(روزنامه وطن امروز ـ 1396/05/14 ـ شماره 2223 ـ صفحه 12)
گرایش به بازار مصرف اسلحه در خاورمیانه
اما سیاستهای ترامپ درباره خاورمیانه کمی متفاوت است. سفر ترامپ و عقد قرارداد چند ده میلیارد دلاری برای فروش تسلیحات به عربستان سعودی نشان میدهد آنها بازار پرسود خاورمیانه را برای فروش اسلحهسازیهای خود در نظر گرفتهاند و همین مساله باعث میشود سیاستهای حمایتی آمریکا از داعش و جریانهای تندرو و تکفیری در منطقه از جمله سعودیها تقویت شود. از سوی دیگر برای آنها که بزرگترین واردکننده نفت در دنیا هستند عربستان سعودی یکی از مهمترین منابع به حساب میآید و همین مساله باعث میشود عربستان نقش گاو شیرده را برای آمریکا بازی کند که هم از فروش اسلحه به آن، دلار عاید آمریکا شود و هم نفت را آسانتر از طریق عربستان کسب کند. با توجه به اینکه بورسها سازوکار مالی هستند و تحت تاثیر نظامهای مالی و جریان نقدینگی قرار دارند، بشدت از سیاستهای پولی ایالات متحده آمریکا تاثیر میپذیرند. با روی کار آمدن جمهوریخواهان احتمال افزایش قیمت نفت زیاد است و پیشبینی میشود در میانمدت و بلندمدت قیمت نفت در بازارهای جهانی افزایش یابد این در حالی است که سیاست آمریکا در ارتباط با عربستان باعث میشود نفت را در شرایط بهتری در اختیار بگیرد.
شکاف و زاویه با اروپا
اما پیشبینی میشود ترامپ و جمهوریخواهان در ارتباط با اروپا به مشکلات جدی برخورد کنند که شاید اجلاس گروه 20 و تنش به وجود آمده بین ترامپ و مرکل یکی از نشانههای آن باشد. آنچه باعث شد جمهوریخواهان با وجود عملکرد نسبتا خوب حوزه بینالملل دولت اوباما به پیروزی برسند، عدم توجه و تمرکز کافی دموکراتها در حوزه اقتصاد داخلی آمریکا بود. به نظر میرسد در ادامه دولت جمهوریخواه ترامپ، روند افزایش قدرت چانهزنی دولت آمریکا در حوزه بینالملل با چالش مواجه شود، زیرا برخلاف آنچه دموکراتها دنبال میکردند حوزه بینالملل شاهد ایجاد فضای چندقطبی خواهد شد و نظامهای دیگر مانند اتحادیه اروپایی دیگر دنبالهرو سیاستهای ایالات متحده نخواهد بود و به نظر میرسد آمریکا به یک قطب مستقل اقتصادی تبدیل شود و این خود به معنای کم شدن قدرت رقابتی هم اروپا و هم آمریکا خواهد بود. خارج شدن از پیمان پاریس از سوی آمریکا که برای کشورهای اتحادیه اروپایی بسیار مهم بود به این شکاف بیش از پیش دامن خواهد زد و کم شدن منافع مشترک این دو جناح را باعث خواهد شد. در دوره دموکراتها روابط آمریکا و اروپا تا حدی پیش رفت که آمریکا لیدر بازی شد و حتی مسیر مذاکرات ایران و 1+5 را به گونهای پیش برد که مطابق نظر آمریکا باشد. به نظر میرسد سطح همگرایی آمریکا و اروپا در دوره جدید مقداری کاهش یابد و این هم ناشی از تغییر هژمونی آمریکا در سطح بینالملل است. ممکن است اتحادیه اروپایی هم به عنوان یک رقیب و قطب سیاسی- اقتصادی، استقلال بیشتری پیدا کند و به دوران روابط بوش پسر بازگردد. در آن دوران اتحادیه اروپایی حتی به صورت مستقل با ایران وارد مذاکره شده بود. به نظر میرسد این استقلال در روابط خارجی در دوره جدید مجدداً شکل بگیرد و اینها نیز باز به معنای کم شدن قدرت هم در اروپا و هم در آمریکاست.
تلاش برای حضور در بازارهای مصرف کشورهای در حال توسعه
اما دولت ترامپ نسبتی نیز با کشورهای در حال توسعه- به تعبیر آمریکایی توسعه - برقرار خواهد کرد و آن حضور در بازارهای مصرف این کشورهاست. همچنان که میدانید جمهوریخواهان بیش از آنکه راهبردهای بینالملل سیاسی را مورد نظر قرار دهند، به راهبردهای بینالملل اقتصادی علاقهمندند و یکی از مهمترین سیاستها برای آنها فعال شدن اقتصاد تولیدی این کشور و تبدیل شدن کشورهای مختلف به بازار مصرف کالاهای آمریکایی است. علاوه بر این البته ترامپ بر مصرفگراتر شدن مردم کشور خود نیز تاکید دارد و این شعار که «آمریکایی تولید کن، آمریکایی مصرف کن» یکی از سیاستهای اصلی کمپین تبلیغاتی او بوده است. 3 طرح پیشنهادی مالی حائز اهمیت ترامپ برنامه اصلاح مالیاتی، برنامه زیرساخت و برنامه وی برای افزایش هزینههای دفاعی است. برنامه اصلاح مالیاتی ترامپ، بالاترین نرخ نهایی مالیات را از ۳۹ به ۳۳ درصد و نرخ مالیات شرکتها را از ۳۵ به ۱۵ درصد کاهش میدهد. با وجود اینکه هیچ برآورد رسمی از کاهش درآمدهای مالیاتی به واسطه این پیشنهادها وجود ندارد اما برآوردهای انجام شده توسط بنیاد مالیات، کاهشی به طور متوسط معادل 2/1 درصد از GDP طی ۱۰ سال آینده را در نظر میگیرد. برنامه پیشنهادی معطوف به زیرساختهای ترامپ نیز همسو با سیاست مالیاتی است. مشاوران ترامپ، اخیرا برنامههایی را منتشر کردهاند که به دنبال تشویق بخش خصوصی برای افزایش سرمایهگذاری در پروژههای زیرساختی است که با پرداختهای آتی نظیر عوارض، حمایت میشود.
اقتصاد خراب آمریکا، میراث اوباما برای ترامپ
رشد تولید ناخالص داخلی آمریکا در یک سال منتهی به 3 ماه سوم 2016، رقمی ضعیف یعنی 1/7 درصد بوده است. این رقم ضعیفتر از نرخ رشدهایی است که اکثر رؤسای جمهور طول تاریخ آمریکا اقتصاد این کشور را تحویل گرفتهاند. به علاوه، تقاضای ضعیف جهانی، جمعیت پیر و سالخورده و سرمایهگذاری ضعیف از سوی شرکتها دیگر مشخصههای اقتصادیای هستند که دولت اوباما به دونالد ترامپ تحویل داد. ترامپ گفته قصد دارد به متوسط رشد اقتصاد 3/5 تا 4 درصدی سالانه دست یابد اما پیشبینیها نشان میدهد رشد واقعی تولید ناخالص داخلی آمریکا در سال آینده از 2/2 درصد فراتر نخواهد رفت و این رقم سال 2018 به 2/3 درصد خواهد رسید. این وضعیتی از اقتصاد بزرگترین اقتصاد جهان است که ترامپ جمهوریخواه آن را تحویل گرفته است. جهت تحلیل عملکرد اقتصادی دولت ترامپ در 6 ماه اخیر باید به 2 گزارش وزارت بازرگانی آمریکا استناد کرد، بر مبنای گزارش اول که 2 ماه پیش منتشر شده است، رشد اقتصادی آمریکا در 3 ماه نخست سال 2017، به پایینترین سطح خود در 3 سال گذشته رسیده است. دونالد ترامپ که وعده رشد 4 درصدی ناخالص ملی آمریکا را داده بود با بیشترین کاهش این رشد از ابتدای سال 2014 تاکنون روبهرو شده است. کارشناسان قبلا پیشبینی کرده بودند تولید ناخالص داخلی آمریکا در سال جاری میلادی 1/1 درصد افزایش یابد اما اکنون این نرخ فقط 0/7 درصد رشد کرده است.
به استناد گزارش نیویورک تایمز در 28 آوریل2017 «ظاهرا بخش عمدهای از این کاهش رشد به دلیل کاهش سریع هزینه مصرفکنندگان است که تقریبا 70 درصد از تولید ناخالص داخلی آمریکا را تشکیل میدهد و با افزایش 0/3 درصدی، به پایینترین سطح خود در 7 سال گذشته رسیده است. زمستان گرمتر و در نتیجه کاهش بهای قبوض و همچنین افزایش تورم از دیگر دلایل کاهش رشد اقتصادی آمریکا به شمار میرود». در تحلیل این بخش از گزارش باید گفت به دلیل تنشهای پس از انتخابات، نگرانیها و احساسی شدن مردم، تمایل به خریدهای بزرگ مثل مسکن و بویژه خودرو بشدت کاهش یافته و این موجب کاهش گردش پول و رونق بازار شده است. دونالد ترامپ در زمان مبارزات انتخاباتی خود قول داده بود رشد اقتصادی آمریکا را به سالانه 4 درصد افزایش دهد و از زمان روی کار آمدن، این وعده به سیاست اصلی کاخ سفید تبدیل شده اما کارشناسان معتقدند این هدف بدون افزایش بهرهوری در میان کارگران آمریکا، محقق نخواهد شد. در بخش دیگری از این گزارش آمده است: «بیکاری در آمریکا در چند ماه گذشته با نرخ 4/5 درصد، به پایینترین سطح خود در 10 سال گذشته رسیده؛ با وجود این، در مجموع، مشاغل کمتری به اقتصاد این کشور اضافه شده به طوری که در این مدت با وجود پیشبینی 180 هزار شغل جدید، فقط 98 هزار شغل ایجاد شده است». سیاستهای مهاجرتی ترامپ بویژه اخراج کارگران غیرقانونی موجب شده خیلی سریع کارگران آمریکایی جایگزین این افراد شوند و نرخ بیکاری در همین چند ماه کاهش قابل توجهی داشته است. در برخی گزارشها به شناسایی بیش از 2/5 میلیون کارگر غیرقانونی و جایگزینی آنها با نیروی کار آمریکایی اشاره شده است. سازمان OECD نیز ژوئن 2017 بر مبنای گزارش اول وزارت بازرگانی آمریکا، تحلیلی را منتشر کرده است: «پیشبینی میشود رشد اقتصادی در سال 2017 و 2018 افزایش یابد، زیرا پیشبینی میشود نرخ ارز به نسبت گذشته افزایش یافته و سیاستهای مالی از آن حمایت کند. هزینه مصرفکنندگان به دلیل افزایش مداوم دستمزدها و اشتغال افزایش مییابد و موجب رونق اقتصاد میشود».
در این گزارش با انتشار نمودار مقایسه نرخ رشد GDP پیشبینی شده از سوی سازمان OECD و نرخ رشد واقعی GDP در آمریکا، سابقه دقیق این گزارشات مستند شده و همچنان در این گزارش تاکید میشود که بهرغم رشد آهسته 0/7 درصد اقتصاد آمریکا در 3 ماه اول سال 2017، همچنان برای اقتصاد این کشور نرخ رشد مثبت و سریع قابل پیشبینی خواهد بود.
تا اینجای کار پیشبینیهای کارشناسان اقتصادی قبل از انتخابات آمریکا و شعارها و وعدههای انتخاباتی ترامپ شکست خورده به نظر میرسید اما گزارش دوم منتشر شده از سوی وزارت بازرگانی آمریکا نتایج دیگری را ارائه کرده است. هر چند در همین مجال باید گفت کارشناسان زیادی درباره آمار جدید ارائه شده اشکال کردهاند و آن را غیرواقعی دانستهاند اما در گزارش CNBC آمده است: «بهرغم پیشبینی 0/9 درصدی رشد برای 3 ماه دوم شاهد بودهایم که این رشد به نرخ 1/2 درصد رسیده و نشانههای تسریع رشد در اقتصاد آمریکا نمایان شده است. با این حال، عملکرد ضعیف در ابتدای سال، ضربهای به هدف بلندپروازانه دونالد ترامپ است که بشدت از افزایش نرخ رشد اقتصادی سخن میگفت. در جریان مناظرات انتخاباتی سال 2016، ترامپ قول داده بود رشد تولید ناخالص داخلی سالانه را تا 4 درصد افزایش دهد اما مقامات دولت اکنون رشد 3 درصدی را واقعگرایانهتر میدانند. رشد تولید ناخالص داخلی در 3 ماهه دوم به سرعت افزایش یافته و تولید صنعتی در ماه آوریل نیز افزایش یافت اما امید به رشد شدید، با وجود هزینههای کسبوکار ضعیف، افزایش متوسط خردهفروشی در ماه گذشته، افزایش کسری تجاری کالا و کاهش سرمایهگذاری موجود، محقق شده است. رشد مصرف هزینههای مصرفکننده که بیش از دوسوم فعالیت اقتصادی در ایالات متحده را تشکیل میدهد، به جای نرخ 0/3 درصد که قبلا گزارش شده، 0/6 درصد افزایش یافته است. این در حالی بود که از 3 ماه چهارم سال 2009 به بالاترین نرخ رشد رسید و پس از رشد 3/5 درصدی در 3 ماه چهارم سال گذشته رشد داشته است».
و در نهایت در جدیدترین گزارش موسسه THE BALANCE آمده است: «چشمانداز اقتصادی ایالات متحده با توجه به شاخصهای کلیدی اقتصادی، سالم است. مهمترین شاخص، تولید ناخالص داخلی است که تولید ناخالص داخلی کشور را اندازهگیری میکند. انتظار میرود نرخ رشد تولید ناخالص داخلی بین محدوده ایدهآل 2 تا 3 درصد باقی بماند. پیشبینی میشود بیکاری در نرخ طبیعی ادامه یابد. تورم یا تورم بیش از حد وجود ندارد. این یک اقتصاد طلایی است. ترامپ قول داده است رشد اقتصادی را به 4 درصد افزایش دهد. این واقعا سریعتر از عادی بودن است. این نرخ رشد ممکن است در فرآیند عادی بازار خلل ایجاد کند و حتی ضرر هم داشته باشد. رشد تولید ناخالص داخلی ایالات متحده در سال 2017 به 2/2درصد افزایش خواهد یافت. این نسبت به رشد 2/1 درصدی در سال 2016 بهتر است اما این رشد نسبت به نرخ رشد سال 2015، 2/6 درصد ضعیفتر است. تولید ناخالص داخلی، سال 2018 به 2/1 درصد و سال 2019 به 1/9 درصد کاهش خواهد یافت. این براساس آخرین پیشبینی منتشر شده در نشست کمیته بازار فدرال در 14 ژوئن 2017 است».
در مجموع میتوان گفت با توجه به سابقه و عملکرد جمهوریخواهان در آمریکا، تمام کارشناسان متفقالقول بودند که سر کار آمدن جمهوریخواهان باعث رونق اقتصادی در آمریکا خواهد شد اما این کشور در سطح بینالملل با چالشهای جدی روبهرو خواهد شد. اتفاق نظری که تنها چالش آن روحیات و عملکرد ترامپ بود. هر چند ترامپ خود یک مرد کسبوکار در سطح بینالمللی به شمار میرود اما انجام ایدههای بازرگانی در سطح دولت مطمئنا پیچیدگیهای خود را دارد. حتی نزدیکترین افراد به ترامپ نیز معتقد بودند دولت او شاید حتی 100 روز هم دوام نیاورد اما واقعیت این است که او بیش از 6 ماه است اداره دولت آمریکا را بر عهده گرفته و عملکرد اقتصادی قابل قبولی نیز داشته است. این رشد قابل قبول اقتصادی ثمره اقدامات کوتاهمدت ترامپ در حوزه قوانین مهاجرت، کاهش نرخ مالیات و سرمایهگذاری در امور زیربنایی بوده است. از مهمترین اقدامات او که مطمئنا هنوز اثرات آن در اقتصاد دیده نشده است میتوان به بستن قراردادهای نظامی با عربستان و قطر اشاره کرد که مطمئنا تاثیر فراوانی بر اقتصاد و اشتغال در آمریکا خواهد گذاشت و دیگری تلاش آمریکا برای کاهش هزینههای نظامی مداخله در دیگر کشورهاست که هنوز از چگونگی و کم و کیف آن اقدام عملی و موثری دیده نشده است. دولتمردان ما حال باید بدانند که با توجه به آنچه گفته شد در برابر موج اقتصادی ترامپ چگونه عمل کنند؟ آیا توجه به ساخت اقتصاد از درون و ایجاد رونق اقتصادی برای آنها اولویت پیدا خواهد کرد یا پذیرای موج کالاهای آمریکایی و اروپایی خواهند شد؟ و همچنان با توافقی که آمریکاییها خیلی وقت است آن را نقض کردهاند، اقتصاد را فریزشده نگه خواهند داشت؟
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/2223/12/179209/0
ش.د9601942