی که رجب طیب اردوغان با تسلط بر فضای سیاسی ترکیه به دنبال ایجاد نوعی سازش با کردها در جهت مدیریت شرایط ملتهب موجود در منطقه است، رقبای داخلی وی چندان از آن استقبال نکردهاند و شدیدترین حملات خود را به وی و سیاست کنونی او در خصوص پ.ک.ک بیان داشتهاند. علاوه بر مخالفتهای احزابی همچون جمهوری خلق و حرکت ملی، که دارای نفوذ قابل توجهی در ارتش و پارلمان ترکیه هستند، ارائه تصویری خشن، ضدترکی و تروریستی از پ.ک.ک در سپهر عمومی جامعه ترکیه در طول چند دهه گذشته، افکار عمومی این کشور نسبت به این گروه را به شدت رادیکال کرده است و اصلاح آن، کار چندان سادهای نخواهد بود و پروژهای طولانی و زمانبر به نظر میرسد.
5. ادعای دیگری که در این زمینه مطرح است اینکه دولت اردوغان در شرایطی به این مذاکرات تن داده است که اوضاع و احوال منطقه، به خصوص ناآرامیهای سوریه و عقبنشینی نیروهای دولت مرکزی سوریه از مناطق کردنشین این کشور، نگرانیهای جدی را در خصوص امنیت ملی ترکیه به همراه داشته است و سردمداران این کشور را مجبور به اتخاذ استراتژی مزبور در جهت مقابله با این وضعیت جدید کرده است.
6. ترکها درخواست خود را برای میزبانی رقابتهای المپیک 2020 اعلام کردهاند. روشن است که کسب میزبانی این پدیده بینالمللی، با وجود ناآرامیها و درگیریهای کنونی در این کشور، قابل تصور نیست. از این رو، دولت اردوغان با در نظر گرفتن شرایط سیاسی، اجتماعی و امنیتی کشور تلاش دارد که با نوعی سازش به این معضل چندینساله جامعه ترکیه پایان دهد. مسئلهای که در صورت عملی شدن، ضمن اینکه میتواند کمک شایانی به بهبود وجهه این کشور در عرصه بینالمللی باشد، توسعه اقتصادی این کشور را نیز تسریع خواهد کرد. از این رو، برخی افراد بیش از آنکه این رویکرد اردوغان را ناشی از حسن نیت وی بدانند، معتقدند که اوضاع و احوال منطقهای و بینالمللی وی را به اتخاذ این سیاست مجبور کرده است و در صورت تغییر شرایط مزبور، احتمال تغییر در رویکرد وی نیز وجود دارد.
دورنما
در چارچوب ادبیات سیاسی، تلاشهای اخیر دولت مرکزی ترکیه در مسیر دولتملتسازی، گامی بلند و البته جسورانه به حساب میآید. این سیاست با توجه به تحولات سیاسی، که در سه سطح ملی، منطقه ای و نظام بینالملل ضرورتی آشکار در عرصه سیاسی ترکیه به حساب میآید، میتواند مبنای مناسبی برای تحول جدی ترکیه در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی باشد. چنین سیاستی که تا شرایط فعلی میتوان روند اجرایی آن را رضایتبخش و پذیرفتنی دانست، بسیاری از هزینههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی ترکیه را کاهش میدهد و با ایجاد یک انسجام حداقلی در گروههای داخلی، شرایطی را برای دولت مرکزی این کشور فراهم میکند که این کشور بتواند با فراغ بال و قدرت مانور بیشتری، در صدد تأمین منافع خود در عرصه منطقهای و بینالمللی باشد.
با وجود این، اختلافات جدی بین دو طرف، که ناشی از نوع نگاه و درک متفاوت آنها در خصوص شیوههای ادارهی کشور است، رسیدن به هر گونه سازش و صلح پایدار را با تردیدهای جدی مواجه میکند. در کنار این تفاوتها و بعضاً تضادهای موجود بین دولت ترکیه و پ.ک.ک، باید به مخالفتهای پیدا و پنهان برخی گروههای داخلی و همچنین سنگاندازیهای برخی قدرتهای منطقهای که همواره از درگیریهای گذشتهی کردها و دولت ترکیه سود بردهاند نیز توجه کرد. در واقع این دست مسائل نیز در جای خود تأثیراتی جدی بر روند مذاکرات خواهند داشت.