تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۲  ، 
شناسه خبر : ۲۹۴۴۵۴
معضل تاريخي و چالش‌برانگيز بين پاكستان و افغانستان
پایگاه بصیرت / دكتر سيد‌نعمت‌الله عبدالرحيم‌زاده
(روزنامه جوان - 1394/12/15 - شماره 4766 - صفحه 6)

شايد كمتر كسي باشد كه در محافل سياسي و رسانه‌اي كابل نسبت به حمايت پاكستان يا دست‌كم بخش مهم اطلاعاتي ارتش آن كشور از گروه طالبان شك و ترديدي داشته باشد و اگر ترديدي هم باشد نسبت به نيت پاكستان يا آن بخش از اين حمايت است. در مقابل، مقامات رسمي پاكستاني چه در ميان سياستمداران و چه از صف نظاميان نه تنها هيچ‌گاه اين حمايت را تأييد نكرده‌اند بلكه همواره از مبارزه خود با گروه‌هاي تروريستي از جمله طالبان اصرار ورزيده‌اند و اين نحو اعلام موضع هم باعث شده تا در كابل نسبت به حمايت آنها از طالبان ترديدهايي به وجود بيايد.

به عبارت ديگر، بحث از حمايت پاكستاني‌ها از طالبان در كابل يك حلقه اساسي مفقوده دارد كه مربوط به انگيزه اين حمايت مي‌شود و به نظر مي‌رسد حالا حامد كرزي، رئيس جمهور پيشين افغانستان، با انگشت گذاشتن بر خط مرزي ديورند دست‌كم يك انگيزه اساسي پاكستاني‌ها براي حمايت از طالبان را برملا كرده است. كرزي روز سه‌شنبه اول مارس در نشست بين‌المللي ريسينا گفت كه پيش‌شرط پاكستان براي بهبود روابط كابل - اسلام‌آباد، به رسميت شناخته شدن خط مرزي ديورند از سوي حكومت افغانستان است.

خط مرز استعماري

خط مرزي ديورند نام خود را از سر هنري مورتيمر ديورند گرفته كه از سوي بريتانيا و براي تعيين خط مرزي بين هند تحت استعمار بريتانيا و افغانستان با عبدالرحمن‌خان، پادشاه افغانستان، وارد مذاكره شد. عبدالرحمن‌خان كه در سركوب اقوام و قبايل مختلف افغانستان مثل هزاره‌ها و ازبك‌ها سابقه‌اي قابل توجه داشت، مي‌خواست به نحوي خود را از حضور قوم بلوچ در مناطق تحت حكومتش راحت كند. بلوچ‌ها كه همواره در مقابل تاخت و تاز استعمارگران بريتانيايي مقاومت مي‌كردند و ادعاي استقلال داشتند، هيچ‌گاه رابطه خود را با افغانستان قطع نمي‌كردند به نحوي كه در دو فصل گرما و سرما دو نوع رفتار متفاوت در پيش مي‌گرفتند. آنها در فصل گرما و به جهت امكان ارتباط زميني با افغانستان از اين ارتباط بهره‌برداري كرده به نحوي كه گويا خود را بخشي از حكومت عبدالرحمن‌‌خان مي‌دانستند اما در زمان سرما و عدم امكان ارتباط زميني با افغانستان ادعاي استقلال كرده و خود را بخشي جدا از حكومت عبدالرحمن‌خان مي‌دانستند.

اين مسئله باعث سردرگمي دو طرف از عبدالرحمن‌خان و حاكمان بريتانيايي بر شبه قاره هند شده بود جدا از اينكه شاه افغانستان چندان حاضر به قبول بلوچ‌هايي نبود كه تكليف خود را نسبت به او مشخص نمي‌كردند. در نهايت، عبدالرحمان‌خان با ديورند و بدون حضور بلوچ‌ها در سپتامبر 1893 مذاكراتي براي تعيين خط مرزي بين دو طرف كردند و عبدالرحمن‌‌خان پذيرفت تا ولايات دوردست كه از نظر او حفظ آنها كار مشكلي بود، تحت تسلط بريتانيايي‌ها باشد و خط مرزي تعيين شد كه بعد به خط ديورند شهرت يافت و البته مقرري بريتانيا به عبدالرحمن‌خان هم از سالانه يك ميليون و دويست هزار روپيه هندي به يك ميليون و هشت‌صد هزار روپه افزايش يافت.

اين خط مرزي به طول 2640 كيلومتر در دوره‌هاي بعد از حكومت عبدالرحمن‌‌خان به تأييد امراي افغانستان مي‌رسيد كه نمي‌توان فشار و تطميع استعمارگران بريتانيايي را در اين مورد ناديده گرفت تا آنكه با استقلال شبه‌ قاره هند از بريتانيا و جدايي پاكستان از هندوستان در سال 1947، اين خط مبدل به منازعه بين افغانستان و پاكستان شد. دولت جديد پاكستان بنا بر قاعده بين‌المللي مبني بر تملك تمام سرزمين‌هاي قبل از استقلال مدعي حاكميت بر سرزمين‌هاي اين سوي ديورند شد و در مقابل، افغانستان كه ديورند را ميراث استعمار بريتانيا مي‌دانست، حالا بعد از استعمار ديگر نيازي براي رعايت اين خط و ادعاي دولت جديد پاكستان نمي‌ديد. افغانستان به اين جهت ديورند را نپذيرفت و تا حالا نيز ديورند مسئله اصلي در منازعه بين دو كشور بوده است.

اختلاف تاريخي

قريب به هفت دهه از استقلال پاكستان مي‌گذرد اما تاكنون خط ديورند اساس اختلاف اين كشور با افغانستان بوده است. هنگامي كه پاكستان در سپتامبر 1947 تقاضاي عضويت در سازمان ملل داده بود، تنها كشور مخالف افغانستان بود آن هم به دليل اختلافي كه اين كشور بر سر ديورند با پاكستان داشت. شاه محمود خان، صدر اعظم وقت افغانستان، در جولاي همان سال اعلام كرد معاهدات قبلي مربوط به مرز هند و افغانستان بين دولت‌هاي افغانستان با هند بريتانيايي به امضا رسيده بود و با استقلال پاكستان باطل مي‌شوند.

اين نحو تلقي افغانستان باعث شده تا ديورند در فرهنگ سياسي معاصر اين كشور مبدل به نمادي از خيانت شده و بايد گفت كه اين نماد تا آن حد نفوذ دارد كه حتي طالبان هم در زمان حكومت خود در افغانستان حاضر به قبول ديورند نشدند. ملا عبدالسلام ظيف در آن زمان سفير طالبان در اسلام‌آباد، پايتخت پاكستان، بود و حالا از دست‌كم سه بار فشار پاكستان بر طالبان براي قبول ديورند به عنوان مرز دائمي بين دو كشور مي‌گويد. بار اول موقعي بود كه ملا عبدالرازق وزير كشور حكومت طالبان شد، بار دوم طي سفر معين‌الدين حيدر، وزير وقت كشور پاكستان، به كابل بود و سومين تلاش هم در زمان رياست جمهوري پرويز مشرف بر پاكستان انجام شد.

به گفته ظيف، طالبان در هر سه نوبت حاضر به قبول درخواست طرف پاكستاني نشد اما پاكستان بعد از سقوط طالبان هم نااميد نشد و به گفته كرزي، او در بيش از 20 بار سفر خود به پاكستان درخواست بهبود روابط اقتصادي و سياسي با مقامات پاكستاني داشته اما آنها هميشه قبول ديورند از سوي افغانستان را به عنوان پيش‌شرط هر گونه بهبودي روابط با اين كشور قرار داده بودند. اين حرف كرزي نشان مي‌دهد كه پذيرش ديورند از سوي افغانستان يكي از اهداف اساسي اسلام‌آباد بوده و از هر ابزاري براي دستيابي به اين هدف استفاده مي‌كنند كه در اين بين، حمايت از طالبان را مي‌توان در همين جهت ارزيابي كرد.

ديورند و صلح با طالبان

محمد اشرف غني از ابتداي رياست جمهوري خود پرونده مذاكره و صلح با طالبان را در اولويت كاري خود قرار داده و بعد از چندين سفر خارجي به سه كشور چين، پاكستان و عربستان سعودي سعي كرده زمينه‌هاي فشار بر پاكستان براي پذيرش فرايند مذاكره را ايجاد كند. تلاش‌هاي او در نهايت نتيجه داد و كارگروه متشكل از چهار كشور افغانستان، پاكستان، چين و امريكا تشكيل شد تا فرآيند مذاكره با طالبان را انجام دهد. تا‌كنون چندين دور مذاكره انجام شده و گروه چهار جانبه در 23 فوريه اعلام كرد كه نخستين دور از مذاكرات مستقيم دولت افغانستان با هيئت طالبان هفته اول مارس و در كشور پاكستان انجام مي‌شود و ژنرال راحيل شريف، رئيس ستاد ارتش پاكستان، هم روز دوم مارس2016 به كابل آمد تا در ديدار خود با اشرف غني بابت مقدمات اين مذاكرات با او گفت‌وگو كند.

اشرف غني تا اينجاي كار توانسته طالبان را به مذاكره مستقيم با نمايندگان خود راضي كند، مسئله‌اي كه طالبان طي سال‌هاي گذشته حاضر به قبول آن نبودند. حالا با اين دستاورد مسئله در رسيدن به نتيجه قابل قبول دو طرف است اما بايد گفت كه هنوز ديورند مانع اصلي براي رسيدن به چنين نتيجه‌اي است. معلوم نيست كه راحل شريف در ديدار خود با اشرف غني چيزي از ديورند گفته باشد اما معلوم است كه او و ديگر مقامات پاكستاني تا زمان پذيرش ديورند توسط اشرف غني، نمي‌توانند به صلحي بين دولت افغانستان و طالبان تن بدهند.

در واقع، چنين صلحي بدون پذيرش ديورند به معناي حل مشكل اساسي دولت افغانستان است و اين دولت ديگر دليلي براي پذيرش ديورند نخواهد داشت. در مقابل، نه اشرف غني و نه هيچ سياستمدار ديگري نمي‌تواند صلح با طالبان را در ازاي پذيرش ديورند قبول كند تا نام خود را در تاريخ سياسي افغانستان در كنار عبدالرحمن خان قرار بدهد. از اين جهت است كه بايد گفت صلح با طالبان پشت در ديورند ناكام مي‌ماند و تا زماني كه دو دولت افغانستان و پاكستان توافقي بر سر گشودن اين در به دست نياورند نمي‌توان اميدي به صلح با طالبان داشت.

http://javanonline.ir/fa/news/774761

ش.د9405809