تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱۳۹۵ - ۱۱:۳۹  ، 
شناسه خبر : ۲۹۷۹۰۸
محسن كوهكن، نايب‌رييس جبهه پيروان خط امام و رهبري در گفت‌وگو با «اعتماد»:
مقدمه: از هر گوشه و كنار اردوگاه اصولگرايي براي انتخابات ٩٦ صداهايي متفاوت شنيده مي‌شود. چه آنكه هر گروهي به دنبال كانديداي حزبي خودش است؛ از موتلفه تا ايثارگران و از پايداري تا جبهه يكتا. در ميان جبهه پيروان خط امام و رهبري با دبيركلي محمدرضا باهنر به عنوان جبهه‌اي سياسي كه ١٧ حزب و گروه اصولگرا را مديريت مي‌كند هم، چنين حكايتي وجود دارد. همين است كه اگر محمدرضا باهنر رسما اعلام مي‌كند برنامه‌اي براي كانديداتوري و رقابت با حسن روحاني در انتخابات ٩٦ ندارد، محسن كوهكن، نايب‌رييس جبهه پيروان تاكيد مي‌كند كه اصولگرايان كانديدايي بهتر از مهندس اصولگرايان ندارند. كوهكن براي اين ادعاي خود، دلايل زياد و مثال‌هاي فراواني دارد. براي بررسي آخرين وضعيت اصولگرايان و تصميمات اتخاذ شده در جبهه پيروان خط امام و رهبري با محسن كوهكن گفت‌وگو كرده‌ايم كه مشروح آن به شرح زير است:
پایگاه بصیرت / مريم وحيديان
(روزنامه اعتماد - 1395/10/02 - شماره 3700 - صفحه 6)

* وضعيت گزينش نامزد‌ها در جبهه پيروان چطور پيش مي‌رود؟چند نفر در جبهه پيروان مايل به كانديداتوري باهنر در انتخابات ٩٦ هستند؟ اينكه اعلام كرديد باهنر نامزد جبهه پيروان باشد نظر خودتان بوده يا اعضاي ديگري از جبهه نيز به اين امر معتقد هستند؟

** جبهه پيروان هنوز به اين بحث كه مصداقي را براي معرفي به ائتلاف اصولگرايي پيدا كند، ورود نكرده است. رييس جبهه پيروان يعني آقاي باهنر تمام تلاش خود را كرده تا جايي كه ممكن است از تكثر جلوگيري كند. حرفي كه بنده زدم و در رسانه‌ها منعكس شد اين بود كه هنوز به بحث معرفي كانديدا ورود پيدا نكرديم اما برداشت من اين است كه اگر زماني ورود كنيم و گزينه‌اي را بخواهيم معرفي كنيم قطعا از آقاي مهندس باهنر عبور نمي‌كنيم. جلسه‌اي از اعضاي جبهه پيروان تشكيل شده بود و آقاي باهنر هم حضور داشت، در اين جلسه من اين حرف را گفتم و ويژگي‌هاي آقاي باهنر را شمردم. تعداد قابل توجهي از برادران در جلسه كه نماينده ١٥ تشكل هم حضور داشتند، عرايض من را تاييد كردند. البته راي‌گيري انجام نشد.

بنده در ارتباط با شاخص‌ها و ويژگي‌هاي مهندس باهنر آمادگي دارم با هر كسي كه مصداق ديگري را مناسب مي‌داند و در هر رسانه‌اي حاضر هستم، مناظره كنم و دلايل خود را بگويم. برخي خبرگزاري‌ها اين مطلب را به نوعي مطرح كردند كه گويا اين مساله در جبهه پيروان مطرح شده و به جمع‌بندي رسيده است. جبهه پيروان به بحث تعيين مصداق و پيشنهاد ورود نكرده است. عموم دوستان در جبهه پيروان هم استدلال دارند كه در شرايط موجود مناسب‌ترين گزينه آقاي باهنر است.

البته سه روز گذشته كه مجمع عمومي نخستين جلسه جامعه اسلامي نمايندگان را داشتيم و سخنران جلسه آقاي باهنر بود، تاكيد كرد كه قصد كانديداتوري ندارد. بنده همانجا در مورد ويژگي‌هاي مناسب آقاي باهنر براي كانديداتوري صحبت كردم و گفتم كه شما ببينيد تكليفي احساس مي‌كنيد يا خير. ايشان در مقابل سكوت كرد و مطلبي نگفت اما دوستاني كه آنجا بودند كسي مخالف حرف بنده نبودند و حتي عده زيادي اين مطلب را تاييد مي‌كردند. الان هم معتقد هستم از تمام كساني كه براي رياست‌جمهوري مطرح هستند آقاي باهنر از هر نظر يك سر و گردن بالا‌تر است.

* آقاي باهنر در رد يا تاييد كانديداتوري‌اش در آن جلسه حرفي نزد؟

** آقاي باهنر در آن جلسه اشاره كرد كه در رسانه‌ها از قولش مطلبي را نوشته‌اند و تاكيد كرد كه چنين قصدي ندارد. او وقتي چنين مطلبي را گفت، بنده نزديك يك ربع صحبت كردم و عرضم به آقاي باهنر اين بود كه شما ويژگي‌هايي داريد كه آنها را مي‌شمارم اگر آنها را قبول نداريد رد كنيد و اگر ويژگي‌ها را قبول داريد، ببينيد كه درباره كانديداتوري در انتخابات مجلس احساس تكليف مي‌كنيد يا خير. الان هم به صورت خودجوش كمپيني از برخي محافل دانشجويي و برخي ديگر از همكاران براي دعوت از آقاي باهنر به كانديداتوري در انتخابات ٩٦ تشكيل شده است. برخي دوستان هم با آقاي باهنر صحبت مي‌كنند و به او فشار مي‌آورند كه اگر هم سوالي در مورد كانديداتوري مي‌پرسند، نگوييد كه كانديدا نمي‌شوم و لااقل سكوت كنيد.

* اين ويژگي‌هاي مناسب براي كانديداتوري كه براي آقاي باهنر در آن جلسه برشمرديد چه ويژگي‌هايي بوده است؟

** جريان اصولگرا بايد در يك فرآيند همگرايي به يك نامزد واحد برسد. بحث من شخص آقاي باهنر است. نخستين ويژگي آقاي باهنر اين است كه در مراحل مختلف ٥ برنامه توسعه كشور حضور داشته است و كاملا محاط به ٥ برنامه كشور است. برنامه ششم هم كه با آقاي باهنر صحبت كردم كاملا مسلط است. در بين داوطلبين ديگر اصولگرا كدام را سراغ داريد كه چنين ويژگي‌اي داشته باشد؟ زماني هست كه فردي از روي پنج برنامه توسعه كشور خوانده است. حرف من اين نيست بلكه قدرت تحليل و ارزيابي عملكرد برنامه‌اي است كه اهميت دارد. در اين زمينه بين تمام كساني كه مطرح هستند آقاي باهنر رتبه يك را دارد. آقاي باهنر سال‌ها مسووليت داشته است؛ از معاونت استانداري تا چندين دوره مجلس بوده است و در تمام اين مدت هيچ گونه مسائل حاشيه‌اي اقتصادي ندارد. آن هم در زماني كه مساله فساد امروز حساسيت ايجاد مي‌كند.

آقاي باهنر حتي به مرد لابي مجلس معروف بود. او قدرت تعامل با مخالفين، موافقين و منتقدينش را دارد و اين قابليت را دارد كه با منتقدان خود دوستانه و حتي در قالب مزاح و به دور از مسائل جنجالي بحث كند. دو هفته پيش با يكي از دوستان صحبت مي‌كردم كه مي‌گفت آقاي باهنر را براي انتخابات سال ١٤٠٠ بگذاريد. من پاسخ دادم كه فرض محال كه محال نيست. چنانچه در انتخابات ٩٦ دو گزينه يعني آقاي باهنر و آقاي روحاني را رو در روي هم داشته باشيم، بحث‌هاي بسيار داغ مناظره‌اي در مي‌گيرد كه به دور از هر گونه هيجان و جو‌سازي است و مردم به واقعيت خيلي از مسائل پي مي‌برند. تسلط آقاي باهنر در اين گونه بحث‌ها به حدي است كه مناظره اخلاقي و جدي كه به نفع مردم باشد، شكل مي‌گيرد و نگراني امنيتي وجود نخواهد داشت.

ديگر ويژگي آقاي باهنر كه آن را در كمتر كسي ديده‌ام اين است كه عاشق پست و مقام نيست و از آن فرار مي‌كند. در دوره هفتم مجلس اگر آقاي باهنر مي‌خواست رييس مجلس شود، رايش از آقاي حداد عادل بيشتر بود. بنده جايي اين مطلب را گفتم آقاي حداد عادل، برادر محترم مقداري دلخور شده بودند. نبايد ايشان دلخور شود؛ من واقعيت را عرض مي‌كنم. آقاي باهنر آن زمان لااقل ٢٠ راي بيشتر داشت. با اينحال آقاي باهنر ايستاد و گفت كساني كه مي‌خواهند به من راي دهند به آقاي حداد عادل راي دهند. آقاي باهنر در يك دوره مجلس هشتم براي نايب‌رييسي راي نياورد. آقايان ابوترابي و صدر راي آوردند. خاطرم هست كه آقاي باهنر به اين دليل كه راي نياورده فضا را رها نكرد. در همان دوره در صحن علني مجلس تلاش كرد كه نظر نمايندگان را جلب كند كه به چه كسي راي دهند. آقاي باهنر به خرد جمعي معتقد است.

زماني بود كه آقاي باهنر در فراكسيون براي نايب‌رييسي راي آورد و آقاي ابوترابي راي نياورد. من شاهد و ناظر بودم كه او آقاي ابوترابي را قسم كفاره‌دار مي‌داد كه كانديدا بشود. بنده هشت سال با آقاي باهنر در هيات رييسه بودم، در مواقع حساسي در تصميم‌گيري‌ها برخي آقايان به سمت تصميم‌هاي مصلحتي مي‌رفتند. من نديدم باهنر تصميمي بگيرد كه مصالحي غير از مصالح نظام مدنظرش باشد. شما سراغ هركسي كه برويد به هر جهت اهل رفيق و رفيق‌بازي است و رييس‌جمهور شود دوستان و اطرافيانش را مي‌آورد. اگر شهردار شود اطرافيانش سر كار مي‌گذارد. آقاي باهنر تركيب همكاران را به نوعي بر مباني مطرح مي‌كند كه نشان مي‌دهد اهل رفيق و رفيق بازي نيست. يكي از دلايل واجد شرايط بودنش اين است كه مي‌گويد حاضر نيستم به صحنه بيايم. او گرفتاري‌ها و سختي‌هاي كار رييس‌جمهور را مي‌شناسد.

او فرد امتحان پس‌داده‌اي است و نظام به او اعتماد دارد. آقاي باهنر داراي ذهن دوار است. از اين جهت كه كسي كلاه نمي‌تواند بر سرش بگذارد. در اين هشت سال نديده‌ام كسي بتواند با زرنگي بر سر او كلاه بگذارد. آقاي روحاني هم نماينده مجلس بوده و اين به عنوان يك ويژگي مشترك اين دو فرد محسوب مي‌شود. كسي كه نماينده مجلس باشد به اقتضاي شغلش اطلاعات و دانش زيادي در حوزه‌هاي مختلف دارد. حتي در يك جلسه كه شركت داروسازي دولتي آقاي باهنر را براي سخنراني دعوت كرده بود. او آنجا يك بحث تخصصي در مورد داروسازي و پزشكي را مطرح كرد. اصولگرايان شخصي و فردي بهتر از مهندس باهنر ندارند. دليل پافشاري‌ام بر كانديداتوري آقاي باهنر اين است كه او را از نزديك و دقيق مي‌شناسم و توانمندي‌هايي را در او مي‌بينم كه در فرد ديگري نمي‌بينم. كساني كه تا به حال مايل به كانديداتوري بوده‌اند، برادران خوب ما هستند و ويژگي‌هاي مثبتي نيز دارند اما در آقاي باهنر مجموعه ويژگي‌هاي آنها را به اضافه توانايي‌هايي كه ديگران ندارند، مي‌بينم.

* وقتي كه شما در مورد كانديداتوري آقاي باهنر در رسانه‌ها مصاحبه كرديد بلافاصله بعد از اعلام كانديداتوري آقاي ميرسليم از حزب موتلفه بود. اين صحبت شما اين شايبه را ايجاد مي‌كرد كه صحبت شما پاسخ و تقابلي با نامزد حزبي موتلفه است. شما اين مساله را چطور توضيح مي‌دهيد؟ چرا اين موضوع را در اين زمان مطرح كرديد؟

** نبايد چنين شايبه‌اي به وجود بيايد. از مجموعه احزاب و تشكل‌هاي موجود در كشور تنها حزب داراي چارچوب حزب موتلفه اسلامي است. حق مسلم، حزب موتلفه است كه كانديدا داشته باشد. اين هم كه برادر عزيزمان آقاي مهندس ميرسليم را معرفي كردند، حق‌شان است و هيچ ايرادي هم به آن وارد نيست اما حزب موتلفه اسلامي سابقه درخشاني در دوازده سال گذشته داشته است و آن هم اينكه ورود پيدا مي‌كند و داوطلب خود را معرفي مي‌كند اما در همراهي و معرفي ديگران هميشه پيشقراول بوده است. هيچگاه از ناحيه حزب موتلفه به تكثر دامن زده نشده است.

در سال ٩٢ آقاي آل‌اسحاق كانديداي آنها بود كه وقتي خدمت آقاي مهدوي كني در جلسه‌اي بودند، آقاي آل اسحاق انصراف را پذيرفت و هيچ كس هم از جانب حزب موتلفه نگران نشد. حزب موتلفه مجموعه‌اي ولايي است كه بارها گفته است كه همگرايي و وحدت را مهم مي‌داند. ما يك سر سوزن نگراني از بابت حزب موتلفه نداريم. صحبت من هم مقابل صحبت‌هاي آنها نيست چون با سابقه درخشان و خوبي كه اين حزب در همگرايي و كنار آمدن و جلوگيري از تكثر دارد، نگراني وجود ندارد.‌اي كاش ديگر اصولگرايان هم اين طور بودند. كانديدا معرفي مي‌كردند اما مشي حزب موتلفه را داشتند و پافشاري بر حرف خودشان نمي‌كردند. به هيچ عنوان عرايض بنده در مورد آقاي باهنر تقابل با كانديداي حزب موتلفه نبوده است.

* جبهه پيروان دغدغه‌اي از بابت انصراف كانديداي موتلفه ندارد؟

** بله. انتخابات سال ٩٢ تجربه‌اي بود و نشان داد اعضاي جبهه پيروان كه يكي از آنها موتلفه بود به بهترين شكل ممكن تعامل مي‌كند و كسي به تكثر دامن نمي‌زند.

* انتخابات ٩٦ از آنجا كه انتخابات ميان دوره رياست جمهور است شانس رقيب آقاي روحاني را براي پيروزي كم مي‌كند. جبهه پيروان چقدر تاكيد دارد كه كانديداي اصلي اصولگرايان وارد كارزار انتخابات شود؟

** من نظرات خودم را مي‌گويم. ما در جبهه پيروان در اين مورد صحبت نكرده‌ايم. آقاي روحاني در سال ٩٢ كمي بالاتر از پنجاه‌درصد آرا را آورد. در دولت آقاي روحاني عملا اصلاح‌طلب‌ها عموم مديريت‌ها را گرفتند و بعيد است در دولت دوم آقاي روحاني از اين موضوع عدول شود. مسائل اقتصادي مثل ركود و برجام در نظر مردم تاثير گذاشته است. آقاي روحاني در شهرستان‌ها و استان‌ها رويش راي نداشته است و حتي معتقدم ريزش راي آقاي روحاني بيشتر از رويش آن است. اگر فرد مقابل آقاي روحاني يك نفر باشد و بتواند بسيار مدبرانه حضور پيدا كند شانس پيروزي دارد. اگر هم چند نفر مقابل آقاي روحاني قرار بگيرند و از سويي ريزش راي آقاي روحاني زياد باشد احتمال دارد كه انتخابات به مرحله دوم بكشد. در مرحله دوم هم امكان برنده شدن آقاي روحاني كم است. اصولگرايان تنها يك پاشنه آشيل دارند و آن هم تكثر است. اگر تكثر داشته باشيم، ريزش راي آقاي روحاني كمتر خواهد شد.

* در مورد كانديداتوري افرادي چون آقايان زاكاني، قاليباف و سعيد جليلي حرف و حديث‌هايي وجود دارد. شما شانس پيروزي اين افراد را چقدر مي‌دانيد؟

** اينكه بگوييم كسي حق ندارد از احزاب اصولگرا فردي را پيشنهاد بدهد درست نيست و پيشنهاد آنان حق مسلم آنها است اما نهايتا بايد اصولگرايان با شناخت صحيح از شرايط به يك فرد برسند.

* شانس اين پيشنهادات كه اشاره شد، چقدر است؟

** همه جريان‌هاي اصولگرا معتقدند بايد با نامزد واحد وارد انتخابات شويم. حتي آقاي زاكاني هم اخيرا همين حرف را زده است. اگر كانديداي اصولگرايان واحد باشد شانس پيروزي نامزد اصولگرايان زياد است.

* در انتخابات رياست‌جمهوري به نظر مي‌رسد كه بين نامزدهاي هر تشكل قرار است به اجماع برسند. در انتخابات شوراي شهر سازوكار چگونه است؟ آيا به وحدت رسيدن در انتخابات شوراها براي اصولگرايان سخت‌تر است؟

** سازوكار وحدت براي انتخابات شوراي شهر راحت‌تر است. در انتخابات شوراي شهر بايد روي ١٦ نفر به وحدت برسيم. اگر ١٦ چهره مطلوب وجود داشته باشد و همه روي آنها اجماع كنند، كار ساده مي‌شود. اگر تعدا كمتري كانديداي اجماعي وجود داشته باشد، بقيه تعداد را بين نحله‌هاي مختلف اصولگرايي تقسيم مي‌كنيم. اگر از ابتدا روي كسي اجماع نشد، تعداد كل را به تعداد سلايق اصولگرايي تقسيم مي‌كنيم. فرضا اگر سه سليقه وجود داشته باشد سه دسته پنج نفري نامزد معرفي مي‌شود كه از هر نحله است.

* اصولگرايان مايل هستند كه كانديداي‌شان چه برندي داشته باشد؟چهره اقتصادي يا فرهنگي يا چهره مبارز با فساد؟ ويژگي بارز آن فرد بايد چه باشد؟ چند نگرش در بين اصولگرايان اين مورد وجود دارد؟

** من معتقد نيستم كه اگر وجه بارز شخصيت افراد يكي از اينها باشد، تعيين‌كننده خواهد بود بلكه وجه قالب آن چهره بايد توانمندي براي ايجاد همگرايي و هماهنگي با اقتدار و استفاده از نيروهاي قوي و نظارت آنها براي رسيدن به اهداف سازماني باشد.

* نحله‌هاي مختلف اصولگرايي چه نظري داشتند؟

** من به اين تقسيم‌بندي معتقد نيستم و مديريت قوي و ذهني دوار و تسلط به همه زمينه‌هاي كشور را مهم مي‌دانم.

* در واقع شما به آقاي باهنر معتقد هستيد؟

** من ويژگي‌ها را مي‌گويم اگر به آقاي باهنر برسيد كه خوب است.

* چقدر احتمال دارد كه كانديداي نهايي اصولگرايان كانديداي حزب موتلفه باشد؟

** هر يك از كانديداهاي سلايق اصولگرايي كه مطرح هستند، ممكن است كانديداي نهايي اصولگرايان باشند و مهم همگرايي است كه اهميت دارد.

* تا اين لحظه نقش و كاركرد جامعه روحانيت در فرآيند انتخابات چه بوده است؟

** نقش جامعه روحانيت و به خصوص آقاي موحدي‌كرماني را در فرآيند انتخاباتي انديشمندانه و حساب شده ديده‌ايم و اگر همين طور جلو برويم مي‌توانند به خوبي اصولگرايان را هدايت كنند و براي اصولگرايان پدري كنند.

* آيت‌الله موحدي‌كرماني مصداقا چه نقشي داشته است؟

** اين مصداق ارتباط و گفت‌وگو با نحله‌هاي مختلف اصولگرايي با هدف رسيدن به همگرايي بوده است.

* بخشي از خبرها حكايت از اين دارد كه نزديكان آقاي احمدي‌نژاد قصد دارند در انتخابات شوراي شهر ليست بدهند، تحليل شما در اين مورد چيست؟

** اكثريت دوستان اصولگرا در شهرستان‌ها و استان‌ها با آقاي احمدي‌نژاد همكاري مي‌كردند، اينها را از دوستان‌مان مي‌دانيم و با آنها مشورت مي‌كنيم و سلايق اصولگرايي با آنها مشكلي ندارد.

* اين افراد به عنوان جبهه ياران انقلابي مي‌خواهند بيايند. آيا به ائتلاف اصولگرايان پايبند هستند؟

** با هر نامي كه مي‌خواهند بيايند ما از آنها برداشت منفي نداريم.

* نهايتا روند وحدت اصولگرايان در انتخابات شوراي شهر چه زماني به نتيجه مي‌رسد؟

** اصولگرايان سازوكاري را كه بيان كردم دنبال مي‌كنند كه بتوانيم يك ليست داشته باشيم.

* با توجه به شكست اصولگرايان در انتخابات مجلس دهم در تهران تحليلي وجود دارد كه مي‌گويد اقبال اصولگرايان كاهش پيدا كرده است. شما اساسا به بازسازي اصولگرايي معتقد هستيد؟

** اين حرف را كساني مي‌زنند كه در تهران نشسته‌اند و نتايج را به كل كشور تعميم مي‌دهند. اين مساله در مورد انتخابات رياست‌جمهوري صدق مي‌كند. الان برگ برنده اصولگرايان اين است كه نهايتا در دوره چهار ساله دولت آقاي روحاني مسووليت آنچه اتفاق افتاده در ذهن مردم را جريان اصلاح‌طلب مي‌دانند. نيروهاي اصولگرا عمدتا در وسط گود اجرايي نبوده‌اند و نبايد پاسخگوي اقدامات اين چهار سال باشند.

* آيا شيخوخيت در جريان اصولگرايي هنوز كاركرد خودش را دارد؟ چهره‌هاي اصولگرايي مثل مرتضي نبوي و باهنر بر اين امر تاكيد كرده‌اند كه پارلمان اصولگرايي بايد شكل گيرد. آيا اين پيشنهاد عملي خواهد شد؟

** جريان اصولگرايي از ابتدا خود را همراه و تابع روحانيت و مرجعيت مي‌داند و اساسا روحانيت را خيرخواه مردم مي‌داند. حتي اگر پارلمان اصولگرايي هم تشكيل شود، همراهي و پيروي از شيخوخيت وجود دارد و هم بازسازي از طريق خرد جمعي را در دستور كار خود دارد.

* فكر نمي‌كنيد كه لويي‌جرگه مي‌تواند راه‌حل اصولگرايي باشد؟

** ما خيلي دوست نداريم از اصطلاحات ديگران استفاده كنيم. شايد استفاده از خرد جمعي با احترامي كه براي روحانيت اصيل قايل هستيم، جمله زيبنده‌تري باشد.

* حزب فراگير اصولگرايي چه زماني در آينده مي‌تواند شكل گيرد؟

** در كشور كه هر دو سال يك بار دو انتخابات داريم ناچار هستيم كه كار حزبي كنيم. آرزو مي‌كنم زماني در كشور دو يا سه حزب قدرتمند شناسنامه‌دار شكل بگيرد.

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=63187

ش.د9503052