تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۵  ، 
شناسه خبر : ۲۹۵۰۶۸
فائزه هاشمي در گفت‌وگو با آرمان از جواني‌اش مي‌گويد:
مقدمه: فائزه هاشمي است و يك دنيا ابهام براي مخاطب. دختر آيت الله هاشمي است و منافع حاصل از آقازاده بودن را تكذيب نمي‌كند اما فقط همين موضوع سبب شده كه او را با مردان مقايسه كنند؟ فائزه هاشمي به خوبي آموخته كه جز حقيقت سخني بر زبان نياورد حتي اگر هزينه زيادي براي راست گفتنش بدهد. نكته جالب اينجاست كه مصلحت براي او معنايي ندارد و معتقد است پنهان كردن نتيجه عكس دارد. او در 16 سالگي به عقد آقاي لاهوتي درآمد و 5 سال بعدش ازدواج كرد و حالا هم توصيه مي‌كند جوانان زود ازدواج كنند. نام اين گفت‌وگو را شايد بايد پشت درب‌هاي بسته گذاشت چرا كه دختر آيت‌الله هاشمي از آنچه گفت كه تا امروز در پشت درهاي زندگي خصوصي خود نگه داشته بود و براي نخستين بار اين در را به روي ما گشود. متن گفت‌وگو فائزه هاشمي با «آرمان» را در ادامه بخوانيد:
پایگاه بصیرت / علي شاملو
(ويژه‌نامه روزنامه آرمان - 1393/12/15 - صفحه 36)

* به نظر شما جواني كردن يعني چه؟

** جواني كردن به اقتضاي سن و سال خودش ويژگي‌هاي خاص خودش را دارد؛ صادق بودن، لجباز بودن، شجاع بود، پرانگيزه بودن و دنبال هيجان و چيزهاي نو بودن، شكستن رسم و رسوم‌ها و عرف‌ها كه الزاما بد نيست. جوان دوست دارد يك چيز جديد و تازه‌اي را ايجاد كند و از برخي سنت‌ها تبعيت نكند، به دنبال تغيير و تحول است. همانطور كه مي‌گويند هرچه هم سن‌ بالاتر رود، در مقابل انسان محافظه كارتر مي‌شود، با تجربه‌تر و پخته‌‌تر مي‌شود؛ رفتارها ثبات بيشتري پيدا مي‌كند.

* شما جواني كرده‌ايد؟

** به نظر خودم الان هم جواني مي‌كنم و هنوز هم احساس جوان بودن دارم و فكر نمي‌كنم سنم 52 سال باشد.

* شما فكر مي‌كنيد همين تنوع‌طلب بودن، هيجان كه در جوان‌ها هست، در شما هم وجود دارد؟‌

** دنبال تغيير، هيجان، اصلاح، تحول و تحرك بودن هنوز در من وجود دارد.

* اما افرادي در سن پدر شما هم دنبال اصلاح و تغيير هستند؟

** ايشان نيز اين روحيات را خوب دارند، معني‌اش اين نيست كه فقط جواني دارند. ميزان و افزايش اين ويژگي‌ها با افزايش سن كاهش پيدا مي‌كند.

* يعني نااميد هستند از زندگي؟

** ارتباطي با نااميدي ندارد. همين چند وقت پيش با دوستان در حزب (كارگزاران) صحبت از شجاعت بود كه يكي از اعضا مي‌گفتند، با افزايش سن شجاعت كم و محافظه‌كاري افزايش مي‌يابد، اما آقاي هاشمي از استثناهاي اين دوره هستند، ايشان با وجود افزايش سن شجاعتشان كم نشده است.

* آقاي هاشمي در جواني محافظه‌كارتر بود، اما الان برعكس شده است؟

** نه. در جواني نيز ايشان محافظه‌كار نبودند. مبارزاتي كه ايشان در زمان شاه داشت با محافظه‌كاري نمي‌خواند. آقاي كرباسچي گفتند بايد دوره جواني آقاي هاشمي را ديد كه چه بوده است، بعد به من اشاره كردند و گفتند ما يك هاشمي داريم از اين هاشمي مي‌شود فهميد كه آقاي هاشمي جوان چگونه بوده است. بايد مسن بودن افراد را با جواني خودشان سنجيد. جواني صادق بودن را بيشتر در خودش دارد. چون آدم‌ها هنوز آن قدر رياكاري را ياد نگرفته‌اند، بالاخره صادق‌تر هستند، به دنبال منافع نيستند و آنچه كه هستند خودشان را نشان مي‌دهند.

* پس خود شما هم اين كارها را انجام داديد؟

** حتما همين‌طور است و فكر مي‌كنم هنوز هم همان رويه را دارم.

* شما چه سالي ازدواج كرديد؟

** من در سن 16 سالگي ازدواج كردم و ازدواجم هم به صورت سنتي بود و با خواستگاري انجام شد و ديگر به عشق و عاشقي نرسيد.

* ازدواج شما به انتخاب پدر بود، چون بنده يك روايتي را از آقاي هاشمي شنيدم كه مي‌گفتند: «با آقاي لاهوتي در زندان قرار گذاشتيم، بعد از زندان فائزه و فاطمه را به عقد بچه‌هايشان دربياورند.» درست است يا نه؟

** بله. وقتي از زندان آمدند، يك برنامه سفري را براي شمال ترتيب دادند كه ما دو خانواده اول همديگر را بهتر بشناسيم. بعد هم ايشان گفت، پسران آقاي لاهوتي از تو و فاطمه خواستگاري كرده‌اند، قبول مي‌كنيد يا نه؟

* يعني اگر شما يا فاطمه خانم قبول نمي‌كرديد، پدر شما اجباري در اين ازدواج نداشت؟

** نه اجباري نداشت. روش و منش ايشان در خانه هميشه دموكرات بود و معمولا اجبار و تحميل نداشت.

* به نظر شما چرا پدرتان چنين كاري كردند كه در زندان قرار ازدواج و خواستگاري را مشخص كردند؟

** حتما به خاطر دوستي بود كه بين ايشان و آقاي لاهوتي برقرار بود كه در دوره سه ساله زندان قديمي‌تر هم شده بود و مي‌خواستند اين دوستي گسترش پيدا كند و خانواده‌ها هم به هم نزديك‌تر شوند. ما با بسياري از اين دوستان سياسي‌مان رفت‌و آمد داشتيم، اما با خانواده آقاي لاهوتي رفت‌و آمد نداشتيم. ديدار اين دو خانواده بيشتر همان جلوي زندان و هنگام ملاقات‌ها بود.

* در 16 سالگي كه ازدواج كرديد، كلاس چندم بوديد؟

** سوم دبيرستان

* كدام دبيرستان؟

** دوران قبل از دبيرستان در مدرسه فخريه، بنياد علايي، اعظم طالقاني و... بودم كه تمام مدارس دختران و اسلامي بودند و سال سوم دبيرستان در كيهان دخت بودم. البته اين دبيرستان دخترانه مثل مدارس قبلي نبود، بنابراين شرايطي نبود كه چنين روابطي بخواهد ايجاد شود و اصلاً به ما فرصت ندادند كه عاشق شويم.

* پس ازدواج شما سنتي بود؟

** بله، ازدواج من يك ازدواج سنتي بود. اما بعد از ازدواج علاقه به وجود آمد.

* شما دوست نداشتيد ازدواج شما با عشق بود يعني اول عاشق مي‌شديد، بعد ازدواج مي‌كرديد؟

** بله. هيچ وقت حسرت چنين چيزي را نخورده‌ام و آرزو هم نكرده‌ام، چون فكر مي‌كنم و تجربه نيز نشان داده است ازدواج‌هايي كه به اين شكل صورت مي‌گيرد، دوام چنداني ندارد. معمولا عشق و علاقه بعد از ازدواج ماندگاري بيشتر و بهتري نسبت به زندگي‌هايي دارد كه با عشق شروع مي‌شود.

* فرزندان شما ازدواجشان با عشق بوده يا خير؟

** پسرم كه هنوز ازدواج نكرده، اما دخترم ازدواجش با عشق بوده است.

* ارتباط شما با فرزندانتان تا حدي صميمي هست كه مسائلشان را با شما راحت مطرح كنند؟

** روابطمان صميمي است و تفكرات و اعتقادات من را مي‌دانند.

* شما پوشش حجابتان چادر است و دخترتان مانتو و روسري، آيا تا به الان به او اجبار كرده‌ايد كه پوشش چادر را داشته باشد؟

** بطور معمول نه. ولي گاهي در شرايطي خاص از او خواسته‌ام كه چادر سركند.

* دوست داريد چادري باشد يا پوشش آزادي داشته باشد؟

** براي من فرقي نمي‌كند. چون حجاب به خودش مربوط است و من در اين زمينه تمايل خاصي ندارم. من خودم به حجاب اعتقاد دارم و چادر را هم سنتي استفاده مي‌كنم. كما اينكه روسري و مانتو را هم حجاب كامل مي‌دانم و در بعضي موارد هم استفاده مي‌كنم.

* فكر مي‌كنيد حرف جوان‌ها را درك مي‌كنيد؟

** فكر مي‌كنم درك مي‌كنم. حال ممكن است با يكسري از عقايدشان مخالف يا موافق باشم. اين را بايد از آن‌ها پرسيد.

* مي‌توانيد مصداقي براي اين درك بياوريد؟

** مصداقي در ذهن ندارم. جوان‌هايي كه ما در حال حاضر با آن‌ها سروكار داريم، از ما جوان‌هاي قديم از نظر روحيه پيرتر هستند. جوان‌هاي امروزي تفاوت زيادي با جوان‌هاي قديمي دارند؛ جوان‌هاي امروزي خيلي بي‌تحركند، بي‌انگيزه‌اند، بي‌انرژي‌اند. چون جواني فقط موسيقي گوش‌دادن، و رعايت حجاب يا بي‌حجابي و بي‌بندوباري نيست، جوان يك‌سري ويژگي هم دارد مثلاً پرتحرك، پرانرژي، پرانگيزه، پر ايده، پر تلاش و... امروز، اين نسل جوان اين ويژگي‌ها را كمتر دارد.

* چرا به گفته شما، جوان‌هاي اين نسل دچار اين افسردگي يا پيري زودرس شده‌اند؟

** شايد يكي از دلايلش سبك زندگي‌هاي امروزي باشد كه همه با گوشي، تبلت، كامپيوتر كل زندگي را پر كرده‌اند. حتي معتقدم برخي موضوعات در كشور رخ داده كه تمايلات و خواسته‌هاي جوان‌ها را كشت. من به جوان‌هاي اين دوره نسل سوخته مي‌گويم.

* برخي رفتارهاي غيركارشناسي با جوانان در سال‌هاي گذشته تاثيراتي بر روحيه و مسير آن‌ها گذاشته كه برخي مسئولان امور به اشتباهات آن روزها اذعان دارند. نظر شما چيست؟

** به هر حال تاثير خودش را گذاشته است. با تحت فشار قرار دادن و اتخاذ سياست‌هاي غلط در طول اين سال‌ها برخي ارزش‌هاي واقعي كمرنگ شده است. بي‌توجهي نسبت به اصول و يكسري چارچوب‌ها نه تنها در جوانان تاثير منفي گذاشته است بلكه در غير جوان‌ها همچنين اثري داشته است و برخي از اين سياست‌ها نه تنها به سمت اصلاح و تقويت باورهاي ديني نرفته بلكه نتيجه عكس هم داده است. به نظر مي‌رسد جوان‌هاي اين دوره از زندگي و جوانيشان لذت نمي‌برند، بي‌هدف هستند. جواني خودمان را با نسل جوان فعلي يا با بچه‌هاي خودم مقايسه مي‌كنم. تفاوت اساسي زيادي در اين زمينه‌ها مي‌بينم. با وجود اينكه امروز جوان‌ها در رعايت چارچوب‌ها و اصول كمتر از نسل ما مقيد و به نوعي رهاتر از نسل ما هستند، از نظر روحيه كمتر جوان هستند.

* در حال حاضر كشور دوران مختلفي را از لحاظ فيلم و سينما طي كرده و آقاي علي جنتي هم زحمت زيادي را براي اين عرصه كشيده‌اند اما برخي نمايندگان مجلس مي‌گويند بعضي از فيلم‌هايي كه از ارشاد مجوز مي‌گيرند، سياه‌نمايي است، نظر شما در اين مورد چيست؟ آيا شما اهل سينما هستيد؟

** سينما مي‌روم و فيلم هم تماشا مي‌كنم. آخرين فيلم‌هايي هم كه ديدم، شهر موش‌ها، آتش‌بس 2 و شيار 143 بود. هرچه دو فيلم اول خوش ساخت و شيرين بود، ولي سومي با وجود موضوع خوب و ساخت نه چندان خوبش جذابيت نداشت و نتوانستم تا آخر ببينم. حرف‌هايي كه در رابطه با سياه‌نمايي بعضي از فيلم‌ها زده‌ مي‌شود، قابل قبول نيست. چون اين فيلم‌ها واقعيت‌هاي اجتماعي را منعكس مي‌كند. سياه‌نمايي يعني چيز سياهي وجود ندارد و اين فيلم‌ها دروغ مي‌گويند. اگر نمايش اين واقعيت‌ها اينقدر بد و سياه است، پس چرا به جاي تعطيل كردن فيلم‌ها نمي‌آييم خودمان را اصلاح كنيم.

چرا به جاي پاك كردن صورت مساله، موضوع و مشكل را حل نمي‌كنيم كه اين واقعيت‌هاي تلخ وجود نداشته باشد. در صورتي كه اين موارد وجود دارد، پس چرا ما مي‌خواهيم مانع از انعكاس و نمايش آن در جامعه شويم. نمايش اين فيلم‌ها جنبه آموزشي، هشدار و اثرات مثبت دارد. بعضي از اين فيلم‌ها بسيار خوب رسالت فرهنگي و اجتماعي خود را به عنوان يك رسانه انجام مي‌دهد. به نظر من واقعيت‌ها بايد مطرح و نبايد پنهان كاري شود. پنهان كردن اين اشتباه‌ها واقعيتي را عوض نمي‌كند و چيزي اصلاح نمي‌شود و هميشه يك چيز مخفي و بسته‌اي وجود خواهد داشت كه داخل خودش گسترش پيدا مي‌كند كه اين بسيار خطرناك است و بايد اين موارد مطرح شود. پس رسانه و سينما و تلويزيون وظيفه دارند كه وقايع را مطرح كنند تا مسئولان هوشيار شوند و مردم آگاه باشند.

* پس شما معتقديد، رسانه، سينما و تلويزيون (مثلاً فيلمي كه در اواخر دولت اصلاحات ساخته شد به نام مارمولك) سياه‌نمايي بود يا واقعا هنرمندانه مطالب را منعكس كرد؟

** مارمولك را خيلي دوست داشتم، تاثيري كه اين فيلم داشت، نمي‌توان انكار كرد البته هر فيلمي نقاط ضعفي هم دارد از فيلم‌نامه گرفته نا نحوه بازي كردن بازيگران. به نظر من اين فيلم تبليغ بسيار خوبي براي روحانيت هم بود. آنها كه مي‌گويند سياه‌نمايي است بايد اين فيلم‌ها را دقيق و عمقي ببينند يا مسائل اجتماعي جامعه را دقيق رصد نمي‌كنند. به نظر من مارمولك فيلمي بسيار عجيب و آموزنده بود و مشابه آن فيلم‌هاي زندان زنان، جدايي نادر از سيمين يا فيلم‌هاي خانم تهمينه ميلاني و رخشان بني‌اعتماد و بسياري از كارگردان‌هاي ديگر، يعني هم محتواي درست و به روزي دارد و به صورت حرفه‌اي، زيبا و هنرمندانه به اين موضوعات پرداخته‌اند.

* نظر شما درباره سانسور در سينما چيست؟

** با سانسورهاي اخلاقي تا حدي موافق هستم. من فيلم‌هايي را كه در آن‌ها فحش داده شود يا صحنه‌هاي غيراخلاقي داشته باشد، دوست ندارم. به نظر من از لحاظ اخلاقي بايد يكسري چيزها رعايت شود.

* شما معتقديد كه با نشان دادن واقعيت‌هاي اجتماعي به صورت فيلم بسياري از مسائل را مي‌توان بيان كرد؟

** نقش هنر و هنرمند را در موضوع اصلاحات نبايد ناديده گرفت. هنرمنداني كه به دنبال اهداف اصلاحي در جامعه هستند و براي خودشان آرمان دارند. مردم با هنر و هنرمند راحت‌تر ارتباط برقرار مي‌كنند و آن‌ها را دوست دارند. متاسفانه در اين زمينه هم مرتب عمل كرده‌ايم، يعني آثار هنري با محتواي مشكلي داريم و باعث گسترش آثار زرد هستيم. از هر چيزي كه واقعيات را بگويد، انتقاد داشته باشد، دنبال اصلاح وضع موجود باشد، مي‌ترسيم چون نگران جايگاه خودمان هستيم، نه نگران رشد و پيشرفت و توسعه. مي‌توان يكسري از واقعيت‌ها را در فيلم بيان كرد كه به نوعي به صورت هشدار و آگاهي‌دهنده باشد كه مردم و مسئولان بدانند بايد چگونه برخورد كنند، ديگر سخنراني و موعظه و... آن تاثيرگذاري را ندارد.

* الان هم به سينما مي‌رويد؟

** بله.

* مثلا ماهي چند بار؟

** يكي از دوستان زحمت برنامه‌ريزي و هماهنگي و تهيه بليت را انجام مي‌داد و ما با توجه به زمان او به سينما مي‌رفتيم. در هفته ممكن است دوبار سينما برويم يا چند ماه نرويم. البته سينما رفتن هم به محتواي فيلم روي پرده‌ها بستگي دارد.

* اغلب با خانواده سينما مي‌رويد؟

** گاهي با خانواده و بيشتر با دوستانم.

* قبل از انقلاب هم به سينما مي‌رفتيد؟

** بله.

* با چه كسي؟

** با خاله، دايي‌ام و... ما قبل از انقلاب در خانه تلويزيون داشتيم و گاهي سينما هم مي‌رفتيم.

* شما در يك خانواده مذهبي بوديد، پدر شما با توجه به پخش صحنه‌هاي نامناسب، با تماشاي تلويزيون مخالفت نمي‌كرد؟

** در آن زمان اين صحنه‌ها آن‌قدر زياد نبود ما كنترل شده تماشا مي‌كرديم. مثلا صداي موزيك را مي‌بستيم.

* شما با موزيك مخالف هستيد؟

** نه مخالف نيستم. اما آن زمان اينگونه بود.

* در مجالس شادي آيا موزيك مي‌گذاريد؟

** بله در بعضي از مجالس عروسي. خانم‌ها و آقايان جدا از هم هستند. موزيك هم داريم.

* چه نوع موسيقي‌اي گوش مي‌دهيد؟

** موسيقي‌هاي قديمي (بنان و...) را بيشتر دوست دارم. با موسيقي نسل جديد كمتر مي‌توانم ارتباط برقرار كنم.

* شما ورزش را از كي شروع كرديد؟

** ما در خانواده از بچگي با ورزش آشنا بوديم. قبل از انقلاب باشگاه نمي‌رفتيم ولي در مدرسه و خانه هميشه ورزش مي‌كرديم. چون در خانه و مدرسه امكانات را داشتيم. مثلا پينگ‌پنگ، وسطي، يك قل دوقل، هفت‌سنگ، واليبال، شنا، دوچرخه‌سواري، كوهنوردي و...

* به صورت حرفه‌اي از چه زماني ورزش را شروع كرديد؟

** هيچ وقت حرفه‌اي‌ ورزش را دنبال نكرده‌ام، ولي به صورت جدي‌تر به بعد از انقلاب برمي‌گردد كه به باشگاه رفتم. البته آن هم دليلي داشت. از من به عنوان دختر آقاي هاشمي خواستند كه به باشگاه بروم تا فكر نكنند ورزش به مذهبي‌ها مربوط نمي‌شود و ورزش بانوان را تعطيل كنند. باشگاه رفتم و آنجا بسكتبال بازي كردم. بعد هم كه انقلاب فرهنگي شد و دانشگاه تعطيل شد. سپس يك دوره ورزش براي تربيت زنان به عنوان معلم ورزش گذاشتند، كه در آن دوره‌ها شركت كردم و دوره يك ساله عملي و تئوري را گذراندم و معلم ورزش شدم.

* پس شما معلم ورزش هم بوديد؟

** بله، سال 60 در منطقه يك و در مدرسه سهيل. كه بعد دانشگاه‌ها باز شد و معلم ورزشي را رها كردم و وارد دانشگاه شدم. اما بعد از آن هم شدم حامي و مادر ورزش و داستان‌هايي كه مي‌دانيد.

* شما ليسانس و فوق ليسانس داريد؟ دكترا هم داريد؟

** من دو ليسانس دارم، ليسانس مديريت بازرگاني و علوم سياسي و دو فوق ليسانس دارم، حقوق بشر و حقوق بين‌الملل و دكترا هم، روابط بين‌الملل.

* مداركتان دانشگاه آزاد است؟

** مديريت دانشگاه الزهرا. علوم سياسي و حقوق بين‌الملل و روابط بين‌الملل، دانشگاه آزاد و حقوق بشر هم انگلستان.

* بيشترين تفريح شما در دوره جواني چه بوده است؟

** برنامه‌هاي خانوادگي و دوستانه، سفر، سينما و ورزش.

* اهل كوهنوردي هم بوديد؟

** آن موقع بله. اما الان بيشتر پياده‌روي شده و واليبال و گاهي كوه.

* اگر الان جوان بوديد، حسرت انجام دادن چه كاري را داشتيد كه آن موقع انجام نداديد؟

** تا جايي كه به خاطر مي‌آورم حسرت انجام دادن چيزي برايم نماينده، چون معمولا هر كاري را كه مي‌خواستيم انجام مي‌داديم و اينگونه نبود كه از انجام دادن كاري منع شويم.

* از جوانيتان راضي بوديد؟

** بله. البته. سعي مي‌كنم از وضعيت موجود بيشترين بهره‌برداري را كنم و نقاط مثبت را ببينم. حتي زماني هم كه در زندان بودم؛ با وجود محدوديت‌هايش لذت بردم و تجربه‌هاي خوبي كسب كردم.

* مي‌توانيد به نكات مثبت زندان اشاره كنيد.

** گروه‌هاي مطالعاتي، گفت‌وگوها و بحث‌ها و برنامه‌ها دريچه‌هاي جديدي به روي من گشود. سرگذشت و ماجراي هر يك از زنداني‌ها هر كدام براي خود يك تاريخ جداگانه بود و پر از آموخته و آگاهي براي من. به هر حال تجربه جديدي بود كه با خواندن و شنيدن قابل كسب نبود. زندگي قشنگي بود كتابي را ترجمه كردم كه بيرون فرصت آن را نداشتم. شور و شوقم داخل زندان زياد بود.

* با رفتن خانم‌ها به ورزشگاه موافق هستيد؟

** بله

* 36 سال است درباره اين موضوع بحث مي‌شود، اما هنوز حل نشده. دليلش چيست؟

** به نظر من يكسري از مسائل بي‌دليل تابو مي‌شود و اين نيز از همان دسته است. بيشتر از اينكه محتواي آن موضوع مورد توجه باشد، مهم اين است كه چه كسي مطرح كرده و ضرورت اجرايي شدن به نفع چه گروهي است. منطق درستي براي مخالفت يا حضور خانم‌ها در استاديوم وجود ندارد و بيشتر بهانه‌تراشي است. رفتن به ورزشگاه خانم‌ها را هم من در سال‌هاي پيش مطرح كردم، چيزي شبيه دوچرخه‌سواري.

* چه زماني مطرح كرديد، همان زمان كه قضيه دوچرخه‌سواري بانوان هم مطرح شد؟

** نه. خيلي بعد از آن بود. همان زماني كه در ورزش فعال بودم و فعاليت مي‌كردم، آن زمان وقتي مطرح شد، مخالفت شد.

* چه كساني مخالفت كردند؟

** درست يادم نيست. به هر حال گروه‌هاي مقابل اصلاح‌طلبان بودند، در دوره‌هاي مختلف مانعي نداشت و انجام مي‌شد. جزئياتش يادم نيست.

* شما گفتيد با اين قضيه مخالفت شد؟

** تا حدودي سياسي برخورد كردند. ورود دخترها به استاديوم دو حالت دارد يا مشكل شرعي دارد كه اگر اين مشكل وجود دارد، پس چرا در كشورهاي خارجي، خود سفارت‌ها، خانواده‌هاي ايراني را جمع مي‌كنند و برنامه‌ريزي مي‌كنند و به استاديوم مي‌روند و تيم ايران را تشويق مي‌كنند. حتي تلويزيون ما زماني كه مسابقات واليبال در لهستان در سال گذشته برگزار مي‌شد. مرتب دوربين را روي چهره چند خانم محجبه ايراني در استاديوم مي‌برد و نشان مي‌داد. مورد دوم اينكه مي‌گويند مشكل اجتماعي دارد. مردم ايراني هنوز پايبند يكسري از اصول هستند.

اگر خانم‌ها داخل استاديوم باشند، آن‌ها موارد اخلاقي را رعايت مي‌كنند و حضور خانم‌ها باعث مي‌شود كه محيط‌هاي استاديوم به طرف سالم‌سازي برود و اين مشكلات حل شود. حتي حضور خانم‌ها باعث مي‌شود مشكلات اجتماعي آقايان در اين محيط ها حل شود. ضمن اينكه ساير مسابقات حواشي فوتبال را ندارد. حال در فوتبال فحاشي و كتك‌كاري و بي‌ادبي مي‌شود اما در واليبال، بسكتبال و رشته‌هاي ديگر اين شرايط نيست يا مثلا بهانه آوردند كه سرويس‌هاي دستشويي مناسبي براي زنان و مردان در استاديوم‌ها وجود ندارد يا مي‌گويند درهاي ورودي و خروجي مشكل دارد.

* توصيه شما براي انجام شدن اين كار چيست؟

** توصيه‌اي كه مي‌توانم بدهم اين است كه يك برنامه‌‌ريزي بكنند و مشكلاتي را كه فكر مي‌كنند وجود دارد، برطرف كنند. اينكه صورت مساله را طبق معمول پاك كنند و خانم‌ها را حذف كنند خيلي دقيق نيست. حقوق خانم‌ها و دختران جوان را ضايع مي‌كنند، به اين نمي‌توان گفت مديريت صحيح. معمولا در اين زمينه‌ها هرجا كم مي‌آورند خانم‌ها بايد حذف شوند، اين ظلم است به جامعه، زنان و خانواده‌ها.

* سن ازدواج بالا رفته و شما هم در سن 16 سالگي ازدواج كرديد. چرا الان خيلي از جوان‌ها ديگر راضي نمي‌شوند زود ازدواج كنند؟

** زمينه‌هاي ازدواج را بايد فراهم و مشكلات را برطرف كرد. دلايل متعددي براي ازدواج وجود داردكه از نگاه دختران و پسران متفاوت است: مسائل اقتصادي، هزينه‌هاي بالاي ازدواج، چشم و هم چشمي‌ها، نبودن كار و درآمد، ترس از آينده، روند جهاني اين امر كه بي‌تاثير بر ما هم نيست و از نظرات كارشناسان بايد استفاده كرد و شرايط بهتر را فراهم كرد.

* كدام نهاد در اين مساله نقش بيشتري دارد؟

** قوه مقننه نقش اساسي براي اصلاح قوانين دارد.

* چگونگي ازدواج خودتان را توضيح داديد كه چطور هر كدام يكي از برادران را انتخاب كرديد؟

** ما انتخاب نكرديم، آن‌ها اينگونه خواستگاري كردند و ما هم قبول كرديم. يعني حميد از من خواستگاري كرد و سعيد از فاطي.

* ازدواج شما دو خواهر در يك روز بود؟

** بله، 13 اسفند در خانه عقد كرديم.

* يعني هيچ مراسمي هم برگزار نكرديد؟

** نه. خانواده آقايان لاهوتي شام ميهمان ما بودند، قرار نبود در اين شب برنامه‌‌اي باشد، با اصرار آقاي لاهوتي عقد انجام شد. در عقد بابا، وكيل حميد و سعيد و آقاي لاهوتي وكيل من و فاطي بود. غير از دو خانواده كسي نبود. پنج سال عقد بوديم و بعد از پنج سال زماني كه مي‌خواستيم به سر خانه و زندگي خود برويم. هر كدام جداگانه يك ميهماني زنانه در خانه خودمان گرفتيم و آن جشن عروسيمان بود.

* سال 62 ازدواج كرديد و نخستين فرزند شما كي به دنيا آمد؟

** ازدواج سال 57 بود، سال 62 زندگي مشترك را آغاز كرديم و اسفند 62 مونا متولد شد توصيه من به دختر خانم‌ها اين است كه ازدواج را عقب نيندازند. درس خواندن و فعاليت‌هاي اجتماعي دليل و منعي براي ازدواج نيست. هرچه سن بالاتر مي‌رود و تجارب، دانش و آگاهي افزايش مي‌يابد، ازدواج سخت‌تر مي‌شود، انتظارات بالاتر مي‌رود و فردي آرماني براي ازدواج به محال نزديك مي‌شود و از طرفي سن كه بالا مي‌رود، خواستگار خوب هم اندك و ناياب مي‌شود. كما اينكه هنوز رسم و رسوم‌هاي قديم را داريم كه مرد به خواستگاري دختر مي‌رود و دختر منتظر خواستگار مي‌ماند و سنش كه بالا مي‌رود، شرايط ازدواج كمتر مي‌شود.

* شما در مراسم‌هايي مثل چهارشنبه سوري يا سيزده به در شركت مي‌كنيد؟

** اينكه خودمان برگزار كننده اين مراسم باشيم و نسبت به آن‌ها يك تعصب خاصي داشته باشيم كه حتما بايد اين مراسم برگزار شود نه. هيچ وقت در خانواده‌ها اين بحث‌ها جدي نبوده. اما اگر براي اين مراسم دعوت شويم، بله مي‌رويم و از روي آتش هم مي‌پريم و در مراسم هم شركت مي‌كنيم و بيشتر در خانه دوستان اين اتفاق افتاده است. براي سيزده بدر هم همين‌طور بوده است.

* كتاب‌هاي مورد علاقه دوران جواني شما چه بوده و الان چه هست؟

** در جواني بيشتر رمان بوده و حالا هم رمان و خاطرات سياستمداران و كتاب‌هاي تاريخي و گاهي هم شعر و موضوع‌هاي فانتزي.

* خاطرات چه كساني؟

** افراد مختلف از دوران‌هاي مختلف و از كشورهاي مختلف مثل خاطرات بابا، ماندلا، دكتر ايزدي و...

* شما هم خاطره مي‌نويسيد؟

** از سال 75 شروع به خاطره‌نويسي كردم.

* چاپ نشده هنوز؟

** خير.

* بايد براي جوان‌ها محدوديت ايجاد كرد؟

** بله. بالاخره يكسري از چارچوب‌ها لازم است. محدوديت با چكشي عمل كردن فرق مي‌كند. ما يك خانواده‌ايم ديگر. بايد بگوييم اين كار را بهتر است انجام دهيد يا انجام ندهيد.

* شما اگر به جاي مسئولان بوديد براي مقوله حجاب چه مي‌كرديد؟

** به نظر من حجاب اجباري نتيجه مطلوب را نمي‌دهد الان شما خيابان‌ها را ببينيد، خيابان‌ها پر از ساپورتپوشان است. زمستان هم شده اما هنوز ساپورت مي‌پوشند. از آنجا كه دين خداجويي در ذات انسان‌ها وجود دارد، مردم مي‌توانند خودشان مسير درست را انتخاب كنند اما متاسفانه برخي رفتارها مناسب و علمي نبود و دخالت‌ها نتيجه عكس داد.

* از شبكه‌هاي مجازي استفاده مي‌كنيد؟

** خير.

* چرا؟

** خيلي با تكنولوژي رابطه‌اي ندارم. ماهواره و اينترنت را دارم ولي مابقي را نه. به نظرم اتلاف وقتش خيلي بيشتر از مفيد بودنش است.

* آقا زاده بودن چه لذتي دارد؟ شما از اول انقلاب آقازاده هستيد؟

** نمي‌توانم بگويم خوب نيست، همين كه كارهايي را كه دنبالش هستي راحت مي‌تواني انجام دهي خوب است و محسنات خودش را دارد... مثلا تحولاتي كه در روزهاي بازار اتفاق افتاده براساس اين جايگاه بود.

* با كدام يك از آقازاده‌ها ارتباط داريد؟

** بالاخره در مسائل كاري و ارتباطات خانوادگي ما با خيلي‌ها در ارتباطيم و در دوره‌هاي مختلف متفاوت بوده است. البته بايد بگويم دوستان نزديك من از سياسيون و آقازاده‌ها نيستند.

* زماني كه پدر شما در اوج قدرت بود، رئيس‌ مجلس، رئيس‌جمهور و... آيا فكر مي‌كرديد روزي زندان بيفتيد؟

** حتي زماني كه ايشان اين سمت‌ها را نداشت، چنين چيزي به ذهنم نرسيده بود.

* چرا در زماني كه آيت‌الله هاشمي رئيس‌جمهور بودند، از پتانسيل پدرتان براي جا انداختن مبحث دوچرخه‌سواري و ورزشگاه استفاده نكرديد؟

** دوچرخه‌سواري كه مشكلي نداشت و فقط يك هياهوي سياسي بود. هميشه انجام مي‌شد. ورود دختران به ورزشگاه‌ها نيز موضوعي بود كه در اواخر دوره كاري‌ام در ورزش به آن نياز شد و ديگر فرصتي نبود.

* بسياري مي‌گويند در انتخابات مجلس فائزه هاشمي نفر اول شده بود اما پدرش آقاي هاشمي از او خواسته كه نفر دوم شود تا آقاي ناطق نفر اول شود. آيا درست است يا خير؟

** نه درست نيست. آن موقع گفته شد من اول بودم. ولي هنوز هم نمي‌دانم كه نفر اول بودم يا نه؟ اين حرف واقعيت ندارد كه ايشان از من خواسته باشد. چنين چيزي وجود نداشت.

* شما در دوران اصلاحات نخستين روزنامه سراسري را به مدير مسئولي يك زن برعهده داشتيد. چند وقت روزنامه پا برجا بود و علت توقيفش چه بود؟

** به مدت 1 ماه. توقيفش به دليل يك خط از پيام فرح پهلوي بود و موضوعي درباره ديه زن و مرد داشت.

* به نظر شما روزنامه‌نگاري كار سختي است؟

** هم بله و هم نه. اما كار بسيار تاثيرگذاري است.

* مجلس آينده هم كانديدا مي‌شويد؟

** نمي‌دانم هنوز در اين باره فكري نكرده‌ام. به نظر من تمام كساني كه توانايي دارند بايد بيايند و ثبت‌نام كنند.

* عده‌اي مي‌گويند فائزه هاشمي اين پتانسيل را دارد كه رئيس‌جمهور شود، آيا در خود اين پتانسيل را مي‌بينيد؟

** نه به آن فكر نمي‌كنم. اما هستند بين خانم‌ها كساني كه صلاحيت رئيس‌جمهور شدن را دارند. به نظر من اين حق خانم‌هاست كه كانديدا شوند و خودشان را به رأي بگذارند و اگر رأي آوردند رئيس‌جمهور شوند. اين حق خانم‌هاست.

* پس بحث رجال در قانون اساسي را چه مي‌كنيد؟

** تفسير از اين اصل قانون اساسي مورد بحث است و برخي تفسير موجود را نادرست مي‌دانند. آقاي هاشمي هم در سال گذشته براساس مذاكرات مجلس خبرگان قانون اساسي اين موضوع را تشريح كردند كه خانم‌ها مانعي ندارند. در لغت‌نامه‌هاي فارسي رجل فقط معني مرد نيست بلكه به معني بشر هم است. رجل سياسي يعني چهره شاخص سياسي. يعني يك فردي كه در سياست فعال باشد.

* مشاغل شما بعد از انقلاب؟

** مواردي كه يادم مي‌آيد معلم ورزش، مدير ورزش بانوان شركت نفت، نايب رييس كميته ملي المپيك، دبير شبكه ارتباطي سازمان‌هاي غيردولتي زنان، موسس و رئيس فدراسيون ورزش زنان، نماينده مجلس، مدير مسئول و صاحب امتياز روزنامه زن، استاد دانشگاه و يك دوره‌اي هم رئيس انجمن دفاع از مطبوعات، عضويت در انجمن‌ها و شوراهاي مختلف.

ش.د930124ف