تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۹  ، 
شناسه خبر : ۳۰۶۲۳۳
رهبر معظم انقلاب در اولين روز سال ۱۳۹۵ در حرم مطهر رضوي تبيين كردند

(روزنامه جوان – 1395/01/14 – شماره 4777 – صفحه 1)

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در اولين روز از سال نو در اجتماع انبوه و پرشور زائران و مجاوران حرم مطهر رضوي(ع)، در سخنان مهمي با تبيين معناي حقيقي و «اهداف پنهان و خطرناك تفكر تسليم‌طلبانه‌اي» كه...

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در اولين روز از سال نو در اجتماع انبوه و پرشور زائران و مجاوران حرم مطهر رضوي(ع)، در سخنان مهمي با تبيين معناي حقيقي و «اهداف پنهان و خطرناك تفكر تسليم‌طلبانه‌اي» كه امريكا و عده‌اي در داخل سعي مي‌كنند با ارائه يك دو راهي دروغين و مصنوعي، به ذهن نخبگان و افكار عمومي ملت ايران تزريق‌كنند، 10پيشنهاد اساسي براي «اقدام و عمل» در زمينه اقتصاد مقاومتي بيان و تأكيد كردند: اين راه منطقي و در عين حال انقلابي، ايران عزيز را در مقابل تهديد و تحريم مصونيت مي‌بخشد و دولت را قادر مي‌كند در پرتو همدلي همگاني و كمك و هماهنگي سه قوه، در پايان سال جاري به مردم گزارش عيني و اعتمادآفرين ارائه دهد.

متن بيانات رهبر معظم انقلاب به اين شرح است: خداوند متعال را سپاسگزاريم كه يك بار ديگر اين توفيق را به ما عنايت كرد كه در آغاز سال هجري شمسي با شما مردم عزيز مشهد و زوار گرامي و عزيزي كه از اكناف كشور به اين آستان مقدس سفر كرده‌ايد، ديدار داشته باشم. اولاً سال جديد را مجدداً به همه‌ برادران و خواهران تبريك عرض مي‌كنم.

اين سال، داراي اين خصوصيت است كه هم در آغاز آن، ولادت با سعادت فاطمه‌ زهرا (سلام‌الله‌عليها) است - برحسب ماه‌هاي قمري- و هم بار ديگر در پايان اين سال، مصادف است با همين ولادت مكرم و معزز. از خداوند متعال مي‌خواهيم كه به يمن وجود فاطمه‌ زهرا (سلام‌الله‌عليها) كه بانوي دو سرا و سيده‌ نساء عالمين است، اين سال را براي ملت ايران و براي همه‌ مسلمانان عالم و محبان اهل‌بيت مبارك كند و از بركات اين ولادت مكرم، ان‌شاءالله همه استفاده كنند و بهره ببرند. تنها كمبودي كه امسال در اين سفر و در اين جلسه احساس مي‌كنيم، فقدان برادر عزيزمان جناب آقاي طبسي، (توليت فقيد آستان قدس رضوي)عالم مجاهد و مبارز و خدمتگزار بااخلاص اين بارگاه مقدس است. وجود ايشان وجود مغتنمي بود؛ جزو سابقين انقلاب محسوب مي‌شدند و فقدان ايشان براي همه‌ كساني كه ايشان را مي‌شناختند، به معناي حقيقي كلمه يك ضايعه‌ بزرگ است. از خداوند متعال مي‌خواهيم كه روح مطهر ايشان را در سايه‌ الطاف حضرت ابالحسن الرضا (سلام‌الله‌عليه) قرار بدهد و از رحمت خود و مغفرت خود برخوردار كند.

تبيين شعار سال

بحث امروز را از شعار امسال آغاز مي‌كنم و در ادامه ان‌شاءالله توضيحاتي را براي شما برادران و خواهران عزيزي كه تشريف داريد و براي كساني كه اين صحبت‌ها را بعداً خواهند شنيد عرض خواهم كرد. مايلم بحثي كه انجام مي‌گيرد، يك بحث متقن و منطقي باشد؛ امروز بحث‌هاي شعاري جايگاه زيادي در ذهن مردم ما ندارد؛ مردم ما، جوانان ما، آحاد جامعه‌ ما فهيمند و به مسائل با چشم منطق و استدلال نگاه مي‌كنند. آنچه عرض مي‌كنيم مايليم كه براي افكار مردم عزيز ما به‌صورت يك بحث متقن و منطقي عرضه بشود. علت اينكه [شعار] امسال را هم شعار اقتصادي انتخاب كرديم، يك تحليل و يك نگاه به مجموعه‌ مسائل كشور است. شايد در ذهن بعضي مي‌گذشت كه ترجيح دارد كه شعار امسال يك شعار فرهنگي باشد يا يك شعار اخلاقي باشد لكن با توجه به مجموعه‌ مسائل كشور به نظر رسيد امسال هم مثل چند سال ديگر قبل از اين، شعار سال را كه بايد به‌صورت گفتماني در ميان مردم و افكار عمومي كشور رواج پيدا كند، يك شعار اقتصادي قرار بدهيم. اين تحليل را من عرض مي‌كنم و مايلم جوانان عزيز ما آنچه را مي‌شنوند پيش خودشان تجزيه ‌و تحليل كنند و روي آن فكر كنند.

تفكري كه استكبار مي‌خواهد در جامعه تزريق كند

در اين مقطع زماني، سياست‌هاي استكبار و به خصوص و به‌طور خاص سياست‌هاي امريكا اقتضا مي‌كند كه يك تفكري تزريق بشود در ميان ملت ما؛ اول در ميان نخبگان جامعه و بعد از آن به تدريج به افكار عمومي منتقل بشود؛ يك تفكر خاصي تزريق بشود به افكار عمومي. آن سياستي كه مورد نظر آنهاست اين است كه وانمود كنند ملت ايران بر سر يك دوراهي قرار دارد و چاره‌اي ندارد جز اينكه يكي از اين دو راه را انتخاب كند. آن دوراهي عبارت است از اينكه يا بايد با امريكا كنار بيايند يا بايد به‌طور دائم فشارهاي امريكا و مشكلات ناشي از آن را تحمل كنند؛ يكي از اين دو را ملت ايران بايد انتخاب كند؛ اين چيزي است كه آنها مي‌خواهند. [البته] كنار آمدن با امريكا به‌معناي كنار آمدن با هيچ دولت ديگري نيست.

چون دولت امريكا داراي ثروت، داراي دستگاه‌هاي تبليغاتي وسيع، داراي سلاح‌هاي خطرناك و داراي امكانات بسياري است، كنار آمدن با دولت امريكا ناگزير، به‌معناي قبول تحميل‌هاي آن دولت است. طبيعت توافق با امريكا همين است؛ همه‌جا همين‌جور است؛ كشورهاي ديگر هم كه در هر مسئله‌اي با امريكا توافق مي‌كنند، معنايش اين است كه از مواضع خودشان به‌نفع طرف مقابل عقب‌نشيني مي‌كنند بدون اينكه طرف مقابل به‌نفع آنها يك عقب‌نشيني قابل‌توجهي انجام بدهد. در همين توافق اخير هسته‌اي هم اگرچه اين توافق را ما تأييد كرديم و برگزاركنندگان اين توافق را مورد قبول اعلام كرديم و قبول داريم آنها را، لكن اينجا هم همين‌جور بود؛ وزير خارجه‌ محترم ما در مواردي به بنده گفت كه ما [مثلاً] اينجا را يا اين خط قرمز را ديگر نتوانستيم حفظ كنيم. معناي اين همين است؛ يعني وقتي طرف مقابل يك دولتي مثل امريكاست كه وسايل تبليغ دارد، امكانات دارد، پول دارد، ديپلماسي فعال دارد، عوامل گوناگوني در اطراف دنيا دارد، دولت‌هايي كه به آنها فشار مي‌آورد در اختيارش هستند، كنار آمدن با او به‌معناي صرف‌نظر كردن از برخي از چيزهايي است كه انسان بر آنها پاي مي‌فشرد. اين يك دوراهي است كه طبق سياست‌هاي امريكا كه مي‌خواهند در ذهن ملت ما تزريق بكنند، يك دوراهي ناگزير است؛ يك دوگانه‌ اجتناب‌ناپذير است: يا بايد در مقابل امريكا و خواست‌هاي او در موارد بسياري كوتاه بياييم يا بايد فشارهاي امريكا را، تهديدهاي امريكا را، ضررهاي ناشي از مخالفت با امريكا را تحمل كنيم. اينها مي‌خواهند اين را به‌صورت يك گفتماني در بين نخبگان جامعه ترويج كنند و به تدريج آن را در ميان مردم و افكار عمومي سرريز كنند.

در داخل كشور و خارج كشور، اين فكر را دارند ترويج مي‌كنند و به شكل‌هاي گوناگوني، با بيان‌هاي مختلفي، در وسايل ارتباط جمعي دنيا دارند گسترش مي‌دهند؛ كساني را مي‌گمارند براي اينكه بتوانند اين فكر را در ميان ملت ما گسترش بدهند. البته در داخل هم همين‌طور كه عرض كرديم، كساني هستند كه اين فكر را قبول دارند و قبول كرده‌اند و تلاش مي‌كنند كه آن را به ديگران هم بقبولانند.

درست توجه كنيد تا من توضيح بدهم؛ من حرف طرف مقابل را بگويم، بعد آنچه را اقتضاي حق و حقيقت است بيان كنم. حرف طرف مقابل يعني همان دستگاه تبليغاتي و فكرساز و جريان‌ساز، اين است كه مي‌گويد ايران داراي ظرفيت‌هاي فراوان اقتصادي است و هدف از توافق هسته‌اي اين بود كه كشور ايران بتواند از اين ظرفيت‌ها استفاده كند؛ خب، اين توافق انجام گرفت لكن اين توافق كافي نيست و مسائل ديگري هم هست كه در آنها هم بايستي ملت ايران، دولت ايران، مسئولان ايران تصميم بگيرند و اقدام بكنند؛ مثلاً فرض بفرماييد امروز در منطقه‌ غرب آسيا - يعني همين منطقه‌اي كه غربي‌ها به آن مي‌گويند خاورميانه- جنجال‌ها و آشفتگي‌هاي بسياري هست؛ خب، اين مشكل براي كل منطقه است و اگر مي‌خواهيد كشور شما از اين مشكل نجات پيدا كند، بايد سعي كنيد اين جنجال‌ها فرو بنشيند. چه‌كار كنيم؟ با امريكا همكاري كنيم، همفكري كنيم، جلسه كنيم، بنشينيم، گفت‌وگو كنيم و يك مدلي را طبق ميل امريكايي‌ها يا طبق توافق امريكايي‌ها انتخاب كنيم؛ يكي ديگر هم اين است يا ما مشكلات ديگري داريم.

مي‌خواهند با رژيم‌صهيونيستي كنار بياييم

اختلافات زيادي با امريكا داريم، اين اختلافات را بايد حل كنيم، اين اختلافات بايستي تمام بشود؛ حالا در حل اين اختلافات، فرض بفرماييد كه ملت ايران مجبور باشد از اصول خود صرف‌نظر كند، از خط قرمزهاي خود هم صرف‌نظر كند، بكند؛ طرف مقابل از اصول خود و ارزش‌هاي خود تنازل نمي‌كند لكن اگر لازم شد، ما بايد تنازل كنيم تا مشكلات را برطرف كنيم تا در نتيجه كشور بتواند از ظرفيت‌هاي خود استفاده كند و مثلاً به يك اقتصاد برجسته‌اي مبدل بشود. حرفشان اين است. بنابراين در قضيه‌ هسته‌اي توافق شد و اسم اين را گذاشتيم «برجام»؛ برجام ديگري در قضاياي منطقه، برجام ديگري در قضاياي قانون اساسي كشور؛ برجام ۲ و ۳ و ۴ و الي‌غيرذلك بايستي به‌وجود بيايد تا ما بتوانيم راحت زندگي كنيم. اين منطقي است كه سعي مي‌كنند اين منطق را در بين نخبگان جامعه و از سوي نخبگان جامعه به افكار عمومي جامعه منتقل كنند.

معناي اين حرف چيست؟ معناي اين حرف اين است كه جمهوري اسلامي از مسائل اساسي‌اي كه به حكم اسلام و به حكم برجستگي‌هاي نظام جمهوري اسلامي پايبند به آنها است، صرف‌نظر كند: از مسئله‌ فلسطين صرف‌نظر كند، از حمايت از مقاومت در منطقه صرف‌نظر كند، از مظلومان منطقه - مثل ملت فلسطين، مثل مردم غزه، مثل مردم يمن، مثل مردم بحرين- پشتيباني و حمايت سياسي نكند و نظام جمهوري اسلامي با تعديل خواسته‌هاي خود، خود را به آنچه طرف مقابل يعني امريكا به دنبال تحقق آن است، نزديك بكند. معناي اين حرف اين است كه همچنان‌كه امروز بعضي از كشورهاي منطقه و دولت‌هاي منطقه، علي‌رغم حكم اسلام و علي‌رغم خواست ملت‌هايشان با رژيم‌صهيونيستي كنار آمده‌اند و مسئله‌ فلسطين را تحت‌الشعاع مسائل ديگر قرار داده‌اند، جمهوري اسلامي هم به همين ترتيب عمل كند؛ معنايش اين است كه همچنان‌كه امروز بعضي از دولت‌هاي عربي با كمال وقاحت، دست دوستي به سمت دشمن صهيونيستي دراز مي‌كنند، جمهوري اسلامي هم با دشمن صهيونيستي كنار بيايد و آشتي كند.

دشمن مي‌خواهد از همه چيز صرف‌نظر كنيم

البته قضيه به اينجاها ختم نمي‌شود؛ معناي آنچه در آن تحليل سياسي دشمن ادعا مي‌شود، اين است كه اگر ميل امريكاست، جمهوري اسلامي حتي از ابزارهاي دفاعي خود هم صرف‌نظر كند. مي‌بينيد كه بر روي مسئله‌ موشك‌ها چه جنجالي در دنيا به راه انداخته‌اند كه چرا جمهوري اسلامي موشك دارد، چرا موشك دوربُرد دارد، چرا موشك‌هاي جمهوري اسلامي هدف را دقيق مي‌زنند و هدف قرار مي‌دهند، چرا آزمايش كرديد، چرا تمرين نظامي مي‌كنيد و چرا و چرا و چرا. حالا امريكايي‌ها در منطقه‌ خليج فارس كه چند هزار كيلومتر با كشور آنها فاصله دارد، هر چند وقت يك بار با يكي از كشورهاي منطقه رزمايش به راه مي‌اندازند - درحالي‌كه آنها در اينجا هيچ مسئوليتي ندارند- [اما] جمهوري اسلامي كه در خانه‌ خود، در محيط خود و در حريم امنيت خود رزمايش مي‌كند، جنجال اينها بلند مي‌شود كه چرا رزمايش كرديد، چرا اقدام كرديد، چرا نيروي دريايي شما يا نيروي هوايي شما اين اقدام‌ها را كردند.

معناي آن تحليل دشمن اين است كه از همه‌ اينها بايستي صرف‌نظر بكنيم. قضيه از اين هم بالاتر است؛ تدريجاً موضوع را به اين خواهند كشاند كه اصلاً چرا نيروي قدس تشكيل شده است، چرا سپاه تشكيل شده، چرا سياست‌هاي داخلي جمهوري اسلامي طبق قانون اساسي، بايد با اسلام تطبيق داده بشود؛ مطلب به اينجاها مي‌رسد. شما وقتي در مقابل دشمن، درحالي‌كه مي‌توانيد ايستادگي كنيد - كه بعداً عرض خواهم كرد- عقب‌نشيني كرديد، دشمن جلو مي‌آيد - دشمن متوقف نمي‌شود- و كم‌كم كار را به اينجا مي‌رسانند كه اينكه شما مي‌گوييد دولت جمهوري اسلامي، مجلس شوراي اسلامي و قوه‌ قضائيه بايد برطبق احكام اسلام و شريعت اسلامي باشد، اينها برخلاف آزادي است و ليبراليسم اينها را قبول ندارد؛ كم‌كم به اينجاها مي‌رسد.

اگر عقب‌نشيني كرديم، عقب‌نشيني به اين نقطه‌ها منتهي خواهد شد كه [بگويند] شوراي نگهبان چه نقشي در جامعه دارد و چرا بايد شوراي نگهبان به‌خاطر مخالفت با شرع قوانين را بردارد؟ حرف اينجاست. اين همان چيزي است كه بنده بارها عرض كرده‌ام كه اين، تغيير سيرت جمهوري اسلامي است. ممكن است صورت جمهوري اسلامي محفوظ بماند اما از محتواي خود به كلي تهي بشود؛ دشمن اين را مي‌خواهد. بنابر اين تحليل دشمن‌خواسته و بنابر اين تحليلي كه آنها دارند در اذهان نخبگان و افكار عمومي ملت تزريق مي‌كنند، اگر جمهوري اسلامي و ملت ايران مي‌خواهد از شر امريكا راحت بشود، بايد از محتواي جمهوري اسلامي دست بردارد، از اسلام دست بردارد، از مفاهيم اسلامي دست بردارد، از امنيت خود دست بردارد.

آمريكايي‌ها در هسته‌اي هم به وعده خود عمل نكردند

آنچه در اين تحليل مفقود است و ناديده گرفته شده است، چند مطلب است كه من به يكي از آنها اشاره مي‌كنم و آن اين است كه در همين توافقي هم كه ما با امريكايي‌ها در قضيه‌ 1+5 و مسئله‌ هسته‌اي كرديم، امريكايي‌ها به آنچه وعده داده بودند عمل نكردند و كاري را كه بايد مي‌كردند انجام ندادند. بله، به تعبير وزير خارجه‌ محترم ما، روي كاغذ كارهايي را انجام دادند اما از راه‌هاي انحرافي متعدد، جلوي تحقق مقاصد جمهوري اسلامي را گرفتند. شما نگاه كنيد امروز در سرتاسر كشورهاي غربي و كساني كه تحت تأثير آنها هستند، همچنان معاملات بانكي ما دچار مشكل است، بازگرداندن ثروت‌هاي ما در بانك‌هاي آنها دچار مشكل است، معاملات گوناگون تجاري‌اي كه احتياج به دخالت بانك‌ها دارد دچار مشكل است؛ وقتي دنبال مي‌كنيم، تحقيق مي‌كنيم و مي‌گوييم چرا اين‌جور است، معلوم مي‌شود از امريكايي‌ها مي‌ترسند. امريكايي‌ها گفته‌اند كه ما تحريم‌ها را برمي‌داريم و روي كاغذ هم برداشتند اما از طرق ديگر جوري عمل مي‌كنند كه اثر رفع تحريم‌ها مطلقاً به‌وجود نيايد و تحقق پيدا نكند.

بنابراين، كساني كه اميد مي‌بندند به اينكه بنشينيم با امريكا در فلان مسئله مذاكره كنيم و به يك نقطه‌ توافقي برسيم - يعني ما يك تعهدي بكنيم، طرف مقابل هم يك تعهدي بكند- از اين غفلت مي‌كنند كه ما ناگزير بايد به همه‌ تعهدهاي خود عمل كنيم [اما] طرف مقابل با طُرق مختلف، با شيوه‌هاي مختلف، با خدعه، با تقلب سر باز مي‌زند و به تعهدهايي كه كرده است عمل نمي‌كند. اين چيزي است كه ما امروز در مقابل چشم خودمان داريم مي‌بينيم؛ يعني خسارت محض.

اما مسئله از اين هم بالاتر است. لازم است من به جوان‌هاي عزيز كه رژيم طاغوت را درك نكرده‌اند و دوران طاغوت را نديده‌اند و نمي‌دانند كه چه اتفاقي با پيروزي انقلاب در اين كشور افتاد، چند جمله‌اي را عرض بكنم. ببينيد؛ در اين منطقه‌اي كه ما زندگي مي‌كنيم - منطقه‌ غرب آسيا- كشور عزيز شما ايران، گُل منطقه است؛ از لحاظ جايگاه راهبردي و به تعبير رايج موقعيت استراتژيكي، يك كشور بي‌نظير است؛ از لحاظ منابع فراوان نفت و گاز در همه‌ اين منطقه و با يك نگاه از همه‌ دنيا امتياز دارد؛ غير از نفت و گاز، منابع فراوان ديگري هم هست. كشوري است بزرگ، با جمعيتي مستعد و مردمي بااستعداد، با تاريخي غني. اينجا گُل منطقه است؛ اين گُل منطقه يك روزي يكجا و به‌طور كامل در قبضه‌ امريكا بوده است و هر كاري امريكايي‌ها مي‌خواستند نسبت به اين كشور و در اين كشور انجام بدهند مي‌كردند: غارت مي‌كردند، ثروت‌هايش را مي‌بردند؛ همه‌ كارهايي كه يك دولت استعمارگر و يك دولت مستكبر با يك كشور ضعيف انجام مي‌دهد، اينها در اين كشور انجام مي‌دادند و اينجا را در قبضه‌ خودشان و در پنجه‌ اقتدار خودشان داشتند، انقلاب آمده است اين كشور را از پنجه‌ آنها بيرون كشيده، [لذا] كينه‌ انقلاب از دل سياست امريكا خارج نمي‌شود. آن‌وقتي دشمني اينها تمام مي‌شود كه بتوانند همان سلطه را بار ديگر در اين كشور تجديد كنند؛ هدف اين است و دنبال اين هستند. البته سياستمدارند، ديپلماتند، كار سياسي را بلدند و مي‌دانند هر هدفي و مقصودي يك راهي دارد و بايد به تدريج حركت كرد و از راهش وارد شد؛ دارند اين كار را مي‌كنند. ما بايد چشممان باز باشد، ما بايد حواسمان جمع باشد.

دشمن دنبال بازگرداندن سلطه قديمي است

جمهوري اسلامي نه‌فقط ايران را از دست اينها خارج كرد بلكه با روحيه‌ مقاومتي كه نشان داد و دليري‌اي كه نشان داد - كه حالا بعد عرض خواهم كرد- موجب تشويق كشورهاي ديگر هم شد. امروز شما ببينيد در كشورهاي متعددي در اين منطقه و حتي فراتر از اين منطقه «مرگ بر امريكا» مي‌گويند، پرچم امريكا را آتش مي‌زنند. ملت ايران نشان داد كه مي‌تواند مقاومت بكند، ملت‌هاي ديگر [هم] ياد گرفتند و سررشته از دست امريكا خارج شده است. امريكايي‌ها اعلان كردند كه مي‌خواهند خاورميانه‌ بزرگ درست كنند - يك‌وقت گفتند خاورميانه‌ نوين، يك‌وقت گفتند خاورميانه‌ بزرگ- مقصود اين بود كه در اين منطقه‌ غرب آسيا و در قلب كشورهاي اسلامي، دولت جعلي رژيم‌صهيونيستي را بر همه‌ امور اين منطقه از لحاظ اقتصادي و سياسي و فرهنگي مسلط كنند؛ هدفشان اين بود. الان شما نگاه كنيد ببينيد همان‌هايي كه شعار خاورميانه‌ بزرگ مي‌دادند، در قضيه‌ سوريه درمانده‌اند، در قضيه‌ يمن درمانده‌اند، در قضيه‌ عراق درمانده‌اند، در قضيه‌ فلسطين درمانده‌اند و اينها همه را از چشم ايران مي‌بينند، از چشم جمهوري اسلامي مي‌بينند. دشمني آنها با جمهوري اسلامي اين‌جوري است؛ اختلاف آنها با جمهوري اسلامي سر يك‌ذره و دوذره نيست؛ مسئله، مسئله‌ اساسي است؛ دارند حركت مي‌كنند بيايند به اين سمت كه بلكه بتوانند آن سلطه‌ قديمي خودشان را برقرار كنند.

جوان‌هاي عزيز ما رژيم طاغوت را نديده‌اند؛ من به شما جوان‌هاي عزيز عرض بكنم كه در كشور ما، در طول اين حدود 50 يا 60 سال - يعني در دوره‌ حكومت پهلوي و مقداري قبل از آن- اول انگليس‌ها، بعد هم امريكايي‌ها زمام امور را در دست داشتند و هر كاري مي‌خواستند مي‌كردند؛ مثلاً حكومت پهلوي را سر كار آوردند؛ رضاخان را سر كار آوردند و بعد كه به جهتي از او دلخور شدند، او را بردند، محمدرضا را آوردند؛ يعني در يك كشوري به اين بزرگي و با اين عظمت، در قبال اين ملت، امريكايي‌ها يا انگليسي‌ها به‌راحتي رئيس اين كشور را به ميل خودشان مي‌برند، يكي را مي‌آورند به جاي او، و بين خودشان؛ وضع آنها در ايران اين‌جوري بود. خب، چه‌جوري توانسته بودند اين تسلط را پيدا كنند؟ در اينجا سنگرهايي به‌وجود آورده بودند كه اول رژيم انگليس، بعد رژيم امريكا در سال‌هاي بعد يا دهه‌هاي بعد، از اين سنگرها استفاده مي‌كردند براي دوام سلطه‌ خودشان بر اين كشور.

انقلاب آمد و به دست جوان‌هاي خودش اين سنگرها را تخريب كرد، منهدم كرد و به جاي آن، سنگرهايي براي حفاظت از انقلاب و براي حفاظت از جمهوري اسلامي و منافع ملي به‌وجود آورد. اينها مي‌خواهند بيايند آن سنگرهاي تخريب‌شده‌ قبلي را دوباره ترميم كنند و اين سنگرهايي را كه به دست انقلاب و انقلابيون و جوان‌ها به‌وجود آمده است از بين ببرند؛ هدف اين است. حالا من چندتا از اين سنگرها را براي شما مي‌شمرم. مهم‌ترين سنگر رژيم‌هاي مستكبر - يعني اول انگليس، بعد امريكا- در كشور ما عبارت بود از خود رژيم دست‌نشانده‌ طاغوت. رژيم دست‌نشانده‌ طاغوت، سنگر اينها بود؛ به‌وسيله‌ او بود كه اينها هر كاري مي‌خواستند در اين كشور مي‌كردند؛ هر فعاليت اقتصادي، هر فعاليت فرهنگي، هر فعاليت سياسي، هر جابه‌جايي، هر موضع‌گيري؛ هرجوري كه مايل بودند، اين كشور را و دولت اين كشور را به اين‌طرف و آن‌طرف مي‌كشاندند؛ يعني خود رژيم طاغوت مهم‌ترين سنگر امريكا و انگليس در اين كشور بوده است. اين يك سنگر. خب، انقلاب آمد، اين سنگر را نابود كرد، از بين برد و ريشه‌كن كرد؛ حكومت پادشاهي را در كشور ريشه‌كن كرد و به‌جاي حكومت پادشاهي و حاكميت شخصي، حاكميت مردمي را به‌وجود آورد.

يك روزي بود در اين كشور كه مي‌گفتند آقا! مملكت صاحب دارد؛ صاحب مملكت كيست؟ اعليحضرت؛ اين بود. اين را مكرر بر زبان‌ها جاري مي‌كردند كه آقا، مملكت صاحب دارد؛ كيست صاحب مملكت؟ شاه صاحب مملكت بود، يعني يك عنصر فاسد، نالايق، وابسته و غالباً تهي از غيرت ملي، صاحب مملكت بود. خب، جمهوري اسلامي آمد اين صاحب غاصب دروغين را كنار زد، مملكت را داد دست صاحبان اصلي‌اش كه ملتند؛ انتخابات مي‌كنند، حضور پيدا مي‌كنند، مي‌خواهند، اثبات مي‌كنند، نفي مي‌كنند؛ اين اولين سنگر دشمن بود كه جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي اين سنگر را درهم ريخت.

ولي تنها اين نبود، سنگرهاي ديگري هم بود؛ عوامل رواني و عوامل عيني، سنگرهايي بودند كه من دو سه موردش را براي شما مي‌شمرم. يكي ترس بود، سنگر ترس؛ ترس از قدرت‌ها. در كشور كاري كرده بودند كه ترس از قدرت امريكا بر همه‌ دل‌ها حاكم بود؛ عرض كرديم كه در اين دهه‌هاي آخر از امريكا، قبلش هم ترس از انگليس؛ هر حادثه‌اي در كشور اتفاق مي‌افتاد مي‌گفتند كار انگليس‌هاست؛ يعني انگليس‌ها را قدرت مطلق مي‌دانستند. اين ترس، مخصوص مردم نبود؛ خود سردمداران رژيم هم مي‌ترسيدند از امريكا. اين خاطراتي كه عوامل رژيم نوشته‌اند و بعدها - بعد از انقلاب- اين خاطرات منتشر شده است، نشان مي‌دهد كه در مواردي خود محمدرضا و عوامل نزديك به او از امريكايي‌ها عصباني بودند به‌خاطر تحقيري كه مي‌كردند، به‌خاطر بي‌اعتنايي‌اي كه مي‌كردند، اما چاره‌اي نداشتند و مجبور بودند انقياد (اطاعت)‌ بكنند؛ مجبور بودند از ترس اطاعت كنند؛ مي‌ترسيدند. انقلاب اسلامي آمد و اين سنگر ترس را منهدم كرد. امروز در جمهوري اسلامي يك عنصر آگاه مطلع متكي به ارزش‌هاي ديني را شما پيدا نمي‌كنيد كه از امريكا بترسد؛ ملت ترس را دور انداخت.

ملت نه فقط ترس از امريكا را بلكه ترس از همه‌ جبهه‌ استكبار را دور ريخت. در دوران جنگ تحميلي كه هشت سال به طول انجاميد - كه باز متأسفانه جوان‌هاي ما آن دوران طلايي را درك نكرده‌اند، آن دوران نوراني را درك نكرده‌اند- امريكا به صدام كمك مي‌كرد، ناتو به صدام كمك مي‌كرد، شوروي آن روز به صدام كمك مي‌كرد، ارتجاع عرب با همه‌ بي‌لياقتي و ضعفي كه داشت، به صدام كمك مي‌كرد؛ همه كمك مي‌كردند؛ يعني شرق و غرب يك جبهه‌ واحدي شده بودند به نفع صدام و عليه جمهوري اسلامي؛ جمهوري اسلامي خم به ابرو نياورد، ايستاد و به توفيق الهي بر همه‌ آنها هم غالب شد، بر همه‌ آنها پيروز شد؛ بعد از هشت سال جنگ نتوانستند يك وجب از خاك ايران را از ايران جدا كنند. ترس را اين‌جور از بين بردند. بله، من عرض كردم كه امروز انسان‌هاي خويشتندار، انسان‌هاي آگاه، انسان‌هاي متكي به ارزش‌هاي اسلامي از امريكا نمي‌ترسند [اما] چرا، امروز هم ممكن است بعضي‌ها بترسند اما اين ترس، غير عقلايي است؛ اگر ترس محمدرضا از امريكا عقلايي بود، ترس اينها غير عقلايي است؛ براي خاطر اينكه آنها پشتيباني مثل مردم نداشتند و امروز جمهوري اسلامي پشتيباني مثل اين ملت بزرگ دارد.

يكي از سنگرهاي دشمن براي تسلط بر كشور ما، عبارت بود از تزريق بي‌اعتقادي به خود، بي‌اعتمادي به خود، نداشتن اعتماد به ‌نفس ملي؛ در مقابل چشمشان زرق‌وبرق كشورهاي غربي را مشاهده مي‌كردند، پيشرفت‌هاي علمي و پيشرفت‌هاي فناوري و زرق‌وبرق تمدني مادي آنها را مي‌ديدند و در [كشور] خودشان اينها نبود، در كشور اين چيزها نبود، عقب‌ماندگي بود، لذا احساس بي‌اعتمادي به خود مي‌كردند، احساس ناباوري به خود مي‌كردند. آن روز در دوران پهلوي، يكي از اركان دولت گفت كه ايراني بايد برود لولهنگ بسازد! شماها نمي‌دانيد لولهنگ چيست؛ لولهنگ آفتابه‌ گلي [است]، آن هم نه آفتابه‌ از جنس فلز. آن قديم قديم معمول بود كه از جنس گل آفتابه درست مي‌كردند. مي‌گفت ايراني لياقتش همين است كه برود لولهنگ بسازد؛ ايراني را چه به اختراعات! آن روز اين‌جوري مي‌گفتند. يك نفر ديگر از برجستگان آن دوران مي‌گفت كه ايراني اگر بخواهد پيش برود، بايستي از فرق سر تا پا بشود غربي و اروپايي؛ بايد همه‌چيز خودش را شبيه آنها بكند، شايد بتواند جلو برود؛ يعني به خودشان باور نداشتند.

خب، انقلاب آمد اين ناباوري را به كلي تبديل كرد به باور به خود، اعتمادبه‌نفس ملي؛ امروز جوان ايراني مي‌گويد ما مي‌توانيم. در بسياري از موارد در پيشرفت‌هاي علمي - غير از آنچه حالا امروز بحمدالله در دسترس قرار گرفته است و پيشرفت‌هايي كه تحقق پيدا كرده است- جوان‌هاي ما گاهي اوقات يك فكرهاي نويي را مطرح مي‌كنند كه دستگاه‌هاي مسئول توانايي ندارند اينها را جمع‌وجور كنند؛ جوان ايراني اعتمادبه‌نفس دارد. وقتي باور به خود نبود، پيشرفت هم نيست؛ وقتي باور به خود بود، شعار «ما مي‌توانيم» بود، توانايي هم مي‌آيد؛ كشور مي‌شود توانا، ملت مي‌شود توانا. امروز ما اين را داريم مشاهده مي‌كنيم.

50 سال در اين كشور در دوران طاغوت، قبل از انقلاب، دانشگاه وجود داشت؛ در اين دانشگاه، هم اساتيد متعهد و خوبي بودند، هم دانشجويان بااستعدادي بودند - حالا تعداد نسبت به امروز كم بود؛ از لحاظ نسبي خيلي كمتر از امروز [بود] لكن همان‌هايي كه بودند، به‌هرحال جوان‌هاي ايراني بودند ديگر، جوان‌هاي با استعداد بودند- [ولي] يك حركت علمي، يك پديده‌ نو علمي در تمام طول اين 50 سال در ايران وجود ندارد. چرا؟ چون باور نمي‌كردند كه بتوانند، اطمينان نداشتند به خودشان؛ اين بي‌اطميناني را تزريق كرده بودند در اذهان ملت. امروز، ما هر روزي در كشور يك نوآوري داريم؛ نوآوري علمي، نوآوري فناوري. دشمنان ما وقتي مي‌بينند اين نوآوري‌ها را، عصباني مي‌شوند. امروز كشور ما با وجود تحريم در رشته‌هاي متعددي از دانش‌هاي پيشرفته، جزو 10 كشور اول دنياست. حالا آنچه جلوي چشم مردم است، ابزارهاي نظامي و همين وسايل جنگي‌اي است كه شما ملاحظه مي‌كنيد در اختيار سپاه و ارتش و ديگران هست. پيشرفت‌هايي كه اينها در زمينه‌هاي گوناگون كرده‌اند، در زمينه‌ نانو و در همين زمينه‌ هسته‌اي، به‌خاطر باور به خود است.

يكي از سنگرهاي دشمن در ايران، ناباوري ملت به خود بود و يكي از سنگرهاي بزرگ پيروزي ملت و جوانان ملت، باور به خود و روحيه‌ «ما مي‌توانيم» است. اين هم يكي از سنگرهاي دشمن بود. يك سنگر ديگر از سنگرهاي دشمن، جدايي دين از سياست بود. به همه باورانده بودند كه دين بايد در محيط سياست، در محيط زندگي و در نظام اجتماعي دخالت نكند؛ اين را باورانده بودند. حالا آنهايي كه با دين سروكار نداشتند كه به جاي خود، حتي متدينين و حتي بعضي از علماي دين باور نمي‌كردند كه اسلام بتواند در مسائل سياسي دخالت كند؛ اين در حالي است كه اصل تولد اسلام در اول، با رويكرد سياسي بود. پيغمبر اكرم اولين كاري كه در مدينه كرد، حكومت تشكيل داد، اما اين باور را در ذهن‌ها گنجانده بودند و از اين سنگر عليه نظام و عليه كشور و عليه مردم فعاليت مي‌كردند. جمهوري اسلامي آمد و اين سنگر را هم منهدم كرد و نابود كرد. امروز درباره‌ مسائل كشور از ديدگاه اسلامي و قرآني، جوان‌هاي ما و دانشجوهاي ما در دانشگاه‌هاي ما [هم] دارند كار مي‌كنند و تلاش مي‌كنند، چه برسد به علما و حوزه‌هاي علميه و مانند اينها.

مراد از دشمن دولت آمريكاست

خب، من كه مي‌گويم «دشمن»، مقصودم دولت امريكاست؛ تعارف هم نمي‌كنيم. البته آنها مي‌گويند كه ما دشمن شما نيستيم، ما دوست [شما هستيم]. پيام نوروزي به مردم ما داده‌اند و براي جوان‌هاي ما دلسوزي كرده‌اند يا در كاخ سفيد سفره‌ هفت‌سين پهن مي‌كنند! خب اينها بچه‌گول‌زني است؛ كسي اينها را باور نمي‌كند. از آن‌طرف تحريم‌ها را حفظ مي‌كنند، از آن‌طرف وزارت خزانه‌داري امريكا با طرقي كه خودشان دارند و خودشان اقرار كرده‌اند، جوري عمل مي‌كند كه شركت‌هاي بزرگ، بنگاه‌هاي بزرگ و بانك‌هاي بزرگ جرئت نكنند نزديك بيايند و با جمهوري اسلامي معامله كنند؛ از آن‌طرف اين كارها را مي‌كنند - تحريم مي‌كنند و تهديد مي‌كنند- كه دشمني محض است، از آن‌طرف هم در كاخ سفيد سفره‌ هفت‌سين پهن مي‌كنند يا در پيام عيد نوروز مي‌گويند ما براي جوان‌هاي ايراني دنبال اشتغال هستيم! خب، كسي اينها را باور نمي‌كند. اينها ملت ما را هنوز نشناخته‌اند؛ ملت ايران را نشناخته‌اند. ملت ايران ملت فهيمي است، آگاه است، دشمنان خودش را مي‌شناسد، شيوه‌هاي دشمني را هم مي‌شناسد. بله، ما با مردم امريكا مشكلي نداريم؛ ما با هيچ ملتي و با هيچ آحاد مردمي مشكل نداريم؛ ما با سياست‌ها كار داريم، با سياستمدارها كار داريم؛ آنها دشمن هستند.

ابزار دشمن نامحدود نيست

من خلاصه كنم مطلب را كه اساس آنچه مي‌خواستيم عرض بكنيم از دست نرود. واقعيت‌هايي وجود دارد: يك واقعيت عبارت است از ظرفيت‌هاي فراوان و سرمايه‌هاي فراواني كه در كشور ما وجود دارد؛ هم سرمايه‌هاي طبيعي داريم، هم سرمايه‌هاي انساني داريم، هم فرصت‌هاي بين‌المللي داريم. امروز كشور ما به‌خاطر اين سرمايه‌ها ظرفيت پيشرفت فوق‌العاده‌اي را در درون خود دارد. اين يك واقعيت. امروز جمهوري اسلامي به يك قدرت اثرگذار در سطح منطقه و در مواردي در سطح جهان تبديل شده است؛ اين يك واقعيتي است كه وجود دارد. قدر خودمان را بدانيم، ارزش و اهميت خودمان را بدانيم، عظمت اين ملت را بدانيم.

دوم [اينكه] امريكا به دلايل واضحي با ما دشمن است؛ همين‌طور كه عرض كرديم، مرادمان سياستمداران امريكا و سياست‌هاي امريكاست. در قضيه‌ برجام بدعهدي كردند و به تحريم‌هاي ديگري ما را تهديد كردند. همين‌طور كه گفتم، وزير خزانه‌داري امريكا به‌شدت شب‌وروز مشغول كار است براي اينكه نگذارند كه جمهوري اسلامي از نتايج برجام بهره‌مند بشود. خب، اينها دشمني است. مرتباً تهديد مي‌كنند و مرتباً به تحريم‌هاي بيشتر تهديد مي‌كنند. انتخابات رياست جمهوري امريكا هم چند ماه ديگر - هفت هشت ماه ديگر- شروع خواهد شد و تا 9 ماه ديگر اين دولت فعلي امريكا عوض خواهد شد و هيچ تضميني وجود ندارد كه اين دولتي كه بعداً به‌وجود خواهد آمد، همين تعهدات اندكي را هم كه اين دولت [فعلي] كرده است عمل بكند.

الان نامزدهاي رياست جمهوري امريكا در سخنراني‌هاي انتخاباتي‌شان مسابقه گذاشته‌اند در بدگويي به ايران؛ خب اين دشمني است ديگر؛ دشمني كه شاخ‌ودم ندارد. وقتي مي‌گوييم امريكا دشمن است، يك عده‌اي منزعج(ناراحت و بي‌قرار) مي‌شوند كه چرا مي‌گوييد دشمن؟ دشمن است؛ اينها دشمني است. اين هم يك واقعيت. (شعار مردم: «دولت تدبير و اميد! بصيرت، بصيرت») توجه كنيد، فراموش نكنيد كه ما گفته‌ايم ملت و دولت بايد همدل و هم‌زبان باشند؛ اين را يادتان نرود. همه بايد كار كنند و به دولت بايد كمك كنند. اگر راهنمايي‌اي هم دارند، راهنمايي را به دولت بكنند. بايد به دولت كمك كنند.

واقعيت سوم اين است كه ابزارهاي دشمني اين دشمن به‌ظاهر مقتدر نامحدود نيست؛ چند ابزار اساسي دارد كه اينها ابزارهاي فعال او است: يكي تبليغات است - ايران‌هراسي- يكي نفوذ است، يكي هم تحريم است. من درباره‌ نفوذ، در اين چند ماه اخير مكرر صحبت كرده‌ام، تكرار نمي‌كنم؛ درباره‌ تبليغات هم بحث زياد است. مي‌خواهم راجع به تحريم صحبت كنم. يكي از سه ابزار مؤثر دشمن عبارت است از تحريم. دشمن احساس كرده است كه كشور ما و ملت ما از تحريم ضربه مي‌بيند؛ متأسفانه خود ما هم اين برداشت را در او تقويت كرديم. يك جاهايي و در يك برهه‌اي دائم تحريم را بزرگ كرديم كه آقا تحريم است، تحريم است، بايد تحريم را برداريم، اگر تحريم باشد اين‌جور به ما ضربه مي‌خورد و مانند اينها؛ از آن‌طرف هم برداشتن تحريم‌ها را باز تقويت كرديم، بزرگ كرديم، بزرگنمايي كرديم كه اگر تحريم‌ها برداشته بشود اين اتفاق خواهد افتاد، آن اتفاق خواهد افتاد؛ اتفاقاتي كه نيفتاد و اگر همين‌جور هم پيش برويم نخواهد افتاد. لكن دشمن احساس كرده است كه با ابزار تحريم مي‌تواند بر ملت ايران فشار بياورد؛ دشمن اين را احساس كرده است. پس آنچه در مقابل ما امروز وجود دارد عمدتاً عبارت است از تحريم.

دو راهي تسليم يا تحريم دروغ است

ما براي اينكه با تحريم مقابله كنيم چه‌كار بايد بكنيم؟ اول صحبت عرض كردم كه يك دوراهي‌اي را دشمن نشان مي‌دهد به ما؛ مي‌گويد يا بياييد تسليم امريكا بشويد و هر چه او مي‌گويد گوش كنيد يا فشار و تحريم ادامه پيدا مي‌كند؛ اين يك دوراهي است كه گفتيم غلط و دروغ است، اما يك دوراهي ديگري وجود دارد: يا بايستي مشكلات تحريم را تحمل كنيم يا ايستادگي كنيم به‌وسيله‌ اقتصاد مقاومتي. (شعار حضار:‌اي رهبر آزاده/ آماده‌ايم آماده‌) خيلي خب، آمادگي شما خوب است، منتها براي اقتصاد مقاومتي، صرف آمادگي كافي نيست؛ ما گفتيم «اقدام و عمل». البته دولت محترم در زمينه‌ اقتصاد مقاومتي كارهايي كرده‌اند؛ ما گفتيم يك ستاد فرماندهي تشكيل بدهيد براي اقتصاد مقاومتي، تشكيل دادند و معاون اول رئيس‌جمهور محترم را در رأس آن گذاشتند؛ كارهايي هم كردند، گزارشش را هم به من دادند كه من امروز در پيام اول سال به ملت عزيزمان اين را گفتم؛ منتها اينها كارهاي مقدماتي است. به من گزارش داده‌اند كه بر اثر فعاليت‌هايي كه انجام گرفته است، تراز بازرگاني مثبت شده يعني صادرات غير‌نفتي‌مان از وارداتمان بيشتر است؛ خب، اين خبر بسيار خوبي است يا اينكه مثلاً فرض بفرماييد واردات ما از سال گذشته كمتر شده است؛ اينها خبرهاي خوبي است، منتها اينها كفايت نمي‌كند و كار با اينها تمام نمي‌شود؛ كارهاي اساسي بايد انجام بگيرد. من چند كار را اينجا ذكر كرده‌ام كه اين كارها بايد در زمينه‌ «اقدام و عمل» انجام بگيرد.

10 راهكار اجرايي شدن اقتصاد مقاومتي

اول مسئولان محترم دولتي بايد فعاليت‌ها و زنجيره‌هاي اقتصادي مزيت‌دار كشور را شناسايي كنند و بر آنها متمركز بشوند؛ بعضي از فعاليت‌هاي اقتصادي در كشور اولويت دارد، اهميت دارد، مثل مادر مي‌ماند و از آن، باب‌هاي متعدد اقتصادي و توليدي گشوده مي‌شود؛ روي آنها بايست تمركز كنند؛ آنها را بايد شناسايي كنند و نقشه‌ راه را مشخص كنند و تكليف همه را معلوم بكنند.

دومين مسئله در اين «اقدام و عمل»‌اي كه ما گفتيم بايد مورد توجه قرار بگيرد، زنده كردن توليد داخلي است. آن‌طوري كه به من گزارش كرده‌اند، امروز حدود 60 درصد از امكانات توليد ما معطل است، تعطيل است؛ بعضي‌ها به كمتر از ظرفيت كار مي‌كند، بعضي‌ها كار نمي‌كند؛ بايستي ما توليد را زنده كنيم، توليد را احيا كنيم. [البته اين]، راه دارد؛ اين راه را خيلي از اقتصاددان‌هاي متعهد بلدند. من به مسئولان محترم دولتي مكرر گفته‌ام اين منتقديني را كه هستند بخواهيد، حرف‌هايشان را بشنويد؛ گاهي پيشنهادهاي خوبي دارند؛ مي‌توان توليد را احيا كرد و در كشور به حركت درآورد.

كار سوم اينكه ما بالاخره تجارت خارجي داريم، واردات داريم، به يك چيزهايي احتياج داريم كه از خارج وارد كنيم، مجبوريم اينها را بخريم، اشكالي هم ندارد، لكن توجه كنيم كه اين خريدهاي ما، قدرت توليد داخلي ما را تضعيف نكند. فرض بفرماييد ما مي‌خواهيم مثلاً هواپيما وارد بكنيم يا خريداري بكنيم؛ به ما گفته مي‌شود - خود مسئولان دولتي مي‌گويند- كه اگر چنانچه فلان درصد از اين قيمت را ما در صنايع داخلي هواپيما سرمايه‌گذاري كنيم، بيشتر از آنكه از خارج بخريم استفاده خواهيم كرد و توليد داخلي هم رشد پيدا مي‌كند. اينكه ما همه‌چيز را از خارج وارد كنيم و نگاه نكنيم كه اين خريد ما، اين واردات ما چه بلايي سر توليد داخلي مي‌آورد خطاست؛ پس بنابراين در خريدها كاري كنيم كه توليد داخلي تضعيف نشود.

چهارم؛ ما پول‌هايي داريم در خارج از كشور؛ [مثلاً] نفت فروخته‌ايم، پولش را به ما نداده‌اند. در قضيه‌ برجام بنا بر اين شد كه اين پول‌ها برگردد - البته اكثرش برنگشته، اغلبش برنگشته و دچار مشكل است؛ دست امريكايي‌ها را انسان مشاهده مي‌كند پشت اين [قضيه]؛ البته انگيزه‌هاي ديگري هم وجود دارد، لكن بدجنسي بعضي از دستگاه‌هاي امريكايي موجب شده است كه اين پول‌ها برنگردد؛ لكن بالاخره برخواهد گشت- وقتي‌كه اين پول‌هاي موجود ما در خارج كه حالا هر چند ده ميلياردي كه هست برگشت، در مصارفي به كار نرود كه اين پول هدر بشود. اين پولي است كه وارد كشور مي‌شود، كشور نياز دارد و در درجه‌ اول مثلاً توليد است؛ مواظب باشند اين پولي كه وارد مي‌شود، هدر نرود، از بين نرود، صرف خريدهاي بي‌مورد، صرف كارهاي بيجا، صرف اسراف‌ها نشود؛ يعني مديريت منابع مالي‌اي كه از بانك‌ها و مراكز خارجي به كشور وارد مي‌شود.

مسئله‌ پنجم؛ بخش‌هايي در اقتصاد ما وجود دارد كه مهم و داراي اهميت است؛ مثلاً بخش نفت و گاز يا بخش توليد موتور كه براي خودرو، براي هواپيما، براي قطار، براي كشتي مورد استفاده است، اين بخش‌هاي حساس و مهم، دانش‌بنيان بشود. اينكه ما مي‌گوييم اقتصاد دانش‌بنيان [اين است]. جوان‌هاي ما، دانشمندان ما نشان داده‌اند كه مي‌توانند نوآوري كنند، مي‌توانند ما را از آن سطحي كه در فناوري داريم بالاتر ببرند. خب، اين كار كوچكي است كه موشك بُرد بلند را جوري تنظيم كنند كه در 2‌هزار كيلومتري با انحراف دو متر يا پنج متر به هدف بخورد؟ خب آن مغزي كه مي‌تواند اين كار را بكند، در موارد گوناگون ديگر هم مي‌تواند؛ مثلاً فرض كنيد كه سطح موتور خودرو را با يك پيشرفتي بالا ببرد كه فرض كنيم مصرفش كم بشود يا موتور قطار را به فلان شكل به‌وجود بياورد؛ مي‌توانند.

همين الان در كشور ما بنگاه‌هاي اقتصادي و توليدي‌اي وجود دارند كه كارهايي كه آنها انجام مي‌دهند و توليد مي‌كنند يا از مشابه خارجي‌اش بهتر است يا برابر آنهاست؛ همين الان داريم؛ خب اينها را بايد تقويت كرد. پس بنابراين دانش‌بنيان شدن بخش‌هاي مهم اقتصاد داخلي، يكي از كارهايي است كه در اقتصاد مقاومتي شرط است و بايستي انجام بگيرد. ششم؛ ما در گذشته روي بعضي از بخش‌ها سرمايه‌گذاري كرده‌ايم؛ از آنها بهره‌برداري بشود و استفاده بشود. ما در زمينه‌ نيروگاه‌سازي در كشور سرمايه‌گذاري خوبي كرديم؛ در زمينه‌ پتروشيمي سرمايه‌گذاري خوبي كرديم. امروز كشور به نيروگاه احتياج دارد، كشورهاي ديگر هم به نيروگاه ارزاني كه ما مي‌سازيم احتياج دارند. ما ديگر نرويم از بيرون نيروگاه بخريم وارد كنيم يا افرادي بياوريم براي ما نيروگاه درست كنند. اين قسمت‌هايي كه سرمايه‌گذاري شده است، برايش تلاش شده است و زحمت كشيده شده است، احيا بشود و از آنها استفاده بشود.

مطلب هفتم؛ در همه‌ معاملات خارجي‌اي كه ما انجام مي‌دهيم، انتقال فناوري را شرط كنيم. البته برادران ما در دولت به ما گفتند كه ما اين كار را كرديم و مي‌كنيم؛ من تأكيد مي‌كنم و تكرار مي‌كنم براي اينكه غفلت نشود. فرض كنيد [اگر] يك وسيله‌اي را يا يك شي‌ء توليدي جديدي را مي‌خواهند بخرند، توليدشده را نخرند، [بلكه] آن شي‌ء را با فناوري مخصوص خودش تهيه كنند و بياورند؛ فناوري را داخل كشور كنند. در قراردادها اين را بايد به‌شدت مورد توجه قرار بدهند.

مسئله‌ هشتم؛ با فساد مبارزه‌ جدي بشود، با ويژه‌خواري مبارزه‌ جدي بشود، با قاچاق مبارزه‌ جدي بشود؛ اينها دارد به اقتصاد كشور لطمه مي‌زند و ضررش را مردم مي‌برند. اگر ما در مقابل آن مجموعه‌اي كه فرض بفرماييد با زدوبست‌هايي در زمينه‌ مسائل اقتصادي ويژه‌خواري مي‌كنند، خودشان را از امتيازات ويژه برخوردار مي‌كنند يا دچار فساد پولي و مالي و اقتصادي مي‌شوند، سهل‌انگاري كنيم، قطعاً كشور ضرر خواهد كرد؛ نبايد سهل‌انگاري بشود. البته در مقام بيان و در روزنامه‌ها و جنجال و به خصوص با جهت‌گيري‌هاي سياسي، حرف‌هاي قشنگ خوبي زده مي‌شود اما اينها فايده‌اي ندارد. حالا يك مجرم اقتصادي را مثلاً فرض كنيم دستگير كردند، روزنامه‌ها درباره‌اش بنويسند و عكس و تفصيلات و كارهايي مانند اينها را با اهداف جناحي و سياسي بكنند، اينها فايده‌اي ندارد؛ دو صد گفته چون نيم كردار نيست. بايد جلوي آن فسادي را كه امروز ممكن است پيش بيايد بگيرند و مانع فساد بشوند. قاچاق همين جور است؛ مانع قاچاق [بشوند]. بايد با قاچاق، به‌معناي واقعي كلمه مبارزه كنند.

مطلب بعدي بهره‌وري از انرژي [است]. من يك‌وقتي هم اينجا در يكي از همين سخنراني‌هاي اول سال، چند سال قبل از اين، اين را گفتم كه ادعا مي‌شود و گفته مي‌شود كه اگر ما بتوانيم بهره‌وري انرژي را ارتقا بدهيم، بالا ببريم و صرفه‌جويي كنيم، 100 ميليارد دلار صرفه‌جويي خواهد شد؛ مبلغ كمي نيست، مبلغ زيادي است؛ اين را جدي بگيرند. اين همه كارهاي گوناگون دارد در اين مملكت انجام مي‌گيرد، بعضي‌هايش غير لازم، بعضي‌هايش مضر؛ خب كار را در اين‌جور بخش‌ها متمركز كنند. اين شد «اقدام و عمل»؛ اقدام يعني اين چيزها - البته شنيدم اين، مصوبه‌ مجلس هم هست؛ ارتقاي بهره‌برداري از انرژي، مصوبه‌ مجلس شوراي اسلامي است- واقعاً بررسي كنند كه اگرچنانچه يك چنين چيزي وجود دارد، بايد روي اين متمركز بشوند و كار كنند.

و [مطلب] دهم؛ به صنايع متوسط و كوچك نگاه ويژه بكنند. الان چندين هزار كارگاه و كارخانه‌ متوسط و كوچك در كشور هست؛ اگر چنانچه اين آماري كه به من داده‌اند و بنده گفتم كه 60 درصد از اينها الان دچار بيكاري و تعطيل هستند درست باشد، خسارت است. آن چيزي كه در متن جامعه اشتغال ايجاد مي‌كند، تحرك ايجاد مي‌كند و طبقات پايين را بهره‌مند مي‌كند، همين صنايع كوچك و متوسط است؛ اينها را تقويت كنند و پيش ببرند.

خب، اين 10 نقطه‌ كار كه اگرچنانچه اقدام و عمل بخواهد انجام بگيرد براي اقتصاد مقاومتي، اين 10 كار مي‌تواند انجام بگيرد. البته كارهاي ديگري هم مي‌شود انجام داد كه مسئولان نگاه مي‌كنند و بررسي مي‌كنند. بنده 10 مورد را اين‌جوري پيشنهاد مي‌كنم. اين مي‌شود جريان انقلاب، اين مي‌شود حركت انقلابي در كشور، اين مي‌شود اقتصاد مقاومتي‌اي كه كشور را نجات خواهد داد. اگر اين كارها را بكنيم، ما مي‌توانيم در مقابل امريكا بايستيم و تحريم‌هاي او در ما اثر نكند. ما احتياج نداريم از ارزش‌هاي خودمان، از خطوط قرمز خودمان، از اصول خودمان صرف‌نظر كنيم تا امريكا نتواند ما را تحريم بكند؛ ما با دنبال كردن همين سياست اقتصاد مقاومتي، به‌معناي عملي مسئله و اقدام عملي موضوع، مي‌توانيم كشور را مصونيت‌سازي كنيم؛ مي‌توانيم مصونيت بدهيم كشور را تا ديگر در مقابل تحريم به خودمان نلرزيم كه ما را تحريم خواهند كرد. خب تحريم بكند؛ اگر اقتصاد مقاومتي شد، تحريم دشمن تأثير قابل توجهي نخواهد كرد. اين مي‌شود حركت انقلابي و حركت مؤمني. آن‌وقت اگر ما اين كارها را كرديم، مسئولان محترم دولتي آخر سال ۹۵ مي‌توانند بيايند گزارش بدهند كه ما اين چند هزار كارگاه و كارخانه و مزرعه و دامداري و امثال اينها را احيا كرديم. مي‌توانند بيايند اينها را بگويند؛ مي‌توانند به مردم گزارش بدهند، مردم هم ببينند و حس كنند. وقتي مردم حس كردند، آن‌وقت اعتماد و اطمينان پيدا مي‌كنند.

همه بايد به دولت كمك كنند

و البته بايد مردم كمك كنند. من به شما عرض بكنم كه مردم - چه افراد سياسي، چه افراد اقتصادي، چه آحاد مردم- بايد به دولت كمك كنند، به مسئولان كشور كمك كنند. اين كار البته فقط هم كار دولت نيست؛ هر سه قوه بايد با يكديگر همكاري كنند تا كار پيش برود و مردم هم بايد كمك كنند به اينها؛ اين كمك لازم است و جديت مسئولان به خصوص قوه‌ مجريه هم لازم است. اگر بتوانيم اين حركت را راه بيندازيم، عرض كرديم كه اين جريان، جريان انقلابي است و هم سرعت خواهد داشت، هم موفقيت خواهد داشت. ما در هرجايي كه كار انقلابي كرديم، اينها را داريم. ببينيد! كاري كه شهداي هسته‌اي ما در زمينه‌هاي هسته‌اي كه بسيار هم حساس است پيشاهنگش بودند، كاري كه شهيد طهراني‌مقدم پيشاهنگش بود، كاري كه شهيد كاظمي(دكتر سعيد كاظمي آشتياني - رئيس پژوهشكده‌ رويان) در زمينه‌ سلول‌هاي بنيادي پيشاهنگش بود، كارهاي بسيار بزرگي است. در زمينه‌هاي فرهنگي [هم] كاري كه شهيد آويني پيشاهنگش بود و در اين اواخر [هم] مرحوم سلحشور - كه اينها پيشروان كار انقلابي در اين كشورند- اينها را بايد ترويج كرد، اينها را بايد تقدير كرد و نام اينها را بايد گرامي داشت. كار انقلابي اين است. اينكه من بارها تكرار مي‌كنم كه نيروهاي انقلابي را و نيروهاي حزب‌اللهي را بايد گرامي بداريم و بايد نگه بداريم، به‌خاطر اين است؛ كار وقتي با روحيه‌ انقلابي شد، پيشرفت خواهد كرد.

من بحث اقتصاد مقاومتي را عرض كردم؛ فقط يك كلمه [هم] در باب مسائل فرهنگي عرض بكنم. مي‌دانيد كه مسائل فرهنگي به نظر من بسيار مهم است؛ بنده به مسائل فرهنگي اهميت بسيار زيادي مي‌دهم و آنچه امروز مي‌خواهم عرض بكنم، همان مطلبي است كه به نظرم سال گذشته بود يا سال قبلش بود كه در همين جلسه‌ اول سال عرض كردم كه اين مجموعه‌هاي خودجوش مردمي كه كار فرهنگي مي‌كنند - كه الان در سرتاسر كشور هزاران مجموعه‌ خودجوش مردمي هست كه دارند خودشان كار مي‌كنند، خودشان فكر مي‌كنند، خودشان تلاش مي‌كنند و كار فرهنگي مي‌كنند- روزبه‌روز بايد توسعه پيدا كنند؛ دستگاه‌هاي دولتي بايد به اينها كمك كنند. دستگاه‌هاي دولتي، آنهايي كه مربوط به فرهنگند، به جاي اينكه آغوش خود را به روي كساني كه نه اسلام را قبول دارند، نه انقلاب را، نه نظام اسلامي را، نه ارزش‌هاي اسلامي را [باز كنند]، آغوش خود را به روي بچه‌مسلمان‌ها، به روي جوان‌هاي مؤمن، به روي بچه‌هاي انقلابي، به روي بچه‌هاي حزب‌اللهي باز كنند؛ اينها مي‌توانند كار كنند و دارند كار مي‌كنند؛ كارهاي فرهنگي باارزشي دارد انجام مي‌گيرد. در همه‌ زمينه‌ها جوانان انقلابي ما مي‌توانند تلاش كنند، كار كنند.

جوانان عزيز! كشور مال شماست، فردا مال شماست، امروز هم مال شماست؛ بدانيد شما اگر در ميدان باشيد، شما اگر با ايمان به خدا و توكل به خدا حركت كنيد، شما اگر باور به خود داشته باشيد، امريكا و بزرگ‌تر از امريكا هيچ غلطي نمي‌توانند بكنند. پروردگارا! آنچه گفتيم و شنيديم، براي خودت و در راه خودت قرار بده؛ آن را به كرمت از ما قبول بفرما. پروردگارا! به محمد و آل محمد، ارواح شهداي عزيز را از ما راضي كن؛ روح مطهر امام بزرگوار را از ما راضي كن. پروردگارا! به اين ملت، عزت روزافزون، شوكت روزافزون، قدرت روزافزون و توانايي‌هاي روزافزون همه‌جانبه عنايت بفرما. پروردگارا! ما را از خدمتگزاري به اين ملت و به اسلام و مسلمين و به اين كشور زوال مياور. پروردگارا! به محمد و آل محمد، آنچه را گفتيم، آنچه را خواستيم و آنچه را تو مي‌داني كه ما به آن احتياج داريم، ولو بر زبان نياورديم، به ما عنايت بفرما. پروردگارا! روح مطهر برادر عزيزمان مرحوم آقاي طبسي (رضوان الله تعالي عليه) را با اوليائت محشور بفرما.

والسلام عليكم و رحمه‌الله و بركاته‌

http://www.javanonline.ir/fa/news/776800/10

ش.د9505035