شعار نیست اگر گفته شود، اسرائیل که چند دهه به لطف حمایت دولتهای آمریکا و اروپایی، ادعای شکست ناپذیری نظامی – سیاسی – حقوقی – رسانهای و اطلاعاتی-امنیتی داشت، از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ در همه این حوزهها در حال سیلی خوردن است.
سیلی اول، نفس اجرای عملیات هفتم اکتبر بود که دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل با وجود برخورداری از تجهیزات روز و شبکه جاسوسی و حمایت آمریکا، غافلگیر شدند. هیمنه اطلاعاتی امنیتی اسرائیل در عملیات هفتم اکتبر، به کلی فروریخت. اگر اسرائیل آنطور که ادعا داشت، اشراف اطلاعاتی بر غزه دارد، نباید اینچنین غافلگیر میشد و حالا که شده است میبایست، ضربات کشندهای بر اساس اشراف اطلاعاتی به حماس و گروههای مقاومت غزه وارد میکرد.
سیلی دوم زمانی بود که ارتش اسرائیل حمله زمینی به غزه را آغاز کرد و به اعتراف خودش که چندین برابر کمتر از آمارهای میدانی است، بیش از ۶۰۰ کشته داده، چندین برابر آن زخمی داده و صدها دستگاه تانک و نفربر و ادوات زرهیاش منهدم شده و اکنون که هشتمین ماه جنگ رو به انتهاست، اسرائیل هنوز نمیتواند ثابت کند که یک منطقه از مناطق شمال، میانه و جنوب نوار غزه را موفق شده از حماس پاکسازی کند چه رسد به اینکه حماس هنوز برقرار است و طی چند روز گذشته، تل آویو را هدف موشک قرار داد.
سیلی سوم سیلی حقوقی بود. تا پیش از هفتم اکتبر اسرائیل ادعا میکرد اخلاقیترین ارتش را در اختیار دارد و اسرائیل یک رژیم کاملا دموکراتیک و الگویی برای دموکراسی در خاورمیانه است. اما در پی کشتار جمعی، نسل کشی و کوچ اجباری مردم غزه، آفریقای جنوبی در دیوان بینالمللی دادگستری از اسرائیل به دلیل نسل کشی در غزه شکایت کرد و نام ارتش اسرائیل قرین ارتش جنایتکار که متهم به نسل کشی است، شد. در ادامه دادگاه کیفری بین المللی نیز برای بنیامین نتانیاهو نخست وزیر و یوآو گالانت وزیر جنگ او، قرار بازداشت به اتهام جنایت جنگی علیه غیرنظامیان در نوار غزه صادر کرد. این اتفاق هیچ گاه به خوبی درک نخواهد شد الا وقتی که حجم عظیم حمایت و نفوذ لابی صهیونیسم در نهادهای بین المللی در حمایت از اسرائیل، درک شود.
سیلی چهارم، سیلی دیپلماتیک بود. اسرائیل قبل از هفتم اکتبر راهکار دودولتی یا اساسا هر گونه وجود برای چیزی به نام کشور فلسطین را نه تنها رد میکرد و حتی اجازه نمیداد کسی در این خصوص طرح جدی یا صحبت جدی مطرح کند. بعد از هفتم اکتبر هم اسرائیل هیچ وقت این مسئله را نپذیرفته، اما تفاوت اینجاست که بسیاری از متحدان غربی اسرائیل نه تنها بر این گزینه به عنوان تنها راه حل منازعه با فلسطین تأکید میکنند، بلکه برخی کشورهای اروپایی مثل اسپانیا، نروژ، ایرلند و دیگران، اکنون به طور یکجانبه به جمع کشورهایی پیوستند که کشور فلسطین را به رسمیت شناختهاند. هر چند پیش نویس قطعنامه شناسایی کشور فلسطین را آمریکا در شورای امنیت –در انزوایی بیسابقه – وتو کرد، اما مجمع عمومی اخیر با ۱۴۳ رأی مثبت، سیلی سیاسی جدیدی به اسرائیل زد و کشور فلسطین را به رسمیت شناخت.
سیلی پنجم، جایی وارد شد که یکی از بهترین نقاط قوت اسرائیل بود. سیلی رسانهای یا اجتماعی. جایی که مردم پایتختهای متحد اسرائیل در اروپا مثل لندن، پاریس و برلین و در ایالتهای مختلف آمریکا به خیابان ریختهاند و چند ماه است که خواستار توقف جنگ علیه غزه هستند. اگر روزی حرف زدن علیه صهیونیسم جهانی تابو بود، اکنون مردم غربی در حال شعار علیه صهیونیسم و اسرائیل هستند. دیگر حنای حربه یهودیستیزی اسرائیل برای مردم و رسانههای دنیا رنگی ندارد. دانشجویان که قشر مهمی در جامعه هستند، در دانشگاههای معروف اروپایی و آمریکایی، تابوت اسرائیل را بر سر دست نسل جدید تشییع کردند و درست در رسانههایی که همیشه حقیقت به سود اسرائیل و به زیان فلسطین قلب یا مخفی میشد، اکنون به لطف شبکههای اجتماعی، ماهیت اسرائیل، هدف بیداری عمومی مردمی قرار گرفته است.
امروز در هشتمین ماه جنگ، اسرائیل علاوه بر سیلیهایی که به آن اشاره شد، در داخل نیز دچار اختلافات سیاسی و تردیدهای اجتماعی جدی است که یکی از تبعاتش کاهش مهاجرت و افزایش مهاجرت معکوس است، هیچ نشانهای از روبه پایان بودن این وضعیت دیده نمیشود؛ لذا اسرائیل باید با طولانیتر شدن جنگ، منتظر دریافت سیلیهای بعدی باشد.