تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱۳۹۶ - ۱۲:۵۰  ، 
شناسه خبر : ۳۰۸۶۹۴
حذف جریان‌های ریشه‌دار در گفت‌وگوی «آسمان آبی» با ولی‌الله شجاع‌پوریان
مقدمه: ولی‌الله شجاع‌پوریان معتقد است که اگر حاکمیت به اصلاح‌طلبان فضا بدهد، آن‌ها در گفت‌وگو با مردم قادر خواهند بود اعتماد ازدست‌رفته را احیا کنند؛ به این شرط که مردم اطمینان حاصل کرده حاکمیت صدای آنان را می‌شنود. این بخشی از گفت‌وگوی ما با ولی‌الله شجاع‌پوریان، نماینده اصلاح‌طلب ادوار مجلس است که در آن از او درباره حذف جریانات ریشه‌دار سیاسی پرسیده‌ایم. مشروح این مصاحبه در ادامه می‌آید:
پایگاه بصیرت / فرزانه امینی / خبرنگار

(روزنامه آسمان‌آبي - 1396/10/13 - شماره 160 - صفحه 9)

* با توجه به اتفاقات و اعتراضات اخیر در برخی شهر‌ها، این شبهه مطرح شده که گویا عده‌ای از صندوق رأی نومید شده‌اند و این حرکت‌های اعتراضی بیانگر عبور آنان از اصلاح‌طلبان است. شما این موضوع را چگونه ارزیابی می‌کنید و علت ناآرامی‌های اخیر را چه می‌بینید؟

** طی سال‌های گذشته همیشه وقتی اصلاح‌طلبان در انتخابات مختلف رأی می‌آوردند و برای اعمال اصلاحات و وعده‌هایی که به مردم داده بودند، با موانع و محدودیت‌های مکرر مواجه می‌شدند، سخن و هشدارشان این بود که اگر بستر و بحران‌هایی به وجود آید که وعده‌ها اجرا نشوند، مردم نه‌تنها از اصلاح‌طلبان از همه مأیوس می‌شوند و وقتی که نگاه برای اصلاح به درون نباشد، خودبه‌خود نگاه مردم به سمت بیرون جذب می‌شود و این خطر همیشه از طرف اصلاح‌طلبان گوشزد می‌شد و این‌که اجازه داده شود مثل همه دنیا رقابت صحیح درون حاکمیت شکل بگیرد و یک جناح همواره آلترناتیو باشد که مردم اگر از عملکرد یکی ناراضی بودند به دیگری مراجعه کنند، اما اتفاقی که در این سال‌ها رخ داد، کار را به این‌جا کشانده است. برخی اتفاقات مجلس اصلاحاتی چون تعریف جرم سیاسی و حقوق مطبوعات را دنبال می‌کرد با محدودیت مواجه شد تا محدودیت‌های رئیس دولت اصلاحات که هر 9روز با یک بحران مواجه بود و همچنین دولت روحانی که مدام با موانع بسیار روبه‌رو می‌شود مردم را به این‌جا رسانده که حتی در صورت مشارکت در انتخابات رأی بلاموضوع است.

* امروز گروه‌هایی به بهانه جوان‌گرایی، به‌دنبال حذف جریان‌های ریشه‌داری مثل اصلاح‌طلبی هستند و بیان می‌کنند باید از نیروهای جوان و جدید برای اداره جامعه استفاده شود. به نظر می‌رسد استیضاح روحانی هم از این زاویه مطرح می‌شود؛ با این توضیح، رویش نیروهای جدید به چه بهایی صورت می‌گیرد و نیروی جدیدی که هیچ پشتوانه هویتی در جناح اصلاح‌طلب یا اصول‌گرا ندارد چگونه می‌تواند به مدیریت جامعه بپردازد؟

** ما متاسفانه بسیاری از پدیده‌هایی را که علمی و کارشناسی هستند خوانش غلط می‌کنیم. این‌که در مدیریت کشور باید به‌تدریج از نیروهای جوان استفاده شود و نیروهای جوان در کنار نیروهای خبره و باتجربه از تجربیات استفاده کنند و چرخش نخبگان صورت گیرد، امری است معقول که در همه دنیا اتفاق می‌افتد، اما به این معنا نیست که همه سرمایه‌های مدیریتی کشور یکباره کنار گذاشته شوند و بعد با انگیزه جوان‌گرایی کشور را از تجربه افراد مجرب خالی کنیم. این موضوع به‌نفع کشور نیست و در هیچ‌جا هم مرسوم نیست؛ برای مثال، اگر برای تیم ملی فوتبال بخواهند مربی تعیین کنند به‌دنبال کسی می‌گردند که امتحان خود را پس داده باشد تا حیثیت کشور را به او بسپارند و مجرب و کارکشته باشد. در کار سیاسی نیز باید این‌گونه باشد تا اتفاقات صحیح و مبارکی بیفتند.

ضمن این‌که جوانان ما از نظر سیاسی باید در یک بلوک‌بندی مشخص تعریف شوند و به‌هر صورت در درون احزاب عمل کنند و دیدگاه‌های متفاوت جریان‌های هویتمند اصول‌گرایی یا اصلاح‌طلبی داشته باشند. بی‌ریشه نمی‌توان عمل کرد. امروز می‌بینیم در بسیاری جاها افراد بی‌ریشه‌ای قرار گرفته‌اند که موج سوار هستند و هیچ هویت سیاسی ندارند؛ در این صورت افراد فرصت‌طلب بار می‌آیند. این ایده حذف جریان‌های سیاسی به نظر من تز بسیار غلط و نگاه انحرافی است. امروز، مطالبه مردم این نیست که جوانان مدیریت نکردند یا قدیمی‌تر‌ها نمی‌توانند سیاست‌ورزی کنند، بلکه طبق گفته آقای روحانی، مردم احترام به رأی و فضای باز سیاسی می‌خواهند؛ یعنی مطالبه چیزهایی را دارند که از نظرشان در جمهوری اسلامی محقق نشده است.

* آیا در احزاب اصلاح‌طلب برنامه‌ای برای برگشتن اعتماد مردم وجود دارد؟ چه فضایی را می‌توان به وجود آورد که اعتراضات خیابانی در چارچوب‌های قانونی دنبال شوند؟ از نظر شما، هنوز اصلاح‌طلب‌ها آلترناتیو وضع موجود محسوب می‌شوند؟

** اولا، هیچ فرد اصلاح‌طلب و ملی‌گرا و کسی که به آینده نظام می‌اندیشد از شرایطی که اعتراض‌های مدنی مردم دستخوش بهره‌برداری شود نمی‌تواند راضی باشد. از نظر من، بهتر است حاکمیت به اصلاح‌طلبان اعتماد و فضایی در چارچوب قانون برای آن‌ها باز کند تا بتوانند با مردم صحبت و مطالبات مردم را نمایندگی کنند؛ مثلا بخشی از این مطالبات اقتصادی است که راهکارهای خود را دارند و بخشی سیاسی و اجتماعی و مدنی هستند که تنها با شعار و حرف حل نمی‌شود. باید چارچوب‌های مشخصی برای مردم تعریف شود و مردم مطمئن و امیدوار شوند که حاکمیت صدای آن‌ها را شنیده و درصدد جبران مافات است. اگر چنین شرایطی مطرح شود امکان اعتماد مجدد مردم وجود دارد.

* فکر می‌کنید در صورت حذف جریان‌های ریشه‌دار سیاسی به‌ویژه اصلاح‌طلبان با توجه به وضعیت پیش‌آمده حاکمیت چه بهایی را خواهد پرداخت؟

** فکر می‌کنم این معادله خیلی سخت و دشواری نیست؛ اگر مردم از همه نیروهای موجود در نظام نومید شوند، نگاه و رفتارشان عبور از نظام و حاکمیت خواهد بود و ممکن است گاهی تحت‌تاثیر اپوزیسیون خارج از کشور قرار گیرند. کما این‌که شعارهای اخیر چنین علامتی را نیز نشان می‌داد؛ بنابراین، من فکر می‌کنم این مسئله حذف احزاب اصلاح‌طلب، باید خط قرمز جمهوری اسلامی باشد؛ چون در این صورت تنها راه برون‌رفت و سوپاپ اطمینان مردم هم بسته خواهد شد و به آشوب‌های کور و خدای‌ناکرده فروپاشی اجتماعی منتهی می‌شود.

* در نهایت، دولت در نسبت با اصلاح‌طلبان چه باید کند؟

** اول باید دید دولت چقدر قدرت مانور دارد. من یک مثال ساده می‌زنم آقای روحانی به‌عنوان رئیس‌جمهوری و کسی که 24 میلیون رأی داشته باید این فرصت را داشته باشد که هر وقت بخواهد به‌صورت مستقیم با مردم صحبت کند که حتی چنین امکانی را نیز ندارد. یا باید بتواند بخشی از مطالبات مردم را به شکل علنی مطرح یا عملیاتی کند یا بتواند بگوید چه اتفاقاتی افتاده است. امروز، بسیاری از اختیارات از رئیس‌جمهوری دریغ می‌شود و مردم همان نتیجه را خواهند گرفت که نظام اصلاح‌پذیر نیست و این بدترین نتیجه‌گیری است که آن‌ها می‌توانند داشته باشند.

https://asemandaily.ir/post/11151

ش.د9604236