پادشاهی بحرین، یکی از کشورهای پیشرو عربی در زمینه برقراری مناسبات دیپلماتیک و عادیسازی روابط خارجی با رژیم صهیونیستی است. در حالی که پروژه عادیسازی و پیمان موسوم به «آبراهام» در حد و اندازه همان روزهای امضای آن یعنی سپتامبر 2020 باقی مانده است و حتی برخی کشورهای عربی از جمله عراق، عمان، یمن و ... در دو سال گذشته قوانین سخت و مجازات سنگینی برای جرمانگاری هرگونه عادیسازی روابط خارجی با رژیم صهیونیستی تصویب کردهاند، اما با این حال آل خلیفه همچنان اصرار بر استمرار «خوشخدمتی» به رژیم صهیونیستی دارد؛ آنهم در شرایطی که این رژیم سختترین دوران حیات سیاسی، امنیتی، نظامی و ... خود را سپری میکند، طوری که بنا به اذعان کارشناسان اسرائیلی، از درون دچار بحران موجودیتی شده و در آستانه جنگ داخلی قرار گرفته است.
آل خلیفه در یکی از جدیدترین تلاشهای سازشکارانه خود، درصدد ایجاد تغییرات اساسی در متون درسی خود با موضوع فلسطین و رژیم صهیونیستی است. کاهش و تضعیف توجه افکار عمومی به مسأله فلسطین و تعمیق و فراگیر نمودن فرهنگ سازش با رژیم صهیونیستی، در رأس اهداف آل خلیفه از تغییر متون درسی در این زمینه است.
با اینکه پیش از اینکه امارات و عربستان در حوزههای آموزشی اقداماتی برای نشر فرهنگ سازش با رژیم صهیونیستی انجام دادهاند، اما تلاش برای صهیونیسمسازی متون درسی بحرین از آذرماه که «محمد مبارک جمعه» به عنوان وزیر آموزش و پرورش این کشور منصوب شد، جدیت یافت.
مبارک جمعه، از جمله افراد نزدیک به پادشاه بحرین است که دیدگاههای سازشکارانهای در قبال رژیم صهیونیستی دارد و معتقد به گسترش و تعمیق مناسبات دوجانبه به ویژه در ابعاد فرهنگی، آموزشی، اجتماعی و علمی با اشغالگران صهیونیستی است.
البته انتخاب مبارک جمعه برای این پست مهم بیدلیل نبود؛ او از جمله عناصر وابسته و مهمی است که پیش از این بارها در اظهارات رسمی و غیررسمی، همسویی کامل خود با مهمترین رویکرد سیاست خارجی منامه یعنی سازش با رژیم صهیونیستی را نشان داده بود.
مبارک از حدود سه ماه پیش که وزیر آموزش و پرورش بحرین شد، در هسمویی کامل با رژیم آل خلیفه، عملیاتیسازی دیدگاههای ضدفلسطینی و سازشکارانه خود در نظام آموزشی بحرین را آغاز کرده است. وزیر جدید آموزش و پرورش از زمان روی کار آمدن، برای آغاز تدریجی روند صهیونیسمسازی آموزش و پرورش در گام نخست، مجازاتهایی را برای معلمان و کارکنانی که از آموزش و پرورش انتقاد کنند، در نظر گرفته است و آنها را به مراجع امنیتی معرفی میکند. این در حقیقت مقدمهای خواهد بود برای معلمانی که از رژیم صهیونیستی و پروژه عادیسازی انتقاد کرده یا با آن مخالفت خواهند نمود.
آل خلیفه از طریق صهیونیسمسازی متون آموزشی و کتب درسی در صدد است تا فرآیند آموزش در این کشور را با سیاستهای مورد نظر در زمینه عادیسازی «همسو» کند و نسلی را تربیت کند که ارتباط کمتری با آنچه که وضعیت کنونی سرزمینهای اشغالی نام دارد و به شکلی که جبهه مقاومت و گفتمانهای ضدصهیونیستی راوی آن است و در آن راستا حرکت میکند داشته باشند.
حاکمیت در بحرین بر اثر محاسبه غلط و با نگاه کوتاهمدت تصور میکند حذف فلسطین از کتب درسی و تحریف تاریخ سرزمینهای اشغالی، بر نسل جوان و شکلگیری ذهن و باورهای آنها تاثیر خواهد گذاشت و نسلی را تربیت خواهد کرد که هیچ ارتباطی با تاریخ، مذهب، گذشته یا حتی حالِ واقعی مسأله فلسطین نخواهد داشت. اینکه آل خلیفه درصدد انجام اقدامات «زیرساختی» و کاشتن بذر دوستی با رژیم صهیونیستی از کودکان بحرینی و داخل مدارس ابتدایی و به زعم خود، «تسری» آن به کل جامعه بحرین میباشد، سیاستی است که نمیتواند فرجام خوبی برای بحرین داشته باشد.
در این راستا، آل خلیفه تحرکاتی را در سطح داخل با هدف سیطره پروژه شکست خورده عادیسازی بر فرآیند آموزش و پرورش در این کشور شروع کرده است که به نظر میرسد در میانمدت با واکنش افکار عمومی داخل مواجه خواهد شد؛ چرا که پیمان به اصطلاح آبراهام، از جمله توافقاتی است که در حوزه حاکمیتی بحرین و سایر کشورهای سازشکار عربی از اعتبار سیاسی و مشروعیت شکننده برخوردار است و با گذشت دو سال از اجرای آن، در سطح افکار عمومی و بدنه اجتماع این پیمان با مخالفت گسترده مواجه است، اگرچه «شرایط اختناق» و خفقان سیاسی و امنیتی حاکم بر این کشورها هنوز فرصت ظهور و بروز جدی اعتراضات گسترده در مقابل پروژه عادیسازی را به مردم نداده است. ولی هر چه هست دیر یا زود شعلههای این آتش زیر خاکستر نمایان شده و پیامدهای خود را نشان خواهد داد.
سیاستهای آل خلیفه در سالهای اخیر در قبال رژیم صهیونیستی به گونهای بوده است که این کشور را مستعد تبدیل به «فلسطین دوم» کرده است. تأسیس «انجمن جوامع یهودی در خلیج فارس» با هدف استقرار صهیونیستها در منطقه با مرکزیت بحرین و همچنین جزیره فروشی به اشغالگران صهیونیستی، اقداماتی است که پیامدهای آن قطعاً دامن آل خلیفه را خواهد گرفت. آل خلیفه بیش از نباید سرنوشت بحرین را به سرنوشت رژیمی که بنا بر اعتراف کارشناسان ارشد امنیتیاش، از دچار دچار فروریختگی شده و فاصله کمتری با وقوع یک جنگ داخلی دارد گره بزند.
جام جهانی قطر تجربه زنده و بزرگ و جدیدی است که افکار عمومی جهان عرب برخلاف رژیمهای سیاسی و حکام سازشکار، نگاهی مثبتی به رژیم صهیونیستی ندارند و از هر فرصتی برای ابراز مخالفت و عناد خود با اشغالگران صهیونیستی استفاده میکنند. فشردن دست دوستیِ رژیمی که سران آن امید چندانی به استمرار حیاتش ندارند و در این ماههای اخیر نیز با صراحت آن را بر زبان میرانند، همانند کاشتن بذر بر روی صخرههای سنگ است و به چیزی جز «دردسرآفرینی» برای خود و از بین بردن داراییهای سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، امنیتی و اعتبار و وجهه عربی تعبیر نمیشود.