تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۴  ، 
کد خبر : ۲۷۳۷۹۳

سازمان اطلاعاتی پاکستان؛ خانه تزویر در بهشت تروریست‌‌ها


گروه گزارش ویژه مشرق - سازمان اطلاعات و امنیت پاکستان موسوم به ISI در حال حاضر نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در معادلات فعلی آسیای میانه دارد. این سازمان، که تصمیم‌سازان آن از مقامات ارشد ارتش این کشور هستند، تمامی تمرکز خود را بر سیطره بر نقاط هدف خود قرار داده است و در این رهگذر بر اساس سه استراتژی پیش می‌رود: جاسوسی و خرابکاری و ایجاد تفرقه در کشورهای همسایه، جلب نظر همتایان غربی جهت جذب حمایت آنها، و حمایت از اعراب مخالف ایران جهت جلب همکاری آنها برای مبارزه با هند.  قطع یقین، در این مسیر، بارزترین خصیصه‌ این سازمان را می‌توان "تزویر" دانست که به سبب آن تا به امروز بازی مزورانه خویش با دیگر کشورها را پیش برده است.

تاریخچه

پس از استقلال پاکستان در سال 1947، دو سازمان جدید اطلاعات در این کشور ایجاد شد: اداره اطلاعات (IB) و اطلاعات نظامی (MI). اما عملکرد ضعیف اداره اطلاعات در هماهنگی اطلاعاتی بین ارتش، نیروی دریایی و هوایی در زمان جنگ هند-پاکستان در سال 1947 موجب تاسیس سازمان اطلاعات داخلی موسوم به "آی اس آی" (I.S.I / Inter-Services Intelligence ) در سال 1948 شد.

طراحی این سازمان به گونه‌ای است که نیروهایش از بین افراد سه گانه نیروهای ارتش انتخاب و مامور جمع آوری، آنالیز و ارزیابی اطلاعات خارجی اعم از نظامی یا غیرنظامی می‌شوند.

ISI زاییده افکار یک افسر استرالیایی الاصل ارتش انگلیس به نام سرلشکر "رابرت کاتهوم" (Robert Cawthome) و رئیس امور کارکنان ارتش پاکستان است. این سازمان، در ابتدا هیچ گونه نقشی در جمع آوری اطلاعات داخلی، جز منطقه مرزی شمال-غرب و کشمیر آزاد، نداشت.

در اواخر 1950 که "ایوب خان" رئیس جمهور پاکستان شد، نقش ISI را در حفاظت از منافع پاکستان و تحت نظر گرفتن سیاست‌های اپوزیسیون و حفظ نقش ارتش در پاکستان افزایش و توسعه داد.

جنگ بین هند و پاکستان در سال 1965، عملا نتیجه خوبی برای ISI در بر نداشت. لذا، این سازمان در سال 1966 سازمان‌دهی شد. در این دوره، ISI مسئول جمع آوری اطلاعات سیاسی داخلی در شرق پاکستان گردید. بعدا، در زمان انقلاب ملی‌گرایانه بلوچ‌ها در بلوچستان در اواسط 1970، این سازمان ماموریت پوشش‌دهی قلمرو بلوچستان را بر عهده گرفت.

در زمان زمامداری "ذوالفقار علی بوتو" (Zulfikar Ali Bhutto) که انتقاد محکمی بر نقش ISI در انتخابات 1970 داشت، و همین مسئله هم موجب تجزیه پاکستان و شکل‌گیری بنگلادش شد، آی اس آی اهمیت خود را از دست داد.

پس از به قدرت رسیدن "ضیاالحق" در ژوئن 1977،  ISI توسعه یافت و جمع آوری اطلاعات در مورد گروه‌های کمونیستی "سند" و گروه‌های مختلف دیگر نظیر حزب مردم پاکستان در دستور کار قرار گرفت. در زمان جنگ افغانستان-شوروی در دهه 1980، همکاری محرمانه بین ISI و CIA افزایش یافت.

نیروی ویژه افغان‌ها زیر نظر و فرمان کلنل "محمد یوسف"، آموزش‌های لازم را در آمریکا دیدند و تعداد زیادی از کارشناسان علمیات پنهانی سیا به ISI ملحق شدند تا در کنار مجاهدین افغان در عملیات ضد شوروی شرکت کنند.

دوره‌های ISI از بدو تشکیل تاکنون را می‌توان به سه دوره تقسیم کرد. دوره اول، به سال‌های 1950 تا 1970 مربوط می‌شود که در آن پاکستان سه مرتبه با هند جنگید و بخشهای زیادی از خاک خود را از دست داد. در آن سال‌ها، فقط چند دولت غیرنظامی‌ بر سر کار آمدند که عمر کوتاهی داشتند و در تمامی ‌مدت، حکومت در اختیار نظامیان بود و فعالیتهای ISI نیز در جهت منافع سیاسی و کسب قدرت نظامیان متمرکز گردیده بود. تا قبل از روی کار آمدنن ذوالفقار بوتو، پاکستان قانون اساسی نداشت و دولت هم تحت سلطه نظامیان قرار داشت. اما شروع زمامداری او، پاکستان برای نخستین بار در سال 1973 دارای قانون اساسی شد. بین سالهای 1971 تا 1977 بوتو تلاش کرد تا رنسانسی در ISI ایجاد کند، اما نظامیان آنچنان در ISI رخنه کرده بودند که تلاشهای بوتو برای هم گامی ‌ISI با دولت نتیجه‌ نداد و با کودتای ارتش و نقش آفرینی ISI در تظاهراتهای خیابانی پس از انتخابات که دولت بوتو در آن به تقلب متهم شده بود، دولت بوتو سرنگون شده و ISI با به روی کار آمدن دوباره نظامیان و ژنرال ضیاء الحق، وارد سومین دوره حیات خود گردید.

ضیاء الحق، پایه‌ریزی بنیادگرایی افراطی اسلامی ‌را برای پاکستان به یادگار گذاشت؛ او که صراحتا اعلام کرده بود پاکستان با اجرای قوانین شریعت اسلامی ‌باید به یک رژیم اسلامی ‌تبدیل گردد، بلادرنگ حمایت عالمان دینی را جلب کرده و از آنجا که برای استحکام‌بخشی به پایه‌های کودتای خود نیاز به ارتش و سازمان اطلاعاتی یک دست و قوی داشت، ارتشیان میانه رو را عزل کرد و ژنرالهای بنیادگرا را در راس ارتش قرار داد و نفوذ ارتش بر ISI را به بالاترین درجه ممکن رسانید، تا آنجا که ISI عملا با نظارت ارتش و تحت فرماندهی طبقه خاص از تندرویان و افراطیون بنیادگرا بازسازی و به ابزاری برای بسط و گسترش تفکرات بنیادگرایی در کشور و همسایگانش تبدیل گردید.

سرانجام ضیاءالحق در سانحه سقوط هواپیما کشته می‌شود و دولت غیرنظامی ‌خانم "بی‌نظیر بوتو" بر سر کار می‌آید. اما دیگر ISI به نقش فرا دولتی خود رسیده و تغییرات در سطوح دولتها نمی‌تواند موجب تغییرات عملکردی و یا تغییر دکترین ISI شود. در واقع، دوره سوم ISI دوره تثبیت و کمال است که از سالهای 1977 تاکنون ادامه دارد.

پاکستان دارای شش سازمان اطلاعاتی و امنیتی به شرح زیر است که نقش آی. اس. آی به واسطه استقلال آن، بیش از دیگران است و در واقع آنها کاملا تحت نظر و مدیریت این سازمان هستند: آف. آی. ای، ان/ دی. سی/ آی. بی/ آی. اس آ/ دی. ای. اس/ پی. آر / ام. ای.

ریاست سازمان

هم اکنون ژنرال "رضوان اختر" که اخیرا جایگزین ژنرال "ظهیر الاسلام" شده، ریاست ISI را بر عهده دارد. اختر، نقش مهمی در پاکسازی شبه نظامیان مناطق قبایلی به ویژه منطقه "فاتا" و "وزیرستان" داشته است. وی، یک ارتشی متعهد است که نظارت سیاسی بر نیروهای نظامی را نمی‌پذیرد زیرا معتقد است سیاستمداران از پلیس و تکاوران ارتش برای رسیدن به اهداف سیاسی سوء استفاده می‌کنند.

اختر زمانی که به عنوان فرمانده تکاوران کراچی برقراری امنیت در این شهر را به عهده داشت ثابت کرد که تحت فشارهای سیاسی قرار نمی‌گیرد و در مبارزه با تروریسم قاطع است.

اهداف

اهداف آی اس آی به شرح زیر است:

1- حفاظت از منابع پاکستان و امنیت ملی داخل و خارج کشور.

2-تحت نظر گرفتن گسترش نظامی و سیاسی کشورهای همسایه که نسبت مستقیم با امنیت ملی پاکستان دارند و در نتیجه، فرمول‌بندی کردن ساختار سیاست خارجی و نحوه جمع آوری اطلاعات داخلی و خارجی.

3- هماهنگی وظایف اطلاعاتی بین نیروهای سه‌گانه ارتش.

4-نظارت دقیق بر اتباع خارجی‌، رسانه‌ها و فعالان سیاسی پاکستان.

5- نظارت بر دیپلمات‌های سایر کشورها که در پاکستان اقامت دارند و دیپلمات های پاکستان که خارج از این کشور فعالیت می‌کنند.

ساختار

در حال حاضر مرکز سازماندهی در اسلام‌آباد مستقر است و رئیس آن یا همان "مدیر کل" باید حتما دارای درجه سپهبدی باشد. سه معاون به صورت مستقیم به وی گزارش می‌دهند و هرکدام در سه شاخه جداگانه ISI فعالیت می‌کنند.

وظیفه شاخه داخلی، ضد اطلاعات و مدیریت مسائل سیاسی داخلی پاکستان است؛ شاخه خارجی، هدایت عملیاتهای خارجی را بر عهده دارد و شاخه سوم روابط خارجی را آنالیز می‌کند.

اکثریت کارمندان ISI را نیروهای پلیس و ارتش و برخی واحدهای ویژه ارتش پاکستان همچون "کماندوهای SSG" شامل می‌شوند. طبق اعلام محافل غیر رسمی پاکستان، شمار کارمندان ISI (نظامی و غیرنظامی) در حدود 25 هزار نفر است که این تعداد جدای از 30 هزار نفری است که برای این سازمان خبررسانی و ارزیابی می‌کنند.

این تعداد در 6 بخش پشتیبانی، اطلاعات داخلی، اطلاعات خارجی، بخش جامو و کشمیر، عملیات مسلحانه و فنی فعالیت دارند.

تشکیلات ISI

1- کمیته اطلاعات مشترک: این کمیته سایر دپارتمان‌ها را هماهنگ می‌کند. تمام اطلاعات و اخبار از سایر دپارتمان ها به دپارتمان JIX فرستاده و در آنجا بعد از تحلیل و تجزیه اطلاعات، گزارش‌های مربوط آماده می‌شود.

2-اداره اطلاعات مشترک: مسئول جمع آوری اطلاعات سیاسی است و از سه زیرمجموعه تشکیل می‌شود که یکی از آنها مختص عملیات علیه هند است.

3- اداره ضد اطلاعات مشترک: مسئول نظارت بر دیپلمات‌های پاکستانی شاغل در خارج از کشور و علاوه بر آن، عهده دار مسئولیت عملیات اطلاعاتی در خاورمیانه، آسیای جنوبی، چین، افغانستان و جوامع مسلمان مربوط به اتحاد جماهیر شوروی است.

4- اطلاعات مشترک شمال: به صورت ویژه مسئول مناطق جامو و کشمیر است.

5- اطلاعات مشترک متفرقه: مسئول عملیات جاسوسی شامل تهاجمی در سایر کشورهاست.

6. مرکز اطلاعات سیگنال مشترک: مسئول جمع آوری اطلاعات در طول مرز پاکستان و هند.

7- اطلاعات فنی مشترک و علاوه بر موارد یاد شده، بخش‌های مربوط به عملیات انتحاری و جنگ شیمیایی وجود دارد.

روش انتخاب رئیس سازمان اطلاعاتی

انتصاب مدیر کل ISI بر عهده رئیس جمهور این کشور بوده و بر اساس مشورت با نخست‌وزیر انجام می‌پذیرد.

رئیس ستاد کل ارتش از طریق وزارت دفاع اسامی 3 تن را از میان ژنرال‌ها به نخست‌وزیر پیشنهاد می‌کند و نخست وزیر این اختیار را دارد که یکی از این 3 نفر را انتخاب کرده یا هر 3 را رد کند و خواستار اسامی جدیدی شود و یا اینکه براساس نظر خود فردی را برای این پست انتخاب کند.

ISI و نهاد دولت در پاکستان

از زمان استقلال کشور مسلمان پاکستان از هند بریتانیایی، همچنان دو کانون قدرت و تصمیم‌گیری در کشور پاکستان وجود داشته است که یکی دولت و دیگری ارتش پاکستان است.

ارتش پاکستان و به تبع آن ISI، مهم‌ترین نهاد تصمیم‌ساز در عرصه سیاست‌های داخلی و خارجی این کشور هستند. از این‌رو، در برخی برهه‌ها میان دولت و نظامیان همگرایی وجود داشته و در برخی مواقع نیز واگرایی‌های منجر به تنش، بر این رابطه حکمفرما بوده است.

دولت‌های نظامی مانند دولت ژنرال "پرویز مشرف" بهترین گزینه برای ارتش هستند. چرا که ارتش نیز با خیالی راحت نسبت به حفظ منافع خود در داخل و خارج از پاکستان با آرامش کامل در سیاست‌گذاری عمل می‌کند.

اما حکومت‌های شبه‌دموکرات همچون دولت "آصف علی زرداری" که در سال 2006 سکان هدایت کشور پاکستان را به دست گرفت، ارتش و سازمان اطلاعات را ترسانده و رویکردی تقابلی در برابر تصمیم‌های آنها اتخاذ می‌کنند.

اوضاع بدتر از این هم شد و با پایان دوره حکومت زرداری و روی کارآمدن شریف در سمت نخست‌وزیر، رویکرد تقابلی میان دولت و ارتش شدت گرفته است.

نواز شریف که اصلا دل خوشی از دوران مشرف ندارد، از ابتدای کار سعی کرده که ارتش و به دنبال آن ISI را به حاشیه براند؛ البته این کار کاملا بی‌فایده است. چرا که ارتش در تمامی نهادهای رسمی و غیررسمی پاکستان ریشه دوانده و اجازه کار بدون هماهنگی به دولت‌های غیرهمسو به خود را نخواهد داد.

یکی از معضلات دولت‌های ادوار مختلف در پاکستان مربوط به حضور و فعالیت گروه‌های متعدد شبه‌نظامی در مناطق قبایلی این کشور است. دولت‌ها تاکنون یا راه مبارزه با آنها را در پیش گرفته‌اند و یا مذاکره؛ که هر دو روش موفقیتی در بر نداشته است.

دولت نواز شریف اخیرا تصمیم گرفت که بدون مشورت با و مشارکت ISI، اقدام به مذاکره با "جنبش طالبان پاکستان" کرده و اوضاع در مناطق قبایلی را در دست گیرد. اما ارتش مانع بزرگی بر سر راه این موضوع ایجاد کرده و مجوز تصمیم‌گیری در مذاکرات را صادر نکرده است.

موسسه "گیت استون" به نقل از تحلیلگر خود "کریستین ویلیامز" (Christine Williams) در تاریخ 7 آوریل 2014 در مقاله‌ای به سخنان "کریس الکساندر" (Chris Alexander) -وزیر امور شهروندی و مهاجرت کانادا- اشاره کرد که دولت پاکستان را فاقد قدرت برای کنترل تصمیمات سیاسی ارتش و ISI خوانده بود.

ISI؛ نهاد برتر در پاکستان

به جرات می‌توان گفت که هیچ سازمان اطلاعاتی در جهان به اندازه ISI در اختیار ارتش کشور خود نیست. این سازمان، سازمان اطلاعاتی ارتشی‌هاست. پیشینه تاریخی میان هند و پاکستان و استمرار مناقشه کشمیر، ترس و نگرانی از هند و تهدید خارجی ناشی از آن، همواره ارتش پاکستان را به عنوان اصلی‌ترین نهاد حافظ پاکستان در مقابل این کشور، دارای محبوبیت کرده است. بر این اساس آرزوی هر جوان پاکستانی است که در ارتش خدمت کرده و از این طریق ضمن کسب مقبولیت مردمی، از رفاه و امنیت شغلی نیز برخوردار گردد.

جمع این عوامل، اقتداری را به ارتش داده که قابل قیاس با دیگر ارکان قدرت در این کشور نیست. در واقع تعریف ارزش اجتماعی نهادها و مراکز غیرنظامی پاکستان بر اساس میزان دوری و نزدیکی به ارتش تعریف می‌شود. عباراتی همچون "ارتشی که کشور دارد"، "ارتش؛ دولتی در دولت"، "حکومت نامریی" و "پدر خوانده‌ های مرموز" نیز گاهی در جراید این کشور و در توصیف جایگاه ارتش پاکستان درج می‌شود.

سازمان ISI قدرت خود را از ارتش گرفته و به عنوان واحد برتر امنیتی پاکستان، نقش کلیدی را در تحولات سیاست ملی ایفا کرده است که نقش آن را در روی کار آوردن و برکناری حکومت‌ها در 3 دهه اخیر به وضوح می‌توان دریافت.

بی‌نظیر بوتو -نخست وزیر فقید پاکستان- روزگاری این سازمان را "دولتی در دولت دیگر" خواند و آن را سازمانی سرخود خواند که سیاست‌های خارجی خود را دنبال می‌کند.، اما "شجاع نواز" نظر وی را رد کرده و معتقد است که این سازمان تحت سیطره مرکز قدرت و ارتش پاکستان است و سرخود عمل نمی‌کند.

فرصت طلایی

 تغییرات عمده خلاء قدرت در منطقه ناشی از انقلاب اسلامی ‌در دهه 80 میلادی، جنگ ایران و عراق و توجه سازمان‌های اطلاعاتی منطقه برای جلوگیری از تکرار انقلاب مشابه ایران در کشورهای متبوعشان، سبب یکه تازی ISI در نقش آفرینی اطلاعاتی در منطقه گردید. در واقع از همان هنگام اولویت شماره یک ISI از برنامه‌ریزی در برابر تنشهای داخلی و یا تجاوزات هند به در اختیار گرفتن نبض تحولات افغانستان تبدیل گردید و به کارگزار سرویسهای اطلاعاتی غرب و کشورهای عربی در افغانستان تبدیل شد. در همان هنگام، توجه اسرائیل و آمریکا به ISI از جهت تامین نرم‌افزار و سخت‌افزار اطلاعاتی به دو دلیل حضور شوروی در افغانستان و امکان کنترل مجاهدین افغان توسط ISI برای ضربه زدن به روس‌ها و همچنین هم جواری پاکستان با ایران و انجام عملیاتهای ضد جاسوسی و جمع آوری اطلاعات برای غرب در مقابل ایران، سبب ارتقای سطح کیفی و کمی‌ ISI گردید. از طرفی واسطه بودن ISI برای ارسال کمکهای مالی عرب و حتی سکونت بنیادگرایان اسلامی‌ عرب و تبدیل شهرهای مرزی افغانستان به پایگاهی برای مجاهدین عرب–افغان که پایه‌های فکری و رهبری امروزی القاعده را تشکیل می‌دهند، روز به روز موجب افزایش اعتبار و ارتباط ISI شد.

ISI حامی بزرگ تروریست‌ها

اصلی‌ترین اتهامی که گریبانگیر این سازمان است، همواره همکاری با و حمایت کامل از گروههای تروریستی و جهادی علیه کشورهای همسایه و مواضع آمریکا و انگلیس است. در گزارش افشا شده مربوط به جولای 2006 وزارت دفاع انگلیس، ISI‌ به عنوان حامی کامل گروهکهای تندروی اسلامی شناخته شده بود. در ژوئن 2008، مقامات افغانستان خبر از طرح ترور نافرجام علیه حامد کرزای -رییس جمهور وقت- توسط ISI دادند. در جولای همین سال، مقامات هندی، سازمان ISI‌ را طراح اصلی بمبگذاری سفارت هند در این کشور دانستند.

در می 2009، رابرت گیتس (Robert Gates) -وزیر دفاع وقت- با حضور در برنامه 60 دقیقه شبکه CBS، خبر از ارتباط قوی سازمان اطلاعاتی پاکستان با طالبان جهت نفوذ کامل این کشور در افغانستان پس از ترک آن از سوی آمریکا داد.

در جولای 2010، ویکی لیکس اسنادی از آمریکا را فاش کرد که طی آن ISI حامی اصلی گروهکهای تروریستی علیه آمریکا و نیروهای بین‌المللی در افغانستان شناخته شده بود. همچنین در آوریل 2011، مایکل مولن (Michael Mullen) -رییس وقت ستاد مشترک ارتش آمریکا- به ارتباط سازمان اطلاعاتی پاکستان با فرقه‌ای تندور با نام "حقانی" اشاره کرد.

با انجام عملیات ترور بن لادن در می 2011، عملا انگ رسوایی بر پیشانی ISI‌ نشست. جامعه بین‌الملل این سازمان را به همکاری با بن لادن و پنهانکاری متهم کرد. این سازمان نیز در پاسخ، اعلام کرد که تا بحال در مسیر همکاری با آمریکا تلفات و ضررهای بسیاری را دیده است و این ناسپاسی را برنمی‌تابد.

"ویلیام میلام" (William Milam) -سفیر اسبق آمریکا در پاکستان- معتقد است که ISI فعالیتهای خود تاکنون را تروریستی نمی‌داند و برخلاف باور عمومی، اتفاقا این سازمان، سازمان قدرتمند و سرسختی نیست.

"شجاع نواز" (Shuja Nawaz) نویسنده کتاب "شمشیرهای مماس: پاکستان، ارتش آن، و نبرد درون" در کتاب خود به این نکته اشاره دارد که به باور بسیاری از تحلیلگران، ISI‌ تسلط خود بر شبه‌نظامیان منطقه کشمیر را از دست داده، چرا که بسیاری از آنها طی بمباران آن منطقه طی کشکمش با دولت هند از سوی ارتش پاکستان کشته شدند.

طی درگیری مجاهدین افغانی در دهه 1970 و 1980 با شوروی، سازمان اطلاعاتی پاکستان در کنار آمریکا، مجاهدین را از حیث امکانات تسلیحاتی و اطلاعات مورد نیاز تامین کرد. ژس از عقب نشینی شوروی از افغانستان نیز همچنان به حمایت از جبهه مقاومت ادامه داد. اما این بار، این جبهه طالبان را شامل می‌شد که علیه آزادی ملت افغانستان مقاومت می‌کرد.

کتی گانون (Kathy Gannon) -خبرنگار خبرگزاری آسوشیتد پرس- پاکستان را به بهشت تروریست‌‌ها و بالاخص طالبان افغانستان تشبیه کرده که برای سلطه بر نقاط هدف، حکم تفرجگاه و اندیشکده را دارد.

علاوه بر این، سخنان تحلیلگران برجسته‌ای چون "حسن عباس" -مدرس دانشگاه هاروارد- که معتقد است ISI مزورانه‌ترین رویکرد نسبت به تروریسم را دارد، مصداق عینی خود را نشان داده است. چرا که خود گروهکهای تروریستی را تحت حمایت مالی و تسلیحاتی قرار می‌دهد و از سوی دیگر اقدام به بازداشت و نابودی آنها می‌کند. از این دست، می‌توان به دستگیری خالد شیخ محمد-مغز متفکر حمله یازده سپتامبر- و همکاری با آمریکا جهت پیگرد و بازداشت مقامات ارشد القاعده و گماردن 8 هزار نیرو در استان "وزیرستان" -مرز بین پاکستان و افغانستان- جهت مبارزه با شبه نظامیان القاعده اشاره کرد. جالب اینکه پرویز مشرف در سپتامبر 2006 اعلام می‌کند که "بسیاری از آن 8 هزار نفر در درگیریها کشته شده‌اند اما بالاخره کمر طالبان پاکستان شکسته شد". این البته برآمده از رویکرد خاص سیاسی ارتش پاکستان است. بازگشت به مقاله سال 2008 "اشلی جی تلیس" (Ashley J. Tellis) از "موسسه صلح بین‌الملل کارنگی" که در آن می‌آورد "هر کجا که ارتش پاکستان احساس کند که شبه نظامیان تروریست در مسیر اهداف ملی آن گام بر نمی‌دارند، گوش آنها را می‌پیچاند"، شکل واضح‌تری از این حقیقت به ما می‌نمایاند.

حمایت ISI از تروریسم و طالبان، بزرگترین مانع بر سر راه تحقق صلح دوستی بین پاکستان و افغانستان است. دولت اوباما طی چند سال اخیر تلاش بسیاری برای  شکل‌گیری همکاری و صلح سه جانبه تحت عنوان "محور تعاون آمریکا-پاکستان-افغانستان" بکار گرفته است، اما افغانستان پیوسته عدم رضایت خود از پاکستان به علت حمایت از حضور تروریسم در این کشور را اعلام کرده است. در نقطه مقابل، مشرف در سال 2006 منکر این حمایت شد و "آصف علی زرداری" -همسر بی‌نظیر بوتو- در مصاحبه خود با شبکه سی ان ان در می 2009، انکار این حمایت را اینگونه ابراز داشت: ببینید، اینکه می‌گویند ما از تروریسم حمایت می‌‌کنیم حرف بی‌جایی است. هر سازمان اطلاعاتی منابع خود را دارد. مثلا اگر بگوییم سازمان سیا با القاعده همکاری می‌کند، شما می‌پذیرید؟ اینکه ما منابع خاص خود را داریم، به این معنا نیست که با تروریست‌‌ها همکاری می‌کنیم".

"اشلی تلیس" در فوریه 2008 در گفتگوی خود با وبسایت CFR.org  قویا بر این تاکید کرد که ISI القاعده را بعنوان یک "سرمایه استراتژیک" می‌بیند که با استفاده از آن می‌تواند همیشه یک افغانستان ناآرام با بستر نامناسب برای حضور نیروهای ناتو را داشته باشد و از این رهگذر به سیطره خود بر همسایه قدیمی ادامه داده و توقعات سیاسی‌اش حصول گردد.

البته کارشناسانی چون "ماروین جی. وینبام" (Marvin G. Weinbaum) -کارشناس موسسه خاورمیانه آمریکا- با این نظریه موافق نیستند. او معتقد است که پاکستان 2 استراتژی را پیش گرفته است: اول، سیاست رسمی افزایش ثبات در افغانستان؛ دوم، سیاست غیررسمی حمایت از گروههای جهادی برای فریب دادن و آرام کردن مخالفین سیاسی در داخل کشور؛ که البته دومین مورد موجب تضعیف اولی می‌شود. "شجاع نواز" هم معتقد است که نوعی دوگانگی در ISI برای حمایت یا عدم حمایت از القاعده وجود دارد؛ اما در هر صورت، مقامات ارشد ارتش ترجیح می‌دهند که طالبان افغانستان را به چشم دشمن نبینند.

یکی دیگر از نقاط تنازع پاکستان با هند، مربوط به حادثه بمبگذاری نوامبر 2008 بمبئی است. مقامات هندی به شدت از این قضیه خشمگین بوده و ISI‌ را حامی "لشکر طیبه" که مسئول آن حادثه بود، می‌دانند. پاکستان نیز در ابتدا انکار کرد اما در فوریه 2009 اعلام کرد که طرح حادثه در خاک این کشور صورت گرفته و برای دلخوشی هند، چند تن از مقامات مذهبی داخل کشور را بازداشت کرد. از طرفی، "کتی گانون" -خبرنگار آسوشیتد پرس- معتقد است که حمایت ISI‌ از بمبگذاری بمبئی خیلی بعید به نظر می‌رسد، چرا که این سازمان ارتباطات خود با تروریست‌ها را بسیار محدود کرده است. تشدد تیرگی روابط فقط محدود به این قضیه نیست، چرا که بسیاری از موارد ایچنینی از سوی مقامات هندی به ISI‌ منتسب است، و این تشدد از مجموع آنها نشات می‌گیرد.

گانون در ادامه می‌افزاید که حمایت ISI‌از شبه نظامیان تروریست در نقاط مختلف اعم، این حدس که بمبگذاری سیستم حمل و نقل لندن در 7 جولای 2005 به این سازمان مربوط است را قوی‌تر می‌کند.

به نقل از موسسه "گیت استون"، "کریس الکساندر" (Chris Alexander) -وزیر امور شهروندی و مهاجریت کانادا- که پیش از این سفیر کانادا در افغانستان و نویسنده کتاب مشهور "مسیر دراز: افغانستان تشنه صلح" بوده است، پاکستان را "حامی دولتی تروریسم" نامیده است. همچنین، "الکسیس پاولیچ" (Alexis Pavlich) -نماینده مطبوعاتی وی- تروریست‌ها و بالاخص القاعده را همچون بازیچه‌‌هایی در دست ISI‌خوانده که هر زمان مقامات ارشد این سازمان بخواهند به آنها تشویقی می‌دهند و در زمان خشم گرفتن بر آنها، سهمشان تنبیه است.

"پیتر تامسن" (Peter Tomsen) -دیپلمات اسبق آمریکایی- درگزارشی با عنوان "پاکستان: با دوستان اینچنینی" به ذکر نقل قولی از احمد شاه مسعود -رهبر فقید مجاهدین افغان- در مورد حمایت ISI از طالبان اشاره می‌کند. احمد شاه، که جاسوس‌هایی در پاکستان داشت، حمله 10 روزه طالبان به مرز تاجیکستان را اقدامی کاملا برنامه‌ریزی شده از سوی ارتش پاکستان و ISI می‌دانست. در این عملیات، 25 هزار نیروی ارتش و دانشجویان مذهبی پاکستان در کنار دو بریگارد عربی متعلق به اسامه بن لادن و 3 هزار نیروی شبه نظامی ازبک جنگیدند.

برخی از ترورها و بمبگذاری‌های مهم بین‌المللی

روزنامه هافینگتون پست در مقاله‌ آگوست 2013 خود به 10 مورد از مهمترین اقدامات بین‌المللی تروریستی ISI اشاره کرده که در اینجا به آنها می‌پردازیم:

1. سپتامبر 1986: اقدام به ربودن هواپیمای جت Pan Am که طی آن 12 نفر که 5 تن آنها از فلسطینیان عضو گروه "ابونضال" و 7 نفر دیگر پاکستانی بودند، دستگیر شدند.

2. ژانویه 1993: مراکز سازمان "سیا" در لانگلی ویرجینیا مورد حمله قرار گرفته و طی آن 2 مامور سیا کشته و 3 تن دیگر زخمی شدند. "اف بی آی" که طراح این حمله را یک تروریست پاکستانی به نام "ایمال قنصی" (Aimal Kansi) می‌دانست، 4 سال بعد در 1997 وی را دستگیر کرده و پس از دادگاهی، در سال 2002 با تزریق آمپول اعدام شد و جسدش به پاکستان تحویل داده شد.البته اعدام وی، اعتراضات بسیاری را در پاکستان علیه دولت آمریکا بوجود آورد.

3. فوریه 1993: انفجار در مرکز تجارت جهانی توسط خودروی بمبگذاری شده. مغز متفکر این عملیات -رمزی یوسف-( Ramzi Yousef) در سال 1995 در اسلام آباد پاکستان دستگیر شد.

4. آگوست 1998: سفارت آمریکا در کنیا و تانزانیا بمبگذاری شد و طی آن 223 تن کشته و 4 هزار تن دیگر مجروح شدند. یکی از طراحان اصلی این عملیات "احمد خلفان الغیلانی"  (Ahmad Khalfan Ghayilani) بود که در سال 2004 در گجرات پاکستان دستگیر شد.

5. اکتبر 2000: حمله به ناوگان ضد موشکی آمریکا در ساحل عدن یمن. طی این عملیات، 17 ملوان آمریکایی کشته و 39 نفر دیگر مجروح شدند. طراح اصلی این حمله، "ولید بن عطاش" (Walid Bin Attash) سعودی بود در آوریل 2003 در کراچی دستگیر شد.

6. می 2002: بمبگذاری انتحاری در مقابل درب هتل "شرایتون" کراچی موجب مرگ 11 مهندس نیروی دریایی فرانسه شد. 3 سال بعد، "مفتی محمد صابر" -طراح بمب- در کراچی دستگیر شد.

7. اکتبر 2002: حمله تروریستی به جزیره بالی اندونزی که منجر به مرگ 202 نفر و مجروح شدن 240 تن دیگر شد. 9 سال بعد، "عمر پتک" (Omar Patek) -متهم دریف اول این عملیات- که از گروه جماعت اسلامی بود، در سال 2011 در ابوت آباد پاکستان دستگیر شد.

8. جولای 2005: بمبگذاری انتحاری معروف 7 جولای در لندن که موجب مرگ 52 نفر و زخمی شدن 700 نفر دیگر شد. سه نفر از تیم 4 نفره این عملیات، اصلیتی پاکستانی داشتند. در ژانویه 2009، "ذبیح اوک طائفی" (Zabi uk-Taifi) سعودی -یکی از طراحان این عملیات- در روستایی در حومه پیشاور دستگیر شد.

9. دسامبر 2008: حمله انتحاری به بمبئی هند موجب مرگ 166 نفر شد و 308 زخمی بر جای گذاشت. مغز متفکر این عملیات، یک پاکستانی-آمریکایی به نام "داود سید گیلانی" ملقب به "دیوید کلمن هدلی" از اعضای برجسته "لشکر طیبه" پاکستان بود.

10. می 2010: در این روز، فروشندگان میدان تایمز نیویورک متوجه پراکندگی دود از یک خودرو پارک شده گردیدند. لذا، بلافاصله با پلیس تماس گرفتند و پیش از وقوع انفجار، بمب مورد نظر خنثی شد. 2 روز بعد، فردی آمریکایی-پاکستانی با نام "فیصل شهزاد" (Faisal Shahzad) در حالیکه قصد پرواز به سمت امارات متحده عربی را داشت، در فرودگاه بین‌المللی جان اف کندی دستگیر شد.

بازی مزورانه

ISI‌ بزرگترین حامی "شبکه تروریستی حقانی" است و طبق اسناد موجود، شائبه‌ای نسبت به آن وجود ندارد. بسیاری از بمبگذاری‌های افغانستان، ایجاد وحشت در اتباع خارجی، حمله به سفارت هند و سفارت آمریکا (2011) در کابل، از جمله فعالیت‌های این شبکه است.

پس از حادثه یازده سپتامبر 2001، پاکستان برای مبارزه با تروریسم به امریکا پیوست و این رویکرد از سوی تحلیلگران به "بازی مزورانه" با آمریکا معروف شد. شاهد دیگر این مدعا اینکه در همان بحبوحه این ISI‌ بود که به شدت از شبه نظامیان درگیر با نیروهای ناتو در افغانستان حمایت می‌کرد.

موسسه گیت استون، در گزارش خود به تاریخ 7 اوریل 2014، عنوان کرد که گروههای جهادی و سلفی در سال 2002 از افغانستان به آغوش "بهشت خود(!)" بازگشتند و با تشکیل "جنبش طالبان پاکستان" به رهبری "بیت اله محسود" (Baitullah Mehsud) در جنوب "استان وزیرستان" سکنی گزیدند. عوامل ISI در تاریخ 7 دسامبر 2007، بی‌نظیر بوتو -نخست وزیر فقید پاکستان- را ترور کردند و این سازمان بلافاصله از طریق مقامات ارشد پاکستان نوک پیکان را به سمت این جنبش گرفت و با پخش صوت ضبط شده مسعود که در آن انجام این ترور را به گردن می‌گیرد، جنبش وی را مسئول مرگ بوتو می‌خواند.

تحلیلگران بین‌المللی قویا بر این باورند که ارتش پاکستان طی حملات صوری، به شبه نظامیان تندور حمله می‌کند در حالی که از این گروهها و بخصوص شبکه حقانی بعنوان ابزار خود علیه هند و تضعیف نفوذ آن در افغانستان بهره می‌گیرد.

ژنرال "مایک مولن" (Mike Mullen)-رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا- در سپتامبر 2011 در جلسه سنا پاکستان را "شریک خائن" در طول یک دهه مبارزه با تروریسم در افغانستان خواند.

"پیتر گالبرید" (Peter Galbraith) در مقاله خود به تاریخ 26 جولای 2010 در روزنامه "گاردین" انگلیس، به افشاء مجموعه اسناد 90 هزار صفحه‌ای در مورد حمایت پاکستان از گروههای تروریستی و خیانت در شراکت با آمریکا اشاره کرد و ضمن تشکر از تکنولوژی قرن بیست و یکم -که موجبات انتشار چند هزار فقره سند را در یک فضای الکترونیک میسر کرده است- آمریکایی‌های را به دلیل میل به هزینه‌کرد 50 میلیارد دلار برای یک چنین اسنادی، عجیب و دیوانه خواند.

طبق اسناد ویکی لیکس، فتح کابل به دست طالبان در سال 1996، بدون حمایت قدرتمندانه ISI‌ عملا غیرممکن بود. دولت بوش دوم با اتکا بر دروغهای پرویز مشرف -رییس جمهور اسبق و دیکتاتور نظامی پاکستان- قول وی مبنی بر عدم ارتباط با تروریستها را باور کرد و هیچ اقدام در خوری در این مورد صورت نداد.

 اما آصف علی زرداری رویه و رویکردی دموکراتیک اتخاذ کرد. او به جنگ با تروریسم رفت و در این مسیر ISI‌ در همکاری با گروههای تروریستی و با هماهنگی پرویز مشرف، همسرش -بی‌نظیر بوتو- را از به قصد انتقام‌گیری از وی گرفت. اوباما نیز با در همکاری خود با زرداری مشکلی احساس نمی‌کرد. نتیجه همکاری دو طرف موجب همراهی مجلس نمایندگان پاکستان با طرح آنها و فشار بر ارتش و ISI‌ جهت برخورد با تروریست‌ها شد. لذا، ISI‌ با بازداشت "ملا عبدالغنی برادر" و چند تن دیگر از سران القاعده سعی در آرام کردن جو بوجود آمده کرد و البته پس از مدتی که آبها از آسیاب افتاد، آنها را آزاد کرد و همچنان رویکرد "بازی مزورانه" ادامه یافت.

روزنامه گاردین در مقاله 25 آوریل 2011 خود به قلم "جیسون برک" (Jason Burke) به گزارش بسیط بازجویان زندان گوآنتانامو اشاره می‌کند که طی آن در مراحل بازجویی از تروریست‌ها نقش بسیار عمیق ISI در نفاق‌گری مشخص می‌شود. نویسنده مطلب، به نقل از بازجویان اینگونه ابراز می‌دارد که هم اکنون روابط سازمان سیا و ISI به دلیل حمایت بی‌شائبه همتای پاکستانی از گروههای تندوری تروریستی به وخامت گراییده است.

هند و نخست وزیر پاکستان هدف ISI

"بروس ریدل" در مقاله خود به تاریخ 4 سپتامبر 2014 در روزنامه "دیلی بیست" نوشت: "ISI تمام تلاش خود را برای استفاده از ظرفیت تروریسم جهت ترساندن هند و تضعیف قدرت نواز شریف به کار بسته است".

او با اشاره به حمله اخیر به سفارت هند در افغانستان که قرار بود در آستانه جلوس "نارندرا مودی" -نخست وزیر جدید هند- بر تخت وزارت، جهت تخریب وی دیپلمات‌های هندی به گروگان گرفته شده و کشته شوند -و اما به دلیل مقاومت نیروهای امنیتی سفارت محقق نشد-، مهر تایید به گفته خود می‌زند.

وی در ادامه افزود: "وزارت خارجه امریکا بارها سازمان اطلاعات و امنیت پاکستان را به همکاری تنگاتنگ با و حمایت از "لشکر طیبه" متهم کرده است. هم اکنون، حافظ سعید (Hafeez Saeed)-رهبر این گروه- آزادانه در خاک پاکستان زندگی می‌کند و هر از چند گاهی در تلویزیون ظاهر شده و آمریکا را به انتقاد می‌گیرد".

پایگاه اینترنتی niticentral در مورخ 11 سپتامبر 2014، خبر از دستگیری یک جاسوس سریلانکایی به نام "آرون سلواراجان" Arun Selvarajan که از عوامل ISI‌ با ماموریت نفوذ در تاسیسات حساس امنیتی ایالت "چنای" بوده، داد.

به ادعای این وب سایت، وی در طی بازجویی اعتراف کرده که از دو نرم افزار "وایبر" و "اسکایپ" برای انتقال اطلاعات به مامورین ISI استفاده می‌نموده و دستمزد خود را از طریق دستگاه خودپرداز دریافت می‌کرده است.

"اخیرا ایمن الظواهری -رهبر القاعده- فیلمی تقریبا 55 دقیقه‌ای را منتشر ساخت که در آن به لزوم تقویت قدرت این سازمان و تشکیل القاعده هند اشاره کرد. این فیلم در پاکستان ضبط شده بود و وی، از دوستان نزدیک حافظ سعید بوده و هر دو به شدت توسط ISI‌ مراقبت می‌شوند".

"اما در قبال رویکرد نواز شریف به مدیریت فعلی پاکستان باید شفاف گفت که این رویکرد اصلا به ذائقه ارتش خوش نمی‌آید. طرح گفتگو با طالبان، بازی برد-برد با هند بخصوص بر سر کشمیر (که از سال 1947 مورد منازعه هر دو کشور است)، اتخاذ سیاست نرمتر در قبال افغانستان، و بالاخص به زیر کشاندن پرویز مشرف از قدرت، موجب قهر و خشم ارتش بر شریف شده است".

"اخیرا تنش‌ها و اعتراضاتی علیه نواز شریف در پاکستان شکل گرفته است. رهبر این اعتراضات عمران خان -قهرمان ملی بازی کریکت و سیاستمدار فعلی- است. البته به نسبت جمعیت پاکستان حمایت بسیار کمی از حرکت وی صورت گرفته است. تحلیلگران معتقدند که عمران خان مهره دست نشانده ISI برای تضعیف شریف است.

هم اکنون این سازمان و ارتش پاکستان به شدت به دنبال تضعیف وی همچون قضیه آصف علی زرداری هستند؛ حال چه با شورشهای داخلی و چه با بمبگذاری در یکی از کشورهای همسایه. اگر مورد دوم محقق شود، و این بار بمبگذاری صورت گیرد جای هیچ شکی باقی نمی‌ماند که هند یا افغانستان واکنش نشان داده و احتمال ورود آمریکا به قضیه بالا رفته و در نتیجه بسیاری از معادلات ISI دچار خدشه شده و برای خود آن مشکل‌ساز می‌شود. بعید است که این سازمان به سراغ این گزینه برود".

"هم اکنون آمریکا پیمان اتحاد علیه تروریسم را با هند به امضاء رسانده و تضمین داده که در صورت وقوع حمله تروریستی به شدت با بانی آن برخورد می‌کند. علاوه بر این، پاکستان را تهدید کرده که در صورت ادامه تحرکات خود، نام این کشور را در فهرست کشورهای تروریست قرار خواهد داد. البته این نکته حائز توجه است که هر دو طرف -آمریکا و پاکستان- جهت حفظ منافع مشترک به شدت از خشمگین ساختن یکدیگر احتراز می‌کنند".

آمریکا می‌تواند در صورت وقوع یک حمله تروریستی دیگر، از پاکستان یک کره شمالی منزوی بسازد. یا راه دیگر و محدودتر اینکه اشخاص پرنفوذ ISI‌ که عموما در شاخه موسوم به "S" در این سازمان فعالیت دارند را تحریم کند. افسران این شاخه، مستقیما با گروههای تروریستی همچون القاعده، لشکر طیبه، و شبکه حقانی در ارتباط‌اند".

 هر حال ائتلاف آمریکا-هند باید دیر یا زود به راه حلی برای کنترل تنازعات میان پاکستان و این کشور بیاندیشد.

آمریکا و اسراییل هدف ISI

اخیرا روزنامه تایمز هند در مقاله‌ای به تاریخ 4 می 2014، خبر از دستگیری یک جاسوس سریلانکایی تحت نام "شاکر حسین" Sakir Hussain) توسط سازمان امنیتی این کشور در 29 آوریل داد.

به گفته این روزنامه، فرد دستگیر شده طی مراحل بازجویی به این اعتراف کرده که از سوی ISI‌ به عنوان مامور نفوذی برای شناخت کنسولگری‌های آمریکا در کلان شهر "چنای" و اسراییل در "بنگالورو" منصوب شده است. وی در توضیحات بیشتر، وظیفه خود را رصد اخبار از دو کنسولگری و آماده‌سازی شرایط برای اقامت دو عامل مالدیوی ISI و انجام عملیات توسط آنها اعلام کرد.

سازمان اطلاعات هند اعلام کرد که وی طی بازجویی از شخصی با نام "امیر زبیر صدیق" (Amir Zubair Siddiq) نام برد و وی را مشاور کمیسیون عالی پاکستان در "کلمبو" سریلانکا خواند که در امر قاچاق انسان، ساخت پاسپورت تقلبی، و قاچاق ارز تقلبی هند ید طولایی دارد. شاکر حسین، صدیق را بعنوان کارفرمای خود جهت انجام این ماموریت معرفی کرد. به گفته وی، تصاویر کامل از راههای نفوذ به هر دو کنسولگری در اختیار صدیق قرار گرفته و او نیز آنها را به حسین واگذار می‌کند. مامورین اطلاعاتی هند، ژس از نفوذ سایبری به رایانه‌های کمیسیون عالی پاکستان در سریلانکا، متوجه می‌شوند که تصاویر در این رایانه‌‌ها دانلود شده و عده‌ای از مقامات سریلانکایی هم خبر داشته‌اند و ادعای حسین حقیقت دارد.

امیر زبیر صدیق، نامی شناخته‌شده برای سرویس‌های اطلاعاتی جهان است و سابقه درازی در امر قاچاق و خرابکاری و فساد مالی دارد. پیش از این، پس از اینکه "تمیم انصاری" (از عوامل ISI) که 6 ماه تحت نظر قرار داشت، در پرواز خود از "تیروچیراپالی" به "کلمبو" به دام نیروهای اطلاعاتی هند افتاد و اطلاعات بسیاری را از وی افشا کرد، برای سرویس‌های اطلاعاتی بیشتر شناخته شد.

حال، این تمیم انصاری که تاجر سابقا موفق و اکنون شکست‌خورده‌ای بوده، از طریق شخصی به نام "حاجی" به صدیق معرفی می‌شود. صدیق نیز با وعده حمایت از فعالیت تجاری بین‌المرزی وی، مغز او را شستشو داده و از وی می‌خواهد که  طی سفر تجاری خود به هند، از بندر "ناکاپاتینام" و کشتی‌های لنگر انداخته عکسبرداری کند؛ و بدینوسیله او را وسیله جاسوسی خود قرار می‌دهد.

ISI، در طی عملیات بمبگذاری دو کنسولگری تمرکز خود را بر این نهاده بود که قضیه را به شکلی پیش ببرد که تمامی اتهامات به سوی مسلمانان سریلانکا معطوف شود. 

روزنامه "هافینگتون پست" در مقاله خود به تاریخ 28 جولای 2013 به نقل از پروفسور "پرویز هودبوی" (Pervez Hoodbhoy) -تحلیلگر و فعال ضد اتمی- پاکستان را به دلیل نگاه ایدئولوژیک افراطی اسلامی، تهدیدی همتراز با ایران برای آمریکا و اسراییل خواند. هودبوی، با تاکید بر اینکه اعراب نیز به همان اندازه از قدرت گرفتن ارتش پاکستان در هراسند، تضعیف سازمان اطلاعاتی این کشور و ارتش آن را از مهمترین اولویت‌های حلقه اتحاد آمریکا، اسراییل، و اعراب خواند. وی در ادامه دوستی پاکستان با اسراییل و اعراب را با توجه به روحیه کاملا مزورانه آن- به عنوان پایگاه پرورش بزرگترین گروههای تروریستی جهان، عملا مضحک خوانده و خطر بزرگ حمله اتمی از سوی این کشور در آینده را به حلقه ائتلاف یادآور شده است.

هودبوی، پاکستان را که روزگاری به عنوان ابزار عدم ارتباط بیشتر میان "شوروی پس از جنگ جهانی دوم و هند" از سوی انگلیس و امریکا مورد بهره‌برداری قرار گرفته بود را کشوری می‌داند که حالا به سرعت در حال افزایش تسلیحات و بمب‌های هسته‌ای خود است و با توجه به اینکه نفرتش نسبت به اسراییل بیشتر از نفرتش نسبت به هند است و "هنود" و "یهود" را نجس ‌می‌داند، هر آینه می‌تواند با استفاده از نیروی عظیم جهادی‌اش به دهشتی عظیم برای اسراییل بدل شود. به گفته این کارشناس، نفرت اهل سنت پاکستان از شیعیان این کشور به این دلیل است که آنها را دوستدار اسراییل می‌دانند.

ISI و افغانستان

 مشکلات مرزی بین پاکستان و افغانستان با ادعای افغانستان از بدو تشکیل دولت پاکستان شکل گرفت. تا آنجا که در هنگام به عضویت درآمدن پاکستان در سازمان ملل، نماینده افغانستان به دلیل مسئله پشتونستان به عضویت پاکستان در سازمان ملل رای مخالف داد و نواحی پشتون نشین پاکستان را «افغانستان غصب شده» نامید و با اعلام کشور پشتونستان توسط پشتون نشینان این نواحی که شامل شمال غربی و سایر نواحی مرزهای غربی با افغانستان می‌شد، پشتونستان و مرزهای با افغانستان به موضوع دارای اهمیت استراتژیک برای پاکستان تبدیل گردید.

مسئله "پشتونستان" و "دیورند لاین" ریشه در معاعده بین امیر "عبدالرحمن خان"، پادشاه افغانستان و سر "هنری مورتیمر دیورند" (Henry Mortimer Durand) به نمایندگی از هند بریتانیا دارد که در آن بخشهایی از خاک افغانستان به هند بریتانیا واگذار گردید. تفکر آن زمان بریتانیا برای ایجاد خط دفاعی بیرون از مرزهای هند بریتانیا برای جلوگیری از حمله روسیه بود که این سد با ضمیمه شدن بخش‌های پشتونستان افغانستان به هند ایجاد گردید که با استقلال پاکستان و هند افغانها خواستار بازگشت این بخش‌ها به کشورشان شدند. در هنگام حکمرانی ضیاء الحق، ISI بطور جدی به «رویکرد بیرونی» پرداخت و ابتدا با ورود به حمایت از گروه‌های مبارز افغان که بر ضد حکومت‌های مارکسیست –کمونیسم مبارزه می‌کردند، شعله‌های جنگ داخلی در افغانستان را افروخت و پس از تجاوز شوروی به افغانستان در سال 1980 و حمایت گسترده این سازمان از مجاهدین افغان، به بازیگری اصلی صحنه افغانستان تبدیل شد.

طبق اخبار "طلوع نیوز" افغانستان به تاریخ 13 شهریور 1393، اخیرا "بکتاش سیاووش" -نماینده مجلس افغانستان- در اعتراض به پرتاب موشک از سوی دولت پاکستان به ایالتهای شرقی این کشور و بالاخص "کنر" شکایتی بلند بالا با 2 هزار امضاء تهیه کرده و به سازمان ملل متحد ارائه داده است.

همچنین طی خبر روزنامه "8 صبح" افغانستان به تاریخ 28 خرداد 93، به نقل از حامد کرزای -رییس جمهور اسبق افغانستان- آمده که سازمان‌ جاسوسی و دستگاه‌های نظامی پاکستان خواستار تشکیل حکومت دست نشانده خود در افغانستان هستند. وی، اظهار داشته که اقدامات سازمان جاسوسی پاکستان مصیبت و ویرانی به بار آورده و اگر مقام‌های پاکستانی انتظار دارند که افغانستان خط دیورند را به رسمیت بشناسد و از این طریق افغاستان را به عمق استراتژیک خود بدل کنند، به این هدف نخواهند رسید.

حفظ شرایط ناپایدار افغانستان که ضامن عدم تمرکز دولت مرکزی افغانستان برروی اختلافات مرزی است را می‌توان اصلی‌ترین هدف این سرویس اطلاعاتی برشمرد. با توجه به این امر که حضور نیروهای آمریکایی، ناتو و متحدین آنان در افغانستان علاوه بر پررنگ کردن نیاز این نیروها به مسیرهای تدارکاتی پاکستان موجب درآمد و گردش اقتصادی بالای پاکستان می‌گردد. ضمن اینکه با حمایت چند لایه (ISI از طالبان و القاعده و اتخاذ سیاست چندوجهی، به بهانه مبارزه با تروریسم از کمکهای نقدی غرب نیز بی‌نصیب نمی‌ماند.

چند ماهی است که دولت قطر به تحریک پاکستان که از حامیان اصلی اعراب علیه ایران است، اقدام به میزبانی طالبان با ایجاد یک دفتر رسمی برای آن در دوحه کرده است. این دفتر، دارای نام رسمی و پرچم مشخص با قید نام "امارت اسلامی افغانستان" است و همین امر خشم دولت حامد کرزای را بشدت برانگیخت.

ISI‌ و ایران

پاکستان،به دلیل وجود تنش‌های بین ایران و اعراب، به یار مورد اعتماد آنان در خصوص تبادلات اطلاعاتی تبدیل شده و گاهی موجبات ارسال حمایت‌های مادی و تسلیحاتی از گروه‌های تروریستی مخالف ایران را نیز برای آنان فراهم می‌سازد و از این رهگذر از مواضع آنان در حمایت از پاکستان در برابر هند نیز استفاده می‌برد.

اما در باب مسئله ضعف امنیت مرزهای مشترک بین دو کشور که می‌توان آن را ناشی از شیطنت‌های ISI دانست، پیش از این کشور ما از پاکستان خواسته بود که به دلیل عدم توفیق و توانایی این کشور در تامین امنیت این مرزها، مسئولیت پاسداری از آنها را به جمهوری اسلامی ایران بسپارد؛ و آنطور که توقع می‌رفت، دولت پاکستان پاسخی به این درخواست نداده و لذا دولت ایران اقدام به تامین امنیت بیشتر از سوی مرز خود کرده و به نقل از سردار "اسماعیل احمدی مقدم" -فرمانده نیروی انتظامی- کار ایجاد 120 پایگاه نگهبانی و کنترل را در مرزهای 300 کیلومتری خود با پاکستان به کمک سپاه پاسداران آغاز کرده است.

جمع‌بندی

1- با توجه به مطالبی که عنوان شد مشخص می‌شود که دولت‌ها در پاکستان چاره‌ای جز کنار آمدن با ارتش و ISI ندارند که در غیر این صورت در پیشبرد اهداف و سیاست‌های خود با مانعی بزرگ به نام نظامیان ارتش روبرو خواهند بود.

2- سبک و سیاق اطلاعاتی ISI برگرفته از سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل بوده که در واقع با بومی‌سازی هوشمندانه‌ای به نقش‌آفرینی در سطوح بین‌المللی می‌پردازد. انحصار سالیان متمادی سازمان اطلاعاتی پاکستان در حمایت و هدایت بنیادگرایان اسلامی‌ و سپس پرورش و رشد طالبان که اکنون به پاشنه آشیل غرب تبدیل شده‌اند، امروزه اجازه مانورهای مستقل اطلاعاتی و تعیین خط مشی منحصرانه را به ISI می‌دهد و این مجموعه امروز با استفاده از خطرات القاعده برای غرب، با نقش‌آفرینی دوگانه و شاید چندگانه و روش‌های پیچیده اطلاعاتی، ضمن راضی نگه داشتن سازمانهای اطلاعاتی فرامنطقه‌ای ‌در چندین جبهه اطلاعاتی عملیاتی با در اختیار گرفتن ابتکار عمل مبارزه می‌کند.

لذاٰ اتصاف لقب "قویترین سازمان اطلاعاتی جهان در سال 2013" به این سازمان از سوی سازمان سیا، مصداق می‌یابد. البته باید متذکر شد که کشف محل اختفای اسامه بن لادن و ترور وی توسط امریکا، ظن قدیمی نسبت به حمایت سازمان اطلاعاتی پاکستان از تروریسم را به یقین تبدیل نموده و در پی آن اعتبار صداقت این سازمان نسبت به دوستان غربی خود را به شدت زیرسوال برد. هم اکنون، غرب که نیاز پیوسته‌ای به مساعدت ISI برای سیطره بر منطقه دارد، سیاست "یک بام و دو هوا" را در قبال این "شریک دزد و رفیق قافله" در پیش گرفته است.

3- این موضوع غیر قابل انکار است که دامن زدن به ناامنی در افغانستان و تبدیل پاکستان به منطقه امن طالبان و القاعده امروزه به برنامه اصلی ISI تبدیل شده، اما این شمشیر دو لبه همواره تهدیدی بالقوه برای پاکستان است که می‌تواند با کمی ‌اشتباه توسط برنامه‌ریزان امنیتی و اطلاعاتی این کشور موجبات ورود ضربات جبران ناپذیری را به امنیت داخلی پاکستان فراهم سازد و همان اتفاقی را که در دهه 90 برای غرب در خصوص پایه‌ریزی القاعده و طالبان به وجود آورد، تبدیل به چالش آینده پاکستان کند.
رویکرد مزورانه ISI، در عدم توفیق ائتلاف نظامی غرب در افغانستان هم بسیار تاثیر داشته است. این رویکرد، از پاکستان "بز طلیعه" آینده را خواهد ساخت که شاهد پیامدهای بازی با کارت تروریسم خواهد بود.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات